مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فرهنگ مدرسه
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه فرهنگ مدرسه با نیازهای روان شناختی اساسی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) است. بدین منظور، 320 نفر از دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر بابل با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس فرهنگ مدرسه و نیازهای روان شناختی اساسی پاسخ دادند. یافته های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل همبستگی بنیادی نشان داد که ابعاد فرهنگ مدرسه رابطه معناداری با برآورده شدن نیازهای روان شناختی دارند. تحلیل کانونی دو مجموعه معنادار بین فرهنگ مدرسه و نیازهای روانی اساسی را نشان داد. در مجموعه اول ابعاد روابط دانش آموزان، روابط دانش آموزان و معلمان، انتظارات هنجاری و فرصت های آموزشی رابطه مثبت و معنا داری با نیازهای شایستگی، خودمختاری و ارتباط داشتند. در مجموعه دوم نیز روابط دانش آموزان پایین و روابط دانش آموزان و معلمان بالا با احساس شایستگی بالا و ارتباط پایین رابطه معنا داری داشت. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که در مدارسی که فرهنگ آن ها به روابط دوستانه اعضای آن، وجود اعتماد بین اعضاء و احترام متقابل تأکید دارند و همچنین امنیت و کیفیّت خدمات آموزشی در آن بالا باشد، میزان احساس شایستگی، حس انسجام و خودمختاری در میان دانش آموزان آن مدارس نیز بالا خواهد بود.
تحلیل چندسطحی از خودبیگانگی تحصیلی نوجوانان: نقش فرهنگ مدرسه و نیازهای روان شناختی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از خودبیگانگی، حالت انزوا از یک گروه یا فعالیتی است که انتظار می رود فرد در حالت عادی با آن گروه احساس همبستگی نموده یا با آن فعالیت درگیر شود. نوجوانانی که دچار از خودبیگانگی تحصیلی هستند، تبدیل به بزرگسالانی می شوند که از لحاظ اقتصادی و سیاسی منزوی بوده و در فقر زندگی می کنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی چندسطحی رابطه فرهنگ مدرسه، نیازهای روان شناختی اساسی و از خودبیگانگی تحصیلی نوجوانان بود. بدین منظور، 1029 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه شهر ارومیه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و به پرسش نامه های از خودبیگانگی تحصیلی، فرهنگ مدرسه و نیازهای روان شناختی اساسی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار HLM استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که در سطح فردی نیازهای روان شناختی اساسی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) اثر منفی و معنی دار بر از خودبیگانگی تحصیلی دارند. در سطح مدرسه نیز اثرات روابط دانش آموزان و معلمان و فرصت های آموزشی بر متغیر وابسته منفی و معنی دار بود. اما روابط دانش آموزان و انتظارات هنجاری اثر معنی داری بر این متغیر نداشتند. به طور کلی یافته های پژوهش بر لزوم توجه به نقش عوامل چندسطحی در مطالعه از خودبیگانگی تحصیلی نوجوانان تأکید می کنند.
تحلیل چند سطحی بهزیستی روان شناختی نوجوان ها از راه عاملیت فردی، فرهنگ مدرسه و حمایت خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین نقش عاملیت فردی، فرهنگ مدرسه و حمایت خانواده در پیش بینی بهزیستی روان شناختی دانش آموزان بود. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهر رامسر و تنکابن با حجم 7500 نفر در سال تحصیلی 96-1395 بود. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 707 نفر از بین 6 منطقه و 15 دبیرستان دخترانه نیکان، اخضری، گاذر، رفیعی، هاشم ساداتی، خان محمدی، امام خمینی، سما، فضیلت، عصمت، امیرالمؤمنین، امام خامنه ای، نرجس، فروغ دانش و فرزانگان و 12 دبیرستان پسرانه لاریجانی، میرباقری، افتخاری، حریری، خاتم الانبیا، امام (ره)، امام حسین، شهید رزاقی، شهید بهشتی، شهید رجایی، شهید باهنر و شهید مصلحی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس عاملیت جاسکیلا، پویکییس، واسالامپی، واللا و راسکوپاتونن، 2016، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989)، مقیاس فرهنگ مدرسه هیگینز-دالساندرو و ساد (1997) و مقیاس حمایت خانواده ساندز و پلانکت (2005) استفاده و داده ها با روش تحلیل چند سطحی تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که عاملیت فردی (32/0 =β، 003/0 =P)، فرهنگ مدرسه (60/0 =β، 001/0 =P) و حمایت خانواده (43/0 =β، 004/0 =P) هریک قادر به پیش بینی بخشی از واریانس بهزیستی روان شناختی دانش آموزان هستند. نتیجه گیری : از آنجا که دانش آموزان برخوردار از عاملیت از وضعیت بهزیستی روان شناختی بالاتری نسبت به سایرین برخوردارند و حمایت های اجتماعی، بهره مندی از روابط مناسب با معلمان و دوستان، امکانات مناسب مدرسه ای و حمایت های والدین نیز نقش اثرگذاری بر بهزیستی روان شناختی آن ها دارد؛ بنابراین لازم است با ارتقا این متغیرها، بهزیستی روان شناختی دانش آموزان را افزایش داد.
مدل سازی نقش رهبری آموزشی مدیران از طریق فرهنگ مدرسه در اشتیاق شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مدل سازی نقش رهبری آموزشی مدیران از طریق فرهنگ مدرسه در اشتیاق شغلی معلمان بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بوده و بدین منظور سه ابزار پژوهش تحت عنوان مقیاس رهبری آموزشی هالینگر و وانگ (2015) با ضریب آلفای 97/0، پرسشنامه فرهنگ مدرسه گرونرت (1998) با ضریب آلفای 98/0 و پرسشنامه اشتیاق شغلی شافلی و بیکر (2003) با ضریب آلفای 89/0 جهت گردآوری داده ها استفاده شد. جامعه آماری این مطالعه را 1568 نفر از معلمان ابتدایی تشکیل می داد. حجم نمونه برای 1600 نفر با استفاده از جدول مورگان با آلفای 0.05 تعداد310 نفر تعیین شد. برای تحلیل داده ها از روش مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل علی مفروض از برازش مناسبی برخودار بوده است و مدل تدوین شده قابلیت تعمیم به جامعه پژوهش را دارد. همچنین رهبری آموزشی به واسطه فرهنگ مدرسه با اشتیاق شغلی معلمان ارتباط غیر مستقیم مثبت و معنادار دارد که تاکیدی بر لزوم تمرکز بر تغییر فرهنگ قبل از هرگونه بهسازی مدارس می باشد. با این حال تاثیر مستقیم رهبری آموزشی بر اشتیاق شغلی معنادار نبود.
ارائه مدل علی جهت بررسی نقش واسطه گری کیفیت ارتباط معلم-دانش آموز در رابطه خودتنظیمی تحصیلی، فرهنگ مدرسه و اشتیاق تحصیلی با تفکر خلاق در دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور ارائه مدل علی جهت بررسی نقش واسطه گری کیفیت ارتباط معلم-دانش آموز در رابطه خودتنظیمی تحصیلی، فرهنگ مدرسه و اشتیاق تحصیلی با تفکر خلاق در دانش آموزان از روش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه مدارس مناطق غرب شهر تهران در سال تحصیلی 97-1398 بود. تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 361 نفر لحاظ شد و به مقیاسهای خودتنظیمی تحصیلی زیمرمن و مارتینزپونز (1988)، کیفیت ارتباط معلم و دانش آموز QTI، فرهنگ مدرسه الساندرو و ساد (1997)، اشتیاق تحصیلی پینتریچ و همکاران (1991) و آزمون تفکر خلاق تورنس پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که خودتنظیمی تحصیلی، فرهنگ مدرسه و اشتیاق تحصیلی هم به شکل مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم از طریق کیفیت ارتباط معلم-دانش آموز قادر به پیش بینی تفکر خلاق هستند و متغیر کیفیت ارتباط معلم-دانش آموز توانسته است بین خودتنظیمی تحصیلی، فرهنگ مدرسه و اشتیاق تحصیلی با تفکر خلاق نقش میانجی ایفا کند. نتایج نشان داد که 41 درصد از واریانس کیفیت ارتباط معلم-دانش آموز و 89 درصد واریانس تفکر خلاق در مدل پژوهش حاضر تبیین می شود.
نقش واسطه ای فرایند آموزش ریاضی و فرهنگ مدرسه در ارتباط میان وضعیت اقتصادی- اجتماعی خانواده و باورها و ارزش ها درباره یادگیری ریاضی با نگرش ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دهم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴۰
149 - 168
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور شناسایی عوامل تأثیرگذار بر نگرش ریاضی صورت گرفت. پژوهش با روش همبستگی و اجرا با مقیاسهای تیمز بر روی 300 دانش آموز دختر و 200 دانش آموز پسر دبیرستانهای دولتی شهر اصفهان در سال تحصیلی 87- 1386 با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انجام شد. نتایج تحلیل ها، پایایی و روایی مطلوبی را برای ابزار ارائه داد. مدل معادلات ساختاری در این پژوهش شامل 2 سازه مکنون مستقل وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده و باورها و ارزشها برای یادگیری ریاضی و 3 سازه مکنون وابسته فرهنگ مدرسه، فرایند آموزش ریاضی و نگرش نسبت به ریاضی است. یافته ها حاکی از تأثیر معنادار و مستقیم فرایند آموزش ریاضی بر نگرش نسبت به ریاضی (35/0 = β )، تأثیر معنادار و معکوس سازه های فرهنگ مدرسه و وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده بر فرایند آموزش ریاضی(15/0- = β ، 31/0- = γ ) همچنین تأثیر مستقیم و معنادار سازه باورها و ارزشها بر فرایند آموزش ریاضی (36/0 = γ ) و نگرش نسبت به ریاضی (48/0 = γ ) در مدل می باشد. سایر ضرایب اثراتی معنادار ندارند. نتایج بیانگر تأثیر تدریس کارآمد معلم، آرامش و امنیت و روابط محترمانه، آگاهی دانش آموز به صلاحیت و استعدادهای تحصیلی خویش در تشکیل نگرش مثبت در درس ریاضی و تحقق اهداف آموزشی و پرورشی می باشد.
رابطه میان ادراک معلمان از فرهنگ مدرسه با میزان سازگاری نوآورانه آنان در به کار گیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند یاددهی – یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال یازدهم بهار ۱۳۹۱ شماره ۴۱
71 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش بررسی رابطه ادراک معلمان از فرهنگ مدرسه با میزان سازگاری نوآورانه آنان در یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و تدریس از طریق اینترنت به عنوان یک نوآوری برای استفاده در فرآیند یاددهی- یادگیری است. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد بررسی شامل کلیه معلمان مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه نواحی 1و 3 شهر شیراز و مناطق محروم گله دار و دشمن زیاری بود که از طریق نمونه گیری طبقه ای 211 نفر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل مقیاس فرهنگ مدرسه فیلیپس جی (1993) و سازگاری نوآورانه با اینترنت که منطبق بر نظریه سازگاری نوآورانه راجرز توسط رید بال (2005) ساخته شده است که پس از محاسبه روایی و پایایی این دو ابزار ، بین افراد نمونه توزیع شده و سپس با روش های آماری توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و روش استنباطی رگرسیون چند گانه مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که: 1- هم در معلمان مرد و هم معلمان زن، دو بعد فرایند و ارتباط فرهنگ مدرسه، پیش بینی کننده معنادار سازگاری نوآوری آنان برای یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات است. 2- در معلمان مرد، بعد فرایند و در معلمان زن، بعد فرایند و ارتباط فرهنگ مدرسه، پیش بینی کننده معنادار سازگاری نوآورانه آنان برای تدریس از طریق اینترنت می باشد. 4- هم در معلمان رشته های علوم انسانی و هم معلمان علوم پایه، دو بعد فرایند و ارتباط فرهنگ مدرسه، پیش بینی کننده معنادار سازگاری نوآورانه آنان برای یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و سازگاری نوآورانه آنان برای تدریس از طریق اینترنت می باشد. براساس نتایج می توان دریافت که معلمانی که فرهنگ مدرسه خود را از نظر بعد فرایندی قوی می دانند و یک شبکه ارتباطی قوی برای آشنایی آنان با نوآوری و تصمیم گیری مناسب و به موقع آن ها ایجاد شده است، سازگاری بالایی در تمایل به یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین تدریس با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات دارند. بنابراین برای مدیریت صحیح نوآوری، ایجاد سازگاری نوآورانه و حرکت در راستای اهداف سازمان، هدایت فرایند های فرهنگ مدرسه و ایجاد شبکه های ارتباطی پویا، بسیار حایز اهمیت می باشد.
نقش واسطه ای نیازهای اساسی روان شناختی در رابطه بین فرهنگ مدرسه و مشارکت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشارکت تحصیلی دانش آموزان می تواند تحت تأثیر عوامل متعددی مانند نیازهای اساسی روان شناختی و فرهنگ مدرسه قرار گیرد؛ بنابراین هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای نیازهای اساسی روان شناختی در رابطه بین فرهنگ مدرسه و مشارکت تحصیلی دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر قائن در سال تحصیلی 1398- 1397 بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 380 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این مطالعه از پرسشنامه فرهنگ مدرسه الساندرو و ساد (1997)، سیاهه مشارکت تحصیلی سالملا-آرو و اوپادایایا (۲۰۱۲) و مقیاس نیازهای اساسی روان شناختی لاگواردیا همکاران (۲۰۰۰) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری با نرم افزار Spss نسخه 24 و Amos نسخه 24 در سطح معنی داری 05/0=α استفاده شد. یافته ها: طبق نتایج، فرهنگ مدرسه اثر مستقیم و معنی داری بر نیازهای اساسی روان شناختی (0/803=β، 0/01>P) و مشارکت تحصیلی (40/477=β، 0/01>P) دارد. همچنین نیازهای اساسی روان شناختی نیز اثر مستقیم و معنی داری بر مشارکت تحصیلی (0/292=β، 0/01>P) دارد. بر این اساس نتیجه گرفته می شود که فرهنگ مدرسه از طریق متغیر میانجی نیازهای اساسی روان شناختی، اثر غیرمستقیم بر مشارکت تحصیلی دانش آموزان دارد (0/234=β، 0/01>P) . نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان گفت نیازهای اساسی روان شناختی و فرهنگ مدرسه موجب افزایش مشارکت تحصیلی می شوند. همچنین نیازهای اساسی روان شناختی بر رابطه بین فرهنگ مدرسه و مشارکت تحصیلی، می افزاید.
سنخ شناسی فرهنگ سازمانی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی الگوهای فرهنگ سازمانی مدارس با تمرکز بر سنخ شناسی آن بود که به عنوان یک راهنما برای مدیران مدارس در عصر تغییرات سریع، قابل بهره برداری باشد. این پژوهش کیفی از نوع تحلیلی-موردی با روش کتابخانه ای بود. جامعه مورد بررسی شامل منابع، تالیفات و پژوهش های معتبر چهار دهه اخیر در حوزه فرهنگ سازمانی مدارس داخل و خارج کشور بود که وفق کدواژه های تحقیق در دسترس بودند. نمونه قابل بررسی 308 مورد بود که از نظریه پردازی، ارائه مدل و سنخ شناسی برخوردار بودند. با روش تحلیل محتوایی و کدگذاری موضوعی، یافته ها در دو دسته سنخ شناسایی شدند. در طبقه بندی اول با نگاه رویکردشناسی در سه دسته(1.رویکرد کارکردگرایی 2.رویکرد فرآیند محور 3. رویکرد بهبود-اثربخشی) با هدف درک پدیده فرهنگ مدرسه و راهکارهایی جهت افزایش عملکرد مدرسه قرار دارند. در طبقه بندی دوم با نگاه روش شناسی پژوهش و کاربرد نتایج در سه گروه، مطالعات توصیفی ارزیابی، مطالعات همبستگی و مطالعات فرهنگ پژوهی مدرسه بود. این طیف سنخ شناسی نشان داد، مدرسه حسب عوامل و زمینه های موجود، دارای فرهنگ سازمانی خاص است و مدیران و رهبران آموزشی با شناخت جامع الگوها، می توانند کاشف و خالق فرهنگ سازمانی مثبت در مدرسه ها باشند.
نقش الگوهای ارتباطی خانواده و فرهنگ مدرسه در گرایش به اعتیاد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
275-292
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی نقش الگوهای ارتباطی خانواده و فرهنگ مدرسه در گرایش به اعتیاد در دانش آموزان شهر تبریز بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه شهر تبریز بود که 375 نفر از دانش آموزان به صورت نمونه گیری اینترنتی داوطلبانه انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه الگوهای ارتباطی خانواده، پرسش نامه فرهنگ مدرسه و پرسش نامه گرایش به اعتیاد را تکمیل کردند. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین الگوی ارتباطی جهت گیری گفت و شنود و گرایش به اعتیاد رابطه منفی معنادار و بین جهت گیری همنوایی و گرایش به اعتیاد رابطه مثبت معناداری در دانش آموزان وجود داشت. همچنین، بین مولفه های فرهنگ مدرسه (روابط دانش آموزان، روابط دانش آموزان و معلمان و فرصت های آموزشی) و گرایش به اعتیاد روابط منفی معناداری وجود داشت. به علاوه، الگوهای ارتباطی خانواده و مولفه های فرهنگ مدرسه به ترتیب قادر به پیش بینی 7 و 11 درصد از واریانس گرایش به اعتیاد در دانش آموزان بودند. نتیجه گیری : با توجه به نقش متغیرهای الگوهای ارتباطی خانواده و فرهنگ مدرسه در پیش بینی گرایش به اعتیاد در نوجوانان، می توان از نتایج حاضر در برنامه های پیشگیری و درمان اعتیاد استفاده کرد.
رابطه فرهنگ مدرسه با پیشرفت تحصیلی، نیازهای بنیادین روانشناختی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۱۲ (پیاپی ۵۷)
203-214
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فرهنگ مدرسه با پیشرفت تحصیلی، نیازهای بنیادین روانشناختی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه دوم منطقه لاشار (استان سیستان و بلوچستان) بود. 323 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی- طبقه ای وارد پژوهش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های فرهنگ مدرسه (الکساندر و ساد، 1997)، نیازهای بنیادین روانشناختی (گاردیا، دسی و رایان، 2000) و خودتنظیمی تحصیلی (بوفارد، بویزورت، ویژوا و لاروچ، 1995) بود. برای سنجش پیشرفت تحصیلی از معدل تحصیلی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد فرهنگ مدرسه با پیشرفت تحصیلی (558/0 r= )، ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی (699/0 r= ) و خودتنظیمی تحصیلی (581/0 r= ) رابطه مثبت و معناداری دارد (001/0 p< ). همچنین فرهنگ مدرسه توانسته است به ترتیب 8/31، 5/50 و 7/34 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی، ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و خودتنظیمی تحصیلی را پیش بینی کند. با توجه به نتایج، میتوان از طریق بهبود روابط بین دانش آموزان با معلمان و همسالان، بیان انتظارات آموزشی و طراحی فرصت های مناسب آموزشی، می توان به ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و تقویت راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی در دانش آموزان کمک کرد.دانش آموزان را فراهم کنند.
توسعه الگوی مدرسه سالم : یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
مقدمه : تبدیل مدرسه به یک مکان سالم یکی از چالش های دست اندرکاران هر نظام آموزشی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف توسعه الگوی مدرسه سالم و ارائه یک الگوی جامع با استفاده از اندوخته تجربی و مفهومی انجام شده است. روش پژوهش: برای تعیین مولفه های لازم توسعه الگوی مدرسه سالم با روش مصاحبه نیمه ساختار مند و پرسشنامه نیمه باز ، نظر سر گروه مدیران مدارس مقاطع ابتدایی و متوسطه، متخصصان رشته مطالعات برنامه درسی ، اعضای کمیته پژوهش و اساتید راهنما و مشاور گردآوری شد. داده های حاصله از طریق نرم افزار N-Vivo تجزیه و تحلیل گردید، جدول عناصر مدرسه سالم ، شبکه مضامین سازمان دهنده سطح اول، دوم و مضامین پایه دسته بندی و سازمان دهی شد. اعتبار یابی یافته ها با روش همسو سازی و کنترل و خود بازبینی محقق در طی فرایند جمع آوری و تحلیل یافته ها انجام گرفت. یافته ها : بر اساس نتایج پژوهش، مدرسه سالم دارای 7 مضمون سازمان دهنده سطح اول یا ابعاد اصلی ، 37 مضمون سازمان دهنده سطح دوم و 82 مضمون پایه می باشد . نتیجه گیری: تحقق مدرسه سالم مستلزم توجه به تمامی ابعاد 126 گانه ویژگی های حاصل به وسیله پژوهش حاضر می باشد تا مختصات یک مدرسه سالم طراحی و عملیاتی گردد.
نقش فرهنگ مدرسه و خلاقیت سازمانی بر اشتیاق شغلی معلمان دوره ابتدایی ناحیه دو شهر اردبیل
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فرهنگ مدرسه و خلاقیت سازمانی بر اشتیاق شغلی معلمان دوره ابتدایی ناحیه دو شهر اردبیل می باشد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد که جامعه آماری آن را 1260 نفر از معلمان شاغل به تدریس در مدارس ابتدایی ناحیه دو شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-98 تشکیل می دهند. از بین جامعه آماری پیش گفته، براساس جدول مورگان تعداد 374 نفر (237 نفر زن و 137 نفر مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه فرهنگ مدرسه گرونرت (1997)، پرسشنامه خلاقیت سازمانی تورنس (1979)، پرسشنامه اشتیاق شغلی شوفلی و سالانووا (2004) استفاده شد. برای تعیین نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف - اسمیرنوف و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و روش های آمار استنباطی استفاده شده و استخراج خروجی ها با استفاده از نرم افزار spss انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمرات فرهنگ مدرسه، خلاقیت سازمانی و اشتیاق شغلی بالاتر از حد متوسط قرار دارد؛ و بین فرهنگ مدرسه، خلاقیت سازمانی و اشتیاق شغلی معلمان روابط مثبت معناداری وجود دارد. همچنین نتیجه تحلیل رگرسیون چند گانه نشان داد در فرهنگ مدرسه به غیر از بعد توسعه حرفه ای بقیه ابعاد توان پیش بینی اشتیاق شغلی را دارند. در خلاقیت سازمانی نیز به غیر از بعد ابتکار بقیه ابعاد توان پیش بینی اشتیاق شغلی را دارند.
رابطه فرهنگ مدرسه و اثربخشی مدرسه با نقش تعدیلگری اندازه مدرسه (مورد مطالعه: مدارس دوره اول متوسطه استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۰)
325 - 351
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین فرهنگ مدرسه و اثربخشی مدرسه با نقش تعدیلگری اندازه مدرسه بود. روش تحقیق توصیفی همبستگی و مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش همه معلمان مدارس دولتی دوره اول متوسطه استان اردبیل در سال تحصیلی 1397 1398 با حجم 3064 نفر از 422 مدرسه بود. نمونه آماری پژوهش با حجم 418 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی از 202 مدرسه انتخاب شد. داده ها از طریق پرسشنامه فرهنگ مدرسه گرونرت و ولنتاین با ضریب آلفای 94/0 و پرسشنامه اثربخشی مدرسه هوی با ضریب آلفای 90/0 جمع آوری شد. نتایج اجرای آزمون ضریب همبستگی نشان داد بین همه ابعاد فرهنگ مدرسه و اثربخشی مدرسه رابطه معنادار مثبت وجود دارد. با اجرای مدل معادله ساختاری اولاً معلوم شد مدل مفروض از برازش قابل قبولی برخوردار است و ثانیاً اثر مستقیم و رابطه معنادار بین فرهنگ مدرسه و اثربخشی مدرسه تأیید شد. نقش تعدیلگری اندازه مدرسه در رابطه بین فرهنگ مدرسه و اثربخشی مدرسه با هیچ یک از دو روش مدل یابی معادلات ساختاری و رگرسیون سلسله مراتبی تأیید نشد. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که اثربخشی به منزله یک هدف اساسی، بدون توجه به اندازه های کوچک و متوسط و بزرگ مدرسه، به طور یکنواخت تحت تأثیر فرهنگ مدرسه قرار دارد.
شناسایی عوامل توسعه دهنده فرهنگ تاکید علمی در مدارس: مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
139 - 156
حوزه های تخصصی:
نتایج تحقیقات پیشین حاکی از آن است که فرهنگ تاکید علمی در مدارس، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و اثربخشی مدرسه را تسهیل می کند. هدف از این مطالعه شناسایی عوامل توسعه دهنده فرهنگ تاکید علمی در مدارس شهر تهران در سال تحصیلی 1397-1398 بود. این مطالعه به روش کیفی از نوع پدیدارشناختی انجام شد. حجم نمونه شامل 24 نفر از صاحب نظران حوزه تعلیم وتربیت بودند که با آنها مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت، بطوری که داده های لازم براساس اشباع نظری جمع آوری گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار NVivo 10 استفاده گردید. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که چهار عامل بیش ترین نقش را در رشد و توسعه فرهنگ تاکید علمی در مدارس ایفا می نمایند. این عوامل عبارتند از: «کیفیت فعالیت های آموزشی و پرورشی» دارای بیش ترین امتیاز و در جایگاه اول، «بازخورد سازنده» در جایگاه دوم، «کیفیت محیط آموزشی» در جایگاه سوم، «امنیت روانی و شغلی» در جایگاه چهارم قرار گرفتند. بنابراین، برای این که فرهنگ تاکید علمی در مدارس رشد و توسعه پیدا کند، باید تمام عوامل مطروحه در مدارس بطور هماهنگ مورد توجه قرار گیرند؛ زیرا دستیابی به رشد و توسعه فرهنگ تاکید علمی مستلزم آن است که نظام آموزش وپرورش از برنامه ریزی دقیق و متناسب با نیاز مدارس برخوردار باشد.
بررسی نقش فرهنگ مدرسه بر فعالیت درس پژوهی معلمان دوره ابتدایی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش فرهنگ مدرسه بر فعالیت درس پژوهی معلمان دوره ابتدایی شهر تبریز انجام شد. روش تحقیق این پژوهش بر حسب هدف تحقیق، کاربردی و بر حسب نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی-پیمایشی و به لحاظ ماهیت از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی معلمان مدارس دولتی در مقطع ابتدایی شهر تبریز تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و براساس جدول کرجسی مورگان، 354 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد فرهنگ مدرسه سلفی و سعید(2007) و پرسشنامه محقق ساخته درس پژوهی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین صلاحیت حرفه ای معلمان، تعامل معلمان با کارکنان و مدیریت، تعامل معلمان با یکدیگر، مشارکت والدین در فعالیت های مدرسه و بهره گیری از تسهیلات فیزیکی مدرسه با فعالیت درس پژوهی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج ضریب رگرسیون متغیرهای پیش بین نشان داد که تمامی مولفه های فرهنگ مدرسه (بهره گیری تسهیلات فیزیکی مدرسه، تعامل معلمان با کارکنان و مدیریت، تعامل معلمان با یکدیگر، مشارکت والدین در فعالیت های مدرسه و صلاحیت حرفه ای معلمان) می توانند فعالیت درس پژوهی را به گونه ای معنادار تبیین کنند.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه ارزیابی کیفیت عملکرد اساتید دانشگاه فرهنگیان؛ رویکرد 360 درجه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اعتبار پرسشنامه ارزیابی کیفیت عملکرد اساتید دانشگاه فرهنگیان با استفاده از نظرات اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان درباره ملاک ها و مولفه های ارزیابی از اساتید و نیز تعیین مراجع ارزیابی مناسب برای هریک از مولفه ها و گویه های ارزیابی عملکرد استاد در محیط دانشگاهی می پردازد. روش پژوهش از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان تشکیل می دهندکه با بررسی جامعه آماری و مطابقت شرایط آنها با نیازهای تحقیق تعداد(247) نفر از اساتید به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای اطمینان از روایی نیز از روش توافق متخصصان حوزه نظارت و ارزیابی و برخی اعضای هیئت علمی دانشگاه استفاده شده است اجرای مقدماتی این ابزار روی یک نمونه 30 نفری انجام گرفت و پایایی پرسشنامه به وسیله آلفای کرونباخ محاسبه شد (87/0 α =). به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی- استنباطی از نرم افزار SPSS استفاده گردید. همچنین جهت استخراج مولفه های پرسشنامه از تحلیل عاملی اکتشافی و نیز برای اعتبارسنجی ابزار از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، مولفه های پنجگانه ی؛ اخلاق حرفه ای، الترام عملی، توانایی حرفه ای، توانایی علمی آموزشی و مدیریت و رهبری کلاس به عنوان مولفه های ارزیابی اساتید شناخته شد. نتایج نشان داد اساتید دانشگاه، معاون آموزشی، مدیر گروه، دانشجویان و خودارزیابی را مراجع ارزیابی مناسب دانسته اند.
واکاوی مولفه های فرهنگ سازمانی مدارس دولتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور شناخت الگو و مولفه های فرهنگ سازمانی مدارس دولتی بود. تحقیق از نوع پدیدار شناختی بود. مصاحبه نیمه ساختار یافته با 30 نفر از مدیران مدارس از 5 منطقه شهر تهران انجام شد. بعد از کدگذاری ها و تقلیل داده ها 43 گویه در 7 مولفه شناسایی شد. با پرسشنامه محقق ساخته از عناصر مدل در نمونه 381 نفری از کارکنان مدارس، پیمایش شد. نتایج ساختار عاملی لیزرل نشان داد که تمامی مولفه های مورد مطالعه در تحقیق از عناصر تشکیل دهنده و اثرگذار در فرهنگ سازمانی مدرسه می باشند. هفت مولفه در فرهنگ سازمانی مدرسه شامل: 1) فرهنگ تحصیلی و علم آموزی دانش آموزی؛ 2) فرهنگ عمومی جامعه- خانواده- رسانه؛ 3) محتوای درسی و فرصت های آموزشی؛ 4) سبک رهبری مدیر مدرسه؛ 5) فرهیختگی، رشد حرفه ای و تعهد حرفه ای معلمان؛ 6) نظام آموزشی و ایدئولوژی حاکم؛ 7) امکانات پشتیبانی و فضای مدرسه اثرگذار هستند و مدرسه در 4 دسته فرهنگی شامل1) فرهنگ سازمانی مدارس سرآمد (فرهنگ ساز)؛ 2) فرهنگ سازمانی مدارس پیشرو (فرهنگ پذیر)؛ 3) فرهنگ سازمانی مدارس بی ثبات (فرهنگ اقتضایی)؛ 4) فرهنگ سازمانی مدارس سمی (فرهنگ ستیز) قرار دارند.
نقش واسطه ای فرهنگ مدرسه بر رابطه مؤلفه های مدرسه اثربخش با کیفیت درس پژوهی در بین معلمان دوره ابتدایی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
102 - 77
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای فرهنگ مدرسه بر رابطه مؤلفه های مدرسه اثربخش با کیفیت درس پژوهی در بین معلمان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را معلمان شهرستان مرند که در سال های اخیر درس پژوهی انجام داده اند، تشکیل می دهند که شامل ۹۳ نفر بود. برای تعیین حجم نمونه پژوهش از جدول کرجسی مورگان استفاده شد که برابر این جدول، تعداد ۷۴ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. پس از مشخص شدن تعداد حجم نمونه، شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انجام پذیرفت. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه استفاده شد: 1-پرسشنامه مدرسه اثربخش ایمانی و همکاران (1398)؛ 2-پرسشنامه فرهنگ مدرسه سلفی و سعید (2007) و 3- چک لیست محقق ساخته ارزیابی کیفیت درس پژوهی. برای تعیین روایی ابزارها از نظرات اساتید متخصص در حوزه تعلیم و تربیت دانشگاه تبریز و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که به ترتیب مقادیر 97/0؛ 93/0و 76/0به دست آمد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز از شاخص های آمار توصیفی و همچنین ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که فرهنگ مدرسه بر رابطه مؤلفه های مدرسه اثربخش با کیفیت درس پژوهی در بین معلمان دوره ابتدایی نقش واسطه ای دارد و مدرسه اثربخش به واسطه فرهنگ مدرسه به میزان 666/0 در کیفیت درس پژوهی نقش دارد.
بنیان های فرهنگی اعمال قدرت در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
79 - 110
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی آن است که شیوه های اعمال قدرت و مؤلفه های فرهنگ مدرسه را توصیف و تحلیل کند و نشان دهد چگونه این دو در تلاقی با هم معانی و دیدگاه های بدیل دانش آموزان را زمین گیر می نمایند. چارچوب نظری و روشی پژوهش بر اتنوگرافی انتقادی استوار و جهت ارتقای حساسیت نظری از سازه های نظری فوکو، بوردیو، اپل و ایلیچ بهره گرفته شده است روش پژوهش، اتنوگرافی انتقادی و جامعه ی پژوهش، مدارس مقطع تحصیلی متوسطه ی دوم پسران در شهر سنندج بود. نمونه ها به روش هدفمند و از خلال مشاهده و کار اتنوگرافیک در میدان پژوهش انتخاب و داده ها از طریق یادداشت از رهگذر مشاهده ی غیرمشارکتی، گپ و گفت با سوژه ها و مطلعین کلیدی انتخاب شد و طی32 مصاحبه ی فردی با دانش آموزان، معلمان و اولیاء و 5 مصاحبه گروهی متمرکز با دانش آموزان داده ها گردآوری، کدگذاری و تحلیل شد. بر اساس یافته ها، قدرت انضباطی، قدرت تعاملی، گروه معلمان، فشار به والدین و رویکرد اداره از شیوه های اعمال قدرت در مدرسه بود که از رهگذر فرهنگ مدرسه ممکن و بازتولید می شود. حفظ شأن مدرسه و حریم معلمان، ناهمنوائی هم چون آسیب، مدارا و نگهداری، بهره گیری از قدرت والدین و همچنین الگوها و فرایندهای سیطره ی امر انضباطی و امر درسی، ساخت دانش مدرسه و برساخت نوع دانش آموز از مؤلفه های فرهنگ مدرسه و ایده های مبنایی و تئوری های ضمنی معلمان به شمار می رود. مدرسه از رهگذر ارتباط نزدیک با خانه و آموزش و پرورش، درگیر مجموعه ای از روابط سیستم است که ارجاع به آن، قدمی مؤثر برای فهم تم ها و رویه های فرهنگی است.