مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
ساختارگرایی
کتاب «تاریخ و نظریه در انسان شناسی»[i] نوشته الن برنارد (Alan Barnard) پژوهشگر و نویسنده برجسته مطالعات انسان شناختی به ویژه انسان شناسی آفریقای جنوبی از جمله آثار ارزشمند در حیطه انسان شناسی است. وی در کتاب حاضر به بررسی ماهیت نظری انسان شناسی در طول تاریخ و در بین آراء اندیشمندان و متفکران برجسته ی این علم و مقایسه میان آن ها و همچنین ریشه یابی نظریه ها و مکاتب فکری ارائه شده در حوزه انسان شناسی می پردازد. هدف این کتاب بررسی نظرات پیشگامان مطالعات انسان شناسی، تکامل گرایی در همه ابعاد آن، نظریه اشاعه گران در باب مناطق فرهنگی، کارکردگرایی و کارکردگرایی ساختاری، نظریه های عمل محور، دیدگاه های پردازشی و مارکسیستی، جوانب مختلف نسبی گرایی، ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی، دیدگاه های پست مدرنیسم و تفاسیر اخیر است. گرچه این اثر را باید مروری به نظریه های انسان شناختی و مشکلات مرتبط با آنها دانست اما از آن جایی که فاقد جزئیات مربوط به نظریه پردازان، رویکرد ها و اندیشه هاست، همین ایجاز و اختصار عبارات و مطالب کتاب از وضوح مفهومی آن کاسته و توضیح و تکمیل بیشتری را می طلبد.
ساختارگرایی و تأثیر آن بر شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷شماره ۴۲
187 - 212
حوزه های تخصصی:
ساختارگرایی یک مکتب فکری و شیوه ای برای اندیشیدن و کاویدن امور است که ریشه در چهار حوزه فکری نزدیک به هم دارد: جامعه شناسی فرانسه و اندیشه های دورکیم، زبان شناسی سوسور، ریشه های فلسفی کانت و مردم شناسی انگلیسی و فرانسه. ساختارگرایان همیشه در پی آن هستند که پرده هایی که در ظواهر امور قرار گرفته را کنار زده و به اصول ثابت و تغییر نیافتنی برسند؛ بدین صورت مرزهای فلسفه را درنوردیدند و به ریاضیات ، ادبیات ، معماری و حتی شهرسازی وارد شدند. این تحقیق با هدف بررسی ویژگی های مکتب ساختارگرایی و بیان تاثیرات آن در شهرسازی انجام گرفته است. ساختارگرایان معتقدند که ساخت یا ساختار، به عنوان چارچوب کلی پیدا یا ناپیدای هر چیز، عبارت از نظامی است که در آن ، همه اجزای یک مجموعه با هم در ارتباطند و کارکردی هماهنگ دارند. ساختارگرایان به طور کلی اعتقاد به کلی گرایی دارند و همین امر باعث به وجود آمدن جنبش پساساختارگرایی شد. از دیدگاه پساساختارگرایان ، رویکرد ساختارگرایانه ماهیتی خودکامه و سلطه گر دارد و نحوه کارکرد سیستم را از قبل مشخص می کند. پساساختارگرایی هر نوع نظریه ای را که تبیین کلی و جهان شمول از پدیده ها ارائه می دهد، رد کرده و هر گونه تمامیت جویی و کلی گرایی را نامطلوب می داند. در این مقاله، با مطالعه دیدگاه های سوسور و کانت، مباحث کلی ساختارگرایی بررسی شده و سپس چگونگی پیدایش دیدگاه های جنبش پساساختارگرا و ویژگی های آن مورد مطالعه قرار گرفته است. در ادامه با تکیه بر این اعتقاد کلی ساختارگرایان که در ساختمان بدن هر موجود زنده یک ساخت اصلی وجود دارد که عامل استواری آن است و سایر اندام ها فعالیتشان را به تبع آن ساخت اصلی صورت می دهند، با مطالعه شهر به عنوان یک موجود زنده ، به بیان دیدگاه های شهرسازان ساختار گرا در این خصوص پرداخته شده است.
نگرش فیزیک دانان درباره ی واقع نمایی نظریه های علمی، و پیدایش واقع گرایی ساختاری در فلسفه علم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
121 - 153
حوزه های تخصصی:
واقع گرایی ساختاری از دیدگاه های تاثیرگذار در فلسفه ی علم معاصر است که در میان بسیاری از فیلسوفان علم واقع گرا مورد اقبال واقع شده است. این دیدگاه به شکلی سامان یافته از سوی جان ورال معرفی شده و دیگران آن را گسترش داده اند. هدف از این پژوهش بررسی نسبت میان شکل گیری دیدگاه واقع گرایی ساختاری و دیدگاه های پراکنده ی فیزیک دانان درباره واقع نمایی نظریه های علمی است و به این پرسش می پردازد که چگونه ساختارگرایی جان ورال بر زمینه ای از دیدگاه های فیزیک دانان درباره ی واقعیت فیزیکی و واقع نمایی نظریه های علمی شکل گرفته است؟ پس از بررسی دیدگاه جان ورال و نیز آرای شماری از فیزیک دانان برجسته در باب واقع نما بودن نظریه های علمی و شرح دو رویکرد مهم در تقابل میان آن ها، نشان داده شد که ورال از خلال رویکرد ساختارگرایانه ی هانری پوانکاره که به شکل روشن تری سامان یافته بود، به نظریه ی واقع گرایی ساختاری اش دست یافته،و نخستین کسی بود که جوهره ی اندیشه ی پوانکاره را دریافته و سپس آن را به شکلی فنی تر و فلسفی تر پرورش داده است. همچنین می توان نتیجه گرفت که برخلاف دیدگاه معمول، که در بسیاری موارد پنداشته می شود نظریه های فلسفی از مناقشات میان فیلسوفان سر برمی آورند، در این مورد می توان به روشنی دید که نظریه ی واقع گرایی ساختاری جان ورال ریشه در مناقشات فلسفی میان فیزیک دانان دارد.
نشانه شناسی سوره "قریش" از منظر فردیناند دوسوسور و رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
51 - 69
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی ساختارگرای دوسوسور، سبک زبانی متن و زیبایی شناسی آن را آشکار ساخته و در پی تحلیل معانی ضمنی نیست و در مقابل، نشانه شناسی پساساختارگرای رولان بارت، در پی تحلیل دلالت های معنایی متعدد در متن است. جستار پیش رو بر آن است تا با تکیه بر نظریات این دو نشانه شناس و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی سوره قریش و مقایسه آن از این دو نگاه بپردازد با این هدف که نحوه شکل گیری معنا و نیز لایه های متعدد و ضمنی آن را در این سوره شناسایی کند. ضرورت انجام چنین پژوهشی نیز نخست معرفی تفاوت نظریات این دو زبان شناس، سپس بررسی تفاوت خوانش ساختارگرا با پساساختارگرا در سوره قریش است تا کثرت دلالت لایه های معنایی با توجه به نظریات بارت آشکار شود. برای تحلیل سوره قریش از دیدگاه نشانه شناسی دوسوسور، به بررسی تقابل ها پرداخته می شود. تقابل عمده این سوره میان وجه خبری (همبستگی میان قریش) و وجه امری (لزوم عبادت پروردگار) شکل گرفته که در سایر عناصر زبانی (واژگانی و نحوی) نیز جلوه گر شده است. در مقابل، در نشانه شناسی بارت، به تحلیل رمزگان ها و بررسی لایه های معنایی آن ها پرداخته می شود که بر این اساس، رمزگان چیستانی در پی اشاره به معنای همبستگی و اتحاد برای تمامی جوامع و گروه ها است؛ امری که با دلالت های متعدد واژگان (إیلاف و قریش) به عنوان رمزگان های معنایی و فرهنگی روشن می شود و رمزگان های نمادین نیز به تصویرسازی عواقب عدم عبادت پروردگار پرداخته و رمزگان های کنشی نتیجه عبادت خداوند را در گذشته بیان کرده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با تحلیل نشانه شناسی دوسوسور، معنای تحت اللفظی سوره در قالب عناصر متقابل متنی و روابط هم نشینی منسجم آشکار می شود که اشاره به دعوت قریش به اسلام در زمان پیامبر(ص) برای ایجاد صلح دارد؛ اما در تحلیل نشانه شناسی بارت، دعوت به اسلام و ترویج تک آیینی مقید به قریش نبوده و متوجه جوامع و گروه های مختلف در تمامی اعصار است.
تحلیل صحنه های ترانه در فیلم های موزیکال برمبنای روایت شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در صحنه های ترانه در فیلم های موزیکال بعضی از اسلوب ها و قواعد حاکم بر صحنه های دیگر واژگون می شوند. آلتمن عقیده دارد در این صحنه ها قوانین واقع گرایانه و چارچوب علّی داستان محو می شود و شخصیت از بند محدودیت ها و مسئولیت های دنیای خود رها می شود و به نوعی تغییر ماهیت می دهد. در این پژوهش نظری، نگارندگان کوشیده اند نشان دهند، برخلاف نظر آلتمن، ماهیت شخصیت ها و قوانین دنیای داستان در صحنه های ترانه تغییر نمی کند. بدین منظور، برمبنای مفاهیم لایه های روایی ژنت و راوی سینمایی چتمن در حوزه روایت شناسی ساختارگرا، استدلال می شود که در صحنه های ترانه ماهیت عناصر داستانی (شخصیت، علیت، و منطق دنیای داستان) ثابت می ماند و، در عوض، شیوه روایتگری و کارکرد های راوی سینمایی تغییر می کند. این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی است با کاربرد منابع کتابخانه ای و بررسی موردی فیلم ها. در این پژوهش مدلی برای تحلیل جنبه های داستانی و غیرداستانی یک صحنه ترانه پیشنهاد و اجراهای موزیکال برمبنای آن دسته بندی می شود. سرانجام، بررسی می شود که در هر دسته کدام جنبه های صحنه ترانه داستانی و کدام مربوط به راوی سینمایی و سطح گفتمان است. با الگوی تدوین شده می توان استدلال کرد که در فیلم های موزیکال، به اندازه سایر ژانرها، منطق داستانی، واقع گرایی، و روابط علت و معلولی برقرار و استوار است.
پارادایم تفسیرگرایی در حسابداری مدیریت: تعامل گرایی نمادین و ساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: با توسعه رقابت اقتصادی و اجتماعی رو به رشد، حسابداری مدیریت به طرز بی سابقه ای توسط حلقه های اجتماعی مورد توجه قرار گرفته و به یک نگرانی تبدیل شده است. رسالت نهایی تئوری حسابداری مدیریت ارائه خدمات بهتر در حوزه عمل است. لذا تحقیقات حسابداری مدیریت نمی توانند از فعالیت های واقعی تجاری جدا باشند. هدف پژوهش حاضر بحث و بررسی پارادایم تفسیری با تکیه بر مبانی و کاربرد آن در تحقیقات حسابداری مدیریت می باشد. روش: این پژوهش از لحاظ روش، مروری و به ارزیابی پژوهش هایی که در گذشته انجام شده می پردازد. یافته ها: تعامل گرایی نمادین و ساختارگرایی به عنوان شاخه ای از رویکرد تفسیری می باشد. این مطالعه یک تصویر کلی، اما منظم از وضعیت و توسعه حسابداری مدیریت را توضیح و به توسعه نظریه کمک می کند. نتیجه گیری: یک روش تفسیری و یک رویکرد نظریه ای مبتنی بر این امر می تواند به طور موثر پژوهشگران را در ارزیابی تئوری حسابداری مدیریت حمایت کند. همچنین، پارادایم تفسیری در فلسفه علم می تواند به محققان کمک کند تا واقعیت زندگی اجتماعی را بیشتر کنکاش کنند.
شناخت نحوه شکل گیری ساختارروایت در منظومه مصور گل و نوروز خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
165 - 178
بوطیقا روش تحلیل ساختار ادبی آثار روایی، فنّ یا شگرد شناخت نحوه شکل گیری ساختار روایت است و هدفش شناخت قوانین عامی است که ناظر بر آفرینش یک اثر ادبی است. این نوع نگاه و کارکرد، منشأ نظریاتی مانند ریخت شناسی و روایت شناسی بوده است. لذا در این پژوهش سعی شده است تا براساس روش تحقیقی تحلیلی- توصیفی و شیوه ی کتابخانه ای عناصر روایی منظومه «گل و نوروز» خواجوی کرمانی بر اساس الگوی پراپ تحلیل و بررسی شود تا روشن گردد. این منظومه تا چه حد براساس الگوی پراپ قابلیّت بررسی دارد. مبحث دیگر بررسی انواع شخصیّت های انسانی و غیرانسانی و کارکرد های خاص هر کدام از آن ها با 7 حوزه عملیاتی است که پراپ بر شمرده است که این شخصیّت ها تا چه میزان با الگوی پیشنهادی پراپ مطابقت دارد. همچنین موضوع پی رفت های داستانی که در این منظومه آمده است مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته تا چگونگی ارتباط این پی رفت ها با داستان جامع گل و نوروز مصور خواجوی کرمانی مشخص گردد. نتایج حاصله بیانگر این است که این منظومه ضمن داشتن ظرفیت و قابلیت بررسی و قابلیت های روایی منحصربه فرد اصول و قوانینی را دارد که با نظریات روایت شناسی مطابقت دارد. اهداف تحقیق شناخت نحوه شکل گیری ساختار روایت در منظومه مصور گل و نوروز خواجوی کرمانی. مطالعه الگوی پراپ در روایت شناسی منظومه گل و نوروز خواجوی کرمانی. سؤالات تحقیق نحوه شکل گیری ساختار روایت در منظومه مصور گل و نوروز چگونه است؟ چگونه می توان از الگوی پراپ در روایت شناسی منظومه گل و نوروز خواجوی کرمانی استفاده کرد؟
مطالعه تطبیقی داستان رزم کیخسرو و افراسیاب در نگاره های شاهنامه بایسنغری و طهماسبی با رویکرد ساختارگرایانه ولادمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
در دوره ایلخانان، نخستین نسخ مصور شاهنامه تولید شد و اشعار فردوسی، زمینه ای مناسب برای تصویرسازی قرار گرفت. موضوع نگاره «نبرد کیخسرو با افراسیاب» در شاهنامه بایسنغری و طهماسبی، الهام گرفته از اشعار فردوسی است که در هر دو نسخه یکسان است؛ اما نگاره ها تفاوت هایی دارند که به دلیل داشتن تغییرات در بیان بصری حائز اهمیت هستند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و مقایسه دگرگونی های تصویرسازی نگاره ها می خواهد ژرف ساخت داستان را آشکار کند؛ از این رو به این پرسش می پردازد که نگارگران شاهنامه بایسنغری و طهماسبی، چگونه داستان نبرد کیخسرو با افراسیاب را به تصویر کشیده اند؟ شیوه تحلیل در این پژوهش، بین رشته ای است و از رویکرد ساختارگرایی با تکیه بر نظریه ولادمیر پراپ برای تحلیل متن و تصویر استفاده می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر دو نگاره در تطبیق با شاهنامه فردوسی دچار دگرگونی ساختاری هستند. در این امر، دلایلی مانند متأثرشدن از هنجارهای سیاسی، نظامی، اجتماعی و مذهبی، همچون شرایط ایدئولوژیک حاکم بر زمانه و زمینه و اعتقادات شخصی پادشاهان به عنوان سفارش دهندگان و مکاتب حاکم بر نگارگری مؤثر بوده اند. همچنین سبک شخصی نگارگران در بروز ویژگی های تصویرسازی، سبب ایجاد دریافت متفاوت از داستان فردوسی شده است. این امر حاکی از نوعی دگرگونی ساختاری در عوامل بیرونی و درونی، از قبیل حذف شخصیت رستم، توس و سپس جانشینی شخصیت بایسنغرمیرزا به جای کیخسرو به عنوان قهرمان در نسخه بایسنغری و جانشینی شاه طهماسب به جای کیخسرو در نگاره نسخه طهماسبی است.
تحلیل روایی نمایشنامه ی در انتظار گودو بر مبنای نظریّه ی رمزگان رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
870 - 897
برای تحلیل ساختار روایی نمایشنامه « در انتظار گودو» از نظریّه رمزگان رولان بارت استفاده می شود تا نشان داده شود که چه اندازه کیفیّتی باز و متکثّر از معانی مختلف وجود دارد. همچنین کارکردهای روایی، دلالت ها و معانی پنهان متن مورد پژوهش قرار می گیرد. روش این پژوهش مطالعه توصیفی- تحلیلی با رویکرد روایت شناختی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که نمایشنامه «در انتظار گودو» ساختاری قابل انطباق با نظریّه بارت را دارد و پیروی از الگوی تحلیل روایت شناسانه بارت، حائز اهمیت می نماید: چنان که در پاره ای از موارد الگوهای نقّادانه بارت را پیرامون سکون بیش از حد و یا عدم تحرّک بازیگران متن را در زیرساختی زیبایی شناسانه به چالش می کشد این امر باعث شناخت بیشتر صاحب اثر پیرامون خلق دو شخصیّت در متن می گردد. بکت در دیالوگهای این متن، با ساخت تقابلهای فراوان توانسته است با ایجاد ارتباط هایی میان شخصیّت های نمایشنامه با یکدیگر، مفاهیم دینی و فلسفی خود را به خوانندگان القا کند. 3) این نمایشنامه متنی است نوشتنی و دارای تکثّر معنا که توسّط خواننده به بازتولید می رسد.
خوانشی سیاسی و ساختارگرایانه از قالب های قصیده، نیمایی و سپید
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
249 - 270
چکیده جامعه شناسی ساخت گرا یکی از رویکردهای اساسی در نقد ادبی معاصر است. ساختارگرایانی چون لوکاچ، گلدمن، ماشری، آلتوسر و ایگلتون معتقدند همان گونه که ساختار ادبیات از ساختار جامعه تأثیر می پذیرد، به همان نسبت یا کم و بیش بر ساختار جامعه تأثیر می گذارد. از نظر آن ها هر نظریه ادبی خصلتی سیاسی داشته و در زیر سیطره ایدئولوژی است. ساختارگرایی، بازتاب ایدئولوژی و ساختارها را در اثر ادبی بررسی کرده و آنگاه تأثیر اثر ادبی را در تحولات اجتماعی نشان می دهد. در این مقاله ساختار قالب های قصیده، نیمایی و سپید بر اساس آرای جامعه شناسان ساختارگرا بررسی می شود. هدف مقاله حاضر تبیین چگونگی رابطه ساختار قالب های قصیده، نیمایی و سپید با ساختار جامعه و ایدئولوژی حاکم بر آن بوده و این نتیجه حاصل شده است که ساختار این قالب ها از ساختار جامعه و ایدئولوژی حاکم بر آن متأثر بوده است. با توجه به جایگاه قافیه می توان گفت که ساختار قصیده با ساختار جامعه خودکامه و ساختار قالب های نیمایی و سپید نیز با لیبرالیسم هم خوانی دارد.
پساساختارگرایی: عبور از اقتدارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
55 - 90
تحلیل اقتدارگرایی در نظامهای سیاسی، با استفاده از نظریات ارائهشده در حوزۀ فلسفهُزبان، مبنای اصلی این نوشتار بوده است. پرسش اصلی این نوشتار نیز این بوده که با استفاده از کدام مؤلفهها در پساساختارگرایی میتوان فرایند عبور از اقتدارگرایی را آغاز نمود و اینکه با نگاه پساساختارگرایانه اصوالً این عبور چگونه خواهد بود. برای رسیدن به پاسخ ابتدا با استفاده از روش توصیفی در مورد پساساختارگرایی البته بر اساس دیدگاههای ویتگنستاین و دریدا توضیحاتی ارائهشده و تالش شده تا مؤلفههای درون آن مشخص گردد. بعدازآن تالش شده تا با استفاده از مؤلفههای موجود در پساساختارگرایی، اقتدارگرایی در نظامهای سیاسی تحلیل شود. پسازآن عبور از اقتدارگرایی مدنظر بوده و تالش شده با نگاه پساساختارگرایانه در مورد چگونگی این عبور توضیحاتی ارائه شود. در پایان نیز در مورد نوع حکومتی که با ویژگیهای پساساختارگرایی نزدیکی بیشتری دارد، توضیحاتی آورده شده است. نتیجه اصلی این نوشتار این بوده که در پساساختارگرایی ویژگیهایی وجود دارد که توجه به آنها در حوزهُ سیاست، میتواند برای عبور از اقتدارگرایی راهگشا باشد. ماهیت اجتماعی زبان، تغییرپذیری، تکاملپذیری، مرکز زدایی، بیپایان بودن تفاوتها و عدم تثبیت معنایی برخی از این ویژگیهای هستند
تقابل های معنایی در اشعار اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل معنایی یکی از لوازم و عناصر بنیادین در بررسی معناشناختی و ساختاری آثار ادبی است که در قالب الگویی منسجم و نظام مند به کار گرفته می شود. درک این نظام و طرح اصلی که شبکه ای سازمان یافته را تشکیل می دهد کمک شایانی به شناخت جهان ذهن و زبان شاعر می کند. اگرچه این ساختار در زبان اقبال لاهوری از انسجام و یکپارچگی زبان شاعران رده نخست زبان و ادبیات فارسی همچون حافظ و مولانا برخوردار نیست، امّا به سبب پیروی و تأثیرپذیری از بزرگانی چون مولوی در وزن و زبان و اندیشه، این ویژگی زبانی در شعر او پررنگ و برجسته شده است. بررسی دیدگاه پیروان مکتب ساختارگرایی و نظریه تثبیت قطب های دوگانه روش کار قرار گرفت. بر این مبنا ریشه های اندیشه تقابلی و نیز شبکه مضامین متقابل در کلّیّات اقبال بررسی شد و سرانجام شبکه نظام مند تقابل های معنایی کلّیّات او به تصویر کشیده شد. در کلّیّات اقبال لاهوری چندین حوزه تقابلی وجود دارد که هر یک در رده مفاهیم ارزشمند و بی ارزش، کفر و ایمان، خودی و بیخودی، عرفانی، عاشقانه قابل بررسی است.
بررسی دو حکایت از باب سوم مرزبان نامه بر بنیاد «الگوی کنش» گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختارگرایی یکی از رایج ترین و دیرپاترین مکتب های روایت شناسی است. این دیدگاه به پیروی از زبانشناسی پایه ریزی شد؛و در پی تدوین دستور زبان داستان بود تا بتواند ساختار روایت های پایه(هسته) را توضیح دهد. بر اساس نظر گریماس(A.J.Greimas) هر داستان از تعدادی پی رفت و هر پی رفت از تعدادی الگوی کنش تشکیل شده است. مرزبان نامه یکی از آثار تمثیلی زبان فارسی است که سعدالدین وراوینی در اوایل قرن هفتم آن را از زبان طبری کهن به نثر فنی فارسی و به شیوه کلیله و دمنه ترجمه کرده است. ساختار منسجم و جنبه های روایی این اثر، سبب شده است که بتوان آن را از چشم انداز نظریه های نقد ادبی بازخوانی کرد. ازاینروی، کنش های( action) دو حکایت کنشگر محور داستان «شاه اردشیر و دانای مهران به» و داستان «سه شریک راهزن» از باب سوم که با طرح (plot) باب سوم پیوند دارد، با رویکرد گریماس بررسی می شود. در این مقاله بر پایه رویکرد گریماس نشان داده شده که این شیوه برای بررسی حکایت های فارسی از چه میزان توانایی برخوردار است. روشن شد که در این حکایت ها، کنشگرها مهمترین تشکیل دهنده عناصر داستان هستند که علاوه بر شخصیّت های اصلی، مفاهیم انتزاعی، ویژگی های شخصیّتی و ظاهری شخصیّت ها را نیز دربر می گیرند.
بررسی نوع روایی داراب نامه بیغمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنّت قصّه گویی و داستان پردازی نزد ایرانیان سابقه ای بسیار طولانی داشته است. از دیرباز در ایران، گروهی داستان های حماسی و ملّی را برای مردم بازگو می کرده اند. بعضی از شاهان و امیران نیر قصّه گویانی در دربار خود داشته اند که این قصّه ها و داستان ها را برای دفترنویسان روایت می کرده اند تا آنها قصّه هایشان را به صورت نوشتاری دربیاورند. یکی از داستان های شفاهی بازمانده از ادبیّات کهن فارسی که صورت نوشتاری یافته است، داراب نامه مولانا محمّد بیغمی است. این اثر، روایت بلندی است از کشورگشایی های فیروزشاه، پسر داراب و داستانی حماسی- عشقی از قرن نهم هجری که از نمونه های ادبیّات فولکلوریک به شمار می رود. از بررسی هایی نیز که در روشن کردن ساز و کار روایت و به طور خاص قصّه ها، موفقیّت چشمگیری یافته است؛ روش تجزیه و تحلیل تودوروف در بررسی روایت های اسطوره ای است. در این نوشته، با توجه به خصوصیاتی که تودوروف از روایت های اسطوره ای به دست داده است، داراب نامه در ردیف روایت های اسطوره ای قرار گرفته است. این بررسی در شناخت ساختار نهایی و درک پیکره بندی داستان هایی از این نوع نیز مؤثّر خواهد بود.
تبیین ساختارگرایانه قوانین مردسالار حاکم بر جریان ادبیات نمایشی مقاومت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
45 - 64
حوزه های تخصصی:
با آن که جایگاه زن در ادبیات نمایشی مقاومت، همواره از طرف پژوهشگران و نقادان این جریان تئاتر در کشور، مورد نقد واقع شده؛ اما تاکنون هیچ تغییری در رویکرد نویسندگان و یا سیاست گذاری مشخص صورت نگرفته است. گویی پژوهشگران و نویسندگان با وجود یافتن مشکل، در مرحله مقابله با آن و عوض کردن شرایط با سردرگمی مواجه شده اند. علت اصلی، ناآگاهی از ماهیت جریان مردسالاری است که قوانین بیان نشده و غیر قابل تغییر را به صورت الواح دست نیافتنی بر ادبیات نمایشی دیکته می کند.
این مقاله در پی کشف قوانین مردسالاری حاکم بر جریان و اثبات آن ها با هدف تبیین دقیق موضوع برای خروج از حصار تنیده شده موجود با تمرکز بر هفت اثر به نام های آواز پر جبرئیل (تشکری، 1384)، آن سوی رؤیاهای من (آریان فر، 1384)، میهمان سرزمین -خواب (یثربی، 1379)، زوخ (اشرف نژاد، 1367)، تکرار (خانیان،1384)، آذر (پوررضائیان، 1387)، اهل اقاقیا (تشکری، 1384) است. خروج از حالت نانوشتگی و بیان روشن قوانین مذکور، در نقض آن ها و عبور از وضعیت قبلی، نقش اساسی را ایفا می نماید. در این مقاله که در حیط? تحقیقات ساختارگرا قرار می گیرد با روش تطبیقی، از خلال بررسی تصویر زن در نمایشنامه های مقاومت، قوانین مردسالار و ضد زن آثار استخراج شده و موارد مشابه برای استدلال و اثبات به عنوان فاکت در ذیل هر قانون مرتب گردیده است. تدوین قوانین مردسالار حاکم بر جریان و همچنین ارائه روش های اصلی و کاربردی برای نقض این قوانین، از نتایج مقاله است. این پژوهش می تواند در بیان وضعیت کنونی زن در ادبیات نمایشی به صورت روشن و به دور از هرگونه کلی گویی نقش مؤثری داشته باشد.
مطالعه و بررسی تکرار آوایی کامل (بخشی از توازن واژگانی) در ساختار اشعار ناصر کشاورز
حوزه های تخصصی:
ساختارگرایان بر این عقیده اند که پایه و اساس شعر، ساختار آن است و ساختار را مجموعه ارتباط متقابل اجزا و عناصر تشکیل دهنده ی یک کل تلقی می کنند. آنان معتقدند که اجزای کلی یک متن از سه حیطه ی توازن آوایی، واژگانی و نحوی تشکیل می شود؛ از این رو می توان از دیدگاه ساختارگرایان، متون بسیاری از جمله اشعار کودک را مورد مطالعه و بررسی قرار داد. این پژوهش بر آن است تا اشعار ناصر کشاورز را از لحاظ تکرار آوایی کامل به صورت توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. پس از مطالعات انجام شده، مشخص می شود که ساختار اشعار کودکانه ناصر کشاورز در سطح واژگانی (تکرار آوایی کامل) در سطح بالایی قرار دارد و به کارگیری آرایه های متنوع لفظی و معنوی، مانند: جناس، انواع تکرارها و هم-چنین بهره گیری از روش های ایجاد موسیقی متن، به زیبایی این اشعار افزوده است. توجه ویژه به امکانات و اجزای مهم تشکیل دهنده ی کلام، جنبه های زیبایی شناسیک و هنری این اشعار را برجسته ساخته است.
بررسی درون زایی عرضه ی پول ایران (رویکرد آزمون مستقیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۳ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۲
237 - 259
حوزه های تخصصی:
تأثیرگذاری و کارایی سیاست پولی در اقتصاد، وابسته به فرض درون زایی یا برون زایی عرضه ی پول است. حاکمیت هر یک از فرض های برون زایی یا درون زایی پول، در کارایی، اثرگذاری و تنظیم سیاست های پولی تأثیر بسیار مهم دارد. مطالعات زیادی و نظرات متفاوتی در مکاتب مختلف پولی در مورد حاکمیت هر یک از دو شق فرض های فوق وجود دارد. یک راه حل برای درک حاکمیت هر یک از نظریات مختلف، آزمون تجربی نظریه در کشور مورد بررسی است. در اینجا نیز برای آزمون درون زایی بر اساس دو دیدگاه مهم ساختارگرایی و تطابق گرایی پساکینزی، برخلاف مطالعات گذشته، از روش آزمون مستقیم (روش 2sls) و آزمون سارگان با استفاده از داده های فصلی بین سا ل های 1375 تا1391 استفاده شده است. نتایج حاکی است که اولاً پول درون زا است و ثانیاً در ارتباط با درون زایی پول، دیدگاه ساختارگرایان نسبت به دیدگاه تطابق گرایان، تطابق بیشتری با ساختار اقتصادی ایران دارد. از اینرو سیاست گذاران پولی، باید تناسب سیاست های پولی را با ماهیت درون زای پول تطابق گرایان در نظر گیرند. تبدیل هدف گذاری از هدف گذاری پولی و رشد نقدینگی به هدف گذاری های متناسب با شرایط درون زایی پول، یکی از این تحولات متناسب با درونزایی پول است.
نگاه ساختاری به دین از منظر قرآن و احادیث شیعه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بخشی نگری و مطالعات ذره نگرانه در همه حوزه ها، به ویژه در مطالعات دینی، موجب تقلیل گرایی و فروکاست پدیده جامع، به بخش های غیر قابل فهم است. نگاه ساختاری به دلیل تلقی پدیده به عنوان نظام، جامع نگری، ملاحظه تمام عناصر، توجه به کارکردها، رتبه بندی عناصر، کشف ساختارهای پنهان، فراهم کردن زمینه های نقد و آسیب شناسی، در مطالعات دینی از اهمیت برخوردار است. ازاین روی، نویسنده با بهره گیری از روش تفسیر موضوعی به کشف ساختار دین از منظر آیات و روایات پرداخته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد: در ادبیات شیعی، مجموعه عناصر دین با استعاره «درخت» توضیح داده می شود که همانند «ریشه»، «تنه» و «میوه» به سه بخش «اصول»، «فروع» و «ثمر/ میوه» تقسیم می شود. باوجود ضرورت کارکردی همه عناصر، باورها به عنوان «کلمه توحید» بخش ثابت دین هستند. مناسک و آداب دینی که وضعیت آلی و واسطی دارند، فروع دین اند. درنهایت، پرهیز از کجروی ها و محرمات، ثمره دین محسوب می شوند. بنابراین، دین صحیح را که با «شجره طیبه» معرفی می شود باید از ثمرات آن شناخت. هرگاه در جامعه ای آمار کج روی ها و آسیب ها بالا باشد نشان دهنده این است که در ریشه یا وسایط مشکل وجود دارد. برای اصلاح امور باید ریشه ها یا باورها اصلاح شود. تمرکز بر لایه های قابل رؤیت و مناسک گرایی از آفت های سیاست گذاری فرهنگی است.
نقدِ خوانش ساختارگرایانه واقعه عاشورا از اسطوره به سیره
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال هشتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۱
81 - 92
حوزه های تخصصی:
تورستن هیلن پژوهشگر تاریخ دین سوئدی در کتاب واقعه عاشورا با تأثیرپذیری از ساختارگرایی لوی استروس تقابل بین دو جبهه خیر و شر را با اتکا به گزارش تاریخ طبری از واقعه عاشورا توضیح داده است. هیلن واقعه عاشورا را در قالب اسطوره فهمیده است و از این جهت کتاب واقعه عاشورا، یک کتاب تاریخی نیست که قصد داشته باشد واقعیت عاشورا را توضیح دهد بلکه نویسنده بیشتر به دنبال آن است که ذهنیت تاریخ نویسی طبری از واقعه عاشورا را روایت کند. در مقاله حاضر سعی بر آن است که امکانات و محدودیت های خوانش ساختارگرایانه هیلن مورد سنجشِ انتقادی قرار گیرد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که اگر سه گونه روایت پردازی اسطوره ای، سیره ای و عامیانه ملاک قرار گیرد، گزارش هیلن در قالب روایت پردازی سنت و سیره قرار می گیرد نه قالب روایت پردازیِ اسطوره ای. بنابراین برای خوانش دقیق و کامل تر واقعه، بهتر است از تحلیل اسطوره به تحلیل سنت و سیره تغییر مسیر داد.
متن شناسی: ساختارزدایی دریدا از شناخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
243 - 258
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان و اندیشمندان از دیرباز مفاهیم و روش های مرتبط با شناخت شناسی را در قالب رویکردهای مختلف مورد تأمل قرار داده اند. کانون چالش های معطوف به این حوزه، پرسش از ماهیت ذهن و عین و همچنین نحوه ارتباط میان آنهاست. این مسائل منجر به دو جریان کلی و بسیار متنوع ایدئالیسم و رئالیسم شده است. رویکرد ساختارزدایی همچون سلف خود یعنی رویکرد ساختارگرایی در بنیاد، رویکردی معرفت شناختی است. ساختارگراها مفهوم ساختار را برای عبور از دوگانه ذهن و عین مطرح کردند. ساختارزدایی به وجهی سلبی و ایجابی، رابطه ای همه جانبه با ساختارگرایی برقرار کرد. در تفسیر ارائه شده از این رابطه در این مقاله، ساختار در ساختارگرایی، به متن در ساختارزدایی تبدیل می شود. با این تفاوت که متن صلبیت ساختارها را ندارد و به طریقی سیال به حیات خویش ادامه می دهد. متن به مثابه یک کل همواره در حال شدن، دوگانه ذهن و عین را مرتفع می کند.