این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که در موقعیت های مختلف نظام بین الملل، کدام کنش بازیگران پرکاربردتر است. برنهاد اصلی این مقاله آن است که با وجود اهمیت «کنش راهبردی» و «کنش ارتباطی» که به ترتیب با هدف «حداکثرسازی منفعت» و «درک استدلالی از رفتار معتبر» صورت می گیرد، از آن جا که موقعیت های نظام بین الملل غالباً به صورت هم زمان واجد مناسبات قدرت و منفعت و نیز ملاحظات استدلالی و گفتمانی هستند، بازیگران نظام بین الملل، بیش تر از «کنش بلاغی» استفاده می کنند. درواقع، در موقعیت های نظام بین الملل، بازیگران، منافع خود را نیز بیش تر از طریق ظاهرسازی دنبال می کنند. در این نگاه،«کنش بلاغی» یعنی استفادة بازیگران از یک مجموعة سازمان یافته از ادعاها که هدف اش متقاعد کردن مخاطبان عمومی و/ یا رقبای خارجی و داخلی برای پذیرش ترجیحات مورد نظر این بازیگران و/ یا مشروعیت زدایی از ترجیحات رقباست.