مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
ترجمه تفسیر طبری
حوزه های تخصصی:
ترجمه تفسیر طبری، فراهم آمده در زمان سامانیان، قدیمی ترین ترجمه فارسی قرآن و از قدیمی ترین کتب نثر فارسی است. بررسی ویژگیهای نثر این کتاب که مطابق با نثر معیار آن روز و دور از حالت روایی و شاعرانه است، می تواند به خوبی بیانگر زبان نثر اوایل دوره فارسی دری باشد. در این مقاله ما به بررسی شش ویژگی افعال متعدّی، پیشوند در فعل، مجهول و انواع آن، صیغه دعایی، لازم یک شخصه و استعمال افعال متروک و مستعمل در این نثر پرداخته ایم. تمایل خاصّ مترجمین به کاربرد فعل متعدی سببی، وجود انواع فعل مجهول، کاربرد دو پیشوند نادر «فا» و «ور»، شکل های مختلف فعل دعایی و انواع فعل لازم یک شخصه با توجّه به جایگاه و کاربرد ضمیر مفعولی، ویژگیهای خاصّ و منحصر به فرد این ترجمه کهن از قرآن است.
تحلیل ریختاری قصّه حضرت هود (ع) در ترجمه تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشان دادن توانش های ارتباطی متون قرآنی با برخی از حوزه های نوین اندیشگانی در جهان امروز، از مهمترین رسالت های دانشمندان مسلمان است. این مقاله با همین هدف نگاشته شده است و نگارنده، قصّه حضرت هود (ع) را در ترجمه تفسیر طبری از دیدگاه نظریّه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ بررسی کرده است. شمارگان شخصیت ها و خویش کاری های آن ها، همچنین طرح برآمده از توالی خویش کاری ها در قصّه حضرت هود (ع) با نظریّه پراپ و تبصره های نظریّه او همخوانی بسیار نزدیکی دارد. در زمینه حرکت های داستانی، حرکت تازه ای در این قصّه دیده می شود که در الگو های شش گانه پراپ شناسانده نشده است و با آن ها تفاوت های بنیادین دارد. نظریّه پراپ برآمده از مطالعه قصّه های پریان روسی است و بهره گیری از این نظریّه در مطالعه قصّه های دینی، چنین کاستی هایی را هم به همراه دارد امّا از آنجا که در این نظریّه به ساختار ها توجّه شده، نه اَشکال جزئی و موردی، در مطالعه قصْه های دینی، بسیار سودمند است. نگارنده در پایان پیشنهاد می کند که پژوهشگران ایرانی، دیگر قصّه های قرآنی را نیز ریخت شناسی کنند تا با تطبیق آن ها ریخت نهایی قصّه های قرآنی به دست آید.
ریخت شناسی قصه حضرت یوسف(ع) در ترجمه تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بایستگی استفاده از دانش های نوین ادبی در ارزیابی متون قرآنی و نوشته های برآمده از معارف قرآنی در جهان امروز بر پژوهشگران مسلمان آشکار و گریزناپذیر است. در پژوهش حاضر ساختار قصه حضرت یوسف(ع) در ترجمه تفسیر طبری با استفاده از نظریه ریخت شناسی پراپ تحت ارزیابی قرار گرفته است. برای رسیدن به نتیجه ای مناسب تر، این قصه به چهار داستان بخش شده و شخصیت ها و خویش کاری های آنها در هر داستان هدف تحلیل انتقادی قرار گرفته است. شمارگان شخصیت های قصه و چگونگی خویش کاری های آنها تطابق ساختاری این قصه را با نظریه پراپ و تبصره های نظریه او به روشنی نشان می دهد. حرکت های سه داستان از چهار داستانِ این قصه از الگوهای حرکتی شش گانه پراپ پیروی کرده است؛ تنها در داستان دوم این قصه حرکتی دو مقطعی دیده می شود که با الگوهای حرکتی پراپ هم خوانی ندارد و حرکت تازه ای به شمار می رود. پراپ در آرای خود به ریشه های دینی قصه ها توجه زیادی داشته و نظریه ریخت شناسی او در مطالعه قصه یوسف(ع) بسیار کار گر افتاده است. ازآنجاکه پراپ به ساختار ها توجه داشته نه روساخت ها و جزئیات کمّیت زای قصه ها، آرای او در مطالعه قصه هایی غیر از قصه های پریان نیز کار گشاست. نگارنده در پایان پیشنهاد می کند، با بهره گیری از آرای پراپ، همه قصه های قرآنی و تفاسیر این قصه ها ارزیابی ساختاری شوند تا ساختار بنیادین این قصه ها به دست آید.
تحلیل ریخت شناختی قصّة سلیمان(ع) در ترجمة تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر قصّة سلیمان(ع) که از شناخته شده ترین قصّه های دینی در جهان است و در ترجمة تفسیر کهن طبری هم روایت شده، بر پایة نظریّة ریخت شناسی «پراپ» ارزیابی شده است. در این قصّه، شمارگان شخصیت ها و خویش کاری های آنها با چارچوب نظریّة پراپ و تبصره های نظریّة او، همخوانی بسیار نزدیکی داشته و هر سه حرکت قصّه، حرکت هایی از گونة نخست الگوهای حرکتی شش گانة پراپ را نمایش داده اند. از آنجا که نظریّة پراپ بر پایة مقایسة ساختار قصّه های پریان روسی سامان پذیرفته و به شاخ و برگ های کمّیت زای قصّه ها چندان توجّهی نداشته، در مطالعة قصّه ای از ردة قصّه های قرآنی نیز سودمند واقع شده است. حوادثی که در قصّة سلیمان(ع) اتّفاق افتاده، بسیار مشابه حوادث قصّه های پریان است و نویسنده را بر آن داشته تا دادوستد های تاریخی میان این دو قصه را نتیجه گیری کند.
بررسی نسخه خطی ایاصوفیه از کتاب ترجمه تفسیر طبری (از سوره مریم تا پایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بارزترین ویژگی های نسخه ارزشمندی از کتاب ترجمه تفسیر طبری که در کتابخانه مسجد ایاصوفیه نگهداری می شود مورد بررسی قرار می گیرد و به نکاتی چند از قبیل ویژگی های کلی نسخه، وقفنامه نسخه و تاریخ آن، رسم الخط کاتب یا کاتبان و نیز خصوصیات زبانی نثر نسخه پرداخته می شود. دامنه تحقیق این مقاله مشتمل بر نیمه دوم نسخه یعنی از ابتدای سوره مریم تا پایان سوره ناس است و در این نیمه نیز با چشم پوشی از بخش تفسیر، به ترجمه آیات توجه می گردد. شایان ذکر است که این نوشتار بر اساس لوح فشرده ای است مشتمل بر عکس هایی که زنده یاد مجتبی مینوی از روی اصل نسخه فراهم آورده و در اختیار کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران قرار داده است.
بحثی در باب شیوه قصه پردازی در ترجمه تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۷۷
185-219
حوزه های تخصصی:
برای درک و تحلیل درست ادبیات فارسی باید به کهن ترین آثار باقی مانده از آن بیشتر توجه کرد. در باب «ترجمه تفسیر طبری» که از کهن ترین کتاب های موجود فارسی است پژوهش هایی چند انجام داده اند. اما این کتاب سرشار از قصه را از منظر قصه پردازی کمتر نگریسته اند. نوشتار حاضر در پی چنین هدفی است. برای نیل به این مقصود نخست نشان داده ایم که این مجموعه که قصه های فراوان در آن آمده است، برآمده از محیط فرهنگی و ادبی قرن چهارم و قابل مقایسه با دیگر آثار قصه پرداز نزدیک به آن دوران - همچون شاهنامه- است. سپس کوشیده ایم تا شیوه قصه پردازی آن کتاب را بهتر بشناسانیم. زیرا به نظر ما طرح کلان قصه گویی این اثر اندیشیده و قاعده مند است و می توان آن قواعد را مطالعه و استخراج کرد. بر این اساس بیشتر قصه های این کتاب حاکی از نزاع نیکان و بدانی است که از آفرینش آدم تا رستاخیز گسترده شده است. در این قصه ها بن مایه ها و درون مایه ها و شخصیت های مشابه پی درپی ظهور می کنند. از دیگر طرح های اندیشیده این اثر، افتتاح کتاب و گشودن باب قصه گویی با قصه مناظره محمد ص با مکیان و جهودان است. این، قصه ای است که عناصر اصلی و بنیادین دیگر قصه ها و خلاصه ای از هرآنچه در کتاب آمده، در آن گنجانده شده است.
بررسی و تحلیل برخی عناصر فرهنگی در ترجمه تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد واعظانه، نوعی گرایش تفسیری است که در سده های مختلف از سوی مفسران قرآن کریم در تفسیر آیات الهی مورداستفاده قرارگرفته است. در این رویکرد، کاربرد زبان و اصطلاحات روزمره مخاطب، داستان ها و قصه ها، به ویژه قصه های اساطیری به منظور جلب توجه مخاطبان و اقناع عاطفی آن ها پر شمار است. گفته می شود یکی از تفاسیر مهم باملاحظه این نوع گرایش، ترجمه ی تفسیر طبری است و همگرایی مترجمان تفسیر طبری با برخی باورهای فرهنگی مخاطبان از عناصر مهم وقابل توجه در رویکرد تفسیر واعظانه این اثر است. به دیگر سخن مفسران این تفسیر باملاحظه عناصر فرهنگی مردم آن عصر ترجمه تفسیری را به گونه ای رقم زده اند که این جنبه تفسیری مشهود گردد. بر این اساس این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که مؤلفه های گرایش واعظانه در ترجمه تفسیر طبری کدام است؟ در یک نگاه کلی می توان دستاورد این تحقیق را در این نکته اساسی مورد تأکید قرارداد که مؤلفان این تفسیر مؤلفه های فرهنگ ایرانی و زبان فارسی به کار رفته در مفاهمه مخاطبان آن روزگار را در خود منعکس ساخته واز این رهگذر کوشش کرده اند بین این فرهنگ و فرهنگ اسلامی پیوندی برقرار سازند. پیوندی که هدف آن تأثیرگذاری بر مخاطب و ایجاد فرآیندی است که در نهایت به رشد و ارتقا شخصیت تربیتی و معنوی آنان بیانجامد. کاربست این چنین شیوه ای در تفسیر غالباً در رویکردهای تفسیر واعظانه ملموس است.