آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

عقلانیت عامل بازشناسی انسان و یکی از مفاهیم مهم نظریة فرهنگی معاصر است.پرسش اصلی این جستار آن است که عقلانیت در نظریة فرهنگی ماکس وبر چه نسبتی با عقلانیت در اندیشة علامه طباطبایی دارد؟ با توجه به انواع چهارگانة عقلانیت (نوعی، هنجاری، نظری، عملی) بررسی تحلیلی- منطقی آرای دو متفکر نشان میدهد هرچند هردو عقلانیت نوعی و هنجاری را میپذیرند، درون مایة عقلانیت که در ساحت اندیشه و عمل منعکس میشود، با هم تفاوت بنیادین دارند. وبر عقلانیت را در زندگی روزمره بازتاب دیدگاهی صرفاً عمل گرایانه و خودسرانه میداند؛ یعنی انتخاب مناسب ترین وسیله برای رسیدن به هدف. او دنیای معاصر را جهانی میداند که عقلانیت ابزاری با نفوذ در همة عرصه های زندگی اجتماعی بشر غربی، جهان اجتماعی او را شکل داده و سیاست گذاری کرده است. اما در اندیشة علامه طباطبایی، عقلانیت با فطرت سالم و اصیل ملازم است؛ لذا انسان باید حق همة قوا و غرائزش را ادا و از افراط و تفریط پرهیز کند تا فطرت او سالم و در سایة آن عقل او از انحراف و کژاندیشی مصون بماند و کنش های انسانی عقلانی شود و به حیات طیبه برسد. عقلانیت فطری میتواند زندگی اجتماعی اسلامی(حیات طیبه) را شکل دهد و جهان طیب اجتماعی مؤمنان را سیاست گذاری نماید.

تبلیغات