هدف این پژوهش، کاوش در فرآیند درون فردی مشارکت کارکنان در تسهیم دانش می باشد. در این تحقیق روش پژوهش ترکیبی استفاده شد. در ابتدا داده ها از طریق مصاحبه های عمیق با تعداد 30 نفر از مدیران ارشد، میانی و کارمندان یکی از سازمان های دولتی و سازمان های خصوصی وابسته به آن که در صنعت برق استان یزد فعال اند، به دست آمد و از طریق کدگذاری باز و محوری، یافته ها در قالب مدل نظری تدوین شد. سپس بر اساس نتایج حاصله از کدگذاری، پرسشنامه تهیه و در اختیار 248 نفر از اعضای سازمان های مذکور قرار گرفت. داده های به دست آمده از 164 پرسشنامه برگشتی جهت آزمون فرضیات تحقیق از طریق آزمون مدل سازی معادلات ساختاری و نیز پایایی و روایی مدل با استفاده از نرم افزار SMART PLS استفاده شد. یافته ها حاکی از روایی و پایایی مدل بوده و محاسبه شاخص های برازش نیز انطباق چارچوب مفهومی با واقعیت را تائید کرد. بر اساس یافته ها نشان داده شد که نگرش مثبت فرد در مورد تسهیم دانش، باورهای کلی فرد، امیال و علاقه ها و روحیات فرد، شخصیت، مشخصات ژنتیکی، خانوادگی و تحصیلی، رفتار گیرنده دانش در ایجاد حس خوب مؤثر است و منجر به میل به تسهیم دانش می گردد. از طریق آزمون رگرسیون، نقش مداخله گرایانه واحد سازمانی، مکان سازمان، نوع کار و زمان تسهیم دانش در ایجاد میل به تسهیم دانش نیز مورد تائید واقع شد. به طور کلی در این مطالعه با رویکردی اکتشافی ترکیبی، مشخص شد که عوامل درون فردی در میل به تسهیم دانش مؤثر بوده و لذا سازمان می تواند با تقویت این عوامل، مشارکت در تسهیم دانش را افزایش دهد.