مسئله اصلی این پژوهش، بررسی فرایند شکل گیری تفسیر اجتماعی، به عنوان یکی از تحولات فرهنگی - اجتماعی قرن اخیر در جهان اسلام است که با روش تحلیل محتوای و با مطالعه تفاسیر ترتیبی و موضوعی مفسران قرآن صورت می پذیرد. این رویکرد تفسیری، در چارچوب مواجهه جهان اسلام با جهان مدرن قابل شناسایی است. مواجهه دنیای اسلام با پیشرفت های علمی و فنی جهان غرب، در کنار عقب ماندگی جهان اسلام، برخی از مصلحان اجتماعی را به چاره اندیشی واداشت. آنان با شناخت درد جامعه اسلامی، درمان آن را در بازگشت به قرآن و بازخوانی آن، به گونه ای که پاسخ گوی نیازهای زمانه باشد، یافتند. تفسیر اجتماعی از آغاز قرن چهاردهم توسط برخی مفسران، مثل رشیدرضا، در قالب تفسیر ترتیبی «المنار» شروع شده و سیر تکاملی آن را در قالب تفسیر ترتیبی و موضوعی تا به امروز ادامه داده است. مهم ترین ویژگی این رویکرد تفسیر واقع گرایی و ملاحظه واقعیت اجتماعی در بررسی پیام الهی و نیز رویکرد انتقادی نسبت وضعیت موجود جهان اسلام و به ویژه جامعه مدرن است.