آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

«معین شدگی»، از جمله رایج ترین نمونه های دستوری شدگی در بیشتر زبان ها است. این واژه تخصصی، گونه ای از فعل های واژگانی را در بر می گیرد که  در برخی کاربردهایشان، نقش فعل معین را بر عهده دارند. در زبان فارسی نیز، بیشتر فعل هایی که امروزه نقش کمکی دارند، پیش از پیدایش فارسی دری، اغلب فعلِ واژگانی بوده و یکی از کاربرد دوگانه آن ها به مثابه فعل معین، نتیجه فرایند معین شدگی است. از این رو، در مقاله حاضر برآنیم تا روند تحولِ سه فعل «استیدن»، «باشیدن» و «بودن» -که در فارسی امروز به ترتیب در ساخت ماضی نقلی، ماضی التزامی و ماضی بعید به کار می روند، را مورد بررسی قرار دهیم. بر این مبنا، در پی بررسی پاسخ گویی به این پرسش هستیم که آیا این گونه فعل ها، از ابتدای پیدایش و کاربردشان در فارسی باستان، نقش کمکی داشته اند و یا اینکه نقش آن ها به عنوان فعل کمکی در ساختار های اشاره شده، پیامد معین شدگی این افعال ، در دوره های زبانی پسین است. بر این مبنا، ناگزیر شدیم چگونگیِ انتقالِ مفاهیم ماضی نقلی، ماضی التزامی و ماضی بعید از فارسی باستان تا فارسی نو را مورد بررسی قرار می دهیم. بر اساس شواهد موجود در پیوند با کاربرد این گونه افعال و نحوه بیان مفاهیم ماضی نقلی، ماضی التزامی و ماضی بعید، پیش از فارسی دری، این نتیجه به دست آمد که شکل گیریِ این سه ساختار با استفاده از سه فعل «استیدن»، «باشیدن» و «بودن»، در نتیجه معین شدگیِ این افعال در ساخت دستوری شده ای از فارسی میانه به بعد بوده است.  

تبلیغات