مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
توسعه اقتصادی - اجتماعی
توسعه پایدار روستایی فرآیندی چندبعدی است که موضوع آن بهبود و ارتقاء کیفیت زندگی اقشار فقیر و آسیب-پذیر روستایی است؛ ارتقاء این نوع از کیفیت زندگی با تکیه صرف بر کشاورزی نمی تواند حاصل شود؛ در این بین راهبرد صنعتی کردن روستاها به عنوان یکی از راهبردهای مبتنی بر رویکرد اقتصادی جهت ارتقاء کیفیت زندگی روستاییان حائز اهمیت فراوان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل نقش صنایع کوچک بخش کشاورزی در توسعه اقتصادی - اجتماعی دهستان گلاب شهرستان کاشان می باشد که بدین منظور از روش توصیفی – تحلیلی و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش روستاییان دهستان گلاب می-باشند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 137 نفر انتخاب و پرسشنامه به صورت تصادفی ساده بین آنها توزیع شده است. همچنین روایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ تأیید شده است. داده های جمع آوری شده از طریق نزم افزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند که نتایج به دست آمده از آزمون ناپارامتریک Chi-Square نشان دهنده تأثیرگذاری بسیار بالای توسعه صنایع روستایی و ایجاد فرصت های شغلی جدید، افزایش درآمد روستاییان، جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهر و احساس تعلق به روستا می باشد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل همبستگی رگرسیون چندمتغیره نشان دهنده تأثیرگذاری بسیار زیاد مؤلفه در دسترس بودن مواد اولیه در روستا با ضریب Beta 0.307 و مؤلفه نیاز به سرمایه کم جهت راه اندازی با ضریب Beta معادل 0.292 بر شکل گیری صنایع روستایی می باشد.
نقش صنایع کوچک در توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی مورد: بخش مرکزی شهرستان فریمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به ضرورت توسعه فعالیت های غیرزراعی از جمله صنایع در نواحی روستایی ، صنایع کوچک به عنوان راهبردی جدید در توسعه روستایی و یکی از راه های دستیابی به کاهش شدت فقر و بیکاری، جلوگیری از مهاجرت روستاییان و تعدیل شکاف موجود بین درآمد خانوارهای روستایی و شهری مورد توجه است. در این مقاله تلاش گردیده تا به بررسی نقش صنایع کوچک در توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان فریمان پرداخته شود. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل 1587 نفر از خانوارهای روستایی ساکن در بخش مرکزی فریمان بوده که براساس فرمول کوکران، نمونه ای به تعداد 270 نفر از سرپرستان خانوار انتخاب شده است و از این تعداد به روش تخصیص متناسب، 153 خانوار از شاغلان در بخش صنعت و 117 خانوار از شاغلان در سایر بخش ها به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب گردید. داده های حاصل از پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS و به کمک آزمون های آماری پارامتریک و ناپارامتریک تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد صنایع کوچک با ایجاد فرصت های شغلی جدید، تداوم شغلی ، افزایش درآمد ، تمایل برای ماندگاری در روستا، کاهش مهاجرت به شهر و افزایش سطح تحصیلات در فرآیند حصول توسعه اقتصادی روستاهای مورد مطالعه نقش داشته است. همچنین اینکه، صنایع کوچک در پنج متغیر درآمد، ایجاد فرصت های شغلی جدید، تداوم شغلی، بیمه و انگیزه ماندگاری، بیشترین تأثیرات را در نواحی روستایی منطقه مورد مطالعه داشته است.
تأثیر بازارچه های مرزی بر ارتقاء شاخص های اقتصادی - اجتماعی مناطق روستایی مرزنشین مطالعة موردی: مرز باشماق مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازارچه های مرزی بر ارتقاء شاخص های اقتصادی - اجتماعی مناطق روستایی مرزنشین خاو و میرآباد، زریوار و سرکل در شهرستان مریوان است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی - تحلیلی است. برای گردآوری داده ها از روش اسنادی و در بخش میدانی از روش پیمایش مبتنی بر تکمیل پرسش نامه و مصاحبه بهره گرفته شده است. جامعة آماری این پژوهش، خانوارهای ساکن در سه دهستان مرزی خاو و میرآباد، زریوار و سرکل هستند که با بهره گیری از فرمول کوکران از میان ۳۰۹۴ خانوار، تعداد 360 خانوار به منزلة حجم نمونه انتخاب شده اند. اعتبار پرسش نامه نیز براساس آزمون آلفای کرونب اخ، 0.7۴ درصد به دست آمده است. همچنین با 3۰ نفر از افراد نمونه برای تکمیل یافته ها، مصاحبة فردی عمیق صورت گرفته است. روستاهای بررسی شده در سه دسته براساس فاصله از مرز (فاصلة دور، متوسط و نزدیک) طبقه بندی شده اند و 18 روستا (در هر فاصله، 6 روستا) برای نمونه انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون t تک نمونه ای، آزمون کای اسکوئر و آزمون ANOVA در نرم افزار SPSS و برای تجزیه و تحلیل فضایی و تولید نقشه های مبتنی بر داده های آماری نیز از روش های خوشه بندی کم/ زیاد، خودهمبستگی فضایی، تحلیل لکه های داغ و روش IDW [1]در نرم افزار GIS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بازارچه های مرزی از نظر شاخص های اقتصادی، عملکرد مطلوبی در مناطق روستایی مرزنشین نداشته اند. با توجه به تحلیل فضایی پژوهش، بازارچه های مرزی از نظر وضعیت اقتصادی بر روستاهای در فاصله متوسط از مرز (15-5کیلومتری)، تأثیر بیشتری نسبت به روستاهای دور از مرز و نزدیک مرز داشته اند. همچنین فعال شدن این بازارچه ها در زمینة ارتقاء شاخص های اجتماعی، ازجمله: مشارکت اجتماعی، روحیة کار گروهی و تعاملات اجتماعی با روستاهای همسایه و کشور عراق نیز، تأثیر مثبتی بر جای گذاشته است؛ از این رو باید با سازوکارهایی، زمینة افزایش مشارکت روستاها را در فعالیت بازارچه ها فراهم آورد و با آموزش روش های نوین تجارت و آشنایی با مقررات صادرات و واردات، جمعیت ساکن در منطقه را از منافع بازارچه ها بهره مند کرد. [1] Inverse Distance Weighted
رابطه توسعه و طلاق در ایران .(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۵ شماره ۹
180 - 217
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین توسعه اجتماعی - اقتصادی و طلاق در کشور در طی سال های 1392-1360 انجام شده است. بنابراین رویکرد این پژوهش به موضوع توسعه و طلاق و برهمکنش آن ها، رویکردی جامعه شناختی به مطالعه انحرافات و مسائل اجتماعی در بستر توسعه و تحولات اجتماعی است. تحقیق حاضر از نوع کمّی- طولی است که به روش سری های زمانی (تحلیل ثانویه) انجام شده است. مشاهدات مربوط به متغیرهای تحقیق، در دوره زمانی 92-1360 جمع آوری و مورد بررسی قرارگرفته است. پژوهش در سطح کلان انجام شده و به همین دلیل جامعه مورد بررسی، سطح مشاهده و تحلیل، کل کشور است. چارچوب نظری مبنای تحلیل، نظریه تغییر ارزش ها در جوامع در حال گذار و پذیرش طلاق به عنوان پیامد تحولات ارزشی توسعه اقتصادی- اجتماعی و برخورد ارزش ها و هنجارهای مدرن با ارزش ها و هنجارهای سنتی تخصیص نقش ها در حوزه ازدواج و خانواده است، که انتظار می رود با افزایش سطح توسعه یافتگی کشور، میزان آن نیز افزایش پیدا کند. یافته های مطالعه نشان می دهد که همراه با روند رشد شاخص های توسعه در طول دوره مورد بررسی در کشور، میزان طلاق نیز افزایش قابل توجهی پیداکرده است. بررسی روابط کوتاه مدت بین متغیرها نشان می دهد که از میان متغیرهای مورداستفاده جهت سنجش توسعه اقتصادی - اجتماعی، سطح باسوادی و اشتغال در بخش صنعت در کوتاه مدت تأثیر منفی بر طلاق داشته و باعث کاهش آن می شود درحالی که بررسی روابط بلندمدت نشان می دهد که هر چهار متغیر نرخ باسوادی، میزان اشتغال در بخش صنعت، امید به زندگی و دسترسی به زیرساخت های توسعه ای دارای اثر مثبت بر طلاق بوده و سبب افزایش طلاق شده اند.
توسعه و جرم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی رابطه توسعه اجتماعی-اقتصادی و جرم در ایران انجام گرفت. رویکرد این پژوهش به موضوع توسعه و جرم و برهمکنش آنها، رویکردی جامعه شناختی به مطالعه انحراف ها و مسائل اجتماعی در زمینه توسعه و تحولات اجتماعی است. این پژوهش از نوع کمی-طولی است که به روش سری های زمانی انجام گرفت. مشاهدات مربوط به متغیرهای پژوهش، در دوره زمانی 1395 تا 1375 جمع آوری و بررسی شد. پژوهش در سطح کلان انجام گرفت و به همین دلیل، جامعه موردبررسی، سطح مشاهده و سطح تحلیل کل کشور است. یافته ها نشان داد که در دوره بررسی شده، همراه با بهبود شاخص های توسعه در کشور، میزان سرقت نیز افزایش چشمگیری پیدا کرده است؛ اما میزان قتل (عمد و غیرعمد) به طورتقریبی، روند ثابتی داشته است. بررسی روابط بین متغیرها نشان داد که همه شاخص های توسعه اقتصادی-اجتماعی (سطح باسوادی، اشتغال در بخش صنعت، میزان امید به زندگی و دسترسی به زیرساخت های توسعه ای) در کوتاه مدت ارتباط منفی با میزان سرقت داشته است؛ اما در بلندمدت، هر 4 متغیر رابطه مثبت و مستقیم با میزان سرقت داشته اند. همچنین هر 4 شاخص مورداستفاده برای سنجش سطح توسعه یافتگی اقتصادی–اجتماعی، در بلندمدت و کوتاه مدت، رابطه منفی با میزان قتل داشته اند.
توسعه در کُردستان: توسعه ناموزون در حین تغییرات هویتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
57 - 80
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، از دیدگاهی جامعه شناختی، به مطالعه توسعه اقتصادی-اجتماعی و هویت جمعی در کُردستان با روش نظریه زمینه ای پرداخته است. بررسی های اولیه میدانی پنج حوزه زیر را برجسته تر نمود : سلطه هویت غربی بر عناصر هویت سنتی، بازسازی هویتی و عام شدن نسبی آن، بروز شواهد توسعه ناموزون، توسعه ناهمگون، و تقویت هویت کُردی. محقق پس از تلخیص، اصلاح و بازسازی داده ها، فرآیندهای کُدگذاری (باز، محوری و انتخابی) را انجام داده و 883 مقوله جزء و 279 مقوله عمده استخراج کرده و در نهایت 37 مقوله به دست آمده است. عوامل علّی، زمینه ای و مداخله گر و راهبردهای کنش و پیامدهای کنش، پس از بازگشت های لازم به افراد، گروه ها و نخبگان و انجام اصلاحات و دقت ورزی ها، به دست آمده است. در نهایت، پدیده اصلی «بروز ظاهری عناصر توسعه در حین تغییرات بنیادین در هویت سنتی» و یافته نظری تحقیق، یعنی «توسعه بحران زا و شکل جدید هویتی» متجلی شده است.
بررسی رابطه شاخص های توسعه با ناهنجاری های اجتماعی (جرم و سرقت) استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توزیع جرایم در سطوح فضایی تصادفی نیست بلکه همواره تابعی از مقتضیات و شرایط جغرافیایی است. خصوصیات مکانی همچون سطح میزان توسعه یافتگی اجتماعی- اقتصادی همواره یکی از عوامل تعیین کننده در میزان وقوع جرم قلمداد شده اند. سطوح توسعه اجتماعی- اقتصادی و همچنین نرخ وقوع جرائم در ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه، متفاوت است. استان لرستان یکی از مناطق کشور است که نابرابری سطح توسعه یافتگی و میزان وقوع جرم سرقت در شهرستان های آن مشهود و بسیار متفاوت است. هدف از این مطالعه، بررسی رابطه شاخص های توسعه با ناهنجاری های اجتماعی (جرم و سرقت) در پهنه ی شهرستان های استان لرستان است. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و پس از جمع آوری داده ها به روش اسنادی، داده های به روش معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی ( PLS-SEM ) انجام یافته است. نتایج تحقیق نشان می دهد متغیرهای تحقیق توانسته اند 70/0 از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند. بیشترین اثر در تبیین جرایم، مربوط به متغیر وضعیت توسعه اقتصادی است. ابعاد توسعه ی اقتصادی رابطه ی معکوسی با جرم سرقت دارد، بدین معنا که هر چه توسعه ی اقتصادی افزایش می یابد، میزان جرائم (سرقت) کاهش می یابد. در سطح بعدی ابعاد توسعه ی اجتماعی- فرهنگی نیز رابطه ی معکوسی با جرم سرقت دارند.
تبیین الگو و تحلیل نحوه توزیع خدمات شهری در شهرهای نفت خیز (مطالعه موردی: آبادان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
1295 - 1318
حوزه های تخصصی:
توزیع نامناسب و نابرابر خدمات در شهرها به علت جاماندن توسعه شهر از رشد شهر در حال حاضر یکی از چالش های مدیریت شهری در پاسخ گویی به شهروندان است. در این میان شهرهای صنعتی دارای ویژگی های خاصی از جمله تمرکز فعالیت های صنعتی، مسائل زیست محیطی، و از همه مهم تر دوگانگی فضایی اند. به همین دلیل، توجه به پایداری توسعه شهرهای نفتی به ویژه از لحاظ کالبدی و خدماتی ضروری است. تحقیق حاضر (در سال 1396) با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تبیین الگوی توزیع خدمات شهری در محلات شهر آبادان و بررسی نقش صنعت نفت در این زمینه انجام شده است. بنابراین، این پژوهش با گردآوری اطلاعات اسنادی و میدانی (توزیع پرسش نامه) و به کارگیری شاخص های خدماتی و اجتماعی- اقتصادی و بهره گیری از مدل های تخمین تراکم کرنل، اندازه گیری توزیع جغرافیایی، میانگین فاصله نزدیک ترین همسایه، موران، OLS، و همچنین آزمون های T.Test دونمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزازهای Arc GIS و SPSS انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطه مثبت، قوی، و معنی دار بین توسعه اقتصادی و اجتماعی با توسعه خدمات شهری در شهر آبادان است؛ به طوری که وجود محلات برنامه ریزی شده وابسته صنعت نفت، که هم به لحاظ اقتصادی و اجتماعی مترقی ترند هم به لحاظ کالبدی و خدماتی برنامه ریزی شده ترند و نیز وجود محلات حاشیه ای به ویژه در نواحی شرقی شهر آبادان که هم به لحاظ اجتماعی و اقتصادی ضعیف و آسیب پذیر ند هم به لحاظ توسعه کالبدی کمتر مورد توجه مدیریت شهری بوده اند به جدایی گزینی و دوگانگی فضایی در شهر آبادان منجر شده است.
تحلیل جامعه مدنی در افغانستان: مطالعه موردی لویه جرگه (1307 -1382)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله مطالعه لویه جرگه به مثابه یک جامعه مدنی سنتی در افغانستان است. مسئله این پژوهش عدم مطابقت کنش لویه جرگه با روایت نظری آن به عنوان یک نهاد مدنی سنتی است؛ لویه جرگه در برهه هایی از تاریخ افغانستان از فرایند دموکراتیک سازی حمایت کرده و گاهی با حاکمان اقتدارگرا همسو شده است. سؤال این پژوهش این است: شروط تأثیرگذار بر کنش لویه جرگه در حمایت از فرایند دموکراتیک سازی در افغانستان کدام اند؟ مدل نظری این مقاله ترکیبی است از مفاهیم عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی، قبیله گرایی و محدودیت کنش دموکراتیک لویه جرگه. یافته های تجربی این متن دلالت بر آن دارد که با توسعه اقتصادی اجتماعی و ضعیف شدن قبیله گرایی، به مثابه یک فرهنگ سیاسی ضددموکراسی، لویه جرگه از دموکراتیک سازی کشور حمایت کرده است. در فقدان توسعه اقتصادی اجتماعی و حضور پرنفوذ قبیله گرایی در افغانستان، لویه جرگه از اقتدارگرایی حمایت کرده است. در این مقاله نشان داده شده است که لویه جرگه ظرفیت نهادی برای کمک به دموکراتیک سازی کشور را دارد، ولی ماهیت کنش آن بستگی به زمینه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن دارد.
مطالعه جامعه شناختی رابطه حکمرانی خوب و توسعه اقتصادی – اجتماعی در ایران (با تأکید بر برنامه های 5 ساله توسعه اول تا ششم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
1327 - 1347
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق از دو روش تحقیق پیمایشی و نظریه زمینه ای استفاده شد. جامعه آماری تحقیق از یک سو دانشجویان و از سوی دیگر اساتید متخصص در حوزه توسعه اقتصادی- اجتماعی بودند. تعداد نمونه اساتید 10 نفر بودکه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با اشباع نظری انتخاب شد.. اعتبار پرسشنامه با اعتبار صوری و پایایی داده ها با استفاده از روش آزمون و آزمون مجدد و آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت. در پیمایش ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته و در مطالعه کیفی مصاحبه نیمه ساخت یافته بود. یافته های پیمایش، حاکی از وجود رابطه معنادار قوی بین مؤلفه های حکمرانی خوب (متغیرهای مشارکت ، حاکمیت قانون، شفافیت ، مسئولیت پذیری، عدالت و انصاف، پاسخگویی، کارایی و اثربخشی ،اجماع سازی ) و توسعه اقتصادی – اجتماعی است. نتایج مطالعه کیفی نشان داد که، شرایط علی پاسخگویی، حاکمیت قانون، اجماع عمومی، شفافیت ، کارایی و اثربخشی، حقوق مساوی و مسئولیت پذیری شناسایی شده و پدیده محوری اقتصاد تک محصولی که در زمینه فعالیت بخش خصوصی، استقلال مردم و رسانه ها ، نقش دولت، اشتراک دولت و مردم، ظرفیت سیاسی و سازمانی دولت، دولت و تأمین رفاه و بسترسازی دولت پدید آمده است. تخصص، نخبه گرایی و نوآوری به عنوان شرایط مداخله گر و اقتصاد تک محصولی منجر به اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی می شود که پیامدهای چنین کنش ها و واکنش-هایی رفاه ، امنیت اجتماعی، عدالت اجتماعی و آموزش همگانی است.
تحلیل عوامل مؤثر بر عملکرد نامطلوب بازارچه های مرزی در عدم توسعه اقتصادی- اجتماعی روستاهای پیرامون مرز باشماق، مطالعه موردی: روستاهای مرزی شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۳
151 - 174
حوزه های تخصصی:
بازارچه های مرزی به عنوان راهبردی که موجب پویایی و تنوع بخشی اقتصاد روستایی می گردند، توانایی حل بسیاری از معضلات کنونی روستاهای مرزی و حرکت آن ها در مسیر توسعه را دارند. اما تحقق این امر، نیازمند تدارک بسترها، زیرساخت ها و رفع موانع و مشکلاتی است که فراروی عملکرد مطلوب این بازارچه ها قرار دارند. در این راستا؛ پژوهش کمی - کیفی حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی انجام و سعی گردید که مهم ترین موانع و مشکلاتی که کارایی و اثرگذاری مطلوب بازارچه های مرزی شهرستان مریوان در تغییر وضعیت توسعه یافتگی نواحی روستایی موردمطالعه را با چالش، مواجه ساخته اند، شناسایی شوند تا رهیافت این امر، تدوین برنامه های کاربردی و اتخاذ راهکارهای عملی در راستای پویایی بازارچه ها باشد. در ابتدا؛ مهم ترین موانع و مشکلات از طریق مصاحبه ها با دو گروه مسئولین و آگاهان روستایی به روش نمونه گیری غیر احتمالی گلوله برفی، شناسایی شد و سپس از طریق توزیع 360 پرسشنامه (بهره گیری از فرمول کوکران) در میان سرپرستان خانوار دهستان های خاوومیرآباد و زریوار به عنوان جامعه آماری پژوهش، این موانع و مشکلات، مورد تأیید واقع گردیدند. درنهایت؛ با تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده با آزمون تحلیل عاملی؛46 متغیر یا مانع اثرگذار در قالب 5 عامل: نارسایی های مدیریتی؛ ضعف و کمبود در خدمات، امکانات و زیرساخت های بازارچه؛ ضعف در مشارکت و همکاری مردم محلی؛ کیفیت نازل توسعه روستایی منطقه و مکان گزینی نادرست بازارچه ها، خلاصه گردیدند. همچنین آزمون تحلیل مسیر نیز، نشان داد که عامل مکان گزینی نامناسب، دارای بیشترین تأثیر مستقیم، عامل نارسایی های مدیریتی؛ دارای بیشترین تأثیر غیرمستقیم و درمجموع نیز؛ عامل نارسایی های مدیریتی بیشترین تأثیر را بر عملکرد نامطلوب بازارچه ها دارند.
مطالعه جامعه شناختی رابطه سرمایه انسانی و توسعه اقتصادی – اجتماعی در ایران (با تأکید بر برنامه های 5 ساله توسعه اول تا ششم)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
هدف این پژوهش، بررسی رابطه سرمایه انسانی و توسعه اقتصادی – اجتماعی از نظر اساتید دانشگاه ها و دانشجویان دوره دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال بود. در این تحقیق از دو روش تحقیق پیمایشی و نظریه زمینه ای استفاده شد. جامعه آماری تحقیق از یک سو دانشجویان و از سوی دیگر اساتید متخصص در حوزه توسعه اقتصادی- اجتماعی بودند. تعداد نمونه اساتید 10 نفر بودکه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با اشباع نظری انتخاب شد. جامعه آماری کلیه دانشجویان دوره دکتری رشته های جامعه شناسی، علوم سیاسی و اقتصاد مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال که در نیمسال دوم 99-98 مشغول به تحصیل بودند، نمونه دانشجویان 200 نفر بود. اعتبار پرسشنامه با اعتبار صوری و پایایی داده ها با استفاده از روش آزمون و آزمون مجدد و آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت. در پیمایش ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته و در مطالعه کیفی مصاحبه نیمه ساخت یافته بود. فرضیه ها با استفاده از نظریه سرمایه انسانی تدوین شده اند. یافته های پیمایش، حاکی از وجود رابطه معنادار قوی بین مؤلفه های سرمایه انسانی (تخصص، نوآوری، نخبه گرایی) و توسعه اقتصادی – اجتماعی است. نتایج مطالعه کیفی نشان داد که، شرایط علی پاسخگویی، حاکمیت قانون، اجماع عمومی، شفافیت ، کارایی و اثربخشی، حقوق مساوی و مسئولیت پذیری شناسایی شده و پدیده محوری اقتصاد تک محصولی که در زمینه فعالیت بخش خصوصی، استقلال مردم و رسانه ها ، نقش دولت، اشتراک دولت و مردم، ظرفیت سیاسی و سازمانی دولت، دولت و تأمین رفاه و بسترسازی دولت پدید آمده است. تخصص، نخبه گرایی و نوآوری به عنوان شرایط مداخله گر و اقتصاد تک محصولی منجر به اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی ، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی می شود که پیامدهای چنین کنش ها و واکنش هایی رفاه ، امنیت اجتماعی، عدالت اجتماعی و آموزش همگانی است.
شاخص های حکمرانی خوب جمهوری اسلامی ایران در اجرای برنامه های پنج ساله توسعه (مطالعه موردی سند هفتم توسعه)
منبع:
پژوهش ملل اسفند ۱۴۰۱ شماره ۸۵
7-26
هدف مقاله حاضر، بررسی رابطه حکمرانی خوب و توسعه اقتصادی – اجتماعی با تأکید بر سند هفتم توسعه، از منظر اساتید دانشگاه و دانشجویان دوره دکتری دانشگاه مازندران است. در این مقاله از دو روش تحقیق پیمایشی و نظریه زمینه ای استفاده شده است. جامعه آماری از یک سو دانشجویان و از سوی دیگر اساتید متخصص در حوزه توسعه اقتصادی- اجتماعی می باشند. جامعه آماری کلیه دانشجویان دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری رشته های جامعه شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد و حقوق مشغول به تحصیل در دانشگاه مازندران که در نیمسال اول 1401 مشغول به تحصیل اند، می باشد. اعتبار پرسشنامه با اعتبار صوری و پایایی داده ها با استفاده از روش آزمون، آزمون مجدد و آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفته است. در پیمایش ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته و در مطالعه کیفی مصاحبه نیمه ساخت مورد استفاده قرار گرفته است. فرضیه ها با استفاده از نظریه حکمرانی خوب تدوین شده اند. یافته ها، حاکی از وجود رابطه معنادار قوی بین مولفه های حکمرانی خوب (متغیرهای مشارکت، حاکمیت قانون و ...) است. همچنین تخصص، نخبه گرایی و نوآوری بعنوان شرایط مداخله گر و اقتصاد تک محصولی منجر به اعتماد، انسجام، حمایت و مشارکت اجتماعی می شوند که پیامدهای چنین کنش ها و واکنش هایی رفاه، امنیت، عدالت اجتماعی و آموزش همگانی است. باتوجه به این یافته ها می توان چنین نتیجه گرفت که در حکمرانی خوب اولویت دادن به اقدامات معتبر برای پاسخگویی سیاسی و اداری، آزادی قوه قضائیه هدفمند و کارآمد، آزادی اطلاعات و عملکرد موثر سازمان های دولتی، در روند توسعه همه جانبه کشور دارای اهمیت اساسی است
نقش نواحی صنعتی در توسعه روستایی (مطالعه موردی: ناحیه صنعتی کوهپایه در شهرستان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴۸
۹۸-۷۹
حوزه های تخصصی:
در سال های بعد از انقلاب اسلامی تأسیس نواحی صنعتی در روستاها به عنوان سیاستی برای تنوع بخشی فعالیت های روستایی مد نظر قرار گرفته است. ساختار اجتماعی- اقتصادی نواحی روستایی با تأسیس مناطق صنعتی مذکور تحولاتی را پذیرفته است. مقاله حاضر پیامدهای تأسیس نواحی صنعتی در مناطق روستایی را با تأکید بر ناحیه صنعتی کوهپایه بررسی کرده است. ناحیه صنعتی کوهپایه در دهستان جبل مرکب از 13روستا قرار دارد. این دهستان با روند مهاجرت جمعیت روبرو بوده است. اهداف اصلی تحقیق، تحلیل نقش ناحیه صنعتی کوهپایه در ایجاد فرصتهای شغلی، افزایش درآمد، کاهش روند مهاجرت روستایی و نهایتاً توسعه اقتصادی و اجتماعی ناحیه روستایی بوده است. از این رو، پرسش های اساسی تحقیق به شرح زیر مطرح شده است: آیا ایجاد منطقه صنعتی کوهپایه فرصت های شغلی و درآمدی ایجاد کرده است؟ آیا ایجاد منطقه صنعتی کوهپایه روند مهاجرت روستا- شهری را کاهش داده است؟ و آیا تأسیس منطقه صنعتی کوهپایه به توسعه اجتماعی و اقتصادی ناحیه منجر شده است؟ داده های مورد نیاز از طریق مطالعه محلی و برخی اسناد جمع آوری شده است. 205 پرسشنامه توسط جامعه نمونه تحقیق که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، تکمیل گردیده و داده های جمع آوری شده از طریق آمار استنباطی در سیستم SPSS تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه نشان می دهد که ایجاد این ناحیه صنعتی پیوند بین بخش کشاورزی و صنعت را تقویت نکرده و در نتیجه به توسعه کشاورزی و دامداری منجر نشده است. اثرات اقتصادی احداث ناحیه صنعتی، بیشتر از اثرات اجتماعی و فرهنگی آن بوده است. استفاده از کالاهای مصرفی بادوام، تغییر الگوی مصرف مواد غذایی، گسترش ابعاد مشارکت، افزایش فرصت های شغلی و درآمد بهتر، بهبود خدمات بهداشتی و دسترسی بهتر به امکانات آموزشی مهم ترین پیامدهای ناحیه صنعتی در نواحی روستایی بوده است. در اثر احداث ناحیه صنعتی برون کوچی کاهش یافته، ماندگاری جمعیت روستایی بیشتر شده است؛ فرصت های شغلی و درآمد ساکنان روستایی افزایش یافته و ناحیه در حال حرکت به سوی توسعه اقتصادی و اجتماعی می باشد.
بررسی اثرات خشک شدن دریاچه ارومیه بر توسعه اقتصادی و اجتماعی روستاهای دهستان انزل شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
305 - 318
حوزه های تخصصی:
پیامدهای اقتصادی-اجتماعی ناشی ازخشک شدن دریاچه ارومیه یکی ازمهم ترین ابعادی است که مردم وسکونتگاه های دریاچه ارومیه یکی از ثروتمندترین پارک های ملی و جذاب ترین زیستگاه طبیعی حیوانات بوده است که در حال حاضر با بحران کمبود آب و خشک شدن روبرو است که در ابعاد مختلف در مناطق اطراف آن تبعات بسیاری داشته است. می توان گفت عواقب اقتصادی و اجتماعی ناشی ازخشک شدن یکی از مهمترین جنبه های تأثیر گذار بر مردم و شهرک های منطقه است.در واقع با خشک شدن دریاچه ارومیه و متعاقباً کاهش آن در درآمد،سرمایه گذاری و اشتغال،مشکلات اجتماعی دیگری از جمله مهاجرت مردم از منطقه و کاهش اسکان در منطقه،به ویژه مناطق روستایی که وجود دارد ، به وجودمی آید. به جنبه های اقتصادی و اجتماعی به شدت وابسته به محیط طبیعی است.و با توجه به اهمیت مناطق روستایی و اهمیت این مناطق و دستیابی به توسعه پایداراجتماعی اقتصادی اقتصادی روستایی ناشی از بحران های طبیعی ، بسیار مهم است. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر خشک شدن دریاچه ارومیه بر توسعه اقتصادی - اجتماعی با مطالعه موردی روستای شمالی انزال انجام شد. در این مطالعه،جامعه آماری شامل کلیه ساکنان شمال انزال بود که 328 نفر از آنها با فرمول کوکران به عنوان جامعه آماری انتخاب و با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته و آمار موجود در این زمینه است که روایی و پایایی پرسشنامه ارائه شده را می توان تأیید کرد. سپس با استفاده از روشهای آماری مستقل و تحلیل آماری با استفاده از پیرسون ، رگرسیون و فریدمن ، تأثیر خشک شدن دریاچه ارومیه بر توسعه اقتصادی و اقتصادی بررسی شده است. نتایج این تحقیق فرضیه های تحقیق را تأیید می کند و تأثیر بسزایی در خشک شدن دریاچه ارومیه بر توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد. در نتیجه ، برای کاهش بحران ناشی از این پدیده ، باید عوامل انسانی و طبیعی مؤثر در خشک شدن دریاچه ارومیه را کنترل و کاهش دهیم و برای درک عواقب این بحران ، باید بتوانیم راهکارهایی را برای کاهش این عواقب شناسایی کنیم مناطق آسیب دیده. تا تأثیر بگذارد
تأثیر توسعه اقتصادی- اجتماعی بر کیفیت هوا در کشورهای منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله بررسی اثر توسعه اقتصادی- اجتماعی بر کیفیت هوا در منطقه خاورمیانه است. بدین منظور اثر شاخص های توسعه اقتصادی و اجتماعی و شاخص های استفاده از منابع طبیعی به عنوان یکی از محرک های اصلی رشد و توسعه در منطقه خاورمیانه بر انتشار دی اکسید گوگرد به عنوان شاخص برای کیفیت هوا بررسی شد. با توجه به این که آلودگی هوا پدیده ای پایدار در زمان است، برای بررسی نحوه اثرگذاری متغیرها بر انتشار دی اکسید گوگرد از مدل پنل با ضرایب متغیر زمانی طی دوره زمانی 2000-2019 استفاده شد. نتایج نشان داد سرمایه انسانی، درآمد سرانه و نوآوری، بیشترین اثر را بر افزایش انتشار گاز دی اکسید گوگرد دارند؛ اما، شاخص های استفاده از منابع به ویژه، مصرف سوخت فسیلی باعث کاهش انتشار گاز دی اکسید گوگرد می شوند. در واقع، با توجه به مصرف اندک انرژی تجدیدپذیر در منطقه خاورمیانه، مصرف انرژی بیشتر برپایه منابع کربن محور است. بنابراین، برای کاهش انتشار دی اکسید گوگرد لازم است از نوآوری ها و فناوری های محیط زیست محور بجای تکنولوژی محور استفاده شود تا روند رشد و توسعه اقتصادی به رشد و توسعه پایدار منجرشود.
نقش بازارهای دوره ای محلی در توسعه اقتصادی - اجتماعی روستاهای استان گیلان
بازارهای دوره ای محلی، مکانی برای فروش محصولات تولیدی کشاورزان و روستائیان می باشند. این بازارها نقش مهمی در توسعه روستایی دارند. زیرا هر تغییر و تحول در این بازارها بر روی زندگی به ویژه بهره وری های اقتصادی روستائیان و کشاورزان اثر می گذارد. بر این اساس هدف این تحقیق مطالعه بازارهای دوره ای محلی و نقش آن در توسعه روستایی است. منطقه مورد مطالعه این تحقیق در 9 شهر دارای بازارهای دوره ای محلی می باشد که جامعه آماری آن شامل 300 فروشنده بوده است که به صورت قراردادی نیمی از جامعه مورد تحقیق مورد پرسش گری قرارگرفته اند. شهرهای نمونه بر اساس نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. در هر شهر با کمک نمونه گیری تصادفی سیستماتیک، نمونه ها از میان فروشندگان انتخاب شدند. پایایی تحقیق توسط آلفای کرونباخ مورد آزمون قرار گرفت و روایی آن نیز توسط متخصصان کشاورزی و جغرافیای روستایی سنجش و بررسی شده است. داده های کسب شده در پرسش گری توسط نرم افزار SPSS داده پردازی و تحلیل شدند و از روش های توصیفی (میانگین، انحراف معیار، و C.V) و تحلیل عاملی جهت تحلیل داده ها استفاده شده است.
نتایج تحقیق حاکی از آن است که بازارهای دوره ای محلی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اثر مثبتی بر توسعه روستایی منطقه مورد مطالعه داشته اند. زیرا نتایج تحقیق حاکی از آن است که در بعد اقتصادی سه مؤلفه، در بعد اجتماعی و فرهنگی دو مؤلفه در بازارهای دوره ای وجود دارند که بر توسعه روستایی اثر گذارند و عامل توسعه اقتصادی و اجتماعی در نواحی روستایی منطقه می شوند.
همبستگی کانونیکال توسعه بر نابرابری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: نسبت میان توسعه و نابرابری در ایران معاصر همواره از موضوعات مهم و چالش برانگیز بوده است که اذهان بسیاری از اندیشمندان جامعه ایران را به خود مشغول داشته است. در همین راستا، در مطالعه حاضر تلاش شده است با تکیه بر تحلیل همبستگی کانونیکال، ارتباط میان مجموعه متغیرهای سازنده سازه توسعه اقتصادی_اجتماعی و مجموعه متغیرهای سازنده سازه نابرابری اجتماعی در جامعه ایران مورد بررسی تجربی قرار گیرد. روش مطالعه: با توجّه به ماهیت موضوع و همچنین پرسش اصلی، پژوهش حاضر از حیث نوع مطالعه، تبیینی می باشد که از روش تطبیقی ِکمّی درون کشوری با واحد تحلیل "ایران/ سال" برای دوره زمانی 1368 تا 1398 استفاده شده است. یافته ها: مقدار ضریب همبستگی کانونیکال برای ریشه اصلی اول معادل 898/0 بوده است که مبین رابطه ای قوی بین ترکیبی از دو مجموعه متغیرهای نشانگر سازه های توسعه اقتصادی_اجتماعی و نابرابری اجتماعی است. مجذور این همبستگی معادل با 806/0 بدست آمد که مبین آن بود که مجموعه متغیرهای سازنده توسعه اقتصادی _ اجتماعی توانسته اند حدود 81 درصد از تغییرات مجموعه متغیرهای سازنده نابرابری اجتماعی را پیش بینی و تبیین کنند. مقدار ضریب همبستگی کانونیکال تابع دوم نیز معادل 692/0 بدست آمد که با توجه به سطح معناداری آن مورد تفسیر قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج همبستگی کانونیکال ریشه اول نشان داد که رابطه ای بسیار قوی (با ضریب همبستگی 90/0) میان ترکیبی خطی از دو مجموعه از متغیرهای سازنده توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی در ایران وجود داشته که از لحاظ آماری نیز کاملاً معنادار بوده است. نتیجه نهایی آن که، افزایش شاخص های توسعه اقتصادی-اجتماعی در دوره زمانی 1368 تا 1398 در ایران، احتمال عمیق تر شدن میزان نابرابری اجتماعی را بشدت افزایش داده است.
نسبت توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی در ایران بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبت عدالت (= عدم نابرابری) و توسعه همواره موضوعی چالش برانگیز بوده است. درحالی که برخی اقتصاددانان، نابرابری فزاینده را نتیجه ناگزیر توسعه مسلم فرض می کنند، تعدادی نیز معتقدند تقریباً تمام عوامل بازتولیدکننده توسعه نیافتگی ریشه در غفلت از مسئله عدالت اجتماعی و نابرابری های بدون توجیه دارد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی ارتباط دو مقوله مهم توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی در جامعه ایران پساانقلابی است.پرسش اصلی مقاله ناظر به چگونگی و نوع رابطه این دو مقوله در سطح کشوری در بازه زمانی 1368 تا 1398 است. برای پاسخ به این پرسش از سه دیدگاه کوزنتس (ارتباط سهمی)، چلبی (ارتباط خطی منفی) و رفیع پور (ارتباط خطی مثبت) استفاده شد و با بهره گیری از روش تطبیقی کمی با طرح تحقیق طولی تک کشوری، فرضیه های برآمده از دیدگاه های نظری فوق آزموده شدند.یافته های تحقیق نشان می دهد میان دو مقوله توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری نوعی ارتباط خطی منفی معنادار با شدت به نسبت قوی (000/0 sig:، 719/0- beta:) و ارتباط سهمی به شکل وارون U وجود دارد، اما با توجه به ضرایب تعیین دیده شده، ارتباط به شکل وارون U مرجح بوده است.دستاوردهای نظری تحقیق، نوعی مطابقت با دیدگاه کوزنتس را نشان می دهد؛ بدین معنا که هرچند توسعه یافتگی در ایران ابتدا با نابرابری بالا همراه بوده است، به مرور زمان برعکس چنین وضعیتی رخ داده و میزان نابرابری کاهش یافته است؛ پس می توان گفت توسعه یافتگی بالا در طولانی مدت، سبب پایین آمدن نابرابری اجتماعی در ایران شده است.
تحلیل و تبیین جامعه شناختی توسعه اقتصادی- اجتماعی و توسعه پایدار در ایران از سال 1400- 1357(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف توسعه پایدار تامین نیازهای حال، آینده و رسیدن به وضعیت متوازن در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است. در واقع توسعه پایدار ارز دیجیتال توسعه است. نظام اجتماعی ایران علیرغم وجود پتانسیل های لازم جهت توسعه اقتصادی-اجتماعی، توسعه ای تک بعدی است که حالت آنومی اقتصادی-اجتماعی به خود گرفته است. هدف این مقاله تحلیل و تبیین جامعه شناختی ساختار و کارکرد توسعه اقتصادی- اجتماعی و توسعه پایدار در ایران از سال 1400-1357 می باشد. روش بکار رفته در این مقاله اسنادی، تکنیک مورد استفاده تحلیل محتوی بوده و از رویکرد بومی دکتر سیف اللهی شامل: عناصر جغرافیایی- اقلیمی، معیشتی- اجتماعی، قومی-جمعیتی، فرهنگی و مدیریتی- سیاسی استفاده شده است. همچنین دو مولفه خاص گرایی و توسعه محلی توسط نگارنده به آن اضافه گردیده است. یافته های به دست آمده حاکی از آن است عدم توجه و شناخت ساختارهای توسعه به وجود آورنده ی وضعیت فعلی و توسعه ناپایدار کشور است. در نتیجه (1) ناپایداری توسعه ایران به دلیل شرایط داخلی، شرایط خارجی و نظام جهانی (2) بودجه بندی و بودجه ریزی کشور بر اساس نفت، توسعه ایران را دچار تقلیل گرایی از نوع نفت گرایی کرده که اخیرا این تقلیل گرایی از نفت گرایی به تقلیل گرایی جناحی- سیاسی تغییر جهت داده است. تمامی این موارد در بحرانی شدن و بروز مشکلات و آسیب های مختلف اجتماعی از قبیل فقر، اعتیاد، فحشا، خودکشی بی هنجاری مدگرایانه، تورم، مدرک گرایی، لمپن گرایی، استفاده بی رویه از منابع طبیعی و تخریب محیط زیست نقش اساسی داشته است.