«سنت ها» دستکم از چهار حیثِ موضوع، عاملان، آثار، اهداف «اجتماعی» خوانده میشوند. مطالعه روشمند سنت ها هم ما را به طرح یک نظریه دینی در جامعه شناسی دلگرم میکند وهم در کنترل جامعه و رخدادهای اجتماعی مدد میرساند و هم دسترسی به مدینه فاضله دینی را آسان تر میسازد.
روش مطالعه سنت باید هم با تفسیرهای قرآنی همسو باشدو هم با الگوهای روشی متعارف در علوم اجتماعی. کیفی بودن مفاهیم و متغیرهای سنت ، نیازمند بهره گیری از روش های مطالعه کیفی و نیز غیبی، ماورایی و متکی بودن بر متون دینی، اقتضای روش «تحلیل محتوی»، به خصوص «تحلیل ساختاری» است. در تحلیل ساختاری ارائه یک چارچوب انتزاعی ضروری است. از این رو برای مطالعه سنت چارچوبی مناسب است که اولاً، حضور خداوند در سلسله علل را توجیه کند و ثانیاً، فعال بودن اراده انسان را نیز مورد توجه قرار دهد، ثالثاً، به رابطة علّی میان دو پدیده توجه کند و رابعاً، میکانیسم های تحقق سنت را جستجو نماید. همچنین انتزاعی بودن مفاهیم سنت، مفهوم سازی آنها را ضرورت میبخشد؛ مفهوم سازی به معنای تجزیه مفاهیم از سطح انتزاعی به سطح عینی و مشاهده پذیر است. مفهوم سازی قرآنی بهترین روش برای مفهوم سازی مفاهیم سنت ها است.