مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
ادبیات تطبیقی
حوزه های تخصصی:
روانشناسی اجتماعی به بررسی رفتار اجتماعی فرد در برابر افراد و گروه ها می پردازد. در روانشناسی اجتماعی موضوعاتی مانند روابط اجتماعی، تعارض و مذاکره برای حل تعارض مطرح می شود. بررسی و تحلیل داستان لهراسب و گشتاسب در شاهنامه فردوسی و داستان آخیلوس و آگاممنون در ایلیاد هومر از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، فهم بهتری از این دو داستان ارائه می کند. در این پژوهش کوشش شده است با روش توصیفی- تحلیلی و با تمرکز بر مباحث روانشناسی اجتماعی، رفتار آخیلوس و گشتاسب را در برابر آگاممنون و لهراسب مورد تطبیق و تحلیل قرار گیرد و علت های دشمنی، رفتارهای مشابه و پیامدهای دشمنی آنها بررسی شوند. با تکیه بر بررسی های این پژوهش، علتهای دشمنی در هر دو داستان، خودخواهی طرفین دشمنی، شکستن غرور آخیلوس و گشتاسب و نادیده گرفتن نیازهای آنان بوده است. گشتاسب و آخیلوس در برابر بی احترامی طرف مقابل، دچار ناکامی شدند و تلاش کردند با پرخاشگری، رفتار انطباقی، اثبات خود و ترک مذاکره ناکامی خود را جبران کنند. همچنین پیامد دشمنی برای گشتاسب و آخیلوس بسیار سنگین بوده است؛ به طوری که گشتاسب فرماندهی سپاه روم دشمن ایران را برای جنگ با ایران بر عهده گرفت و آخیلوس به واسطه مادرش جنگ با تروائیان را شعله ور کرد و خود در آن شرکت نکرد؛ تا آخائیان شکست بخورند.
بررسی تطبیقی قصه تمثیلی «حسن و دل» و« سفر زائر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی تطبیقی دو قصه تمثیلی«حسن ودل»نوشته سیبک نیشابوری و«سفرزائر»اثر جان بن یان است.ازمهم ترین وجوه مشترک این دوقصه،شخصیت پردازی براساس صفات وویژگی های انسانی واعضای جسم آدمی است.این نوع شخصیت پردازی اگر چه نادر است اما درزبان فارسی و انگلیسی نمونه دارد.وجه دیگرشباهت،حضورشخصیت های هم نام وهمانند دردوداستان است.تعداد شخصیت های هردوداستان متنوع ومتعدداست که ازآن میان شخصیت هایی که قابلیت تطبیق دارند،انتخاب شده است.سپس آنها رابه شخصیت هاومکان های یاری گر وشخصیت ها و مکان های مانع تقسیم کرده ایم.شخصیت های یاری گر دررسیدن سالک یازائر به مقصد نقش دارندو شخصیت های مانع دررسیدن اومانع ایجاد می کنند.شخصیت اصلی سفر زائر،کریستین است که شخصیت هایی چون صبر،بصیرت،سخاوت،نجابت،تدبیر، صداقت ومعرفت اوراهمراهی می کنند.شخصیت های اصلی نمونه فارسی،حُسن ودل هستند که شخصیت هایی چون نظر،خیال،صبر،دل،عشق،وفاوتبسم آنها رایاری می کنند.ازجمله شخصیت های مانع درسفرزائر،خودرأی کاهل،ظاهرپرست،ریاکاروبدگمان ودرحسن و دل،زرق،رقیب،غمزه جادو،ناز وزلف هستند.ازوجوه تفاوت این دوداستان نیز،هدف،سبک بیان،تلمیحات واشارات ودرجه واقع نمایی و انتزاع قابل ذکراست.
بررسی تطبیقی ادبیات کارگری جهان از خلال رمان ژرمینال اثر زولا و سال های ابری اثر درویشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارگران زیربنای مهم یک جامعه محسوب می شوند چرا که به لطف نیروی کار آن ها، حیات به جامعه برمی گردد و جامعه را به پیش می-برد. این ﻄﺒﻘه اجتماعی که بخش عظیمی از جمعیت کشورها را به خود اختصاص می دهند همواره با مشکلات عدیده معیشتی، حقوقی و اجتماعی مواجه است. در هر عصری شاهد اعتراض به شرایط سخت زندگی از سوی کارگران هستیم. مهم ترین جنبش های کارگری جهان،در زمان انقلاب ژوئن 1848 پاریس است که در نهایت به تشکیل اولین حکومت کمون کارگری سال 1871 پاریس منجر شد و سپس انقلاب اکتبر 1917 روسیه را شاهد یم. این جنبش ها در ادبیات کشورها نیز نمود یافته است و نویسندگان واقع گرا، که به مسائل ﻄﺒﻘه کارگر علاقمند بودند، به انعکاس این وقایع پرداخته اند. امیل زولا از اولین و بزرگ ترین نویسندگانی بود که از خلال ژرمینال به زندگی کارگران معدن پرداخت. در ایران نیز علی اشرف درویشیان از نویسندگانی بود که با سال های ابری زندگی کارگری را به رشته تحریر درآورد. این تحقیق می کوشد تا با بررسی ژانر ادبیات کارگری به عنوان یک جزء مرتبط با کل ادبیات، انعکاس جنبش ها و حق طلبی های این قشر را در رمان فرانسه و فارسی از خلال ژرمینال و سال های ابری روشن سازد و دریابد بر کدام یک از ﻤؤﻟﻔﻪ های ادبیات کارگری در این آثار ﺘﺄکید بیشتری شده است.
بررسی تطبیقی ترکیب بند محتشم کاشانی با اثناعشریات بحر العلوم (ازمنظر واژگانی و مضمونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رثای امام حسین (ع) و یاران باوفایش یکی از مضامین رایج میان دو زبان فارسی و عربی است. در بین شعرهایی که در رثای حضرت سیّدالشهداء (ع) به زبان عربی و به پیروی و تقلید از دوازده بند محتشم به نظم درآمده، می توان به ترکیب بند مشهور سیّد محمّدمهدی بحرالعلوم اشاره کرد که در یازده بند سروده شده است. در پژوهش حاضر پس از ذکر مقدّمه ای مختصر، میزان تأثیرپذیری بحرالعلوم از ترکیب بند محتشم کاشانی بررسی شده است. در نوشتار پیش رو، اثناعشریات بحرالعلوم در چارچوبی علمی در دو لایه مضمونی و واژگانی با ترکیب بند محتشم به طور تطبیقی مقایسه و میزان و نوع تأثیرپذیری بحرالعلوم در سرودن ترکیب بند مشهورش بررسی شده است. شایان ذکر است که این بررسی و تطبیق براساس مکتب فرانسوی انجام شده است. بحرالعلوم با بهره گیری از مفردات و ترکیبات کلیدی و مضمون ساز دوازده بند محتشم، بر غنای شعر خویش افزوده است.
بررسی تطبیقی ادبیّات ماشین نوشته های عربی و فارسی براساس الگوی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان زبان و پدیده های اجتماعی رابطه ای دوسویه برقرار است. این ارتباط بر ضرورت درک کارکردهای گوناگون زبان که بر عهده جامعه شناسی زبان است تأکید می کند. مایکل هلیدی (1973) - از نظریه پردازان این عرصه -، نقش های ارتباطی زبان را به هفت دسته ابزاری، تنظیم کننده، تعاملی، فردی، تخیّلی، اکتشافی و اطّلاع رسانی تقسیم می کند و بر این باور است که این الگو را می توان در تمامی گونه های کاربردی زبان ردیابی کرد. از آنجا که ماشین نوشته ها به مثابه گونه کاربردی زبان، نقش مهمّی در بازگوکردن جزئیات فرهنگی دارد که رانندگان در آن نقش ایفا می کنند؛ لذا پژوهش حاضر بر آن است تا نظام زبانی ماشین نوشته های عربی و فارسی را براساس نقش های هفت گانه هلیدی و با هدف کشف میزان شباهت ها و تفاوت های ساختار زبانی آن ها بررسی کند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که ماشین نوشته های این دو زبان، بخش قابل توجّهی از ارزش های مشترک جوامع عرب زبان و فارسی زبان را منعکس می کند و ادبیّات موجود در آن ها نیز ازنظر زبانی، الگوی مشخّصی را دنبال می کند؛ بنابراین، جامعه آماری تحلیل محتوای ادبیّات رانندگان، به انسان شناسی و فرهنگ شناسی هر ملّت کمک شایانی خواهد کرد. بررسی های آماری نشان می دهد که بیشترین بسامد در ماشین نوشته های عربی و فارسی مربوط به نقش فردی و کمترین بسامد مربوط به نقش اکتشافی است؛ براساس این، بسامد قابل توجّه کاربرد نقش فردی، نشان دهنده تأثیرپذیری جوامع عرب زبان و فارسی زبان از شرایط اجتماعی روزگار معاصر است.
بررسی نشانه – معناشناختی تطبیقی؛ الشّحاذ نجیب محفوظ و ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
10.22126/jccl.2019.79.1042
حوزه های تخصصی:
در بررسی معناشناختی تطبیقی، شناخت زبان به مثابه پدیده ای پیچیده و در حال تحوّل است و چگونگی درک ویژگی های این پدیده نیازمند رویکردی جزءنگر و ژرف کاوی در بن مایه های زایش، شکل گیری و تولید واحدهای زبانی است؛ ضرورتی که در گذر زمان با پیشرفت مداوم زبان شناسی و رشته های مرتبط بیش از پیش رخ می نماید. پژوهش حاضر، تحلیلی نشانه - معناشناختی از دو داستان ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی و الشّحاذ نوشته نجیب محفوظ است و کوشیده است تا فرایند نشانه - معناشناختی این گفتمان را براساس الگوی مطالعاتی گرمس بررسی کند. وجه اشتراک این دو اثر، رهایی از وضعیّت موجود است، قهرمان رمان الشّحاذ (عمر الحمزاوی)، در پی آن است تا از بیماری ای که به آن دچار شده و هیچ سبب طبیعی و هیچ گونه عوارضی ندارد، رهایی یابد و برای رهایی و تغییر وضعیّت موجود می کوشد. در داستان ماهی سیاه کوچولو ، ماهی کوچولو که قهرمان داستان است نیز در پی گذر از مرحله ای است که توقّف در آن را نابودی خود می داند. این وجه اشتراک، رهایی از وضع موجود، کنش کنش گر را به تکاپو وامی دارد و زایش معنایی صورت می گیرد، نوشتار پیش رو در پی بررسی عناصر اصلی و دخیل در تولید معنا در این دو اثر است؛ روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است.
جامعه شناختی ادبی دو داستان کوتاه «چتر» غلامحسین ساعدی و «النّوم» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی مسائل اجتماعی، سیاست و حکومت از گذشته دور تاکنون در بین ادیبان و نویسندگان متداول بوده است؛ امّا در قرن بیستم، اهتمام و توجّه به این پدیده ها منسجم و جدّی تر شد. غلامحسین ساعدی و نجیب محفوظ از نویسندگان معاصر هستند که تحت تأثیر اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی، نگرش کمابیش یکسانی در داستان بازتاب می دهند. داستان «چتر» و «النّوم» که از نمونه های موفّق این دو نویسنده هستند، به شکلی رمزی و نمادین به بحران جوامع خویش می پردازند. عنوان، شخصیّت و فضای داستان، در خدمت پیش برد و فکر اصلی داستان است. خفقان و سرخوردگی در دوجامعه به شکل چشمگیری قابل ملاحظه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و در چارچوب مکتب آمریکایی و رویکرد نظری مطالعات میان رشته ای برآن است که به چگونگی بازنمایی مسائل اجتماعی در داستان «چتر» ساعدی و «النّوم» از نجیب محفوظ بپردازد تاخواننده ضمن آشنایی با فضا و بافت کلّی جامعه، دیدگاه کلّی این دو نویسنده را نسبت به جامعه بازشناسد.
گونه های حس آمیزی در سروده های سعید عقل و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس آمیزی ازمنظر علم زبان شناسی یکی از وجوه «رستاخیز واژگان» است که با شکستن ساختار سطحی واژه ها و نه ساختار عمیق، باعث لذّت ادبی مخاطب می شود. در این شیوه از نگارش، شاعر مرزهای نظام رایج تصوّرها و ذهنیات خواننده یا شنونده خود را درهم می شکند و با آفرینش تصویری پیچیده و ناب، موجب شگفتی مخاطب می شود. در این جستار نگارندگان با الهام گیری از مکتب آمریکایی در ادبیّات تطبیقی، به شیوه توصیفی – تحلیلی، حس آمیزی را در سروده های دو شاعر صاحب نام ادبیّات عربی و فارسی یعنی «سعید عقل» و «نیما یوشیج» نقد و بررسی می کنند. نوشتار پیش رو نشان از آن دارد که حس آمیزی در سروده های این دو شاعر افزون بر جنبه زیباشناختی و هنری، ابزار انتقال معانی مبهمی است که به آسانی تن به بیان صریح نمی دهند. از شیوه های جالب توجّه در اشعار این دو شاعر تلفیق وکاربست سایر آرایه های ادبی با حس آمیزی است تا بر جنبه هنری ابیّات بیفزایند و بافت بلاغی و هنری بیت را مستحکم تر نمایند. گاه رابطه بین دو طرف حس آمیخته در سروده هایشان آن چنان دور است که آشنایی زدایی در آن بیشتر به چشم می خورد. سعید عقل با انتخاب شگرد «تزاحم» یا «انباشتِ» حس آمیزی سبب دیریابی معنا شده است که از کارکردهای مهمّ این تکنیک بیانی، برجستگی جنبه زیبایی شناختی بیت است. نیمایوشیج نیز به منظور ارتقابخشیدن به شأن و مرتبه امور محسوس و پیوند جهان ذهنی و عینی، به حس آمیزی انتزاعی - محسوس توجّه ویژه ای کرده است.
بازخوانی واقعه غدیر در دو غدیریه احمد محمّد الشّامی و ادیب الممالک فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازخوانی رویدادهای مهمّ تاریخی و به ویژه مذهبی، ازجمله موضوعات مورد توجّه شاعران مسلمان است. واقعه غدیر خم، یکی از مهم ترین این رویدادهای تاریخی است که در شعر بسیاری از شاعران معاصر بازخوانی و تحلیل شده است. جستار پیش رو ضمن معرّفی دو شاعر شیعه عرب و فارس، یعنی احمد محمّد شامی و ادیب الممالک فراهانی، نحوه نگرش آن دو را نسبت به این رویداد مهم سنجش و ارزیابی کرده است. یافته های پژوهش که در چارچوب مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و با روش توصیفی - تحلیلی انجام شده، بیانگر آن است که هردو شاعر، با هدف تأکید بر لزوم پیروی از حاکمان مسلمان از بُعد سیاسی زندگانی حضرت علی (ع)، ضمن بازخوانی این واقعه در کنار برشمردن برخی حوادث مهمّ روزگار حضرت علی (ع)، قصیده خود را به پادشاه روزگار خود تقدیم کرده اند؛ همچنین یافته ها نشان دهنده برخی تفاوت ها و شباهت ها در شعر دو شاعر است. مهم ترین شباهت های دو قصیده، مقدّمه غزلی و استناد به آیات قرآنی و احادیث است. درمورد تفاوت میان دو قصیده نیز می توان گفت احمد شامی بیشتر توجّه خود را به شخصیّت حضرت علی (ع) و صفات ایشان و نیز حوادث پیش و پس از واقعه غدیر معطوف کرده و کمتر به جزئیات آن پرداخته است؛ درحالی که ادیب الممالک، حادثه غدیر را با جزئیات بیشتری مطرح کرده و کمتر به حوادث دیگر اشاره کرده است.
بررسی تطبیقی تصویر دگر جنسیتی از منظر سیمین بهبهانی و سعادالصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.1233
حوزه های تخصصی:
امروزه شعر، نه به مثابه امری تفننّی یا علاقه شخصی، بلکه به منزله ابزاری فرهنگی است که درراستای القای تفکّر و یا اصلاح روند خاصّی و گاهی معیوب در جامعه به کار می رود و همگان از اهمّیّت آن آگاه اند. منادیان برابری جنسیتی نیز متناسب با حال و مقام از این ابزار بهره برده و خواسته های خویش را با آن مطرح کرده اند. سیمین بهبهانی و سعاد الصّباح دو شاعر معاصری هستند که از این ابزار استفاده کرده و به تصویر مرد را در شعر خود ترسیم کرده اند. پژوهش حاضر به مقایسه تطبیقی تصویر مرد به مثابه دگرجنسیتی در شعر این دو شاعر پرداخته است. برای دستیابی به این هدف از شیوه تحلیلی – توصیفی استفاده شده است. یافته های پژوهش، نشانگر آن است که این دو شاعر با شعرشان چهره ای واقعی از مرد معاصر و خصوصیاتش نشان داده و دو جنبه نکوهیده و ستوده شده از وی ارائه داده اند. سیمین و سعاد، اعتراض هایی نسبت به مردان داشته اند و وضعیّت نابسامان زنان را حاصل رفتارهای نادرست مردان دانسته اند و خواسته اند که زنان نیز مثل مردان از حق و حقوق خود برخوردار باشند. درکنار این مسائل، هردو شاعر همسران خود را ستوده اند.
زمان اساطیری در شعر فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.4632.2028
حوزه های تخصصی:
فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان دو شاعرِ زنِ معاصر هستند. این دو برخلاف سنّت ادبی گذشته سرزمین خود، تخیّلات شعری خویش را در قالب شعر نو عرضه می کرده اند؛ امّا به کلّی از سنّت اندیشگی شرق دور نشده اند. درک از زمان در شعر این دو شاعر، همسان درک گذشتگان از زمان است. فروغ و غاده السّمّان، به مانند گذشتگان، زمان را دایره وار می پندارند. درنظر ایشان، زمان از مبدأیی آغاز می شود و در زمانی به پایان می رسد. این پایان به معنی آغازی دیگر است. در دنیایی که زمان آن دایره وار است، مفاهیمی شکل می گیرد که در میان تمامی فرزندان بشر همسان و هماهنگ است و فروغ و غاده نیز از این قاعده مستثنی نیستند. نگارندگان پژوهش حاضر، براساس مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی و به روش تحلیلی - توصیفی بدین یافته اساسی رسیده اند که درک فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان از زمان، مشترک و همسان است. این امر سبب آن شده است که مفاهیم منشعب از درک دایره وار زمان در شعر این دو تکرار شود؛ مفاهیمی همچون انتظار، دیرکردگی، گذشته بازگشتنی، حال تکراری و آینده محوری که از مهم ترین مفاهیم زمان اساطیری است و در شعر این دو شاعر بررسی و تحلیل شده است.
نمایه سازیِ تصویر رنجْ مند یِ زنان در دو رمان سهم من از پرینوش صنیعی و بنات الرّیاض اثر رجاء عبدالله الصّانع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.2348.1697
حوزه های تخصصی:
مسائل مربوط به زن، به مثابه یکی از اصلی ترین مسائل انسانی در ادبیّات معاصر، جایگاه خاصّی را به خود اختصاص می دهد. در این باره پرینوش صنیعی و رجاء عبدالله الصانع که از پردغدغه ترین نویسندگان زبان فارسی و عربی هستند، موشکافی و اهتمام وافر خود را در دو رمان سهم من و بنات الریاض به تصویر می کشند. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی - تحلیلی تدوین شده بر آن است تا با بررسی سیمای زن در دو رمان یادشده، افکار فمینیستی هر دو نویسنده را تحلیل و نقد کند و سپس شباهت ها و تفاوت های نظرات هر دو نویسنده که از نظریّه های فمینیستی متأثّر است را بیان کند. با بررسی آثار دو نویسنده مشخّص می شود که زنان ترسیم شده در دو رمان، زنانی جسور و هنجارگریزند که از فرهنگ جنسیّتی حاکم بر جوامع سنّت گرای خود به ستوه آمده اند و به سنّت شکنی متوسّل می شوند.
ادبیّات تطبیقی و سینمای ایران (جستاری در مفهوم کنایه در درام اجتماعی جدایی نادر از سیمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2020.2733.1770
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی زمینه های پژوهشی فراوانی را فراروی پژوهشگران باز کرده است، یکی از این زمینه ها، مطالعات میان رشته ای است. ارتباط میان سینما و ادبیّات به مثابه دو هنر بشری، بر کسی پوشیده نیست و کارگردانان نمایش های اجتماعی برای مخاطب پسندترکردن درام خود، گفتگوها (دیالوگ ها) را با کنایه های شیرین و به جا پرمغزتر می کنند تا جنس گفتگوها به محاورات مردم نزدیک تر شود. پژوهش حاضر به روش کیفی و مطالعه سمعی- بصری و تحلیل محتواست، بدین صورت که درام یادشده با استفاده از لوح فشرده بررسی شده، سپس گفتگوهای آن را یادداشت برداری کرده و درنهایت تحلیل شده است. برمبنای مکتب های ادبیّات تطبیقی، رویکرد این جستار به مکتب آمریکایی است که درپی تدوین قواعد ثابت و محدودی نیست. دلیل گزینش درام پیش گفته نوع اندیشه هنری کارگردان، ویژگی دراماتیک آن و سبک خاصّ کارگردان بوده است. در درام جدایی نادر از سیمین، بیش از آنچه انتظار می رود با گفتگو هایی که مردم در زندگی روزمرّه خود استفاده می کنند، روبه رو هستیم. کنایه در این درام در سه مقوله کنایه قاموسی، کنایه زبانی و کنایه ابداعی بررسی شده است. کنایه ها در این اثر، نه آن چنان شاعرانه و دور از ذهن هستند و نه سطحی و یک دست؛ یعنی با توجّه به موقعیّت هر شخصیّت و روند داستان کنایه ها به کار می روند. در هفتاد و شش کنایه ای که در این درام به کار رفته، چهل و سه کنایه از گونه زبانی، بیست و سه مورد قاموسی و هشت مورد ابداعی هستند. درام یادشده بیش از آنکه به بیان لایه های پنهان و شفاف سازی عقده های اجتماعی و ارائه راهکار بپردازد، به مسائل روزمرّه اجتماعی پرداخته است.
نقد و بررسی برگردان های بلاغی در ترجمه عربی شعر حافظ از صلاح الصّاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.3470.1884
حوزه های تخصصی:
بی شک هرکدام از ترجمه های عربی شعر حافظ، نکات مثبت و منفی متعدّدی دارد که در مطالعات تطبیقی ادب فارسی و عربی، موضوع قابل ملاحظه ای است. در عین حال، هرکدام از این ترجمه ها، ارزش خاصّ خود را دارد و در جای خود، شایان احترام است؛ امّا با توجّه به دشواری های ترجمه، به ویژه در شعر، اینک این پرسش پیش روی ماست که آیا ترجمه های عربی، ازجمله ترجمه صلاح الصّاوی توانسته است از عهده انتقال ظرافت های زبانی و ژرفای معانی شعر حافظ برآید. در نوشتار پیش رو که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است، در پی پاسخ به پرسش یادشده، نمونه هایی از شعر حافظ در ترجمه «الصّاوی» به مثابه جامعه آماری بررسی شد. ازآنجاکه الصّاوی حدود سه دهه در ایران زندگی کرده و با شخصیّت های علمی ایرانی همکاری داشته است، پیش فرض این بود که وی از آشنایی کافی با زبان فارسی برخوردار بوده و توانسته است ترجمه کم نقص و برابری را انجام دهد؛ امّا با این پژوهش، مشخّص شد که الصّاوی با اینکه تمام تلاش خود را در انجام ترجمه شعر حافظ به بهترین شکل آن مبذول داشته است، در بازتاب دقیق عناصر بلاغی و تصویرهای خیال انگیز آن ناتوان بوده و نتوانسته است حقّ مطلب را به خوبی ادا کند.
بررسی تطبیقی اندیشه های خیّامی در سروده های محمّدرضا شفیعی کدکنی و عبدالوهّاب البیاتی
حوزه های تخصصی:
حکیم عمر خیّام نیشابوری از ریاضیدانان، ستاره شناسان و شاعران بنام ایران در دوره سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیّام برتر از جایگاه ادبی اوست، ولی آوازه وی بیشتر به واسطه سرودن رباعیّاتی است که در روزگار ما شهرت جهانی یافته است. رباعیّات خیّام را به اغلب زبان های زنده دنیا ترجمه کرده اند و ترجمه انگلیسی آن توسّط ادوارد فیتز جرالد در سال 1859 م. موجب شهرت او در مغرب زمین شده است. تأثیر رباعیّات خیّام بر ادبیّات جهان، او را به نماد فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران تبدیل کرده است. با اینکه شمار رباعیّات خیّام تا امروز به طور دقیق معلوم نشده است، امّا تأثیر خیّام در شعر فارسی چنان عمیق بوده که محقّقان را به وضع اصطلاح «اندیشه خیّامی» واداشته است. اندیشه های خیّامی که مضامینی همچون اغتنام فرصت، خوشباشی و رندی فلسفی، حیرت و سرگشتگی در مقابل معمّای هستی، تأکید بر کوتاهی و گذر عمر و افسوس خوردن بر آن، و پناه بردن به باده فراموشی را دربرمی گیرد، در شعر معاصر فارسی و عربی نیز آشکار است. در تحقیق حاضر، این اندیشه های فلسفی را در شعر عبدالوهّاب البیاتی، شاعر شیفته خیّام، بررسی می کنیم، آن را با شعر محمّدرضا شفیعی کدکنی که از منظر اندیشه های خیّامی شباهت و ارتباط زیادی با البیاتی دارد، مقایسه کرده ایم. نتایج این پژوهش که به شیوه تطبیقی و تفسیر محتوای آثار دو شاعر اجرا شده است نشان می دهد که عمق اندیشه هر دو شاعر نسبت به خیّام بسیار کمتر است و درک فلسفی البیاتی نیز بر تفکّر شفیعی کدکنی رجحان دارد.
الأدب المقارن فی الدراسات المقارنه التطبیقیه در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه ادبیات تطبیقی جایگاه ویژه ای در میان رشته های ادبی دارد و نقش انکارناپذیری را در بیان روابط و کنش و واکنش میان آن ها ایفا کرده است. به علاوه، با نشان دادن نقاط ضعف و قوت هرکدام غنای ادبیات ملت ها را به ارمغان آورده است. کتاب ا لأدب المقارن فی الدراسات المقارنه التطبیقیه ، اثر داود سلوم، در حوزه ادبیات تطبیقی است که سعی دارد ضمن بیان مختصری از نظریه ها و مکتب های ادبیات تطبیقی حجم درخورتوجهی از آثار فرهنگی و ادبی ِعربی و غیرعربی و نیز اثرپذیری و اثرگذاری آن ها را به نمایش گذارد تا بدین وسیله پیشینه ها، توان مندی ها، و اثر هرکدام در غنای دیگری را نمایان کند. گفتار پیشِ رو با هدف معرفی اثر یادشده و بیان نقاط ضعف و قوت آن به شیوه توصیفی تحلیلی نگاشته شده است و نتایج نشان می دهد که کتاب ضمن توفیق در بخش هایی از اهداف خود، در بخش های دیگری کاستی ها و چالش هایی دارد.
پذیرش رباعیات عمر خیام ترجمه ادوارد فیتزجرالد در انگلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر مبانی نظری پذیرش ادبی را از منظر پراور تطبیق گر آمریکایی، تبیین می کند و سپس نظرات او را بر پذیرش رباعیات عمر خیام در انگلستان اِعمال می کند. پذیرش رباعیات عمر خیام ترجمه ادوارد فیتزجرالد مانند هر اثر ادبی دیگر در انگلستان با فراز و فرودهایی همراه بوده است. این مجموعه شعر در ابتدا با اقبال چندانی مواجه نشد، اما به تدریج به کمک عواملی چند مقبول طبع انگلیسی ها افتاد. مطابق یافته های این تحقیق عواملی مانند کیفیت ترجمه، کتاب گزاری های ادبی، تقریظ های اهل قلم، انجمن های ادبی و هنری، ناشران، نظیره ها و نقیضه ها، چاپ های غیرمجاز و چاپ های مصور هریک به نوعی مسیر اقبال ادبی رباعیات خیام را که در ابتدا مغفول مانده بود هموار کردند تا جایی که این ترجمه بومی شد و در زمره آثار اصیل انگلیسی قرار گرفت.
بررسی مؤلفه های واقع گرایی در سه اثر فرانسوا موریاک (بچه کثیف، برهوت عشق و ترز دسکیرو) و جلال آل احمد (بچه مردم، سنگی بر گوری و زن زیادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی به بررسی تلاقی افکار و اندیشه ها در ملت های مختلف و روابط پیچیده فرهنگی، اجتماعی و حتی تاریخی آن در گذشته و حال از حیث تأثیر و تأثر در حوزه های هنری، مکاتب ادبی، جریان های فکری، موضوع ها، افراد، داستان ها و... می پردازد. ادبیات تطبیقی این نکته را به اثبات می رساند که تکامل و شکوفایی ادبیات هر ملت به دور از اندیشه های ادبی و ملی دیگر اقوام ناممکن است. مقاله حاضر به شیوه توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به بررسی مقایسه ای و تطبیقی سه اثر فرانسوا موریاک و جلال آل احمد براساس رویکرد مکتب واقع گرایی می پردازد. یافته های این تحقیق نشانگر این است که هر سه اثر این دو نویسنده که قلمشان را برای برملاکردن عیب ها و نابسامانی های جامعه شان به کار برده اند، به توصیف محیطی تیره اختصاص یافته اند، شخصیت ها در حال فروریزی جسمی و روحی اند، کنش شخصیت ها که برگرفته از فردی خاص یا ترکیبی از مختصات خود نویسنده اند، در مقطع زمانی و مکانی مشخصی است و غالب آن ها می توانند نماینده گروهی از مردم باشند.
مقایسۀ تطبیقی کارکرد اسطوره در شعر خلیل حاوی و منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
اسطوره ها برپایۀ فطرت آدمیان شکل می گیرند و در هر دوره سیلانی دارند و در ذهن و زبان مردم جاری می شوند؛ ازاین رو، باید اسطوره را فصل جدایی ناپذیر ادبیات دانست. شاعران و ادیبان هرگاه آمال و آرزوهای ملت خود را در خطر می دیدند به اسطوره روی می آوردند. یکی از پرتحول ترین دوره های ادبی در ادبیات فارسی و عربی دورة معاصر است که با بررسی آثار و افکار شاعران این دو سرزمین می توان دریافت که تحت تأثیر عواملی هم چون تحولات سیاسی اجتماعی، نفوذ استکبار، فشار استبداد داخلی، و ... شاعرانی چون قروی، فؤاد خطیب، و خلیل حاوی از لبنان و فرخی یزدی، ملک الشعرای بهار، منوچهر آتشی، و ... از ایران به منظور شکل دهی وطنی با جلوه های ملی و مبارزه با استبداد و احیای هویت ملی سروده های خود را با اسطوره گرایی عجین کرده اند. در پژوهش حاضر، جلوه های اسطوره در شعر خلیل حاوی (1919- 1982 م) و منوچهر آتشی (1310- 1384 ش) با روش توصیفی تحلیلی و برپایۀ مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی بررسی می شود. توجه به کارکرد اسطوره به عنوان ابزاری برای بیداری ملت و توجه به جنبه هایی از میراث کهن اسطوره های فارسی و عربی و اساطیر یونانی که انسان معاصر را به مقاومت و ایستادگی دربرابر ظلم و ستم فرامی خواند، مهم ترین وجوه همانندی و تشابه در شعر دو شاعر است.
مقایسه کهن الگوی مرگ و نوزایی در آثار شفیعی کدکنی و بدیع صقور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها از اعماق ناخودآگاه جمعی بشر نشأت می گیرند و این امر موجب شده در ذهن و روان بشر اسطوره ای فراتر از مرزهای جغرافیایی، جریان و سریان پیدا کند. در مقاله پیش رو سعی شده است بر اساس روش تحلیلی تطبیقی، کهن الگوی مرگ و نوزایی در دو مجموعه فارسی و عربی معاصر، بگذار کبوتر بخوابد سروده بدیع صقور، شاعر سوری و مجموعه در ستایش کبوترها از شفیعی کدکنی نقد و بررسی گردد. رهاورد این جستار تبیین شباهت ها و برخی تمایزات قابل تأمّل در موضوع کهن الگوی مرگ و نوزایی در دو اثر مذکور است. موضوع مرگ و نوزایی در این دو مجموعه به سه شکل قابل ردیابی است؛ الف: رویکرد شاعر به موضوع مرگ بیشتر از توجه وی به مفهوم نوزایی است. ب: مرگ و نوزایی به شکل متعادل رخ می نماید. ج: میزان توجه به مفهوم نوزایی بیش از توجه به موضوع مرگ است. مهم ترین نتایج این پژوهش عبارتند از: بیشتر شعرهای این دو مجموعه بر تعادل میان موضوع مرگ و نوزایی استوار هستند؛ البته توجه به مرگ در شعر بدیع صقور چشمگیرتر است و شفیعی کدکنی در اشعارش بر موضوع نوزایی تأکید می ورزد.