با گذشت چند سال از فروپاشی حکومت مبارک در مصر، بررسی های متعددی در زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی درباره علل وقوع این رخداد ارائه شده است. در همین زمینه، مقاله حاضر تلاش می کند با تکیه بر رهیافتی ساختاری و با توجه به تحلیلی دولت محور به مهم ترین علل وقوع انقلاب در مصر بپردازد. بر این اساس، سوال اصلی مقاله مربوط به «چرایی» آسیب پذیری حکومت حسنی مبارک در مصر است. به نظر می رسد بررسی نقش سه عامل/ متغیر اصلی ساختاری در قالب یک چارچوب تحلیلی و نظری بتواند به این پرسش پاسخ دهد. عامل اول به ماهیت خاصی از رژیم های اقتدارگرا اشاره دارد به این صورت که ماهیت سلطانی حکومت مبارک، رژیم را به مرحله فروپاشی نزدیک کرد. عامل دوم معطوف به ماهیت اقتصاد سیاسی رژیم های اقتدارگراست بدین گونه که رژیم های اقتدارگرای رانتیر و یا نیمه رانتیر در آسیب پذیری و تغییر رفتار سیاسی آن نقش مهمی دارند. عامل سوم مربوط به رابطه رژیم های اقتدارگرای منطقه با ابرقدرت ها است بدین شکل که وابستگی سیاسی و اقتصادی به ابر قدرت ها، و مشخصا ایالات متحده، رژیم را در معرض آسیب پذیری بیشتر قرار می دهد. ترکیب این سه عامل/ متغیر، وضعیتی را ایجاد می کند که یک رژیم را در آستانه فروپاشی قرار می دهد. این نوشته مبتنی بر داده های تاریخی درباره سه دهه حکومت مبارک در مصر (1981-2011) است که به شیوه اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است.