آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

این مقاله با هدف ارزیابی انگارة زایشی فراگیری زبان بر پایة داد­ه­ها و شواهد فراگیری نحو زبان فارسی نگاشته شده است. در این پژوهش، نخست ویژگی­های بنیادی زبان کودک را برشمرده و استدلال کرده ایم که کشف این ویژگی­ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم، زمینه­ساز معرفی انگارة زایشی فراگیری زبان بوده است. پس از معرفی انگارة زایشیِ فراگیری زبان، این سؤال مطرح شده است که دانش زبانیِ ذاتی و زیستی (دستور همگانی)، چه ماهیتی دارد و چگونه در دستور کانونی، نمود می­یابد. برای پاسخ­گویی به این سؤال، نخست دو دیدگاه پیوستگی و بلوغی را دربارة ماهیت دستور همگانی و شیوة باز نمایی آن در زبان کودک، مطرح کرده و سپس شواهدی را از روند فراگیری نحو از سوی یک کودک فارسیزبان، به دست داده ایم تا معلوم شود کدام یک از این دو دیدگاه، بهتر می­تواند شواهد را تبیین کند. حاصل بحث، این است که هیچ یک از دو دیدگاه پیوستگی و بلوغی، به تنهایی نمی­توانند ویژگی­های زبان کودک را تبیین کنند. در نهایت، بر این نکته تأکید کرده ایم که انگارة فراگیری زبان نمی تواند صرفاً صوری باشد؛ بلکه باید بتواند گرایش های نقشیِ کودک را نیز تبیین کند؛ آن گاه انگاره ای را برای ترسیم سیمای پیش رفت زبان کودک، پیش نهاد کرده ایم.

تبلیغات