تأمل جامعهشناختی در روایتهای سینماییِ تحولات اجتماعی، در سه بعد ارزشها، هویتها و سبکهای زندگی، در ایرانِ پس از انقلاب دغدغه محوری این پژوهش است. چارچوب مفهومی پژوهش نخست موضع آن را درباره تعامل اثر هنری و جامعه تبیین میکند و سپس مضامینِ میانجیِ تحقیق، یعنی تحول ارزشها و هویتها و سبکهای زندگی را مفهومپردازی میکند. روششناسی تحقیق، کیفی است: نخست با بکارگیری روش «تحلیل روایتِ نشانهشناختی»، فیلمها تحلیل شدهاند؛ سپس، از دل این تحلیل، مقولات اجتماعی آنها استخراج شده و از طریق راهبرد تحلیل تماتیک، از منظری جامعهشناختی، تحلیل شدهاند. میدان مطالعه کل سینمای بعد از انقلاب است که به شیوه نمونهگیری هدفمند از هر دهه چند فیلم انتخاب شدهاند: «نرگس»، «عروسی خوبان» (دهه شصت)، «آژانس شیشهای»، «زیر پوست شهر»، «اعتراض»، «روسری آبی»، «شوکران» (دهه هفتاد)، «بوتیک»، «چهارشنبه سوری»، «محاکمه در خیابان»، «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» (دهه هشتاد). نتایج تحقیق نشان میدهد سینمای اواخر دهه شصت نمایانگر نخستین نشانههای ترک برداشتن انسجام اجتماعیای است که خود نمود عینیتیافتن گفتمانِ ارزش مدار آن دهه بوده است. ملودرامهای اجتماعی دهه هفتاد روایتهایی هستند از تضاد ارزشها، چندپارگیهای هویتی، تلاطمهای خانوادگی و شکاف نسلی در شرایط اجتماعیِ سیطره گفتمان توسعهگرایی؛ سینمای دهه هشتاد تصویرگر شکلی از زندگی روزمره بههم ریخته، اضطرابزا، سرد و بیروح، تهی از معنا و خودآیینی، و یأسآور است. روایت سینما از تحول این فضاها، روایت تغییر شکل «انسان آرمانخواه و ارزشگرا»ی دهه شصت به «انسان فردیتطلب و خودآیین» دهه هفتاد و سپس به «انسان میانهحال و نسبیتاندیش» دهه هشتاد است