برنامه های درسی علاوه بر دانش تخصصی خود، پیام های ضمنی ای را درباره ارزش ها، نگرش ها، و قواعد رفتاری به فراگیران منتقل می کنند که بر کردار و تلقی های آن ها تأثیر می گذارد. مقاله حاضر، به بررسی این مسئله می پردازد که «هریک از نظریه ها یا چشم اندازهای نظری جامعه شناسی، برنامه پنهان درسی را چگونه تبیین می کند؟» بر این اساس، هدف این پژوهش، بررسی مفهوم برنامه درسی پنهان و مرور تعریف ها و ماهیت آن در چشم انداز نظریه های گوناگون جامعه شناسی و شناسایی جنبه های اجتماعی شکل گیری برنامه های پنهان است. مقاله حاضر، پژوهشی کیفی در حوزه جامعه شناسی آموزش است که در آن مفاهیم و نظریه های مختلف مرتبط با برنامه درسی پنهان با استفاده از روش اسنادی، گرد آوری و تحلیل شده اند. چارچوب نظری این مقاله مبتنی بر دیدگاه های انتقادی در آموزش است و نتایج به دست آمده نشان می دهد که کردارهای ذی نفعان آموزش، روال ها، قوانین، کنش های متقابل، و ساختارهای اجتماعی در شکل گیری برنامه های درسی پنهان، نقش جدی ای ایفا می کنند. همچنین نتایج این بررسی مشخص کرد که طرفداران کارکردگرایی، برنامه درسی پنهان را به دلیل انتقال ارزش های اجتماعی، دارای ضرورتی کارکردی می دانند. مارکسیست ها و طرفداران نظریه انتقادی، میان برنامه های درسی پنهان و ساختار کلی اجتماعی، رابطه معنا داری درنظر گرفته و نقش برنامه را عبارت از آماده سازی فراگیران برای استثمار شدن در بازارهای کار معرفی می کنند. نظریه کنش متقابل اجتماعی به سلطه بی چون وچرای برنامه درسی پنهان معتقد نیست و امر جامعه پذیری را محصول «تعامل فراگیر» و «معلم » می داند. نظریه های فمینیستی نیز برنامه پنهان را عاملی برای مشروعیت بخشی به کلیشه های جنسیتی میان دانش آموزان دختر و پسر معرفی می کنند.