آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

مطالعه حاضر، به تشخیص عمیق تر ارتباط دوگانه ی مهاجرت مردان و کارکرد زنان روستایی می پردازد، تا با مرتبط ساختن شرایط موجود با نیازهای زنان، آنان را برای انطباق با شرایط تازه یاری دهد. در این مقاله، بر آن ایم تا به این پرسش پاسخ دهیم که چه گونه زنان خانوارهایی که سرپرست آنان به طور کوتاه مدت مهاجرت کرده اند، از عهده ی موقعیت و معیشت خود و خانواده شان بر می آیند؛ و به طور کلی، غیبت همسر چه تأثیری بر تجارب مدیریتی زنان روستایی خواهد داشت. بنابراین، به همان اندازه که این تحقیق بر عوامل اقتصادی مهاجرت اشاره می کند، به عوامل غیر اقتصادی نیز می پردازد. مقاله ی حاضر، بر گرفته از پژوهشی است در استان مازندران که نشان می دهد زنان روستایی شهرستان بابل، و از جمله بخش بندپی شرقی، همانند دیگر زنان شمال ایران، افزون بر انجام امر مربوط به خانه داری و نگه داری کودکان، در امور تولید اقتصادی نیز پابه پای مردان کار می کنند. در چنین شرایطی، زن، تحت سرپرستی مرد و به عنوان کارگر خانوادگی بدون مزد به شمار می رود؛ از این رو، نه تنها هیچ دخالتی در مدیریت و بازاریابی، که هیچ کنترلی نیز بر درآمد حاصله ندارد. این وضع، با مهاجرت مردان دچار دگرگونی هایی می شود که به رغم افزایش مسئولیت زن و گاه، مدیریت تولید، هم چنان به او به عنوان همسر مرد مهاجر نگریسته می شود و از امکانات سرپرست خانوار بهره مند نمی گردد. در چنین شرایطی، زنان، مدیریت خانه و واحد اقتصادی را بر عهده می گیرند. در حالی که حاکمیت فرهنگ مردسالار، روستا، مانع واگذاری کامل اختیارات به زن می شود. نتایج تحقیقات نشان داد که زنان، در نبود مردان برای جای گزینی نیروی کار تلاش می کنند، اما قدرت تصمیم گیری زیادی ندارند. این، در حالی است که غیبت مردان، تا حدودی امکان تجربه ی مدیریت و تصمیم گیری به زنان می دهد و با افزایش زمان مهاجرت مردان، قدرت تصمیم گیری زنان در امور گوناگون افزایش می یابد و این امور، پایگاه اقتصادی - اجتماعی بالاتری برای شان ایجاد می کند و توان تصمیم گیری در امور مربوطه را بیش تر می سازد. کلید واژه: زنان روستایی؛ مهاجرت؛ روستاهای بندپی شرقی؛ مدیریت و تصمیم گیری خانواده ی روستایی.

تبلیغات