هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر نقش طبقه محصول در تبلیغات هیجانی مبتنی بر ویژگی ها یا کارکرد نهایی است. در این پژوهش با استفاده از روش پژوهش تجربی (آزمایشی)، چارچوب مفهومی این موضوع، بررسی و تأثیر هرکدام از متغیر های مستقل، جاذبه تبلیغاتی، نوع محصول، شیوه نمایش و درگیری ذهنی محصول بر روی متغیر های وابسته همچون نگرش به برند و نگرش به تبلیغات سنجیده شده است. در این مطالعه، با استفاده از روش تجربی به 400 دانشجو عکس های تبلیغاتی داده شده است؛ عکس هایی که درباره طرح های عاملی با تعداد 2×2×2×2 (لذت گرا- فایده گرا)، (درگیری ذهنی کم- درگیری ذهنی زیاد)، (نمایش تصویری- نمایش نوشتاری) و (جاذبه هیجانی- جاذبه غیرهیجانی) است. بر اساس یافته ها، جاذبه هیجانی در تبلیغات، نگرش به برند و هم چنین اثر تبلیغات را افزایش می دهد. جاذبه تبلیغاتی هیجانی هنگامی که محصول با درگیری ذهنی کم و لذت گراست، نگرش به برند و اثر تبلیغات را افزایش می دهد. نتیجه دیگر این است هنگامی که تبلیغ هیجانی است، نگرش به برند در محصولات دارای درگیری کم، شیوه نمایش تصویری بهتر از نوشتاری و محصول با درگیری زیاد، شیوه نمایش نوشتاری بهتر از تصویری است.