مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
ادبیات تطبیقی
حوزه های تخصصی:
تقیه در مذهب شیعه در میان امامان (ع)، عالمان و شاعران شیعه قرن های نخستین اسلامی، به منظور رسیدن به اهداف متعالی یا حفظ جان در مواقعی که حاکم یا عرف مخالف شدید شیعه است، به کار گرفته می شد. اختناق، فقر و شیعه زدایی، می تواند از عوامل توجیه کننده تمسّک به تقیه در رابطه با مردم و حکومت تلقّی شود و چون هردو شاعر؛ سنایی غزنوی و سیّد رضی، فارغ از محدوده مکانی، در یک بازه زمانی می زیسته اند، تقیه را با توجّه به شرایط اجتماعی، سیاسی و خانوادگی خویش به کار می برند. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی - تحلیلی، موضوع تقیه را در شعر سنایی غزنوی به عنوان شاعر پارسی سرای شیعه و شعر سیّد رضی به منزله شاعر شیعه عرب با رویکرد تطبیقی بررسی کند. هرچند دو شاعر شیعه مذهب هم عصر، قاعده تقیه را وسیله ای برای دفاع از آرمان های شیعه و رسیدن به اهداف خویش در آثارشان به کار برده اند، ولی با توجّه به اینکه سیّد رضی، شاعری سیاسی و علوی است؛ از این رو، تقیه را در شعر خویش به مثابه ابزاری درراستای رسیدن به بالاترین قدرت سیاسی و مذهبی شیعه که همان ایجاد حکومت علوی به وسیله خویش است، استفاده می کند، حال آنکه سنایی غزنوی، این قاعده را با توجّه به رعایت حال عرف جامعه، حکومت و اختناقی که ناشی از شیعه هراسی وجود داشته است، درراستای تبیین امامت ائمه (ع) به کار گرفته است
مؤلّفه های جامعه شناختی در رمان أعراس آمنه (ابراهیم نصراللّه) و مهمان مهتاب (فرهاد حسن زاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی ادبیّات، ازسویی با جامعه شناسی و از دیگرسو با ادبیّات در ارتباط است. آثار هنری و ادبی به دلیل اینکه در بستر رویدادهای اجتماعی خلق می شوند، وسیله ای برای بیان مسائل اجتماعی هستند. جنگ، یکی از اتّفاقاتی است که ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دو کشور ایران و فلسطین را تغییر داد. در همین راستا، نویسندگان توانسته اند آثار شایان توجّهی درزمینه ادبیّات جنگ خلق بیافرینند. با توجّه به اینکه جامعه شناسی در رمان های جنگ، کمتر مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته است، در پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی و براساس مکتب تطبیقی آمریکایی، اوضاع دو سرزمین ایران و فلسطین، در دو رمان مهمان مهتاب اثر فرهاد حسن زاده و أعراس آمنه اثر ابراهیم نصراللّه، تحلیل جامعه شناسانه شده است تا مقاومت و پایداری مردم و استقامت آن ها در دفاع از آرمان هایشان نشان داده شود. درپایان این نتیجه به دست آمد که دو نویسنده، براساس جهان بینی و خاستگاه اجتماعی خود توانسته اند اوضاع اجتماعی دو جامعه را به گونه مطلوبی بازتاب دهند. با این تفاوت که دو نویسنده، دیدگاه متفاوتی نسبت به جنگ دارند. فرهاد حسن زاده، بیشتر بر کارکردهای منفی جنگ و بیان دلخراش ترین صحنه های آن مبادرت دارد؛ درحالی که ابراهیم نصراللّه، اتّفاقات تلخ و شیرین را درکنار هم قرار می دهد؛ بنابراین به این وسیله مشخّص می شود که دیدگاه بینابینی نسبت به جنگ دارد.
هویّت و مهاجرت در رمان دال (محمود گلاب درّه ای) و عصفور من الشّرق (توفیق الحکیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ادبیّات مهاجرت»، محصول سال های پس از جنگ های جهانی اوّل و دوم است و به آثاری اطلاق می شود که به تجربه زندگی در فضاهایی متفاوت از فرهنگ خود و مشکلات هویّتی اجتماعی ناشی از این زندگی پرداخته است. مهاجر، با سردرگمی در فرهنگ جدید دچار اختلال هویّت می شود و گویی از فرهنگ خویش گسیخته و به فرهنگ کشور میزبان تعلّق ندارد؛ بنابراین، برای یافتن هویّت حقیقی خود، همواره در تکاپو و سرگردانی است. پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی رمان دال محمود گلاب درّه ای و عصفور من الشّرق توفیق الحکیم؛ از آثار ادبیّات مهاجرت است که در آن شخصیّت های شرقی رمان ها در تعارض و تقابل با فرهنگ غرب قرار می گیرند. نویسندگان با بیان مفاهیم بنیادین ادبیّات مهاجرت، درپی نشان دادن هویّت مبتنی بر آستانه بودن و پیوندبودگی از نظریّات هومی بهابها هستند. نوشتار پیش رو، به شیوه تحلیل - محتوایی و با رویکرد تطبیقی به مقایسه این دو اثر پرداخته و به این نتیجه رسیده است که پیوندخوردگی هویّت در مواردی ازجمله هویّت دینی، پوشش، زبان، نژاد، ارتباط خانوادگی، قریحه و سرگرمی در این آثار اتّفاق افتاده است.
بررسی هم سنج جایگاه زن در نامه های عاشقانه یک پیامبر (جبران خلیل جبران) و چهل نامه کوتاه به همسرم (نادر ابراهیمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی هم سنج جایگاه زن ازنگاه دو نویسنده از دو حیطه جغرافیایی، زبانی و ملّی متفاوت که هردو نامه هایی به زنان مورد علاقه خود نگاشته اند؛ بی تردید در حیطه ادبیّات تطبیقی می گنجد؛ جستاری که می توان برای آن تمامی منافع پژوهشی تطبیقی را که عبارت است از فراهم شدن بستر درک متقابل و گفت و گو و تعامل فرهنگ ها، متصوّر بود. در نوشتار پیش رو، نامه های عاشقانه یک پیامبر، نوشته جبران خلیل جبران با چهل نامه کوتاه به همسرم، اثر نادر ابراهیمی ازدیدگاه جایگاه زن بررسی هم سنج شد؛ تا نگاه این نویسندگان به زن از دیدگاه های گوناگون به ویژه استقلال زنان و کیفیّت و شیوه تأثیرگذاری آنان بر مردان، خانواده و جامعه به طور دقیق تحلیل شود. آنچه در این میان، درخور توجّه است آنکه نگرش دو نویسنده، مثبت است، با این تفاوت که نگاه نادر ابراهیمی را به ویژه آنجا که سخن از خانواده و اجتماع می شود، می توان نگاهی واقع گرایانه تر و دقیق تر دانست؛ مسئله ای که سرچشمه آن را باید در زندگی این نویسندگان و نوع ارتباط آن ها با زنانی جست که نامه ها دراصل برای آنان نگاشته شده است.
زیبایی شناسی جلوه های مقاومت در شعر محمّد القیسی و سیّد حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
95-110
حوزه های تخصصی:
ادبیّات مقاومت تصویرگر دردها و رنج های یک ملّت در برهه ای از تاریخ است که به دلیل عواملی همچون استعمار و تجاوز به حریم و ارزش های ملّی و فرهنگی، ایجاد می شود. ادیبان این حوزه، با سلاح زبان به دفاع از دین، فرهنگ، هویت، سرزمین و نیز دفاع از ارزش ها و میراث ها می پردازند. در دوره معاصر به دلیل تجاوز صهیونیست ها و دولت های استعمارگر به جامعه مسلمانان، ادیبان بسیاری به خلق آثار ادبی در این زمینه پرداخته اند. در فلسطین، محمّد القیسی از شاعران برجسته حوزه ادبیّات مقاومت فلسطین است که با روشی هنرمندانه در اشعار خود به انعکاس بنیان های پایداری انقلاب فلسطین و انتفاضه پرداخته است. در ایران نیز سیّد حسن حسینی از شاعران نام دار حوزه جنگ و دفاع مقدّس است که به حفظ ارزش های ملّی و میهنی می پردازد. پژوهش حاضر بر آن است تا براساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و با روش توصیفی - تحلیلی، جلوه های مقاومت در شعر محمّد القیسی و سیّد حسن حسینی را براساس چارچوب های ادبیّات تطبیقی بررسی کند. یافته ها نشان از آن دارد که درون مایه شعری دو شاعر درزمینه ادبیّات مقاومت باهم اشتراک داشته و هردو در این حوزه به انعکاس مؤلّفه هایی همچون دفاع از سرزمین، ظلم ستیزی، شجاعت، بیان درد و رنج های ملّت، توصیف جایگاه شهید و امید به پیروزی و شکست دشمنان پرداخته اند و از این راه، آنان را به دفاع از وطن و ارزش های ملّی و فرهنگی خود سوق می دهند.
کهن الگوی مرگ و تولد دوباره در شعر خیام و عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
111-129
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر اهمّیّت مطالعات بینارشته ای در تحقّق اهداف ادبیّات تطبیقی براساس مکتب امریکایی و با تکیه بر کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره، به روش توصیفی - تحلیلی و شیوه استقرائی، ظرفیت های نظریّه ناخودآگاهی جمعی و کهن الگوهای یونگ را در تحلیل چرایی و چگونگی تشابهات ادبی میان ادبیّات ایران و عرب و به طور خاص در شعر خیّام و بیاتی واکاوی و از لایه های ژرف و مشترک کهن الگویی این دو متن، پرده برداشته است تا ضمن تأکید بر رابطه میان ادبیّات و روان شناسی، برکارکرد کهن الگوها در آفرینش آثار ادبی برتر ملل مختلف جهان صحه بگذارد و از همه مهم تر، نقش کهن الگو ها در تبیین تشابهات ادبی میان ادبیّات ایران و عرب را نشان دهد. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که هردو متن، از شالوده های ژرف و مشترک کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره برخوردارند که همین عامل، باعث تشابهات ادبی گسترده و نزدیکی متون پیش گفته شده؛ امّا تفاوت های جزئی نیز در نحوه تجلّی این کهن الگو در این میان دیده می شود؛ بدین صورت که در شعر بیاتی، کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره، بیشتر در قالب اسطوره سومری ایشتار و تموز، اسطوره مصری ایزیس و اوزیریس و در نماد برساخته عایشه تجلّی می یابد؛ ولی در شعر خیّام، به طور عمده در تبدیل شدن آدمی به خاک و دگردیسی آن به سبزه و گیاه و سبو، نمود یافته است.
بررسی تطبیقی مفهوم ماورایی «دیو» در شاهنامه فردوسی و حدیقه سنایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه و حدیقه به عنوان دو اثر مهم ادبی در دو موضوع متفاوت حماسی و عرفانی، واجد وجوه شباهت بسیاری اند. یکی از وجوه شباهت این دو، مفاهیم ماورایی دیو است که در هر دو اثر، به کار رفته است و باعث می شود که این دو اثر از وجهی، قرابت خاصی پیدا کنند. بن مایه ها و مضامین ماورایی و اندیشه های فراواقعی ریشه های آن را می توان در باورهای اساطیری، اعتقادات دینی و سنت های فکری زمانه و حتی اندیشه های عرفانی جستجو کرد. نمودهای عینی دیو بر پایه باورهای اساطیری است که گاه در خدمت نمادپردازی فردوسی قرار گرفته است. واژه دیو پیش از اسلام در فرهنگ ایرانی رایج بود و پس از ورود اسلام تغییر کرد و جای خود را به جن داد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی و با روش کتابخانه ای است؛ مفهوم فرا طبیعی دیو در شاهنامه به عنوان مهم ترین اثر حماسی و حدیقه الحقیقه به عنوان مقدّم ترین اثر رسمی عرفانی با ذکر شواهد و قرائن و مقایسه بسامد آن ها، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این جستار نشان می دهد که در شاهنامه، دیو جایگاه پیشین خود را از دست داده است و از اقتدار دیوان و تأثیری که در هستی داشته اند به شدت کاسته شده است و به جایگاه فروتری نزدیک شده اند. در حالی که سنایی به صبغه های عرفانی آن تأکید می نماید؛ گاه آن را در معنای جن و گاه در معنای اهریمنِ درون به کار می گیرد؛ در مواردی نیز با معنای ابلیس، یکسان می پندارد و گاه با بهره برداری استعاری از آن پای تأویل و تفسیر را به این مفهوم باز می کند.
بررسی تطبیقی زندگی و برخی آثار محمود دولت آبادی ویوسف ادریس
حوزه های تخصصی:
بررسی اجمالی شعر معاصر فارسی و اردو از نظر شکل و محتوا
حوزه های تخصصی:
علم در نگاه ملک الشعرای بهار و حافط ابراهیم مصری
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی دغدغههای اجتماعی جبران خلیل جبران و نیمایوشیج
حوزه های تخصصی:
بازتاب شعر جاهلی در شعر خواجوی کرمانی
حوزه های تخصصی:
اقتباس از شعر جاهلی، محدود به پارسی سرایان قرن های چهارم و پنجم نمی شود، بلکه شاعران قرن های ششم و هفتم و بعد از آن نیز، با تغییر رویکرد، به بهره گیری از آن پرداخته اند. خواجوی کرمانی، شاعر مشهور قرن هشتم، با دو رویکرد متفاوت به تأثیرپذیری از شعر جاهلی پرداخته است؛ اول اینکه وی در زمینه ی ایستادن وگریستن براطلال و دمن، خطاب به ساربان، وصف سفر، و به ویژه، بیان فراق و غم هجران در کوچ یاران، با رویکردی مادّی و زمینی به اقتباس از شعر جاهلی پرداخته است. هر چند که نوآوری و آفرینش های تصویری تخیّلی او در ایجاد فضای شعر جاهلی در این زمینه غیر قابل انکار است . دوم اینکه وی در زمینه ی تشبیب و تغزّل شعری با ذکر نام عروسان مشهور جاهلی، ودر باده سرایی و خطاب به ساقی، با رویکردی عرفانی به تأثیرپذیری و نوآوری در این زمینه پرداخته است، او در این رویکرد، معانی مادّی و زمینی این شعرها را به سوی نمادهای عرفانی و معنوی سوق داده، و تحوّلی بنیادی در این زمینه ایجاد کرده است.
بررسی و مقایسه ی تطبیقی بن مایه های فکری در اشعار محمدحسین و رابرت لی فراست » شهریار « بهجت تبریزی با تأکید بر الهیات، فلسفه، عشق
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی یا هم سنجی،شاخه ای از نقد ادبی است که از روابط ادبی ملل و زبان های مختلف و از تعامل میان ملّت ها با یکدیگر سخن می گوید و به دیگر سخن ادبیات تطبیقی بازشناخت خود از زبان دیگری است. بر اساس این تعریف در این پژوهش سعی شده است تشابه و تفاوت طرز تفکر و اندیشه های دو شاعر معاصر ایرانی و آمریکایی یعنی محمدحسین بهجت تبریزی (1367 1285) و رابرت لی فراست (1963 1874) بررسی شده تا هم نوعی ارتباط فرهنگی میان ادبیات معاصر ایران و آمریکا برقرار کرده و هم تأثیر هر یک بر دیگری را مورد بررسی قرار دهد؛ و به این ترتیب جایگاه شعری هر یک از این شاعران بزرگ با تأکید بر الهیات و فلسفه، طبیعت، عشق و وطن مشخص گردد. چرا که در نگاه اول در کلام استاد شهریار به عنوان شاعر معاصر شرق و رابرت لی فراست به عنوان شاعر غرب ازلحاظ توجه به زندگی ساده ی روستایی عشق و نیز افکار فلسفی و عرفانی تشابهاتی به چشم می خورد؛ و این عوامل باعث شده تا هم نوعی تخیلی شیرین به اشعار این دو شاعر حاکم شود و هم شعرشان ساده و نزدیک به فهم عامه مردم باشد و در دل و روح مردم تأثیر عمیق بگذارد و نام و آوازه ی شهریار و فراست را علاوه بر ایران و آمریکا به خارج از مرزهای این دو کشور نیز ببرد .
نگاهی به شاهنامه با رویکرد جهان وطنی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در نگاهی به شاهنامه با رویکرد «جهان وطنی ادبی» به بررسی ویژگی های این اثر سترگ و همخوانی آن با معیارهای جهان وطنانه ادبیات امروز دنیا می پردازد. بسیاری از نظریات جدید ملهم از تفکرات گذشته اندلذا «جهان وطنی ادبی» در سیر تکوینی خود ما را به دو تئوری متقدم یعنی «ادبیات جهان» و «ادبیات تطبیقی» رهنمون می سازد.که به مقتضای کنونی و شرایط خاص پیش روی ادبیات در عرصه «دهکده جهانی» به شکلی نوین باز مفهوم سازی و منجر به پدیده نوین «جهان وطنی ادبی» شده اند. آزمونی نو برای آثار فاخر ادبیات همچون شاهنامه که بار دیگر جایگاه خود را در شاکله اساسی ادبیات جهان محکم سازند.شاهنامه حائز این توانایی است تاجایگاه خود را در معیّت شاهکارهای ماندگار ادبیات جهان حفظ کرده و درعرصه «دهکده جهانی» متناسب با معاییر جهان وطنی ادبی، مخاطبان را هوشمندانه به خویش خواند.
شوش و بیروت در آیینه نگرش اخوان ثالث و نزار قبانی
حوزه های تخصصی:
اهمیت زاد و بوم، توجه به منطقه ای تاریخی و اصولاً عنایت داشتن به سرزمینی که شاعر یا نویسنده در یکی از ابعاد زندگی اش از آن به نیکی یا بدی یاد می کند. موضوعی است که در طول تاریخ به آن توجه فراوان شده است. نزار قبانی شاعر نوپرداز عرب و اخوان ثالث از شاعران معاصر ایران، به بیروت و شوش، در نهایت عظمت، با چشمی اشکبار نگریسته اند. هر دو شاعر با زبانی گویا، آهنگین و لحنی آمیخته با تأسف و تحسر به دوران بسامان و آبادان و ویرانی این دو سرزمین پرداخته اند. مقایسه این دو اثر با تکیه بر نگرش و گزینش اخوان در شهر شوش و نزار قبانی در شهر بیروت و علت اهمیت این دو مکان در نظر آنان به وجه اشتراکات و دقیقه های ادبی در دو قصیده پرداخته ایم
بررسی تطبیقی اندیشه های مشترک در غزلیات غالب دهلوی و حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی به جهانی بودن ادبیات می اندیشد و بی تردید نقشی سازنده و موثر در غنی سازی ادبیات هر ملتی ایفا می کند، چرا که ارزش آثار ادبی یک ملت از رهگذر ادبیات تطبیقی و نشان دادن میزان تأثیر و بازتاب آن در ادبیات دیگر ملت ها و غنا بخشیدن به ادبیات جهانی بهتر و دقیق تر نمایان می شود. داد و ستد ادبیات فارسی در سرزمین ایران و هند نیز دیرینه و دارای اهمیت است.در میان شاعران فارسی،تأثیر حافظ بر شاعران و ادیبان هند،قابل ملاحظه و بی نظیر است و از این میان،بررسی تأثیر حافظ بر غالب دهلوی، شاعر، متفکر و پیامبر صلح که با وجود فاصله زمانی پانصد ساله و تفاوت سرزمین و فرهنگ دارای وجوه اشتراک بسیار هستند، اهمیت خاصّ خود را دارد. این پژوهش، سعی دارد تأثیر پذیری غزلیات غالب از برخی اندیشه های موجود در غزلیات حافظ را اثبات نماید. کاوش پیش رو در نظر دارد که بر اساس مکتب فرانسوی در پژوهش های ادبیات تطبیقی و با روش تحلیلی-توصیفی، به بررسی و تحلیل اندیشه های مشترک دو شاعر بپردازد، آن گاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها ار به طور عینی به نمایش بگذارد
هم سنجی سروده منطق الورد محمدعلی الرباوی و منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
19-50
حوزه های تخصصی:
زبان صوفیانه یکی از مهم ترین ابزارهای کاربست معانی سیروسلوک و مدارج عرفانی به شمار می رود. فریدالدین عطار (540ق)، شاعر پرآوازه ایران زمین، و محمدعلی الرباوی (1949م) شاعر سرشناس کشور مغرب، دو تن از شاعران عارف در ادبیات جهان هستند که در آثارشان طریق سیروسلوک را ترسیم کرده و کوشیدند تا تصویری از انسان کامل فرادید مخاطب قرار دهند و هرکدام به نحوی از سالکی سخن گفته اند که قدم در این راه صعب الوصول گذاشته است. مهم ترین متنی که تبلور رویکرد یادشده است، دو منظومه منطق الورد از محمدعلی الرباوی و منطق الطیر از عطار نیشابوری است. در پرتو اهمیت مسئله، پژوهش حاضر که بر اساس مکتب آمریکایی در حوزه ادبیات تطبیقی و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام می گیرد، در پی هم سنجی و تحلیل دو منظومه و بررسی نمادهای صوفیانه دو شاعر است و تلاش دارد در خلال آن به ارائه برخی شباهت ها و تفاوت ها بپردازد . یافته های پژوهش نشان می دهد که عمده ترین شباهت این دو اثر، انتخاب هدفمند دالّ منطق در عنوان دو سروده، هدف مشترک سیر سالک، شباهت در کاربست رمز «باز» برای سالک، عذرآوریِ باز در ادامه مسیر و نیز به کارگیری برخی نمادهای عرفانی چون ستر، سلطان، سرّ، ضوء، طریق و... است. از جمله تفاوت ها می توان به اختلاف در انتخاب پیر و راهنما و تفاوت در به کارگیری نماد بلبل و گل اشاره کرد. راز آشکارشده در کل داستان، بیانگر این نکته است که درک حقیقت هستی جز با حقیقت خودِ انسانی امکان پذیر نیست و رسیدن به حقیقت انسان، کاری بس دشوار و طاقت فرساست.
گونه شناسی تطبیقی تذکره های فارسی و عربی در دوره صفویه و عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
21 - 46
حوزه های تخصصی:
تألیف تذکره های تخصصی نخستین گام جدّی در سنّت تاریخ ادبیات نگاری است. دوره صفویه و عثمانی را باید به راستی «عصر تذکره نویسی» در تاریخ ادبیات فارسی و عربی نامید؛ هم به اعتبار اقبال گسترده به این نوع نوشتار و شمار بالای آن و هم ازنظر کاربرد رویکردها و روش های نوین تألیف و تدوین. باتوجه به اینکه اساساً این گونه نثر از عربی به فارسی راه یافته است و تذکره های فارسی غالباً الگوبرداری از نمونه های مشابه عربی است، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و با شیوه توصیفی و تطبیقی، تذکره های فارسی و عربی، در فاصله سال های 900-1200 قمری، رده بندی و گونه شناسی شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که دلایلی همچون افزایش شمار شاعران و نویسندگان و گستردگی کانون های ادبی عصر، گرایش تذکره نویسان را به کاربرد رویکردهای نو در تألیف و تدوین این گونه نوشتار سبب شده است.
حضور عناصر چهارگانه و زبان نمادین در سعادت نامه استرآبادی و ساقی نامه ترشیزی
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
229 - 253
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر کوششی در جهت یافتن برخی از نمادها در دیوان سعادت نامه استرآبادی و ساقی نامه ترشیزی است. نمادها در حقیقت مبیّن اشکال و مفاهیمی هستند که ما نمی شناسیم و از آن جا که نمادها بیانگر حالات روانی خاصّی از انسان ها هستند، می توان با تأویل و تفسیر آن ها در اشعار، به ویژگی های خاصّ روانی و جهان بینی شاعران دست یافت. ساقی نامه ظهوری ترشیزی و سعادت نامه نظام الدّین استرآبادی از جمله آثاری هستند که تحقیقات کافی در مورد آن ها صورت نگرفته و بسیاری از زوایای ارزشمند آن ها پنهان مانده است؛ بنابراین با استخراج نمادها در این دو اثر، می توان کمک شایانی به تفسیر ابیات کرد. این مقاله با هدف بررسی تطبیقی برخی نمادها در سعادت نامه نظام الدّین استرآبادی و ساقی نامه ظهوری ترشیزی مورد ارزیابی قرار گرفته است و بر آن است که به سؤال های مطرح شده پاسخ دهد. پس از استخراج این نمادها در هر دو دیوان، این نتیجه به دست آمد که نظام الدّین استرآبادی شناخت عمیق و دقیقی از نمادها داشته و انگاره های کهن الگویی را با استفاده از عنصرخیال در سعادت نامه خود به طور ویژه ای به کار برده است. این در حالی است که ترشیزی، از موقعیّت های کهن الگویی در اثرش بهره نبرده است. این پژوهش به شیوه نظری و به روش کتابخانه ای و از نوع تحلیل محتوا است.
دلایل فقدان منظره نگاری در نقاشی ایرانی با توجّه به اتیمولوژی واژه طبیعت در زبان فارسی
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره اول زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱
45 - 56
حوزه های تخصصی:
مسئله مورد توجه در جستار حاضر، بحث پیرامون چرایی فقدان منظره پردازی و نقاشی طبیعت، به عنوان یک موضوع مستقل، در هنر ایران با دقت نظر در اتیمولوژی واژه طبیعت است. در نقاشی ایرانی، بر خلاف نمونه های غربی و آثار خاوردور، هرگز طبیعت و مناظر آن در جایگاه موضوع اصلی اثر قرار ندارند، در مطالعه واژه طبیعت در زبان فارسی نیز در می یابیم که واژه مذکور تا سده اخیر کاربرد معنایی مترادف با (nature) در زبان انگلیسی را نداشته و در معنای فطرت و ذات مورد توجّه ادبا و فلاسفه قرار داشته است. در زبان فارسی، پس از اسلام و اختلاط با زبان عربی، واژه ای کل نگر دال بر جهان پیرامونی، بیرون از انسان که برساخته او نیست، وجود ندارد، و واژه طبیعت با کاربرد امروزی آن در سده اخیر و در پی گسترش روابط با غرب در کلام و افکار ایرانیان وارد شده است. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که از آنجا که تفکر زاییده زبان است، لذا یکی از اصلی ترین دلایل عدم وجود نقاشی طبیعت در ایران را می توان ماحصل فقدان مصداق کلامی آن دانست. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها به شیوه استقرائی انجام پذیرفته است.