اشتغال زنان پدیده ای است که در طی سال های اخیر توجه عده بسیار زیادی را به خود جلب کرده است؛ به طوری که عده ای به جنبه های مثبت آن توجه نموده، بر اشتغال هر چه بیشتر زنان در عرصه های مختلف تأکید میکنند، اما از طرف دیگر، عده ای به جنبه های منفی اشتغال زنان توجه کرده، از تعارض کار- خانواده سخن به میان میآورند. این مقاله بر آن است که به تجربه زیسته زنان مدیر متأهل در بافت جامعه ایران و در حیطه های مختلف بپردازد. روش به کارگرفته شده در این پژوهش به صورت کیفی و به شیوه پدیدارشناسی است و مبتنی بر نمونه گیری هدفمند 10 نفر از زنان مدیر متأهل است که در خلال مصاحبه، جربیات خود را از زندگی شغلی، فردی و خانوادگی به طور کامل بیان کردند. یافته های این پژوهش در قالب 3 کد تبیینی – که حاصل استخراج و مقوله بندی داده در 118 کد توصیفی، 28 زیر کد تفسیری و 10 کد تفسیری است- عبارتنداز : تجارب فرد از زندگی فردی، تجارب فرد از زندگی خانوادگی و تجارب فرد از زندگی شغلی و اجتماعی. یافته های این مطالعه نشان میدهد که اشتغال فرد بر جنبه های مختلف زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی او تأثیرگذار است. تجارب شرکت کنندگان در این مطالعه نشان میدهد که اشتغال در بیرون از خانه سبب افزایش رضایت از زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی آنان میشود و اشتغال به شخص اجازه میدهد تا خود را به عنوان فردی مفید برای جامعه تعریف کند، اما از طرفی اکثر مشارکت کنندگان به سختی هماهنگی نقش های خانوادگی و نقش های شغلی اذعان دارند. همچنین، در صورتی که زنان استعدادها و تواناییهای خود را در کار پرورش دهند، میتوانند در یک زمان به خوبی از عهده چندین نقش برآیند و برعکس زمانی که چندین نقش بر عهده دارند، میتوانند تواناییها و قابلیت های خود را افزایش دهند.