آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

تفسیر کنش متقابل اجتماعی، دغدغه اساسی بسیاری از جامعه شناسان است که دارای رویکردهایی از جمله تفهمی و پدیدارشناختی هستند. هر یک از این رویکردها، بر مبانی معرفتی ویژه ای استوار است. حکمت صدرایی، با نظریه انسان شناختی متفاوت، ظرفیت فراوانی برای فهم و تفسیر کنش متقابل اجتماعی دارد. این موضوع، در این پژوهش با روش تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است. از منظر حکمت صدرایی، انسان جسمانیه الحدوث بوده که با حرکت درونی و تحت تأثیر عوامل خارجی، بسته به میزان به فعلیت تبدیل شدن فطرت و عقل، یا غلبه طبیعت و غریزه، به انواعی از انسان تبدیل می شود. انسان وحشی، اجتماعی و متمدن بالفطره از این جمله اند که با مدل های تعاملی استثماری، استخدام متقابل و تعامل مبتنی بر محبت و احسان، سه گونه فرهنگ حسی خیالی، وهمی و عقلانی را به ارمغان می آورند. توجه به بستر اجتماعی انواع انسان و سنخ های سه گانه معنا (ذهنی، اعتباری و حقیقی)، تفسیر کنش متقابل دارای سطوحی خواهد بود که از تفسیر بر مبنای قصد و نیت کنشگر، تفسیر بر اساس اعتباریات اجتماعی و ارزیابی انتقادی آن، بر مبنای معانی حقیقی، از آن جمله است.

تبلیغات