مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
امکان شناخت
حوزه های تخصصی:
آشنایی هر انسانی با من خویش و درک آن همواره ذهن بشر را مشغول می دارد زیرا پاسخ آن سبب معنا بخشیدن به زندگی و حیات آدمی می شود. به عقیده صدرالمتالهین حقیقت انسان به دلیلی قابل شناخت نیست و از این رو آنچه را حکما بیان می کنند حقیقت او نیست اگرچه بیانگر ویژگی هایی از انسان است. صدرا راههای رسیدن به این معرفت را بیان می دارد. وی دو گونه تعریف ماهوی ارائه می دهد در تعریف نخست اگر چه همانند فیلسوفان سلف از حیوان ناطق استفاده می کند اما با مبنا قرار دادن مبحث قوه و فعل و حرکت جوهری در روند تعریفی خود از پشینیان فاصله می گیرد. در تعریف دوم به تبعیت از عرفا و کسانی که وی آنان را راسخان در علم می نامد تعریف ماهو انسان را بر اصولی چون وحدت حقیقت وجود و تشکیک در مراتب آن و جامعت انسان از همه عوالم و نشئات وجودی پایه گذاری می کند. مقاله حاضر با نگاه به مبانی قرآنی و روایی انسانشناسی صدرا به بررسی این مساله می پردازد.
نظریة عدم امکان شناخت حقیقت اشیاء از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة این پژوهش، تحلیل دیدگاه ملاصدرا در نقد نظریة عدم امکان شناخت حقایق اشیاء و نیز بررسی انتقادی نظریة ملاصدرا در امکان شناخت حقایق امور است. ملاصدرا دو نظریة امتناع شناخت حقایق بسایط و امتناع شناخت حقایق همة اشیاء را نقد و تحلیل می کند. بنا بر نظر ملاصدرا، ماهیت را می شناسیم در عین آن که وجود را نمی شناسیم. این بدین معنی است که ما حقایق اشیاء را می شناسیم و عدم معرفت به همة لوازم اشیاء به سبب عدم علم به وجود آن هاست، نه عدم علم به ماهیت آن ها؛ عدم آگاهی ما به همة لوازم و آثار اشیاء معلول عدم علم به حقیقت وجود شیء است، اما بر اساس تعابیر مختلفِ رابطة ماهیت و وجود در حکمت متعالیه، امکان ندارد کنه ماهیت چیزی را بشناسیم و از حقیقت وجود آن بی خبر بمانیم؛ علاوه بر این که تحویل مفهوم حقیقت به ماهیت، در نظریة عدم امکان شناخت حقیقت، نارواست. تبیین رابطة وجود و ماهیت نشان می دهد که نمی توان بین علم به ماهیت یک شیء موجود خارجی و علم به وجود آن مرز عبورناپذیری قائل شد
نگاهی معرفت شناختی به یقین در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین یا دست کم یکی از مهم ترین پرسش های معرفت شناسی، امکان یا عدم امکان شناخت یقینی است. در پژوهش حاضر، تلاش بر این است که «امکان یقین» از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار گیرد. رهاورد این پژوهش آن بوده است که قرآن کریم، علاوه بر پذیرش امکان یقین و دعوت به تحصیل آن، چهار راه حس، عقل، وحی و کشف و شهود را راه های معتبر نیل به یقین می داند. روش تحقیق در این مقاله، کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی بوده است.
مبانی معرفت شناختی استکبارستیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم دی ۱۳۹۹ شماره ۲۷۷
11-18
حوزه های تخصصی:
استکبارستیزی ازجمله موضوعات مبتلابه اجتماعی است، و تحلیل و بررسی آن موجب عمق بخشی بیشتر آن می گردد. ازجمله مسائلی که در رابطه با استکبارستیزی مطرح می شود، پشتوانه عقلانی و به طور خاص مبانی معرفتی این موضوع است. آیا استکبارستیزی از مبانی معرفتی پیروی می کند؟ پذیرش کدام مبانی معرفتی منجر به استکبارستیزی می گردد؟ در این مقاله با روش عقلی به بررسی مبانی معرفت شناختی این موضوع پرداخته شده، و در نهایت چگونگی تأثیر این مبانی در استکبارپذیری یا استکبارستیزی نشان داده شده است. برای نمونه امکان شناخت ازجمله این مبانی است که عدم پذیرش آن موجب شک گرایی یا نسبی گرایی شده و در آن صورت مبارزه با استکبار ناموجه خواهد بود. همچنین واقع نمایی گزاره های ارزشی و ارزش معرفت شناختی گزاره های استکباری نیز از دیگر مبانی معرفت شناختی استکبارستیزی هستند که پذیرش آنها تأثیر بسزایی در این موضوع خواهد داشت.
بررسی و نقد دیدگاه آلوین پلانتینگا در مورد ماهیت، ذات الهی و امکان شناخت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
31 - 54
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف پاسخگویی به پرسش های اصلی «آیا امکان شناخت ذات الهی از منظر آلوین پلانتینگا ممکن است؟ نظر او در این خصوص چه ضعف ها و قوت هایی دارد؟» ترتیب یافت. یافته های این پژوهش عبارت اند از: در شبکه واژگانی پلانتینگا ذات و ماهیت به یک معنا به کار رفته اند؛ از منظر پلانتینگا خدا دارای حاکمیت مطلق بر عالَم است. پلانتینگا بر این حاکمیت آثاری را مترتب می داند: بساطت ذات، عینیت ذات و لوازم ذات (که البته با تردیدهایی از منظر پلانتینگا همراه است) و عدم تناهی ذات. پس از این پلانتینگا لزوم ذات یا ماهیت را برای وجود خدا اثبات کرده و ذات را عین وجود می داند. نقدهای عدم صراحت در بیان رابطه ذات و لوازم ذات و عدم تصریح در مواضع بر بیانات او وارد است. درنهایت پلانتینگا باور به ناممکن بودن شناخت ذات را رد کرده، می پذیرد که انسان امکان شناخت ذات الهی را دارد؛ البته نقدهایی مانند فروکاستن خداشناسی به مسائل مفهومی و پیش فرض قرار دادن صحت متون مقدس، بر استدلال های او وارد است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و با استفاده از ابزار کتابخانه به جمع آوری داده ها و تحلیل و نقد آنها پرداخته است.
امکان سنجی و نوع شناخت خداوند با نگاه تطبیقی در تفسیر المیزان و مفاتیح الغیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
109 - 129
حوزه های تخصصی:
بی تردید یکی از مهم ترین مباحث فلسفی و کلامی، بحث در باره خداوند است ولی بدون فهم چگونگی شناخت، شناخت خداوند غیر ممکن خواهد بود؛ امروزه به دلیل اختلاف میان مذاهب اسلامی، بهترین دفاع از حق، کشف نقاط اشتراک و افتراق و تبیین درست دیدگاه فریقین در آیات قرآن کریم است. پژوهش حاضر که بر روش توصیف و تحلیل با مطالعه و بررسی دو تفسیر المیزان و مفاتیح الغیب استوار است دیدگاه و آراء دو مفسر برجسته – علامه طباطبایی و فخررازی – را از دو مذهب شیعه و سنّی در باره «امکان شناخت ذات خداوند» مورد بررسی قرار داده است؛ لذا برای واکاوی مسأله اصلی، نکات دیگری نیز بررسی شد که مثلاً هر کدام از دو مفسر نوع شناختی که از خداوند ارائه داده اند کدام یک از شناخت های فطری، عقلی، نقلی، شهودی و حسی است؟ نتیجه اینکه علامه طباطبایی برخلاف دیدگاه فخررازی بر ناممکن بودن شناخت کامل خداوند اذعان دارد، حصر شناخت عقلی و نادیده گرفتن علم حضوری و شهودی مهم ترین وجه تمایز دیدگاه فخررازی با علامه است؛ دیدگاه علامه طباطبایی در تحلیل مسأله، منسجم تر است و تعارض ندارد.