آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

داریوش شایگان، از جمله متفکران برجسته ی تاریخ معاصر ایران است که آفاق اندیشگی اش نه تنها در ایران، که تا دوردست های عالم تفکر امتداد یافته است. شایگان در مواجهه با هجوم بی امان سیل ویرانگر مدرنیته، که می کوشید همه ی هستی شرق را با خود ببرد، آوای بومی گرایی و بازگشت به هویت اصیل سر داد، ندایی که در دهه های چهل و پنجاه شمسی منادیان دیگری نیز چون فردید، شریعتی و آل احمد یافت. مقاله ی حاضر در پاسخ به این سئوال که: نسبت تفکر اسطوره ای شایگان با نگاه وی به شرق و غرب چه بود و این امر چه تأثیری بر آرای وی در باب هویت بومی و اصیل گذاشت، با استفاده از رهیافت جامعه شناسی اندیشه و ابزار نقد اسطوره ای، این فرضیه را به آزمون می گذارد که: شایگان با تأثیرپذیری از ذهنیت اسطوره ای خود، که واجد مولفه هایی چون عقل گریزی، تلقی دوری از زمان، جمع گرایی و برساختن تمایزهای دوتایی خیالی بود، ضمن برداشتی زیبایی شناختی و استعلایی از شرق و نادیده گرفتن واقعیات و ویژگی های بدوی تمدن شرقی، به برساخت هویتی موهوم به عنوان یگانه چاره ی مواجهه با مدرنیته ی غربی رسید.

تبلیغات