یکی از جریان های ادبی که متأثر از اتفاقات سیاسیِ اروپای قرن بیستم است، معناباختگی است. این جریان، نخست در تئاتر فرانسه پدید آمد و به سرعت در اروپا منتشر شدو بعداز مدتی بر دیگر گونه های ادبی تأثیر گذاشت. روشنفکران نوگرای ایرانی تقریباً هم زمان با رواج آن در اروپا، به آن علاقه مند شدند و در قالب ترجمه، شاهکارهای آن را به جامعه ی ایران شناساندند. تحت تأثیر رویدادهای سیاسی دهه های سی و چهل خورشیدی، شرایط جامعه در ایران نیز به گونه ای پیش رفت که آثاری با رویکرد معناباخته پدیدار شدند. یکی از شاعرانی که در آن دوره به این رویکرد علاقه مند شد، مهدی اخوان ثالث است. در این مقاله ابتدا به زمینه های فکری و بستر تاریخی معناباختگی در ادبیات غرب پرداخته ، معنای واژه ی (absurd) و مفهوم و مصداق آن را در ادبیات اروپا بازبینی کرده ایم؛ سپس مؤلفه ها و مبانی کارکردی این مکتب را در ادبیات برشمرده ایم. در قسمت بعدی مقاله سراغ شعر کتیبه اخوان رفته ایم و شرایط اجتماعی- سیاسی ایران را در دهه های سی و چهل به عنوان زمینه ی تاریخیِ سرودن این شعر بررسی کرده ایم و در قسمت پایانی مؤلفه های جریان معناباختگی را در شعر کتیبه برشمرده و به شرح تفصیلیِ آن پرداخته ایم. بازنگری هانشان می دهد اخوان ثالث در زمان سرودن کتیبه با این جریان آشنا بوده و تقریباً همه ی مؤلفه های آن را به کار برده است.