آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

تاریخ اندیشه ی سیاسی همواره تحت تأثیر یک دیدگاه مسلم در مورد نسبت نظریه با عمل سیاسی بوده است. بر مبنای این دیدگاه، نظر بر عمل تقدم داشته و بدینسان هر کنش سیاسی در گام نخست نیاز به متابعت از یک نظریه ی سیاسی دارد. با این حال، این پیش فرض کلاسیک فلسفی از سوی فیلسوفان متأخری همچون ویتگنشتاین و اُکشات به چالش کشیده شده است. در همین راستا، این پرسش اساسی قابل طرح است که «از نظر ویتگنشتاین و اُکشات، چه رابطه ای میان نظر و عمل وجود دارد و پیامدهای سیاسی آن چه می تواند باشد؟» فرضیه ی پژوهش از این قرار است که «ویتگنشتاین و اُکشات برخلاف روال رایج، قائل به برتری عمل بر نظر و واژگونی دیدگاه سنتی تقدم نظر بر عمل هستند و به تبع آن سیاست از حوزه ی انتزاع محض فاصله گرفته و به زندگی روزمره وتجربه ی زیسته ی انسان نزدیک می شود و بدین ترتیب، درک ما از نظریه ی سیاسی و نسبت آن با عمل سیاسی دچار تغییرات بنیادین می شود». روش پژوهش، مقایسه ای و چارچوب نظری، نظریه ی انسان شناسانه ی ویتگنشتاین و اُکشات، یعنی انسان بوطیقایی است.

تبلیغات