مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
دانش آموزان ابتدایی
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
262 - 239
حوزه های تخصصی:
اشتیاق تحصیلی نوعی سرمایه گذاری روان شناختی و تلاش مستقیم برای یادگیری، فهمیدن و تسلط بر دانش و مهارت های موردنیاز است و می تواند عاملی برای تبیین افت و شکست تحصیلی باشد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، پیش بینی اشتیاق تحصیلی براساس عملکرد خانواده و تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان مقطع ابتدایی در سال تحصیلی 1402-1401 بود. روش تحقیق توصیفی و همبستگی و از پژوهش های کاربردی بود. جامعه آماری این تحقیق همه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شازند بودند که با روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 232 نفر از آنان انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی (شوفر، 2002)، تاب آوری تحصیلی (ساموئلز، 2004) و پرسشنامه عملکرد خانواده (اپشتاین و همکاران، 1983) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان تحلیل شدند. نتایج نشان داد، بین تاب آوری با اشتیاق تحصیلی رابطه معنادار مستقیم وجود دارد. همچنین در عملکرد خانواده، بین مؤلفه همراهی عاطفی و ارتباط با اشتیاق تحصیلی رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون دو متغیر عملکرد خانواده و تاب آوری نشان داد، مؤلفه ارتباط از متغیر عملکرد خانواده و تاب آوری قدرت تبیین اشتیاق تحصیلی دانش آموزان را دارند. ازآنجاکه اشتیاق تحصیلی را می توان از عملکرد خانواده و تاب آوری که از تأثیر مستقیم رفتارهای والدین در دانش آموزان شکل می گیرد پیش بینی کرد، با آموزش خانواده ها می توان در افزایش این سازه به عنوان یکی از مهم ترین عناصر مؤثر بر موفقیت دانش آموزان گام مؤثری برداشت.
اثربخشی اجرای حرکات هماهنگ دودستی بر خلاقیت دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
خلاقیت دارای ابعاد شناختی، انگیزشی و غیرشناختی است. پرورش خلاقیت در کودکان اغلب در ابعاد شناختی دنبال شده است؛ در صورتی که ابعاد انگیزشی و غیرشناختی نقش بسزایی در تحریک خلاقیت کودکان دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی اجرای حرکات هماهنگ دودستی بر پرورش خلاقیت کودکان است. پژوهش به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه با دانش آموزان پسر پایه ششم مدرسه ابتدایی امام حسین(ع) در منطقه دو تهران در سال تحصیلی 1397-98 انجام گرفت. نمونه مورد مطالعه به روش نمونه گیریِ دردسترس از بین کلاس های پایه ششم انتخاب شد. برای این منظور به صورت تصادفی یک کلاس به تعداد (31 نفر) به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر به تعداد (30 نفر) به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد. به منظور سنجش خلاقیت از پرسشنامه سنجش خلاقیت تورنس- عابدی استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون بر روی هر دو گروه؛ گروه آزمایشی به مدت دو ماه طبق برنامه تنظیم شده به انجام حرکات هماهنگ دودستی پرداختند و سپس پس آزمون از هر دو گروه به عمل آمد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد انجام مستمر فعالیت های هماهنگ دودستی به طور معناداری مؤلفه های خلاقیت همچون انعطاف پذیری، اصالت، سیالی و بسط را در دانش آموزان افزایش می دهد.
اثربخشی روش یادگیری فعال بر احساس تعلق به مدرسه و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روش یادگیری فعال بر احساس تعلق به مدرسه و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در شهرستان شهریار انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش گردآوری اطلاعات از نوع نیمه تجربی از نوع گواه و آزمایش بوده است. جامعه آماری تحقیق نیز شامل دانش آموزان ابتدایی مدرسه مهر شهریار تهران بوده است و نمونه آماری نیز 30نفر از دانش آموزان همین مدرسه بود که در دو گروه 15نفره (گروه آزمایش وگواه) قرار گرفتند و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه بوده است و از دو پرسشنامه استاندارد انگیزش تحصیلی هارتر و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس و نرم افزار 24 SPSS استفاده شد. براساسِ نتایج پژوهش میانگین متغیر احساس تعلق به مدرسه در گروه آزمایش پس از آزمون بیش از میانگین این متغیر در قبل از اجرا روش یادگیری فعال شد که تفاوت آنها برابر با 34/1 است. بنابراین فرضِ «روش یادگیری فعال بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان تأثیر دارد» پذیرفته می شود. همچنین میانگین متغیر انگیزش تحصیلی در گروه آزمایش پس از آزمون بیش از میانگین این متغیر در قبل از اجرا روش یادگیری فعال شده که تفاوت آنها برابر با 495/1 است. ازاین رو فرض «روش یادگیری فعال بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارد» نیز پذیرفته می شود. بنابراین براساسِ یافته های پژوهش، فرضیه ها تأیید شد؛ به این معنی که روش یادگیری فعال بر احساس تعلق به مدرسه و انگیزش تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
تبیین عوامل موثر بر اهمال کاری دانش آموزان ابتدایی در دوران تدریس مجازی
منبع:
آموزش پژوهی دوره هشتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
98 - 107
پژوهش حاضر با هدف تبیین عوامل موثر بر اهمال کاری تحصیلی و تدریس مجازی با تاکید بر دانش آموزان ابتدایی صورت گرفت. برای دستیابی به این هدف با استفاده از روش تحلیل محتوا به بررسی متون و منابع مقالات و آثار علمی در سایت های معتبر پرداخته شد. این پژوهش به لحاظ هدف نظری و از لحاظ شیوه اجرا از نوع تحلیل اسنادی است. داده ها با استفاده از شیوه تحلیل کیفی جمع آوری، طبقه بندی و تحلیل شدند. یافته های حاصل از پژوهش حاکی از آن است که عوامل موثر بر اهمال کاری به دو دسته 1- عوامل فردی (درونی) 2- عوامل اجتماعی (بیرونی) قابل دسته بندی است. به جهت اهمیت و شیوع اهمال کاری در دوران تدریس مجازی نتایج کلی شامل راهکارهایی چون آموزش و ارتقاء مدیریت زمان، استفاده درست از فضای مجازی، مدیریت استرس، استفاده از روش های درمان فراشناختی، استفاده از راهبرد هنر درمانی و... جهت درمان و رفع این معضل آموزشی ارائه شد.
اثربخشی برنامه ی آموزش فلسفه برای کودکان (فبک) بر مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئولیت پذیری، به تعهد و پاسخگویی فرد نسبت به امور فردی و اجتماعی اشاره دارد. افراد مسئولیت پذیر بر تفکر، عواطف و اعمال خود کنترل دارند و خود را در قبال پیامدهای رفتارشان مسئول می دانند. بنابراین مسئولیت پذیری با مسائل فردی و اجتماعی مرتبط است و از رویکردهای آموزشی نیز تاثیرپذیر است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش فلسفه برای کودکان (فبک) بر مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان ششم ابتدایی انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان ششم ابتدایی شهرستان سقز بود که از میان آنها دانش آموزان مدرسه ابتدایی سما به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نمونه انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره گواه و آزمایش جایگزین شد. پیش از مداخله، مسئولیت پذیری دانش آموزان به وسیله پرسشنامه مسئولیت پذیری اندازه گیری شد. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه، آموزش فلسفه برای کودکان را دریافت کرد و پس از آن پس آزمون برای دو گروه اجرا شد. در پایان داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش فلسفه برای کودکان به طور معناداری باعث افزایش مسئولیت پذیری دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شده است. به عبارتی محتوا و روش برنامه فبک، مسئولیت پذیری اجتماعی کودکان را بهبود می بخشد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم تجربی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۳۵-۲۵
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: موضوع انگیزش تحصیلی دانش آموزان یکی از چالش های نظام آموزشی است که نیازمند پژوهش به خصوص در دوره ابتدایی است. از طرفی برخی صاحب نظران آموزشی و تربیتی معتقدند که انتخاب روش های آموزش به دانش آموزان می تواند تا حدودی موجب افزایش انگیزش تحصیلی شود؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی در درس علوم برانگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی بود. روش پژوهش: روش تحقیق این پژوهش از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل و ازنظر هدف نیز پژوهشی کاربردی بود. طرح این پژوهش به صورت سه گروهی (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کیار در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که نمونه مورد بررسی شامل 75 نفر از دانش آموزان پسر، 25 نفر در گروه آزمایش آموزش گروهی کاوش گری، 25 نفر در گروه آزمایش مفهوم آموزی و 25 نفر در گروه کنترل به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز شامل پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر (1981) بود که پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ 89/0 شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی شامل آزمون تعقیبی بن فرونی و تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار Spss24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی بر انگیزش تحصیلی تأثیر معناداری دارند (05/0>P). به عبارتی دیگر، شیوه های آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی موجب افزایش میانگین نمرات انگیزش تحصیلی شدند. همچنین تفاوتی بین روش آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان وجود ندارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت معلمان می توانند در ارائه درس علوم دوره ابتدایی با توجه به ملموس بودن محتوای درس علوم تجربی، از روش آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی استفاده کنند.
نشانگان مدرسه شاد: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
115 - 147
حوزه های تخصصی:
محیط مدرسه به عنوان یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده رفتار افراد می تواند سهم قابل توجهی در ایجاد شادی در افراد درون مدرسه و تسری آن به جامعه داشته باشد و لازم است برای توأم کردن این زمان با شادی بیشتر، این موضوع مورد توجه بیشتری قرار گیرد. با توجه به اهمیت دوره ی ابتدایی در نظام آموزشی، شناسایی نشانگان مرتبط با شادی دانش آموزان ابتدایی ضرورت دارد؛ این پژوهش با هدف شناسایی نشانگان سازنده سازه مدرسه شاد مبتنی بر معناکاوی ادراک دانش آموزان از مدرسه شاد انجام شده است. میدان پژوهش، مدارس ابتدایی شهر تهران است. شرکت کنندگان به روش نمونه گیری ملاکی انتخاب شدند. اشباع داده ها در چهاردهمین مصاحبه بدست آمد. این پژوهش با رویکرد کیفی، روش پدیدارشناسی و طرح توصیفی انجام گردید. داده ها بر اساس مصاحبه نیمه ساختارمند و انشاهای دانش آموزان گردآوری شد. داده ها، مبتنی بر راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی تحلیل گردید. به منظور افزایش اتکاپذیری، تأییدپذیری، باورپذیری صحت داده ها، از شیوه های «بازرسی و بازبینی در زمان کُدگذاری»، «بهره گیری از نظرات همکاران پژوهشی و تأیید آن ها»، و «درگیری طولانی مدت» استفاده شد. یافته ها به شناسایی 32 نشانه، هشت زیرمضمون و سه مضمون شامل «مضمون اجرایی-مدیریتی»، «مضمون مربوط به محیط مدرسه»، «مضمون مربوط به عوامل روان شناختی» منجر گردید. مضامین شناسایی شده، به شناخت عمیق و تشخیص دقیق نشانگان مدرسه شاد برای بررسی میدانی مدارس کمک می نماید. براساس نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت که بین انتظارات دانش آموزان از مدارس شاد با وضعیت موجود، فاصله دوچندانی وجود دارد، لذا بازاندیشی فوری و اقدامات هوشمندانه برای بهسازی محیطی مدارس و حرکت به سمت مدارس شاد، از ضرورتی دوچندان برخوردار است.
تدوین بسته ی آموزشی تربیت مثبت مدرسه محور و اثربخشی آن بر بهزیستی ذهنی دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
53 - 72
حوزه های تخصصی:
تربیت مثبت مدرسه محور، سازه جدیدی است که رسالت آن، اصلاح و نهادینه سازی مفاهیم مثبتی همچون امید، شادی، بخشش، همدلی و خودتنظیمی از طریق آموزش دانش آموزان در مدرسه به عنوان محیطی مناسب جهت یادگیری ارزش ها و هنجارها است. هدف از پژوهش حاضر، تدوین بسته آموزشی تربیت مثبت مدرسه محور و اثربخشی آن بر بهزیستی ذهنی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی بود. روش پژوهش برای مرحله تدوین بسته آموزشی، روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد سنتزپژوهی آمیخته بود. شاخص روایی محتوا برای کل بسته آموزشی ۸۶/۰ به دست آمد که نشان دهنده روایی صوری و محتوایی مناسب است. سپس، برای تعیین اثربخشی بسته بر بهزیستی ذهنی، دو کلاس (۵۹ نفر) از دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی منطقه یک شهر تهران به شیوه تصادفی چندمرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (کلاس ۲۸ نفری) و کنترل (کلاس ۳۱ نفری) جایگزین شدند. روش پژوهش این بخش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایش ۱۲ جلسه به مدت ۴۰ دقیقه آموزش تربیت مثبت مدرسه محور دریافت نمودند. آزمودنی ها قبل و بعد از آموزش، به پرسشنامه بهزیستی ذهنی رِن شاو (۲۰۱۴) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد نمرات بهزیستی ذهنی در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بود. بنابراین، نتیجه گرفته شد که آموزش تربیت مثبت مدرسه محور بر بهزیستی ذهنی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد (P<0/001). همچنین، آموزش تربیت مثبت مدرسه محور باعث افزایش ۷۴% از تغییرات بهزیستی ذهنی دانش آموزان شد.
اثربخشی بازی درمانی شناختی-رفتاری بر قلدری، اضطراب جدایی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی شهرشهرکرد
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر قلدری، اضطراب جدایی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی شهر شهرکرد بود. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون دوگروهی (آزمایش- گواه) و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی شهر شهرکرد به تعداد 11832 نفر تشکیل می دادند. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده گردید و جمعاً 30 نفر انتخاب و به تصادفی در دو گروه (آزمایش و گواه) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد قلدری ایلی نویز (2001)، اضطراب جدایی اسپنس و همکاران (1999) و اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلومنفیلد، پاریس (۲۰۰۴) بود. مداخله بازی درمانی شناختی - رفتاری، طی 8 جلسه 30دقیقه ای درمورد گروه آزمایش اجرا شد و داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS25 تحلیل شد. یافته ها حاکی از اثربخشی بازی درمانی شناختی-رفتاری بر قلدری، اضطراب جدایی و اشتیاق تحصیلی و مؤلفه های آن ها بود. نتایج نشان داد که ضریب اتا میزان تأثیر مداخله بر قلدری 738/0، اضطراب جدایی 623/0 و اشتیاق تحصیلی 632/0 در سطح معنی داری 001/0 بود. پیگیری دوماهه نشان داد که گذشت دو ماه از آموزش بازی درمانی شناختی-رفتاری توانست تغییر معناداری در متغیر قلدری، اضطراب جدایی و اشتیاق تحصیلی ایجاد کند. لذا می توان از این مداخله به عنوان مداخله مؤثر برای کاهش قلدری و اضطراب جدایی دانش آموزان و افزایش اشتیاق تحصیلی دانش آموزان استفاده کرد.
بررسی میزان تأثیر آموزش بهداشت در تغییر آگاهی و رفتارهای تغذیه ای دانش آموزان مدارس ابتدایی در شهر لردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغذیه ناسالم در بروز بیماری هایی مانند بیماری قلبی و عروقی، سکته، انواع سرطان ها، دیابت، ناراحتی های گوارشی، انواع بیماری های استخوانی و مفاصل تأثیر به سزایی دارد. از آنجایی که ریشه اغلب رفتارهای غلط بهداشتی به تجارب دوران کودکی بر می گردد لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش بهداشت بر تغییر آگاهی و رفتارهای تغذیه ای دانش آموزان ابتدایی انجام گرفت. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی (Quasi experimental) است که میزان آگاهی و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان با استفاده از پرسشنامه سه قسمتی (مشخصات دموگرافیک، آگاهی و عملکرد) و چک لیست مشاهده مستقیم مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. تعداد 89 نفر از دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی در سال 1384 در شهرستان قزوین به روش نمونه گیری خوشه ای برای شرکت در پژوهش در گروه مورد و 87 نفر نیز جهت گروه شاهد انتخاب شدند. پس از اجرای برنامه آموزش بهداشت برای گروه مورد که به دو روش مستقیم (حضوری و چهره به چهره همراه با پرسش و پاسخ) و غیر مستقیم (با استفاده از جزوه و سایر مواد آموزشی) و با توجه به نیازسنجی اولیه طراحی شده بود، میزان تأثیر آموزش بر آگاهی و عملکرد دانش آموزان مورد سنجش قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد آگاهی دانش آموزان از 21/6±61/23 به 96/4±62/30 و عملکرد تغذیه ای آنها از 08/7±19/13 به 63/6±98/19 افزایش یافت (001/0p<). همچنین نتایج بررسی نشانگر تأثیر مثبت برنامه آموزش بهداشت بر تغییر عادت صبحانه خوردن بود (05/0p<). با توجه به نتایج این بررسی و نظر به اهمیت و نقش مهم دانش آموزان به عنوان بستر آتی کشور و کم هزینه بودن فعالیت های آموزش بهداشت نسبت به سایر فعالیت ها در این زمینه لزوم تعمیم این گونه برنامه های آموزش و بسط آن ضروری به نظر می رسد.
طراحی الگوی برنامه درسی تربیت جنسی در دوره اول متوسطه: مدلی برآمده از نظریه داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر تاثیر برنامه درسی پنهان بر اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی با میانجی گری خودکارآمدی در دانش آموزان بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر شهرستان دهاقان می باشد که در سال تحصیلی 1401 -1400 به تحصیل در دوره دوم ابتدایی اشتغال داشتند، شامل 1900 نفر بود. که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای تعداد 320 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس امید به تحصیل خرمایی و کمری(1395)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و فرومنفیلد(2004)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینک و مورگان (1999)، و پرسشنامه برنامه درسی پنهان شیخی و همکاران(1388) بود. نتیج نشان داد که برنامه درسی پنهان بر اشتیاق تحصیلی(584/0=R2 و P<0.01) و سرزندگی تحصیلی(425/0=R2 و P<0.01) و خودکارآمدی(565/0=R2 و P<0.01) تاثیر معنی داری دارد. همچنین خودکارآمدی بر اشتیاق تحصیلی(052/0=R2 و P<0.01) و سرزندگی تحصیلی(051/0=R2 و P<0.01) تاثیر معنی داری دارد. همچنین بدست آمد خودکارآمدی در رابطه بین برنامه درسی پنهان و اشتیاق تحصیلی (381/0=Vaf) و سرزندگی تحصیلی(416=Vaf) نقش میانجی در حد متوسط دارد. با توجه به نتایج پژوهش می توان با اجرای برنامه درسی پنهان، اشتیاق تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان را در سطح مطلوبی بالا برد.
واکاوی تجارب والدین و دانش آموزان ابتدایی از آموزش مجازی بارویکرد افت یا پیشرفت تحصیلی
حوزه های تخصصی:
هدف ما در این پژوهش واکاوی تجارب والدین و دانش آموزان ابتدایی از آموزش مجازی با رویکرد افت یا پیشرفت تحصیلی است. این تحقیق ،یک تحقیق روایی و از نوع تحقیقات کیفی است و منبع داده های این تحقیق مصاحبه هایی است که از والدین و دانش آموزان ابتدایی گرفته شده است . تعداد مصاحبه شوندگان تا اشباع نظری 14 نفر بوده است .در روش نمونه گیری نیز از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. تحلیل داده های پژوهش نشان داد که دانش آموزان مقطع ابتدایی و والدین آن ها ، هر دو بر افت تحصیلی در آموزش مجازی اتفاق نظر دارند و از دید آن ها آموزش مجازی سختی هایی دارد و به خصوص والدین آن ها آموزش حضوری را بر آموزش مجازی ترجیح می دهند و معتقد هستند که فرزندانشان در کلاس حضوری بهتر درس را یاد می گیرند تا کلاس مجازی. اغلب آن ها مشکلات اینترنتی و هزینه های بالا و خسته کننده بودن آموزش مجازی را از معایب آن می دانند. البته دانش آموزان مزایایی همچون عدم نیاز به رفت و آمد روزانه و دسترسی به تدریس معلم در صورت نیاز را نیز ذکر کرده اند.
تاثیر ورزش بر یادگیری دانش آموزان دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ورزش بر یادگیری دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان شهرکرد بود. جامعه آماری تحقیق کلیه مدارس ابتدایی دخترانه و پسرانه شهرستان شهرکرد در سال تحصیلی 1400-1401 بود که در هر مدرسه ۱۰۰ دانش آموز مشغول به تحصیل بودند. یک مدرسه به طور تصادفی خوشه ای برای نمونه تحقیق انتخاب و از ۱۰۰ دانش آموز مدرسه فوق، ۹۰ نفر به طور داوطلبانه برای نمونه تحقیق انتخاب شدند. پس از همسان سازی آن ها بر مبنای قد، وزن، سن و پیش آزمونی که از دروس فارسی، املای فارسی، قرآن، ریاضی و علوم صورت گرفت، نمونه ها به طور تصادفی به دو گروه ۴۵ نفره تجربی و شاهد تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت ۸ هفته قبل از ورود به کلاس به ورزش صبحگاهی پرداخت؛ درحالی که گروه شاهد در مدت فوق، ورزش صبحگاهی انجام نداد. پس از پایان ۸ هفته، از هر دو گروه شاهد و تجربی از دروس مزبور پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل نتایج آزمون ها، از روش های آماری توصیفی و استنباطی ازجمله تی دو هتلینگ، هموجنتی، ANOVA و آزمون تعقیبی LSD و نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که در هر پنج درس، بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه تجربی تفاوت معنادار وجود دارد و میانگین نمرات گروه تجربی از میانگین نمرات گروه شاهد در هر پنج درس بیشتر بوده و تفاوت بین میانگین ها ازنظر آماری معنادار است. به طورکلی، چنین می توان نتیجه گرفت که ورزش بر دانش آموزان مقطع ابتدایی تأثیر معناداری دارد.
دلایل استرس در بین دانش آموزان دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هر آن چه که دانش آموزان را به هیجان می آورد، عصبانی می کند، سرخورده و مایوس می سازد یا ناخوشایند می سازد، می تواند منجر به اضطراب در دانش آموزان شود. این چیزها می تواند شامل فکر و خیال ناشی از امتحان قریب الوقوع یا بروز یک جریان جدید در زندگی، خانواده یا مدرسه باشد. در ضمن تصمیم گیری های مهم و مشکل در امر تحصیل و زندگی یا فشارهای ناشی از محیط خانواده و مدرسه یا تاثیرات مخرب ناشی از فوت عزیزان و بستگان می توانند باعث بروز اضطراب شوند. معذالک داشتن میزان محدودی اضطراب خوب است. اگر ما برای خود دور از استرس تعیین کنیم یا مجبور شویم یک وظیفه دوست نداشتنی را انجام دهیم و سپس به خوبی از عهده انجام آن برآییم یا این که بدانیم مطالبه ای که خودمان از خود داشته یا از ما خواسته شده است به جا و صحیح بوده است، آن گاه حال و هوای بهتری احساس می کنیم. بیماریهای عاطفی از جمله اضطراب در نزد همه افراد و ترس یا اضطراب از امتحان در نزد دانش آموزان از موضوعاتی است که به دلیل وجود آن در جوامع شدیداً مورد توجه و مداقه قرار گرفته است و به ندرت می توان باور کرد که کسی هیچ وقت دچار اضطراب نشود زیرا زندگی در هر مرحله و دوره و مکان سرشار از انواع فراز و نشیب و مملو از تجربیات تلخ و شیرین و انتظارات مطلوب و دل واپسی های متعدد است که هر کدام به دلیلی یا به طریقی می تواند اضطراب آور باشد. اضطراب یکی از حالتهای هیجانی یا عاطفی است که با عناوین دلهره، تشویش، نگرانی و مانند آنها نیز از آن نام می برند. اضطراب هم جسم و هم ذهن انسان را تحت تاثیر قرار می دهد. در واقع اعم از اینکه اضطراب به کودک یا بزرگسال، مرد یا زن، انسان شاغل یا بیکار مربوط باشد، آثار و علائم آن تقریباً در نزد همه یکسان است. با این تفاوت که هر کس با توجه به ویژگی های شخصیتی خود درابراز این علائم با دیگری تفاوت دارد؛ به عبارت دیگر یک کودک کم تجربه خیلی ساده تر از یک بزرگسال با تجربه اضطراب خود را آشکار می کند. به این دلیل معلم خیلی زود تر متوجه اضطراب شاگردش تا همکارش می شود.
تأثیر شبیه سازی آموزشی تعاملی بر جو انگیزشی درک شده و خودآگاهی هیجانی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر شبیه سازی تعاملی بر جو انگیزشی درک شده و خودآگاهی هیجانی دانش آموزان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان چهارم ابتدایی منطقه 12 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 60 نفر از آن ها (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. گروه آزمایش با استفاده از شبیه سازی PhET و گروه کنترل به روش سنتی در شش جلسه یک ساعته آموزش دیدند. پیش آزمون –پس آزمون دو گروه با استفاده از پرسشنامه اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جوانگیزشی درک شده سرمد (1390) و خودآگاهی هیجانی کائر و همکاران (2012) بودند. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد شبیه سازی تعاملی بر جو انگیزشی درک شده و خودآگاهی هیجانی در دانش آموزان تأثیر داشت (001/0>P). شبیه سازی تعاملی بر مؤلفه های جو انگیزشی درک شده (ارتقا یادگیری توسط معلم، پیگیری مقایسه توسط دانش آموزان، نگرانی در مورد اشتباهات، تمایل به مقایسه فراگیران توسط معلم) تأثیر داشت (001/0>P). شبیه سازی تعاملی بر مؤلفه های خودآگاهی هیجانی (بازشناسی، شناسایی، تبدیل سازی، حل مسئله) تأثیر داشت (001/0>P). باتوجه به نتیجه، می توان از انواع شبیه سازی آموزشی در جهت آموزش به یادگیرندگان در دروس و مقاطع تحصیلی دیگر می توان استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی مشارکت در تمرین های شناختی و فراشناختی بر روحیه کارگروهی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۸۰۰-۱۷۸۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: ارتقای روحیه کارگروهی، یکی از مهم ترین اهداف نظام های تربیتی است. از طرفی از راهبردهای شناختی و فراشناختی به عنوان یکی از فنون پرکاربرد در شیوه های تربیتی یاد می شود. علی رغم اهمیت تقویت روحیه کارگروهی در دانش آموزان و تأکیدات چندجانبه در اسناد بالادستی تاکنون مطالعه ای به بررسی تأثیر راهبردهای شناختی و فراشناختی بر روحیه کارگروهی دانش آموزان نپرداخته است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی راهبردهای شناختی و فراشناختی بر روحیه کارگروهی دانش آموزان ابتدایی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ابتدایی پسر شهرستان ملارد در سال 1401-1402 بود. برای انتخاب نمونه با استفاده از شیوه در دسترس، تعداد 15 دانش آموز برای هر گروه انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند (در مجموع 45 نفر). برای سنجش روحیه کارگروهی از پرسشنامه کارگروهی لنچیونی (2004) استفاده شد. همچنین پروتکل آموزشی برگرفته از سیف (1395) در 10 جلسه 60 دقیقه ای برای دانش آموزان دو گروه آزمایش اجرا شد و گروه گواه مداخله خاصی دریافت نکرد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: یافته ها در مطالعه حاضر نشان داد که تأثیر هر دو مداخله راهبردهای شناختی و فراشناختی در تمام خرده مقیاس های روحیه کارگروهی مورد تأیید است (05/0 >p). با مروری بر اندازه های اثر برآورد شده نتایج نشان داد بیشترین تأثیر بر مؤلفه تعهد با اندازه اثر 87/0 و پس از آن بر مؤلفه مسئولیت پذیری با اندازه اثر 75/0 داشته است. نتیجه گیری: مقایسه آموزش ها نشان داد که اثربخشی راهبردهای فراشناختی بر روحیه کارگروهی به طورمعناداری بیش از مداخله راهبردهای شناختی بود و براساس این نتایج می توان استنباط کرد که مداخلات فراشناختی و همچنین شناختی، ظرفیت اثربخشی برای ارتقای روحیه کارگروهی در دانش آموزان را دارد و کارشناسان حوزه تربیت، مشاوران و روانشناسان تحصیلی می توانند برای ارتقای سطح روحیه کارگروهی دانش آموزان از این مداخلات استفاده نمایند.
بررسی تأثیر برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر رشد مهارت های زندگی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر رشد مهارت های زندگی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی مدارس دولتی شهر بهبهان به تعداد 1409 نفر در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، ۶۰ نفر از دانش آموزانی که نمره پایین تری در مهارت های زندگی کسب نمودند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) قرار گرفتند. در مرحله بعد گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای در معرض آموزش فلسفه قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه مهارت های زندگی ساعتچی و همکاران (1389) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان بر رشد مهارت های زندگی (001/0P<، 073/74F=)، رشد مهارت های خودآگاهی (001/0P<، 792/49F=)، همدلی (001/0P<، 996/27F=)، مهارت مدیریت رابطه (001/0P<، 163/84F=)، مهارت ارتباطی (001/0P<، 082/45F=)، مهارت مدیریت استرس و احساسات (001/0P<، 441/46F=)، مهارت داشتن هدف (001/0P<، 492/40F=)، مهارت حل مسئله (001/0P<، 400/60F=)، مهارت تصمیم گیری (001/0P<، 571/35F=)، مهارت تفکر خلاقانه (001/0P<، 805/24F=) و مهارت تفکر نقادانه (001/0P<، 750/65F=) دانش آموزان تأثیر مثبت و معناداری داشته است.
طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
349 - 358
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت هوش و استعداد و نقش آنها در عملکردهای تحصیلی، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه مطالعه در بخش کیفی صاحب نظران حوزه علوم تربیتی متخصص در زمینه مدیریت هوش و استعداد بودند که بر اساس اصل اشباع نظری تعداد 14 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه مطالعه در بخش کمّی مدیران و معلمان استان بوشهر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر آنها با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. داده های بخش کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته و بخش کمّی با پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند. برای تحلیل داده های بخش کیفی از روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA-12 و برای تحلیل داده های بخش کمّی از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و Smart PLS 4 استفاده شد.
یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی 124 شاخص، 15 مولفه در 6 بعد شامل مقوله محوری (با سه مولفه جذب استعداد، توسعه و ارتقاء استعداد و حفظ استعداد)، عوامل علّی (با سه مولفه شرایط داخلی، شرایط سازمانی و فرآیندهای جاری)، عوامل زمینه ای (با سه مولفه عوامل مدیریتی، برنامه ریزی نیروی انسانی و عوامل زیرساختی)، عوامل راهبردی (با دو مولفه ساختاری و فرآیندی)، عوامل محیطی (با دو مولفه پویایی محیطی و حمایت محیطی) و پیامدها (با دو مولفه فردی و اجتماعی- سازمانی) داشت. همچنین، یافته های بخش کمّی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی برازش مناسبی داشت و عوامل علّی، عوامل زمینه ای و عوامل محیطی بر مقوله محوری اثر مستقیم و معنادار، مقوله محوری، عوامل زمینه ای و عوامل محیطی بر عوامل راهبردی اثر مستقیم و معنادار و عوامل راهبردی بر پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<).
بحث و نتیجه گیری: الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی طراحی شده در پژوهش حاضر می تواند به متخصصان و برنامه ریزان حوزه تعلیم وتربیت برای بهبود هوش و استعداد دانش آموزان در راستای ارتقای عملکردهای تحصیلی کمک نماید.
اثر نوع محتوا و روش آموزش تربیت بدنی بر کیفیت گذران اوقات فراغت دانش آموزان (مطالعه موردی: دانش آموزان شهر بصره عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
263 - 292
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر نوع محتوا و روش آموزش تربیت بدنی بر کیفیت گذران اوقات فراغت دانش آموزان دوره ابتدایی کشور عراق بود. روش پژوهش از حیث هدف کاربردی و به لحاظ نوع، توصیفی هم بستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بوده که داده های آن به صورت میدانی جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان شهر بصره در کشور عراق بوده که برای تعیین حجم نمونه در این پژوهش از روش ده برابری تعداد گویه های ابزار پژوهش استفاده شد و بر این اساس، 470 دانش آموز به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. از سه پرسش نامه استاندارد کیفیت گذران اوقات فراغت دانش آموزان، نوع محتوای تربیت بدنی و روش آموزش تربیت بدنی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین نوع محتوای تربیت بدنی و مؤلفه های آن (به جز مؤلفه بازی منصفانه و همکاری) با کیفیت گذران اوقات فراغت رابطه مثبت و معناداری برقرار است (05/0P<). همچنین بین روش آموزش تربیت بدنی و مؤلفه های آن (به جز مؤلفه آموزش دانش آموز محور) با کیفیت گذران اوقات فراغت رابطه مثبت و معناداری برقرار است (05/0P<) و مدل معادلات ساختاری از برازش معناداری برخوردار است. گفتنی است معلمان تربیت بدنی می توانند با به کارگیری محتوای مناسب و متناسب با هر رده سنی و استفاده از روش های آموزشی مطلوب، به ویژه با شرکت دادن فعال دانش آموزان در فرایند آموزش درس تربیت بدنی، به جذب این افراد به سوی ورزش و فعالیت های بدنی کمک کنند و این امر به تربیت نیروی انسانی سالم منجر می شود که خود عاملی بسیار مهم در توسعه کشورمان است و باعث ارتقای جایگاه کشور در نظم نوین جهانی می شود.