آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

در این مقاله، از منظری نشانه شناختی و برمبنای مکتب پسا ساخت گرایی به ترجمه شعر نگریسته ایم. توجه به بازی و سیلان نشانه ها در فضای باز گفتمانِ شعر، روابط بینا نشانه ای و بینا متنی و وجود رمزگان های فرهنگی درون متن شعر، رابطه ترجمه و سپهر نشانه ای از مباحث مورد توجه ما در این مقاله است. ترجمه شعر همواره عرصه ای بحث برانگیز و قابل تأمل بوده و یکی از مسائلی که این کار را دشوار میکند، بازی نشانه ها و حضور رمزگان فرهنگی است. بهیقین، ترجمه های تحت اللفظی توان انتقال کیفیت شعری را ندارند و در بسیاری از ترجمه ها، روابط درون متنی و بینا نشانه ای و حتی ماهیت نشانه ها تغییر میکند. هدف ما از نگارش این مقاله آن است که نشان دهیم هنگام ترجمه شعر، برخی نشانه ها حفظ میشوند، برخی به نشانه های متناسب با رمزگان فرهنگی زبان مقصد تغییر میکنند و بعضی هم محو میگردند. بدین منظور، ترجمه های کریم امامی و احمد محیط را از شعر های شاعرانی چون سپهری، فروغ فرخ زاد، شاملو و نیما یوشیج بررسی کرده ایم تا نشان دهیم که بازی نشانه ها ترجمه شعر را دشوار می کند. از سویی دیگر، در روند ترجمه، مترجم پیوسته در فضایی بینا فرهنگی میان فرهنگ زبان مبدأ و مقصد قرار دارد. در این فضا، رمزگان های مشترکی وجود دارند که فضای نشانه ای گسترده ای را میسازند. این فضای بافتمند فرهنگی و تاریخی، همان سپهر نشانه ای است. در فرایند ترجمه، از یک سپهر نشانه ای به سپهر نشانه ای دیگر میرویم.

تبلیغات