پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه نقش پیش بینی کننده سبک های تربیتی والدین در چگونگی شکل گیری خودهای واقعی، ایده آل و بایدی و نیز فاصله بین خودهای واقعی با خودهای ایده آل و بایدی در دختران و پسران دانشجو طراحی و اجرا گردید. بدین منظور تعداد 263 نفر دانشجو (136 پسر و 127 دختر) به عنوان نمونه غیراحتمالی در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های روش تربیتی و مقیاس خودگسستگی (مقیاس اندازه گیری فاصله خودها) را تکمیل نمودند.
نتایج تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل های همبستگی نشان داد که بین نمرات انواع خودها و ابعاد محبت ـ طرد و کنترل ـ آزادی همبستگی معناداری وجود دارد. با استفاده از تحلیل رگرسیون نشان داده شد که سبک های تربیتی استبدادی و طردکننده در مقایسه با سایر سبک ها معتبرترین پیش بینی کننده ها برای انواع خودها و فاصله خودها می باشند، به نحوی که این پیش بینی با شکل گیری خودهای واقعی و ایده آل رابطه، منفی دارد. البته در پیش بینی شکل گیری خود بایدی با سبک تربیتی استبدادی جهت رابطه، مثبت و با سبک تربیتی طردکننده منفی می باشد. هم چنین سبک تربیتی استبدادی نقش پیش بینی کننده منفی در پیش بینی فاصله بین خودهـای واقعی و ایده آل و نقش پیش بینی کننده مثبت برای پیش بینی فاصله خودهای واقعی و بایدی دارد. در تبیین نتایج بدست آمده به نقش کیفیت ارتباطات به خصوص ارتباطات نزدیک والد ـ فرزند و نیز نقش سبک های تربیتی والدین از طریق جامعه پذیری بر شکل گیری نظام خود و فاصله های مطلوب و نامطلوب بین انواع خودها اشاره شده است.