در سال های اخیر مطالعات گسترده ای در زمینه تفاوت های فرهنگی در خصوص پدیده دلبستگی در حال انجام است، هدف این پژوهش بررسی ادراک مادران ایرانی از ویژگی های خوشایند و ناخوشایند فرزندان شان، در کودکی و بزرگسالی آن ها، به عنوان یکی از مؤلفه های مربوط به دلبستگی بود. این مطالعه تکرار مطالعه روثبام و همکارانش (2007) و تلاش برای مقایسه نتایج ایرانی با نتایج مربوط به فرهنگ ژاپنی و آمریکایی می باشد.این پژوهش از نوع مطالعات کیفی بوده است. 30 مادر ایرانی، که کودکان آن ها بین 3 تا 5 سال داشته و در شهر تهران به مهدکودک می رفتند در این پژوهش شرکت نمودند. از مادران طی یک مصاحبه نیمه ساختار یافته درباره ویژگی هایی که دوست دارند یا دوست ندارند و نمی خواهند فرزندشان در کودکی و بزرگسالی آن ها را دارا باشند، سؤالاتی پرسیده شد. نتایج با روش کیفی تحلیل شد و نشان داد که خلق مثبت و شیطنت در کودکی، و رفتارهای خوشایند اجتماعی، پیشرفت تحصیلی و استقلال در بزرگسالی بیشترین ویژگی های خوشایند موردنظر بودند. عدم سازگاری، بدخلقی و انزوا در کودکی و پرخاشگری، بدخلقی و رفتار نامطلوب اجتماعی در بزرگسالی بیشترین رفتارهای ناخوشایند مورد توجه بودند. نتایج این مطالعه با نتایج پژوهش روثبام و همکارانش (2007) نیز مقایسه شده، و شباهت ها و تفاوت های فرهنگی در این زمینه را آشکار نمود. ایمان، حیا و صبوری به عنوان ویژگی های خوشایند، و ناتوانی در بیان خواسته ها، تحصیلات کم و لجبازی به عنوان ویژگی های ناخوشایند به عنوان مقوله های جدید در این مطالعه یافت شدند که در فرهنگ ژاپنی و آمریکایی مورد توجه قرار نگرفته بودند. نتایج در بستر فرهنگ ایرانی مورد بحث و بررسی قرار گرفتند.