مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
ناخودآگاه جمعی
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
57 - 76
حوزههای تخصصی:
در الگوی روانکاوی یونگ، ساحت روان هر انسان متشکل از دو عنصر نرینه و مادینه است که فقط قطب موافق آن عیان است و دیگری در درون، نهفته است. آنیموس یا نرینه درون، ساحت مردانه وجود هر زن است که مسئول خلق و خو و روحیات مردانه است و به طور ناخودآگاه بر رفتار، عملکرد، گفتار و حیات روانی زن اثر می گذارد. در باور یونگ اگر زن بتواند این نیروی درونی را مهار کند و با او از در سازش در آید از ویژگی های مثبت آن که عموما صفات خاص مردانه هستند، برخوردار می شود و برعکس اگر نتواند آن را کنترل کند، خصائص منفی مردانه بر او غلبه می کند. نمود بیرونی این نیروی درونی در محصولات ذهنی زنان به شکل های مختلفِ مثبت و منفی بروز می کند. شعر زنانه یکی از تجلیگاه های اصلی بروز و ظهور آنیموس است. هدف جستار حاضر، کشف جلوه ها، دلالت ها و معانی پنهان آنیموس در شعر نازک الملائکه است که از او به عنوان یکی از پرچمداران انقلاب فرمی و محتوایی در شعر معاصر عربی یاد می شود. نبود تحلیلی روشمند درباره موجودیت مردانه در شعر نازک بر مبنای یک رویکرد روانشناختی به عنوان ضرورت این مقال تشخیص داده شد. نتایج نشان می دهد، شاعر طی جریان فردیت یابی خود، گاه با نبمه مردانه وجود خود به تفاهم و آرمش می رسد و گاه با او به کشمکش می پردازد و از این طریق حیات روانی اش به مخاطره می افتد. همچنین غلبه نومیدی بر کلیت شعر او بیانگر آن است که شاعر در جریان کشمکش با این نیروی اثرگذار، غالبا ناموفق بوده بنابراین جنبه های منفی آنیموس در قیاس با جنبه های مثبت در شعر او نمود بیشتری دارد.
تحلیلی بر نماد کهن الگوها و نیروی آفرینش ناخودآگاه جمعی در گذرگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۴)
307-282
حوزههای تخصصی:
یونگ ناخودآگاه جمعی، میراث کهن، تجربیات و خاطرات نیاکان را مطرح کرد که به صورت نماد کهن الگو برای پوشش شکاف بین خودآگاه و ناخود آگاه انسان شناخته می شود. عناصر نمادین برای بیان خواسته و اندیشه هنرمند است. این گفت وگو میان نسل ها در فرهنگ ها، هنر و معماری حفظ شده است. برای ورود به شهرها، بناها و حرکت در فضاهای ساخته شده، باید از مرزهایی گذشت که در دوران مختلف با بیان متفاوت تعریف شده است. فهم چگونگی اثرگذاری نماد کهن الگوها بر گذرگاه ها به عنوان مرز، تغییر عالم، محل اتصال و تفکیک دو عرصه درون و برون دارای اهمیت است. هدف تحقیق حاضر تحلیلی بر نماد کهن الگوها و نیروی آفرینش ناخود آگاه جمعی در گذرگاه هاست. تأثیر کهن الگوها در تاریخ گذرگاه ها چگونه است؟ مفهوم گذر در ناخود آگاه جمعی چگونه بر فضاهای ساخته شده اثر گذاشته است؟ از نظر راهبرد کیفی، روش تاریخی و تحلیل محتوا تبیینی است. پژوهش در چهار مرحله کلی، مبانی نظری (اندیشه های یونگ، مفهوم کهن الگو، نماد در جهان، تاریخ معماری و گذرگاه ها)، یافت نکات مشترک نماد کهن الگو در گذرگاه ها، رمزگان های مفهومی مرتبط و الگوی تکرار شونده و بیان متفاوت نمایش و گزارش تحقیق تهیه شد. گردآوری داده ها اسنادی است. با شناخت کهن الگوها و تأثیر بر انسان می توان فضای مناسب زیست، سکونت و دل بستگی انسان را خلق کرد. زبان کهن الگوها سبب دل بستگی به مکان می شود. نماد کهن الگوهای عبور از آب و مرگ و زندگی در سراسر جهان با مفاهیم مشترک، تصاویر و نمودهای متفاوت در فرهنگ ها و تاریخ دیده شده اند. به صورت سلسله مراتب، حس حضور، بی زمانی و بی مکانی سبب ماندگاری و تأثیر معماری بر انسان ها می شود. گذرگاه ها حاصل الگوهای مشترک و تصویرهای ازلی و ناخودآگاه جمعی انسان هاست. در اشکال مختلف گذر، شامل پل، دروازه، ایوان و آستانه نمایش داده می شود. این مطالعات مسیر خلق فضایی پایدار برای زیست و سکونت را مشخص می کند. نتیجه این تحقیق را می توان در طراحی گذرگاه ها استفاده کرد.
تحلیل کهن الگویی فیلم کوتاه «پدر و دختر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات میان رشته ای در رسانه و فرهنگ سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
333 - 356
حوزههای تخصصی:
مطالعات ادبی به مثابه رویکردی بینارشته ای و پیوند ادبیّات با سایر زمینه های تحقیقی به ویژه هنرها، امکان وسیعی را برای پژوهشگران فراهم می کند تا به درک بهتر و از قابلیّت های متون ادبی و هنرها دست یابند. تحقیق حاضر نخست به تبیین ضرورت رهیافت مطالعات بینارشته ای در ادبیات و اهمّیّت استفاده از یافته های حوزه های مختلف دانش و معرفت و کاربرد مفاهیم و روش شناسی آن ها در رسیدن به نتایج جامع و موجّهی در تحلیل متون ادبی می پردازد. سپس با مداقه در نقد روانشناسی و مفهوم «کهن الگو» یونگ و نیز با در نظر گرفتن توان میان رشته ای حوزه هنر و روانشناسی، فیلم کوتاه «پدر و دختر» ساخته «مایکل دودوک د ویت» را از منظر قابلیّت های کهن الگویی مورد بررسی و تأمّل قرار می دهد. تمرکز اصلی این پژوهش، بررسی کهن الگوهای موجود در فیلم مذکور، در رابطه با تفکّر سازنده آن به منظور بازنمایی مقولات کهن الگویی در خلال صحنه های فیلم و شریک کردن بیننده در این تجربه است. فیلم کوتاه «پدر و دختر»، روایت زندگی یک دختر از خردسالی تا کهنسالی را با رویکردی روانشناسانه به نمایش می گذارد و بسیاری از مقولات کهن الگویی را در خلال صحنه های خود به تصویر کشیده است که نشان دهنده آشنایی عمیق سازندگان آن با مفاهیم روانکاوانه یونگ و آبشخورهای اسطوره ای است.
بررسی شخصیت شناختی ابن عربی در رمان موت صغیر اثر محمدحسن علوان برپایه کهن الگوی آنیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: از دیدگاه کارل گوستاو یونگ، انسان ها افزون بر ضمیر ناخودآگاه شخصی، بخش مشترکی به نام ناخودآگاه جمعی دارند. کهن الگوها محتویات این بخش از روح و ذهن را تشکیل می دهند. نقد کهن الگویی یکی از رهیافت های اصلی نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی کهن الگوها و نقش آنها در ادبیات می پردازد. از میان این کهن الگوها در این پژوهش، به کهن الگوی آنیما پرداخته می شود. آنیما نیمه زنانه وجود مردان است که تحت شرایط زندگی هر شخص دچار تحول می شود و نمودهای مثبت و منفی آن، جلوه می یابد. در گستره ادبیات در فرهنگ های مختلف نیز شاهد زایش مضامینی قوی از این کهن الگو هستیم؛ بنابراین ضروری می نماید به بررسی فراورده هایی مانند رمان پرداخته شود که برپایه روان تحلیل گری به ناهشیاری فرد وابسته تر هستند. این پژوهش، چگونگی تجلّی این عنصر را در روان شخصیت ابن عربی در رمان موت صغیر اثر محمدحسن علوان، نویسنده برجسته عربستانی، تحلیل می کند؛ کهن الگوی آنیما در سطوح مختلف، در شخصیت اصلی رمان نمود دارد. او پس از آشنایی با آنیمای خود و ادغام با آن به تفردی می رسد که یونگ آن را کهن الگوی سعادت می نامد؛ همین مسائل، چرایی و ضرورت انجام پژوهشی در این باره را تبیین می کند. روش این جستار با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از شواهد استخراج شده از رمان، به شباهت های معشوقه ابن عربی به مفهوم آنیما در نظریه یونگ پرداخته است. یافته ها و نتایج: این پژوهش اثبات می کند که آنیما تأثیری شگرف در ایجاد حوادث و رویدادهای داستان یادشده داشته و زمینه های کشمکش را در میان شخصیت ها ایجاد کرده است. یافته ها بیانگر این است که وجوه مثبت آنیما در قالب معشوق، راهنما، اوتاد و... جلوه گر شده است.
بررسی تطبیقی نظریه فطرت مطهری و نظریه ناهشیار یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطهری با بهره گیری از میراث قرآنی، فلسفی، عرفانی و علوم و فلسفه های جدید کامل ترین تقریر از نظریه فطرت را ارائه می دهد. وی در ابتدا سه مرتبه طبیعت، غریزه و فطرت را برای انسان در نظر می گیرد. مرتبه فطرت را به دو بخش فطرت شناخت و فطرت گرایش تقسیم می کند و برای فظرت گرایش، گرایش های پنج گانه ای را ذکر می کند. یونگ تحت تاثیر دیگر روان شناسان و سنت های فلسفی و عرفانی، نظریه ناهشیار را مطرح می نماید. او در ابتدا روان انسان را به دو بخش روان خودآگاه و روان ناخودآگاه تقسیم می کند. سپس روان ناخودآگاه را به دو قسم ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تقسیم می کند و برای ناخودآگاه جمعی کهن الگوهای مختلفی ذکر می کند. هدف این پژوهش بررسی و تطبیق چارچوب کلی این دو نظریه می باشد که به روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی این هدف دنبال شده است. انسان شناسانه بودن هر دو نظریه، تناظر فطرت شناخت با خودآگاه، و فطرت گرایش با ناخودآگاه، همسنگی فطرت فردی با ناخودآگاه فردی و فطرت عمومی با ناخودآگاه جمعی، شباهت گرایش های پنج گانه فطری با کهن الگوها، محمل قرار گرفتن هر دو نظریه برای تبیین پدیده های دینی از شباهت های این دو نظریه است. اختصاص نظریه فطرت به جنبه های مثبت و متعالی و پرداختن نظریه ناهشیار به جنبه های مثبت و منفیِ نفس از تفاوت های این دو نظریه می باشد.
عکس های جوئل پیتر ویتکین و ناخودآگاه جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
123 - 130
حوزههای تخصصی:
عکاسی جوئل پیتر ویتکین از مرگ، ناقص الخلقه ها، دوجنسه ها و ... در کنارِ بازگوییِ خاطراتی غریب از کودکی از زبانِ خودِ ویتکین، همواره ذهنِ منتقدان را به سمتِ نوشتنِ تحلیل های روان کاوانه ی فرویدی و مبتنی بر زندگیِ شخصی بر آثار او کشانده است. اما هدف این مقاله کنار زدنِ این گونه تحلیل ها و بررسی این فرضیه بوده که دلیل تکرارهای ناخودآگاهِ این درونمایه ها در آثار ویتکین را نه در زندگیِ شخصی او بلکه در ناخودآگاهِ جمعیِ بشر می توان یافت. یکی از نمودهای بارزِ ضمیرناخودآگاه جمعیِ بشر اساطیر هستند، بنابراین این کار از طریق یافتنِ همسانیِ میان درونمایه های موردِ علاقه ی ویتکین و درونمایه های اسطوره ای کهن انجام گرفته است. این پژوهش کار خود را با بررسی عکس های ویتکین از اسطوره ها و یافتن ارتباط میان آن ها و درونمایه های تکرارشونده در آثار او آغاز می کند. سپس با کنار هم قرار دادنِ درونمایه های تکرارشونده، در عکس هایی از ویتکین که در ظاهر بی ارتباط با اسطوره ها هستند حضور پنهان اسطوره های کهن را می کاود. پژوهش، کیفی و روش تحقیق تحلیلی بوده است و نتایج نشان داده است که درونمایه های تکرارشونده در آثار ویتکین در کنار یکدیگر با یک شبکه ی اسطوره ای شباهت و تطابق دارند بنابراین تأثیر ضمیر ناخودآگاه جمعی بر آثار عکاسی ویتکین اثبات شده و دریچه ی تازه ای برای تحلیل آثار او را می گشاید.
تفرد در سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
از مهم ترین بخش های قابل توجه در حوزه روان شناسی ادبی، بخشی است که در آن به تحلیل فرآیندهای روانی ذهن پرداخته می شود. در این بخش که از آن با عنوان «روان شناسی تحلیلی» یاد می شود، بنیانگذار سوئیسی آن یعنی کارل گوستاو یونگ، ذهن را از حیطه بندی روان شناسان پیش از خود از جمله استادش، فروید، فراتر برد و بخشی به عنوان «ناخودآگاه جمعی» را به آن تحلیل ها افزود. او معتقد بود که انسان از حدود فردی خود می گذرد و به جهان «ناخودآگاه جمعی» گام می گذارد. آنچه که یونگ را از دیگر هم ترازانش در ارائه بحث «ناخودآگاه جمعی» جداکرد، توجه به «صورت ازلی» یا «کهن الگو» بود. یعنی چیزی که یونگ معتقد بود باعث شکل دادن به شخصیت و رفتار ما و همچنین عامل تفاوت ما بواسطه این شکل گیری شخصیت و رفتارمان از دیگران می شود. سعدی نیز چون دیگر آدمیان تحت تاثیر این کهن الگوها بوده و با استناد به برخی منابع و مطالعات کتابخانه ای می توان ادعا داشت که او نیز متاثر از این کهن الگوها، البته به شکلی ناخودآگاه دست به آفرینش های ادبی و خلق حکایات پرمغز ادبی می زده است. از مهم ترین کهن الگوهای تاثیرگذار روی سعدی، کهن الگوی «سایه» بوده است، ولی آنچه که سعدی را از دیگران متمایز می کند، رندانگی او در کتمان و پنهان کردن تاثیر این کهن الگو بر روی رفتار و شخصیت اوست.
«فرایند فردیّت» در حماسه بهمن نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روانشناسیِ تحلیلی ِ یونگ، روان، به سه بخشِ: خودآگاه، ناخودآگاهِ فردی و ناخودآگاهِ جمعی تقسیم می گردد. ناخودآگاه جمعی، مربوط به یک فرد نیست بلکه بین همه مردم، از نژادها و فرهنگهای مختلف، مشترک است. این ناخودآگاه جمعی، مخزنی است برای کهن نمونه ها، که از ادوار کهن، نسل به نسل به ما رسیده است. یکی از این کهن نمونه ها که جایگاهی بس ویژه، در مکتب روانشناسی تحلیلیِ یونگ دارد، «فردیّت» یا «تفرّد» است. رشد و بالشِ این کهن نمونه در فرد، باعث می گردد که شخص به تمامیّت و یکپارچگی روانی دست یابد و به نوعی خود شناسی نائل آید؛ و این «خودشناسی» و «فردیّت» هنگامی رخ می دهد که فرد، فقط به بخشِ خودآگاهِ روانِ خویش توجّه ننماید، بلکه سفری نیز به عالم ناخودآگاهیِ خویش داشته باشد و با عناصر ناشناخته آن روبه رو گردد، و در فرجام، میانِ خودآگاه و ناخودآگاهِ خویش، سازش و آشتی برقرار نماید. بهمن نامه حکیم ایرانشاه بن ابی الخیر، یکی از داستانهای اسطوره ای و حماسی است که در بخش سوم آن، قهرمان داستان، بهمن، با قدم نهادن به عالم ناخودآگاهی و توجّه به پیغامهایِ «خود» )(Self، به یکپارچگی و تمامیّت روانی دست می یابد و به اصطلاح روانشناسان، به « فردیّت» می رسد. وی برای رسیدن به فردیّت، مراحلی را پشت سر می نهد، که در این جستار، از دیدگاه روانشناسیِ تحلیلیِ یونگ، به آن پرداخته می شود.
تحلیل سیر فردیت یونگی در داستان دقوقی از مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین نظریه هایی که معانی درونی و پنهان قصّه را مبنای تفسیر خود قرار داده، نظریه روان کاوی است. در عصر حاضر، با پیوند هر چه بیشتر ادبیات و روان شناسی، می توانیم راهی به سوی کشف معنای نهفته در متون بیابیم. نظریه فردیّت یونگ تحقق کهن الگوی خویشتن یعنی تعادل بین امور بیرونی و امور درونی که میل به سوی تکامل دارد را در فرد مرور می کند. برآنیم تا با این دیدگاه با خوانشی متفاوت این داستان از مثنوی را بازخوانی نماییم. از آن جا که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و مثنوی را در قالب یک اثر رمزی سروده است، دارای قابلیت بررسی نقد کهن الگویی است لذا پژوهشِ حاضر سعی بر این دارد؛ با تحلیل محتوا، نمادها و کهن الگوهایِ داستان دقوقی را استخراج نماید و با فهم آن ها و تطابق با نمادِ برابر برای آن ها، براساس نظریه فردیت یونگ، این فرآیند را ترسیم نماید. نتیجه پژوهش حاکی از این است که مولانا در دستیابی به فرایند فردیت در این داستان، تعالی با اصولِ عرفانی را مطرح نموده است و در نهایت هدف مولانا که رسیدن به کمال و خودشناسی است با نظریه یونگ هم سویی دارد. این پژوهش با روش کتابخانه ای اِسنادی، با رویکرد تحلیلی توصیفی بررسی شده است.
بهرام و گل اندام؛ روایتی از فرآیند تفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
91 - 116
حوزههای تخصصی:
ارتباط متون ادبی و روانکاوی در قرن بیستم به کمک نظریات فروید مطرح شد و پس از او، کارل گوستاو یونگ در این زمینه نقشی برجسته داشته و درباره انعکاس روحیات و اندیشه های افراد در آفریده های خود، آثار مهمی نگاشته است. به باور یونگ، افکار انسان تا حدودی برخاسته از امیال روزانه و به میزان زیادی تحت تأثیر ناخودآگاه جمعی و تصاویر کهن (کهن الگو) است و به طور کلی انسان در طول زندگی خود، به صورت ناخواسته از جانب ناخودآگاه خود کنترل می شود. در این مقاله، منظومه بهرام و گل اندام امین الدین صافی (شاعر قرن نهم) با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی و از دیدگاه روانکاوی یونگ بررسی شده است تا در آن، مراتب بروز ناخودآگاهی جمعی و عناصر آن مشخص شود. مطابق نتایج حاصل شده، این داستان عامیانه با کهن الگوی فردانیت یونگ تطابق دارد و مسیر رشد شخصیت به سوی تکامل را نشان می دهد؛ به این ترتیب، در این منظومه، کشورشاه رمزی از انسان و بهرام، نشان دهنده کهن الگوی خود است که برای وصال با آنیما، از مراحل سخت رویارویی با سایه عبور می کند و درنهایت، پیوند او با گل اندام، چرخه تحول شخصیت را به پایان می رساند. همچنین در این منظومه دو کهن الگوی سایه و پیر خرد نقش پررنگ تری دارند: کهن الگوی سایه به دلیل پافشاری و تلاش بسیار شاه برای رشد شخصیت و کهن الگوی پیرِ خرد به دلیل اشتیاق و سردرگمی زیاد او.
تبارکاوی یک صحنه ی اسطوره ای-تاریخی: فانتزیِ مهمانی زلیخا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
65 - 76
حوزههای تخصصی:
داستان یوسف یکی از داستان هایی است که در تاریخ هنر و ادبیات ایران بسیار مورد نوگویی قرار گرفته است. مجلس مهمانی زلیخا یکی از نقاط اوج داستان بوده و مکرراً در تاریخ نقاشی ایران تصویرگری شده است. این صحنه ی دراماتیک، به مثابه یک فانتزی اجتماعی در بازنمایی جنسیت در ادبیات پساقرآنی و خاصه در ایران بسیار مورد توجه و به نحو مبالغه آمیزی بسط یافته است. بنابراین می توان چرایی این اهمیت و کارکرد دیداری آن را به پرسش کشید. این مقاله با یک روش توصیفی و تحلیِل ترکیبی، می کوشد این صحنه را در یک رویکرد روانکاوانه ی اجتماعی و در ساحت ناخودآگاه جمعی، مورد تبارکاوی-که یک ترکیب روش شناختی از اسطوره کاوی، روانکاوی و تحلیل گفتمان فراهم می آورد- قرار دهد. نتایج حاکی از آن بودند که صحنه ی اسطوره ای آفرینش در بندهش، تبار مجلس مهمانی زلیخا و همچنین نرسه و جهی شخصیت های کهن الگوییِ یوسف و زلیخا با همان کارکردها و ویژگی ها هستند. نقاشی های این صحنه، با داشتن یک سناریوی متراکم و چندگانه، مورد فرافکنی و فانتزی سوژه-مخاطب جمعی قرار گرفته و در نتیجه گردش چندجانبه ی امیال و نیز اضطراب او را به شکلی ناخوداگاه موجب می شود. از این منظر، یوسف پیش الگوی کاملی به جهت داشتن منبع قدرت (فره) و زیبایی (امر جنسی) محسوب شده است.
نقد کهن الگویی نقاشی های ایران درودی (نمونه موردی: آراسته، به زلالی یک عشق، نیایش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
417 - 436
حوزههای تخصصی:
نقاشی های ایران درودی، نقاش معاصر زن ایرانی، که به شیوه سوررئالیسم-سمبولیسم است، بستر مناسبی برای نقد کهن الگویی به شمار می رود؛ چرا که یکی از ساحت های نمود کهن الگوها، آثار هنری از جمله نقاشی ها هستند. از دیدگاه روان شناسی تحلیلی، کهن الگوها مفاهیم مشترک، تکرارشونده و انتزاعی بین جوامع مختلف بشری هستند که در بخش عمیق تر روان در ضمیر ناخودآگاه جمعی جای دارند و از طریق خودآگاه و ناخودآگاه فردی در خیال پردازی ها، افسانه ها، رؤیاها، هذیان ها و آثار هنری به صورت نمادها و اسطوره ها بازتاب می یابند. در حقیقت نمادها و اسطوره ها مظروف های بیانگر کهن الگوها هستند که با خوانش آن ها می توان به شناخت گسترده تری از لایه های عمیق تر روان انسان دست یافت. در این پژوهش به خوانش نمادهای مظروف کهن الگوها در سه مورد از نقاشی های ایران درودی می پردازیم. هدف این مطالعه یافتن پاسخ این سؤال است که تأثیر نقش ناخودآگاه جمعی از طریق بازتاب کهن الگوها در نقاشی های درودی چگونه است. همچنین می خواهیم خوانشی نو با رویکردی متفاوت برای شناخت و درکی ژرف تر از لایه های درونی نقاشی های درودی داشته باشیم. روش تحقیق، کیفی و به شیوه توصیفی-تحلیلی است. گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای و مشاهده ای است. نتایج حاکی از این بوده است که نمادهای آسمان، زمین، ویرانه ها، گل، مروارید و نور از بن مایه های اصلی در آثار درودی اند که مبین بازتاب کهن الگوهای مادر/زن، آسمان/پدر، عروج و ازدواج هستند.
روان شناسی و امر سیاسی؛ امکان سنجی تأسیس نظریه روان شناسی سیاسی جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
97 - 130
حوزههای تخصصی:
بررسی امکان تأسیس نظریه روان شناسی سیاسی جمعی با وام گرفتن از آرای «زیگموند فروید»، «کارل گوستاو یونگ» و «اریک فروم»، مسئله اصلی این مقاله است. ذهنیت نویسندگان بر این دغدغه استوار بوده که با غفلت نظری نسبت به آن دسته از آرای روان شناسان که شرایط امکان ارزیابی کنش های سیاسی جمعی و تحلیل روان کاوانه گروه ها، سازمان ها، جریان های سیاسی و جوامع بیمار را در اختیار ما قرار می دهد، موضوع روان شناسی سیاسی در بعد جمعی خود مغفول مانده و صرفاً در پرتو روایت تاریخ انگارانه و گذشته گرا به روان شناسی افراد و شخصیت های برجسته سیاسی محدود شده است. این رویکرد نظری هرچند در رفتارشناسی سیاست مداران و واکاوی ریشه های تصمیم های عمومی آنها توفیق نسبی داشته، با خلع ید خود از ابزار روان شناسی سیاسی جمعی، نمی تواند به پژوهشگران پاسخی اقناع کننده درباره چرایی رفتارهای مشترکِ جمعی یک جامعه، سازمان و یا گروه سیاسی بدهد. از این رو نویسندگان تلاش کرده اند تا با روش توصیفی- تحلیلی، بر مبنای جمع آوری کتابخانه ای از موضِعی متاتئوریک، طرح واره ای نظری را ارائه دهند که در آن با ابتنا از رانه ها و ریشه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، ایدئولوژیک، سیاسی و تاریخی مشترک موجود در ناخودآگاه جمعی جامعه که خوی روانی آنان را تشکیل داده و ضمن تولید فردیت منفی عوارض نوروتیک را در جامعه به جای می گذارد، رهیافتی نو برای روان شناسی سیاسی جمع محور به دست آورند.
بازتاب روانشناختی انگاره های کهن الگویی (یونگ) در اشعار شاعران نوپرداز کرد (نه شاعر برگزیده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۲۶۴-۲۵۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: انگاره های کهن الگویی از ناخودآگاه جمعی انسان ها سرچشمه می گیرند و به دلیل این که در ذات و نهاد انسان ها جای گرفته اند، و در هر آنچه که محصول تفکّر و ذوق و احساس انسان باشد، بروز و ظهور پیدا می کنند. از دیدگاه طرحواره افراط و تفریط در شکل گیری نیازهای روانشناختی باعث شکل گیری طرحواره می شود. آثار ادبی و از جمله شعر نیز با توجه به این که از روح و روان انسان برمی آید، با انگاره های کهن الگویی پیوند خورده و شعر به عنوان رسانه ناخودآگاه جمعی انسان ها مطرح می شود. هدف: هدف پژوهش حاضر بازتاب روانشناختی انگاره های کهن الگویی (یانگ) در اشعار شاعران نوپرداز کرد (نه شاعر برگزیده) است. روش: در همین راستا، در این مقاله که به روش کتابخانه ای نوشته شده، به بررسی انگاره های کهن الگویی در اشعار چندین نفر از شاعران نوپرداز کرد پرداخته شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که این شاعران از تصاویر و انگاره های کهن الگویی به وفور در شعر خود استفاده کرده اند. البته این امر دلایل متعددی دارد؛ یکی این که اغلب این شاعران با مظاهر تمدّن و شهرنشینی در ستیز هستند و عناصر طبیعت و روستا را به عنوان رؤیایی دست نیافتنی در شعر خود مطرح می کنند و این امر مستقیماً باعث ورود عناصر طبیعت و تصاویر کهن الگو به شعر آن ها می شود. دلیل دوم اینکه، اغلب این شاعران گرایش سیاسی و اجتماعی دارند و مضامینی همچون آزادی و وطن از مضامین محوری اشعار آن ها محسوب می شود منتها با توجه به محدودیت ها، مجبور به روی آوردن به زبان نمادین و مبهم می شوند. نتیجه گیری: این شاعران برای بیان مضمون آزادی و وطن به تشبیه و استعاره روی می آورند و این امر نیز باعث ورود عناصر طبیعی و کهن الگو گونه به شعر آن ها می شود.
بررسی بنیان های نظری کتاب ناخودآگاه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
بنای هرمنوتیک سیاسی را فردریک جیمسن در ناخودآگاه سیاسی (1400) بر این فرض نهاده است که دامنه ی مفهوم ناخودآگاه هم ممکن است گاهی از دایره ی دلالت های روان شناختیِ معمول با شعاعی محدود به زندگی شخصی و امور خصوصی فراتر رفته، توسعاً ابعاد اجتماعی و تاریخی به خود بگیرد. نشانه های این ناخودآگاه جمعی را از نظر جیمسن به جای محتوای متون فرهنگی، در تناقضات صوری این متون باید جست. در این جا با خوانش ناخودآگاه سیاسی به روشی دیالکتیکی خواهیم دید که جیمسن چگونه در تلاش برای تعمیم مفهوم روان شناختیِ ناخودآگاه به حوزه های اسطوره شناسی و نقد ادبی، فرض را بر این همانی تعبیر خود از تاریخ و تعریف لکان از امر واقع نهاده، مفهوم لکانی امر واقع را مدام در رابطه ی مستقیم با مفهوم آلتوسری «علت غایب» به کار می گیرد. خواهیم دیدکه درک حضور تاریخ، امر واقع، یا «علت غایب»، تنها به واسطه ی امر نمادین، تنها به شرط متنیت یافتگی در قالبی مانند روایت، و تنها از پس پرده ی ایدئولوژی دست می دهد. جستجوی ناخودآگاهِ پنهان در ناخودآگاه سیاسی را سرانجام با نگاهی به دو جنبه ی مبهم از هرمنوتیک سیاسی به پایان خواهیم برد: نخست، چیستی پیوند میان تاریخ و متن از گونه ی روایی اش، و دیگر، چگونگی تحلیل درزمانی از هم نشینی ساختارهای اجتماعیِ ناهم زمان.