تأثیر سوسور بر تفکر قرن بیستم و نیز روی کردهای نوین در مطالعه زبان، همواره مورد توجه متفکران بنام در حوزه علوم انسانی اجتماعی بوده است. از نظر آنان، زبان شناسی ساخت گرا، علم اصلی، فلسفه یا نوعی روش شناسی است که علوم انسانی و اجتماعی پیوسته انتظارش را می کشیده اند. با وجود صورت گرفتن مطالعات بسیار درباره پیشینه زبان شناسی نظری، برای برقراری پیوند میان حوزه های گوناگون زبان شناسی و بافت فلسفی ای که زمینه پیدایش آن ها را فراهم آورده، تلاش هایی اندک صورت گرفته است و این مسئله به وی ژه درباره پژوهش های انجام شده به زبان فارسی، مصداق می یابد. هدف از مطالعه حاضر، باز اندیشی در آرای سوسور درباره نشانه زبانی، روش خاص ساخت گرایی در مطالعه زبان و همچنین آشکار کردن خطوط فکری ای است که وی را از سویی، با خرد گرایان و از سوی دیگر، با روسو و هگل مرتبط می کند.