از جمله مفاهیم پُرمناقشه در علوم انسانی مفهوم «تمدن» است که در مورد آن کمتر توافقی میان اندیشمندان می توان یافت؛ چه در تعریف و چه در جهت گیری. ادبیات بسیاری در مورد «تمدن» تولید شده و هریک از زاویه ای خاص بدان پرداخته اند. برخی رو به گذشته دارند و تمدن را امری تاریخی می بینند. برخی حال را می نگرند و تمدن را همچون پروژه می انگارند. برخی چشم به آینده دارند و به فرجام تمدن می اندیشند؛ در این میان عد ه ای دل نگرانند و دهشت و بدفرجامی می بینند و عده ای دل خوش از غایت تمدن به تفرج مشغولند. هستند اندیشمندانی که در تعریف شان از تمدن صبغه ایدئولوژیک چشم نوازتر است. در این مقاله تلاش می کنیم با نگاهی اجمالی به دیدگاه های متعدد، مفهوم سازی متفاوتی از پروبلماتیک فرهنگ ـ تمدن ارائه دهیم و از منظری متفاوت به خوانش دیدگاه های تمدنی بپردازیم.