نوشتار زنانه از نیمه دوم قرن بیستم، به عنوان یکی از شاخههای نقد فمنیستی مطرح شد. طرفداران این نظریه در آغاز، با تأسّی از اندیشههای متعصبانه این جنبش، نوشتار زنان را در مقایسه با کلام مردان، از منظر تضاد بررسی کردند و در پی آن بودند که زبانی ویژه زنان خلق کنند؛ پس از آن، با کم رنگ شدن تعصب ها و رد نظریه نخست، این ویژگیها از منظر تفاوت بررسی شد. از این نظر، زنان به دلیل روحیات و احساسات خاص خود، دارای زبانی با ویژگی هایی هستند که در کلام جنس مخالف دیده نمیشود و یا کمتر مجال ظهور مییابد. نظریه پردازان این حوزه، با بررسی انواع مختلف آثار زنان، به ویژه در ادبیات و از منظر واژگان، جمله ها و موضوعات، این تفاوتها را بیان کردند. کتاب دا که در سالهای اخیر، در نوع ادبی خاطره- داستان و در حوزة ادبیات دفاع مقدس نگاشته شده، از جمله آثاری است که به سبب دارا بودن راوی و نگارنده زن، از این ویژگی ها بهرهمند است. در این مقاله، بر آنیم که با بیان مهمترین این مؤلفه ها، کار کرد آنها را در کتاب دا نشان دهیم و اثبات کنیم که اگر چه نقل خاطره های حول محور جنگ سبب شده است از حضور این ویژگیها در اثر کاسته شود، همواره با اثری سر و کار داریم که نوشتار زنانه را در ذهن تداعی میکند.