مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
حمایت اجتماعی
عزت نفس، که یکی از مؤلفه های شخصیت رشدیافته و پایدار است، در بسیاری از گفتمان ها ازجمله توسعه و سیاست اجتماعی اهمیت محوری دارد. مقاله حاضر با هدف بررسی چگونگی و میزان عزت نفس در میان جوانان و برخی عوامل تأثیرگذار بر آن، همچون اختلالات اجتماعی و حمایت اجتماعی، در نظر دارد به تبیین چرایی و چگونگی شکل گیری این مؤلفه مهم شخصیتی بپردازد. چارچوب نظری پژوهش بیان می کند وجود انواع اختلالات اجتماعی در جامعه، روابط عاطفی و حمایتی میان افراد را کاهش می دهد و ازاین طریق بر عزت نفس جوانان اثر می گذارد. به عبارت دیگر، انواع اختلالات اجتماعی بر روابط عاطفی بین افراد در حوزه های مختلف اجتماعی، اعم از خانوادگی، دوستی و خویشاوندی تأثیر می نهد و موجب عدم حمایت افراد از یکدیگر می شود. دریافت نکردن حمایت های اجتماعی در نظام شخصیت اختلال ایجاد می کند و از عزت نفس افراد می کاهد. این مقاله با استفاده از روش پیمایش فرضیه فوق را به آزمون می گذارد.
نتایج تحلیل های آماری نشان می دهد که متغیرهای نام برده، یعنی حمایت و اختلال اجتماعی، با عزت نفس جوانان رابطه معناداری دارد. بدین معنی که هرچه میزان حمایت دریافتی افراد بیشتر باشد، عزت نفس آن ها افزایش می یابد و با بالارفتن میزان اختلالات اجتماعی عزت نفس جوانان کمتر می شود. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان می دهد 0.44 از واریانس عزت نفس را متغیرهای اختلال و حمایت اجتماعی تبیین و پیش بینی می کند. تحلیل آماری لیزرل نیز مدل تحقیق را تأیید می کند و نشان می دهد این مدل از برازش نسبتاً خوبی برخوردار است
ارتباط تیپ شخصیتی D، خود - دلسوزی و حمایت اجتماعی با رفتارهای بهداشتی در بیماران کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نظر به اهمیت و تأثیر روزافزون عوامل روانی – اجتماعی در سلامت جسمی و تأثیر سبک زندگی نادرست در بروز بیماریهای قلبی- عروقی، هدف پژوهش حاضر ارتباط تیپ شخصیتی D، خود- دلسوزی و حمایت اجتماعی با رفتارهای بهداشتی بیماران کرونرقلبی میباشد.
روش: در این مطالعه همبستگی، نمونه شامل پژوهش 84 بیمار کرونر قلبی مراجعه کننده به بیمارستان تخصصی شهید مدرس تهران در سال 1389 بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس تیپ شخصیتی D، مقیاس خود- دلسوزی، مقیاس حمایت اجتماعی و پرسشنامه وضعیت بهداشتی استفاده شد. دادههای پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیری و تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد که تیپ شخصیتیD (52/0-=r)، خود- دلسوزی (22/0=r) و حمایت اجتماعی (19/0=r) با رفتارهای بهداشتی همبستگی معنیداری دارند (05/0 >P). نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که 30 درصد از واریانس رفتارهای بهداشتی این بیماران توسط متغیرهای تیپ شخصیتی D، حمایت اجتماعی و خود دلسوزی تبیین میشود.
نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهند که تیپ شخصیتی D، خود- دلسوزی و حمایت اجتماعی از متغیرهای تقریباً تأثیرگذار بر رفتارهای بهداشتی بیماران کرونر قلبی هستند. این نتایج، تلویحات مهمی در زمینه آموزش خود- دلسوزی و مداخلات درمانی برای ارتقای کیفیت زندگی بیماران کرونر قلبی دارد که در مقاله مورد توجه قرار گرفتهاند.
رابطة فاجعه سازی درد، اضطراب درد، روان رنجورخویی، حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله با ناتوانی عملکردی در بیماران روماتیسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش متغیرهای فاجعهسازی درد، اضطراب درد،
روانرنجورخویی، حمایت اجتماعی، راهبردهای مقابله و در پیشبینی ناتوانی عملکردی در بیماران رماتیسمی شهر اهواز بود.
روش: بدین منظور یک گروه 151 نفری از بیماران مبتلا به روماتیسم با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و پرسشنامههای مقیاس فاجعهسازی درد، مقیاس علائم اضطراب درد، خرده مقیاس روانرنجورخویی پرسشنامه شخصیتی آیزنک، خرده مقیاس حمایت اجتماعی مقیاس سنجش تأثیر آرتریت، پرسشنامه راهبردهای مقابله، مقیاس سنجش تأثیر آرتریت را تکمیل کردند.
یافتهها: نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که متغیرهای پژوهش قادر به تبیین 39% واریانس ناتوانی عملکرد بودند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که به ترتیب فاجعهسازی درد، روان رنجورخویی، حمایت اجتماعی و یکی از راهبردهای مقابلهای در معادله باقی ماندند. این متغیرها جمعاً 38% از واریانس ناتوانی عملکردی را تبیین کردند.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش از نقش عوامل روانشناختی در پیشبینی وضعیت عملکردی در بیماران روماتیسمی حمایت میکند.
علل و پیامد تعارض کار خانواده و بررسی بیگانگی از کار به عنوان یکی از پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیدایش و گسترش روزافزون خانواده هایی که در آن زن و شوهر هر دو شاغل و دارای درآمد هستند، از تحولات اجتماعی کشور است. این سبک از زندگی به رغم بهره مندی از فواید ترکیب نقش، به علت نادیده گرفتن تقسیم کار سنتی در خانواده و نیز پذیرش و ایفای تعهدات بیشتر و جدیدتر، با فشارهایی مواجه است. یکی از این فشارها، تعارض کار- خانواده است که چنانچه رفع نشود، می تواند پیامدهای ناخواسته ای بر انسجام اجتماعی و کارکردهای خانواده و نیز عملکرد کاری فرد و بیگانگی از کار داشته باشد. این مقاله ضمن شناسایی عوامل مؤثر بر تعارض کار- خانواده، به حمایت اجتماعی در کار به عنوان یک منبع انطباق با بیگانگی از کار و تعارض کار- خانواده می پردازد. در این مقاله متغیر وابسته (بیگانگی از کار) در ارتباط با حمایت اجتماعی، انتظارات نقش، ابهام نقش، کنترل بر کار و تعارض کار- خانواده بررسی شده است که در این زمینه از دیدگاه های متفاوتی، همچون: نظریه نقش، نظریه دوکسبری و هیگینز، کارلسون و پرو، کاراسک و بلونر استفاده شده است. پژوهش حاضر، با استفاده از نمونه ای با حجم 400 نفر، از کارمندان زن متأهل ادارات دولتی شهر اهواز با روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی بررسی شده است. نتایج تحقیق به طور کلی حاکی از تأیید فرضیه ها و انتظارات تحقیق درباره نقش حفاظتی حمایت های اجتماعی در کار، مقابله و سازگاری با تعارض و نیز اثر تعدیل کننده آن بر بیگانگی از کار است. به طوری که نتایج تحلیل آماری نشان می دهد حمایت اجتماعی در کار از طریق انتظارات نقش کاری، ابهام نقش کاری و تعارض کار- خانواده بر بیگانگی از کار مؤثر است. همچنین، انتظارات نقش کاری و ابهام نقش کاری از طریق تعارض کار - خانواده بر بیگانگی از کار مؤثر است. شایان ذکر است که رابطه معنی دار و معکوسی بین کنترل بر کار و بیگانگی از کار وجود دارد.
زنان، مادری و شیردهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جوامع امروزی بیماری های واگیر نسبت به گذشته کاهش چشمگیری یافته، اما بیماری های غیر واگیر و انواع سرطان ها رو به افزایش است. تحقیقات مختلف نشان می دهد که تغذیه با شیر مادر یکی از عواملی است که از بسیاری امراض پیشگیری می کند. بنابراین، ترویج تغذیه با شیر مادر می تواند مادران و کودکان را از ابتلا به بسیاری از بیماری های مزمن مصون کند. در سال های اخیر اهداف تغذیة انحصاری با شیر مادر در کشور به طور مطلوب محقق نشده است. از آن جا که پدیدة شیردهی با سازه های فرهنگی ـ اجتماعی درهم آمیخته است، برای شناخت عوامل مؤثر در آن بایستی به بستر و زمینه های آن در جامعه توجه کرد. از این رو، شناخت الگوهای اجتماعی ـ فرهنگی مؤثر در تغذیه با شیر مادر می تواند راه مؤثری برای ترویج تغذیه با شیر مادر باشد. روش به کار گرفته شده در این پژوهش به صورت کیفی و به شیوة مردم نگاری است. جامعة آماری 37 نفر از کارکنان بهداشتی و مادرانی است که مورد مصاحبة عمیق و نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. یافته های این پژوهش در قالب سه کد تبیینی ـ که حاصل استخراج و مقوله بندی داده در 365 کد باز، 68 کد محوری، و 10 کد گزینشی است ـ عبارت است از: عوامل فردی مؤثر در تغذیه با شیر مادر، عوامل فرهنگی مؤثر در تغذیه با شیر مادر، و عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر در تغذیه با شیر مادر. یافته های این مطالعه نشان می دهد که عوامل روانی و مادری، آگاهی و آمادگی مادر، باورهای مادر، و حمایت اجتماعی از جمله مهم ترین عوامل تأثیرگذار در شیردهی مادران است. این مطالعه نشان می دهد که اگرچه عوامل زیست ـ فیزیکی از جمله عواملی است که در شیردهی مادران تأثیر می گذارد، این عوامل خود تحت تأثیر احساسات مادرانه، آرامش و اعتماد به نفس مادر، و باورهای فرد است. از آن جا که باورهای فرد تحت تأثیر شبکة روابط اجتماعی و از جمله خانواده است و با توجه به این که در جامعة ایرانی هنوز خانواده نقشی تعیین کننده در باورها و رفتارهای افراد دارد، پدیدة شیردهی ارزشی اجتماعی به شمار می رود. همچنین، حمایت اجتماعی اطرافیان از جمله مادر، همسر، پزشک، و کارکنان بهداشتی نقش تعیین کننده ای در روند شیردهی مادران دارد. از طرفی، در زنان شاغل، علاوه بر عوامل ذکرشده، حمایت اطرافیان و رعایت قوانین شیردهی از عوامل مؤثر در شیردهی مادران است.
بررسی عوامل مؤثر بر میزان مشارکت دانشجویان دختر دانشگاه بوعلی سینا در فعالیت های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله میزان مشارکت دانشجویان دختر در فعالیت های ورزشی و عوامل مؤثر بر آن بررسی شد. روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایشی بود. جامعه آماری شامل دختران دانشجو دانشگاه بوعلی سینا همدان (5096 نفر) بوده اند که از این تعداد 385 نفر از طریق فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شده و از طریق روش نمونه گیری خوشه ای، بین آن ها پرسشنامه توزیع شد.در چارچوب نظری از نظریاتی همچون نظریه فیش باین-آیزن، نظریه یادگیری اجتماعی، نظریه سرمایه فرهنگی، نظریات فمنیستی، نظریه چافتز،کلیشه های جنسیّتی سندرا بم و دیدگاه نظری چو بهره گرفته شد. نتایج نشان داد بین متغیر های حمایت اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سودمندی ادراک شده، تمایل فردی و موانع اجتماعی مشارکت با میزان مشارکت ورزشی رابطه معناداری دیده می شود، اما بین متغیرهای رشته تحصیلی، قومیت و پایگاه اقتصادی-اجتماعی با میزان مشارکت ورزشی رابطه معناداری مشاهده نمی شود. همچنین بین باورهای قالبی و مشارکت ورزشی رابطه معنادار و معکوس وجود دارد.
بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر خشونت روانی مردان علیه زنان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی عوامل مؤثر بر خشونت روانی مردان علیه زنان شهر اصفهان در سال 1389 است. در این پژوهش، نظریات فمینیست رادیکال، طرحواره جنسیت، نظریه تضاد و نظریه منابع مورد استفاده قرار گرفته است. داده ها به وسیله پرسشنامه از یک نمونه 200 نفری زنان متأهل شهر اصفهان جمع آوری شدند. متغیرهای مستقل عبارتند از ساخت و شیوه اعمال قدرت در خانواده، باورهای قالبی جنسیتی، نگرش مردسالاری که رابطه مثبت و حمایت اجتماعی، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، تحصیلات که رابطه ای منفی با خشونت خانگی علیه زنان دارند. اکثریت زنان حدود 40% دارای نگرشهای مردسالارانه شدید و 42% دارای باورهای قالبی جنسیتی شدیدی هستند. نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون نشان می دهد که متغیرهای مستقل حدود 79/0درصد واریانس متغیروابسته را تبیین نموده اند.
مقایسه سلامت عمومی و حمایت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه میزان سلامت عمومی و حمایت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و جمعیت سالم بود . روش: روش این پژوهش علی مقایسه ای بود و جامعه آماری عبارت بود از: افراد معتاد به مواد مخدر که در سال 1391 به یکی از مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر خوی مراجعه کرده بودند. از این جامعه 60 نفر معتاد به مواد مخدر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با 60 نفر فرد بهنجار برحسب سن، جنس و تحصیلات همتا شدند. ابزار های سنجش شامل پرسشنامه سلامت عمومی کلبرگ و حمایت اجتماعی (فلمینگ) بودند. یافته ها: این تحقیق نشان داد که معتادان از سلامت روان و حمایت اجتماعی کمتری نسبت به افراد سالم برخوردارند. نتیجه گیری: یکی از عناصر مهم در ترک اعتیاد ایجاد حمایت اجتماعی برای معتادان در حال ترک است.
ارتباط استرس آموزش بالینی با استرس رویدادهای زندگی، خودکارآمدی، حمایت اجتماعی، روش های مقابله با استرس و عملکرد تحصیلی در دانشجویان مامایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: دانشجویان از ارکان اصلی موثر بر کیفیت آموزش هستند. بررسی استرس آموزش بالینی، بدون درنظرگرفتن استرس های قبلی و سایر متغیرهای موثر بر چگونگی مقابله با استرس، ناقص خواهد بود. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط استرس آموزش بالینی با استرس رویدادهای زندگی، خودکارآمدی، حمایت اجتماعی، روش های مقابله با استرس و عملکرد تحصیلی دانشجویان مامایی انجام گرفت.
روش ها: این مطالعه توصیفی- مقطعی روی 155 دانشجوی مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون در دو سال متوالی 1390 و 1391 انجام شد. ابزار پژوهش، براساس پرسش نامه استرس آموزش بالینی اخوان اکبری، خودکارآمدی عمومی شرر، حمایت اجتماعی ساراسون، مقابله با استرس اندلر و پارکر و استرس رویدادهای زندگی هولمز و راهه تهیه شد. نمره آزمون جامع و تفاوت میان معدل دیپلم و لیسانس، معیار عملکرد بالینی و تحصیلی بود. داده ها توسط نرم افزار 20 SPSS و با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون T مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمره استرس آموزش بالینی دانشجویان در حد متوسط بود. استرس آموزش بالینی با استرس رویدادهای زندگی، مقابله با استرس و زیرگروه های مقابله اجتنابی و هیجانی همبستگی مثبت و معنی دار داشت. همبستگی بین حیطه تجارب بالینی با عملکرد تحصیلی و عملکرد بالینی مثبت و معنی دار بود.
نتیجه گیری: خودکارآمدی خوب دانشجویان، دسترسی آنها به حمایت اجتماعی مناسب با بیشترین رضایت از آن و استفاده بیشتر آنها از روش مقابله ای حل مساله موجب شده دانشجویان با وجود سابقه استرسی نسبتاً بالا، استرس آموزش بالینی را در حد متوسط درک کنند، به طوری که این استرس عملکرد بالینی و تحصیلی آنها را تغییر نداده است.
سرمایه اجتماعی شبکه و اعتماد متقابل بین شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
اعتماد یکی از عناصر بنیادین تعامل اجتماعی است که در حل مسایل مربوط به نظم اجتماعی نقشی تعیین کننده دارد. اعتماد پیش شرط عمده و کلیدی برای موجودیت هر جامعه ای محسوب می شود و تسهیل کننده مبادلات در فضای اجتماعی است. اعتماد بین شخصی در روابط اجتماعی شکل می گیرد و در طول زمان تقویت می شود، لذا کمّ و کیف روابط، میزان و نحوة تعاملات می تواند در تقویت و شکل گیری اعتماد مؤثر باشد. سازوکار پیوندهای اجتماعی، در شبکه روابط غیررسمی فرد که به عنوان سرمایه اجتماعی شبکه نام برده می شود طی مکانیسمی به افزایش اعتماد اجتماعی منجر می گردد. لذا میزان و گسترة روابط و تعاملات در شبکه، در ابعاد ساختی (اندازه و ترکیب شبکه)، تعاملی (فراوانی تماس، صمیمیت) و کارکردی (حمایت ها) در ایجاد و تقویت اعتماد تأثیرگذار خواهد بود.
در این مقاله تأثیر سرمایه اجتماعی شبکه و متغیرهای زمینه ای بر اعتماد، مورد آزمون قرار گرفته است. این مطالعه با روش پیمایش و با استفاده از پرسش نامه انجام شده است و جامعه آماری آن را افراد 18 سال به بالای تهران تشکیل می دهند. حجم نمونه 320 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای با احتمال متناسب با حجم انتخاب گردید.
نتایج حاکی از آن است که با افزایش سرمایه اجتماعی شبکه افراد، اعتماد متقابل بین شخصی نیز افزایش می یابد. به بیان دیگر روابط و تعاملات و منابع حمایتی موجود در شبکه می تواند زمینه ساز ایجاد و تقویت اعتماد بین افراد باشد. از بین ویژگی های شبکه، صمیمیت و حمایت متقابل دو عامل اصلی تبیین کننده هستند که صمیمیت نقش مهم تری دارد. البته ویژگی های فردی، به ویژه وضعیت تأهل و وضع فعالیت نیز به طور غیرمستقیم بر اعتماد تأثیرگذار بوده اند، اما از بین متغیرهای فردی و متغیرهای شبکه ای، نقش متغیرهای شبکه ای به ویژه صمیمیت پیوند و حمایت های متقابل در تبیین اعتماد بیشتر است. به بیان دیگر ویژگی های شبکه، بیش از ویژگی های فردی افراد در اعتمادشان به یکدیگر تأثیر دارد.
بررسی نقش پیش بینی کنندگی تاب آوری و حمایت اجتماعی در سلامت روانی والدین کودکان نابینا و ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اثرات مثبت حمایت اجتماعی و تاب آوری بر انطباق مثبت و رشد فرد در شرایط مشکل ، هدف از اجرای این پژوهش بررسی نقش پیش بینی کنندگی تاب آوری و حمایت اجتماعی در سلامت روانی والدین کودکان نابینا و ناشنوا است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه والدین کودکان ناشنوا و نابینا، در شهر شیراز بود. برای انتخاب آزمودنی ها از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. به این ترتیب که تمامی والدین کودکان ناشنوا و نابینا مشغول به تحصیل در مدارس نابینایان و ناشنوایان که به ترتیب شامل 72 و 59 نفر بودند، مورد آزمون قرار گرفتند. والدین به پرسشنامه های حمایت اجتماعی، تاب آوری و سلامت روانی پاسخ دادند. نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی و تاب آوری با سلامت روانی والدین کودکان ناشنوا و نابینا رابطه دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که حمایت اجتماعی و تاب آوری به طور معنی داری قادر است تا سلامت روانی آنان را پیش بینی کند.
رابطه ویژگی های شخصیتی، حمایت اجتماعی و تعارض متقابل کار-خانواده با تحلیل عاطفی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین پنج صفت اصلی شخصیت، حمایت اجتماعی و تعارض متقابل کار و خانواده با تحلیل عاطفی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان معلم شاغل در شهرستان اراک بود که به شیوه تصادفی 280 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. اعضای نمونه پرسشنامه های فرسودگی شلغی مسلش و جکسون(1982)، فرم کوتاه تجدیدنظرشده فهرست پنج صفت شخصیت (NEO-PI.R)، پرسشنامه تعارض کار- خانواده و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی (MMPSS) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با آزمون آماری همبستگی گشتاوری پیرسون نشان داد که بین تحلیل عاطفی با حمایت اجتماعی و تعارض متقابل کار خانواده رابطه آماری معنا داری وجود داشت، ولی بین پنج صفت اصلی شخصیت و تحلیل عاطفی رابطه معناداری یافت نشد. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که برونگرایی، مقبولیت، حمایت اجتماعی و تعارض کار-خانواده، بیش از 13% از واریانس تحلیل عاطفی را تبیین می کنند.
بررسی جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و افسردگی (مورد مطالعه: زنان متأهل شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و افسردگی در میان زنان متأهل نگاشته شده است. روش پژوهش مورد استفاده، پیمایش بود و جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل شهر تبریز به تعداد 378460 نفر بود که از بین آن ها، 384 نفر به عنوان نمونه نهایی بر اساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. همچنین، برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد، برای سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و به منظور برآورد اعتبار آن، از تکنیک تحلیل عاملی استفاده شد. داده ها از طریق نرم افزار Spss18 ، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که متغیر سرمایه اجتماعی در تمامی ابعاد چهارگانه(حمایت خانواده پدری، حمایت خانواده پدر شوهری زن، حمایت دوستان و اعتماد بین زوجین)، با متغیر افسردگی، رابطه معنادار و معکوسی داشته است. همچنین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیونی حاکی از آن است که، 24% تغییرات مرتبط به متغیر «افسردگی»توسط متغیرهای مستقل مورد استفاده تبیین شده است.
بررسی رابطه میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل150 زن سرپرست خانوار منطقه 16 شهر تهران بود که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های مقابله با موقعیت های استرس زا، مقیاس حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده شد. یافته ها بیانگر رابطه معنادار میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی بود. در میان مؤلّفه های سبک های مقابله، مؤلّفه مسأله مداری و مؤلّفه اجتنابی با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و مؤلّفه هیجان مداری با کیفیت زندگی همبستگی منفی داشت. هم چنین میان مؤلّفه های حمایت اجتماعی (به جز حمایت دوستان) با کیفیت زندگی رابطه معنادار مشاهده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای سبک مقابله هیجان مدار، حمایت خانواده و سبک مقابله اجتنابی قادر به پیش بینی واریانس کیفیت زندگی بودند. نتایج نشان داد که توانایی مقابله با رویدادهای استرس زا بویژه از طریق مقابله اجتنابی و برخورداری از حمایت خانواده می تواند کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار دهد. هم چنین هیجان مداری تأثیر منفی بر کیفیت زندگی دارد.
بررسی عوامل اجتماعی- خانوادگی مؤثر بر فرار دختران از منزل در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرار از منزل، از جمله رفتارهای ناسازگارانه ای است که از کودکان و نوجوانان سر می زند و با توجه به پیامدهای سوء آن، یکی از آسیب های خانوادگی و اجتماعی جامعه شناخته می شود. آسیبی که می تواند بهداشت روانی فرد و جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی دختران فراری و دختران عادی از نظر متغیرهای اجتماعی خانوادگی انجام شد. مطالعه ی حاضر با روش مورد- شاهدی انجام شد. بدین منظور 30 نفر از دختران فراری در مرکز خدمات اورژانس اجتماعی یزد، که تمام شماری شدند و 30 نفر از دختران عادی که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند. با توجه به یافته های این پژوهش، پیشنهاد می شود خانواده ها به آسیب پذیری دختران نوجوان توجه داشته باشند و جامعه نیز آگاهی خود را نسبت به نیازهای روحی و عاطفی دختران بالا ببرد.
بررسی برخی عوامل اجتماعی مؤثر بر خشونت خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر مبنای مجموعه ای از نظریات در حوزه ی خشونتِ خانوادگی به بررسی تأثیر برخی از عوامل اجتماعی بر خشونت خانوادگی در میان ساکنان شهر کاشان پرداخته است. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شده و جامعه ی آماری آن شهروندان 18 تا 50 ساله ی شهر کاشان بوده است. حجم نمونه ی پژوهش، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 300 نفر تعیین شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که بین حمایت اجتماعی، کیفیت ارتباطات خانوادگی، ارزش های معنوی و خانوادگی و رضایت مندی اقتصادیِ خانواده با میزان خشونت خانوادگی، رابطه ی معناداری در سطح 99 درصد وجود دارد. هم چنین، تحلیل چندمتغیره و تحلیل مسیر نشان می دهند که متغیرهای حمایت اجتماعی و ارزش های معنوی و خانوادگی، به صورت مستقیم، و متغیرهای کیفیت ارتباطات خانوادگی و رضایت مندی اقتصادیِ خانواده، به صورت غیرمستقیم با خشونت خانوادگی در ارتباط بوده اند. در پایان، پیشنهادهای پژوهش ارائه شده است. در این پژوهش، پیشنهاد ما این بوده است که نهادهای رسمی و غیررسمی، با افزایش حمایت های اجتماعی و تقویت زمینه های معنوی و فرهنگی، زمینه های لازم را برای رویارویی با نابهنجاری های خانواده، به ویژه خشونت خانوادگی، فراهم کنند.
اثر حمایت اجتماعی، استرس تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی بر سلامت روانی- جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی روابط بین حمایت اجتماعی، خودکارآمدی تحصیلی، استرس تحصیلی و سلامت روانی- جسمانی بود که در قالب یک مدل پیشنهادی به روش تحلیل معادلات ساختاری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سیصد و بیست دانشجو (188 دختر، 132 پسر) در این پژوهش شرکت داشتند. از دانشجویان خواسته شد به پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان (CASEA؛ اُوِن و فرانمن، 1988)، مقیاس حمایت اجتماعی (SSA؛ ثامتی، نجاریان و شکرکن، 1376)، پرسشنامه استرس زاهای دانشجویی (SSQ؛ پولادی ری شهری، 1374) و پرسشنامه سلامت روانی- جسمانی (SF-36؛ ویر، 1996) پاسخ دهند. نتایج این پژوهش نشان داد که سطوح بالاتر سلامت روانی و جسمانی از طریق نمرات بالاتر حمایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی و نمرات پایین تر استرس تحصیلی پیش بینی می شود. همچنین، رابطه بین حمایت اجتماعی و سلامت روانی- جسمانی از طریق خودکارآمدی تحصیلی و استرس تحصیلی و رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و سلامت روانی- جسمانی از طریق استرس تحصیلی میانجی گری می شود. تمام روابط بین متغیرها نیز از نظر آماری معنادار بوده و متغیرهای پیش بین مدل، 19/0 از واریانس سلامت روانی و جسمانی را تبیین کردند.
نقش حمایت اجتماعی و سیاست ها و اقدامات سازمانی در موفقیت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش حمایت اجتماعی و سیاست ها و اقدامات سازمانی بر موفقیت شغلی کارکنان در کارکنان شرکت های وابسته به سایپا در گلپایگان به مرحله اجرا درآمد. جامعه آماری پژوهش را کارکنان این شرکت ها (800 شرکت کننده) تشکیل دادند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده 179 مرد برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه 12 سؤالی موفقیت شغلی برون زاد و درون زاد (نبی، 2001)، پرسشنامه 10 سؤالی حمایت اجتماعی (نبی، 2001) با دو زیر مقیاس حمایت شخصی- همکاران و حمایت شبکه ای و پرسشنامه 7 سؤالی سیاست ها و اقدامات سازمانی (نبی، 2001) بود. داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که: 1) موفقیت شغلی برون زاد و درون زاد با حمایت شخصی- همکاران، حمایت شبکه ای و اقدامات و سیاست های سازمانی دارای رابطه مثبت و معنادار هستند؛ 2) تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که به ترتیب حمایت شخصی- همکاران، اقدامات و سیاست های سازمانی و حمایت شبکه ای، موفقیت شغلی درون زاد را، و اقدامات و سیاست های سازمانی موفقیت شغلی برون زاد را پیش بینی می کنند.
اثرات مستقیم و غیرمستقیم دانش دیابتی و حمایت اجتماعی بر خودمدیریتی دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مدل یابی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم دانش دیابتی و حمایت اجتماعی بر خودمدیریتی دیابت اجرا شد. در یک زمینه یابی مقطعی تعداد500 نفر (245 مرد و 255 زن ) بیمار سرپایی مبتلا به دیابت نوع II انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس خودمدیریتی دیابت (DSMS)، مقیاس خودکارآمدی دیابت (DSES)، مقیاس باور به اثربخشی درمان (BTES)، مقیاس حمایت اجتماعی (SOSS)، مقیاس دانش دیابتی (DKS) و مقیاس رابطه پزشک- بیمار (PPCS) جمع آوری و مدل به دست آمده، تحلیل شد. تاثیر مستقیم دانش دیابتی بر خودمدیریتی دیابت معنادار بود و تأثیر غیرمستقیم آن از طریق باور به اثربخشی درمان و خودکارآمدی بر خودمدیریتی دیابت تأیید شد. تاثیر مستقیم حمایت اجتماعی بر خودمدیریتی دیابت معنادار بود و تأثیر غیرمستقیم آن از طریق باور به اثربخشی درمان و خودکارآمدی بر خودمدیریتی دیابت تایید شد. اگرچه تاثیر دانش دیابتی و حمایت اجتماعی بر رابطه درمانی معنادار بود، ولی رابطه درمانی بر خودمدیریتی دیابت تاثیر معناداری نداشت. دانش دیابتی و حمایت اجتماعی از طریق باور به اثربخشی درمان و خودکارآمدی بر خودمدیریتی دیابت تاثیر مستقیم و غیرمستقیم دارند. بنابراین، در تدوین برنامه های بهبود خودمدیریتی و مدیریت بهتر دیابت، توجه متخصصان درمانی به باورهای بیمار و متغیرهای وابسته آن مفید است.