مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
تعارض زناشویی
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(تیر) ۱۳۹۹ شماره ۸۸
475-482
حوزه های تخصصی:
زمینه: تعارضات زناشویی تنش ها و فشارهای روانی بر زوجین تحمیل می کند که اثرات مخربی بر رضایت زناشویی آنها دارد. مرور پژوهش ها نشان می دهد که بازآموزی اسنادی بر متغیرهای مختلفی تأثیر می گذارد اما تعیین اثربخشی آن بر تعارض و رضایت زناشویی زوجین متقاضی طلاق مغفول مانده است. اما مسئله اصلی اینست: آیا بازآموزی اسنادی در حل تعارض زناشویی و افزایش رضایت زناشویی متقاضیان طلاق تأثیر دارد؟ هدف: پژوهش با هدف بررسی اثربخشی و پایداری بازآموزی اسنادی در حل تعارض زناشویی و افزایش رضایت زناشویی زوجین متقاضی طلاق بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زوجین متقاضی طلاق بود که در سال 1396 از دادگستری شهر گنبدکاووس به مراکز مشاوره شهر به منظور کاهش تعارض و جلوگیری از طلاق و ایجاد سازش ارجاع داده شده بودند.30 زوج به روش تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (15 زوج) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی (1388)، پرسشنامه رضایت زناشویی افروز (1390) و برنامه مداخله شامل بازآموزی اسنادی استینهارت و دالیبر (2008). تحلیل داده ها از طریق آزمون کوواریانس انجام شد. یافته ها: برنامه بازآموزی اسنادی بر حل تعارض زناشویی و همچنین افزایش رضایت زناشویی زوجین متقاضی طلاق تأثیر داشت (0/001 P< ). نتایج آزمون پیگیری هم نشان می دهد که بازآموزی اسنادی در مرحله پیگیری هم معنادار بوده است (0/001 P< ). نتیجه گیری: می توان از روش بازآموزی اسنادی در راستای کاهش تعارضات زناشویی و افزایش رضایت زناشویی استفاده کرد.
اثربخشی خانواده درمانی راهبردی کوتاه مدت بر تعارض های زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
54 - 68
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی خانواده درمانی راهبردی کوتاه مدت بر تعارض های زناشویی انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه های آزمایش، گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره شرکت مهندسی و توسعه نفت است که از میان آن ها تعداد 45 نفر که به دلیل داشتن مشکلات زناشویی و خانوادگی به این مرکز مراجعه کردند به صورت در دسترس انتخاب شدند. پس از همتاسازی آزمودنی ها، ملاک های ورود و خروج پژوهش به شیوه هدفمند 20 زوج انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه گمارش شدند. در این پژوهش 10 زوج (20 نفر) در گروه آزمایش و 10 زوج (20 نفر) در گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش پس از اجرای پیش آزمون به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان دریافت کردند؛ اما گروه گواه پس از انجام پیش آزمون، هیچ گونه درمانی دریافت نکردند. هر دو گروه در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه به وسیله ی پرسشنامه های مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خانواده درمانی راهبردی کوتاه مدت بر بهبود تعارضات زوجین شرکت کننده در پس آزمون و پیگیری (5/92=P=0/005,F) اثر داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که خانواده درمانی راهبردی کوتاه مدت علاوه بر ارتقا سطح سازگاری زوجین منجر به کاهش تعارضات نیز شده است.
اثربخشی زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند بر بهزیستی روانشناختی و تعارض زناشویی زوجین بعد از تولد اولین فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۲
183-198
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند بر بهزیستی روانشناختی و تعارض زناشویی بعد از تولد اولین فرزند زوجین شهرستان اهواز بود. بر این اساس، سه زوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری انجام شد و زوجین به مقیاس بهزیستی روانشناختی و مقیاس تعارض زناشویی کانزاس پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان داد زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند باعث کاهش معنادار تعارضات زناشویی شد ولی بر بهزیستی روانشناختی زوجین تاثیر معنادار نداشت. زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند می تواند برای تسهیل انتقال زوجین به مرحله والدگری موثر باشد و خانواده درمانگران می توانند از این روش درمانی برای بهبود روابط زناشویی زوجین ایرانی استفاده کنند.
نقش اجتناب شناختی و ابرازگری هیجانی در پیش بینی تعارض زناشویی زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۰ شماره ۹۸
209-218
حوزه های تخصصی:
زمینه: تعارض های زناشویی تأثیر عمیق منفی بر روابط زوجین و پیرو آن بر بافت و روابط خانوادگی می گذارد . اگرچه پژوهش های متعددی بر روی تعارض زناشویی انجام شده است اما پژوهشی که به بررسی نقش اجتناب شناختی و ابرازگری هیجانی در پیش بینی تعارض زناشویی بپردازد مورد غفلت واقع شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش اجتناب شناختی و ابرازگری هیجانی در پیش بینی تعارض زناشویی انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبس تگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان متأهل مراجعه کننده به سرای محله های منطقه 1، 2 و 3 شهر تهران در تابستان سال 1398 بود که 324 نفر از آنان به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس تعارض زناشویی ثنایی ذاکر و براتی ( ۱۳۸۷) ، مقیاس اجتناب شناختی سکستون و داگاس (۲۰08) و مقیاس ابرازگری هیجانی کینگ و امونز (1990) استفاده شد. برای تحلیل یافته ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد اجتناب شناختی و ابرازگری هیجانی با تعارضات زناشویی همبستگی معنی دار دارند و 64 درصد از واریانس تعارضات زناشویی را پیش بینی می کنند (0/05 p< ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، لزوم توجه به آگاهی بخشی به افراد در رابطه اجتناب شناختی و ابرازگری هیجانی ضرورت می یابد. از نتایج این پژوهش می توان در راستای تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و درمانی به منظور کاهش سطح تعارضات زناشویی استفاده کرد.
تغییرات زندگینامه شغلی آینده نگر از طریق مداخلات روایتی مبتنی بر داستان زندگی من و روایت های ترسیمی : مطالعه موردی با مشکل گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
229 - 258
حوزه های تخصصی:
تجربه ی گذارهای متعدد به عنوان مشخصه ی مسیرهای شغلی نوین، ضرورت نوآوری در زمینه ی مداخلات را پررنگ می کند. از جمله مداخلات نوین، مداخلات طراحی زندگی با هدف تغییر روایت های شغلی است. پژوهش حاضر با دو هدف انجام شد. هدف اول بررسی چگونگی تأثیر مداخلات روایتی شغلی مبتنی بر داستان شغلی من (MCS) و روایت های ترسیمی (PN) بر تغییرات زندگینامه ی شغلی آینده نگر (FCA)، و هدف دوم مطالعه ی چگونگی تاثیر این مداخلات بر عبور موفقیت آمیز گذار از طریق ایجاد تغییر در عاملیت و تأمل پیشگی بود. روش مطالعه در این پژوهش، کیفی و از نوع مطالعه ی موردی بود. این پژوهش تأثیر مداخله ی مبتنی بر داستان شغلی من و روایت های ترسیمی که در قالب 4 جلسه اجرا شد را بر روی یک مورد مطالعه، به طور عمیق مورد بررسی قرار داد. شیوه ی جمع آوری داده شامل مصاحبه ی عمیق، مشاهده و ثبت اسناد بود. بررسی تغییرات زندگینامه ی شغلی آینده نگر، با استفاده از فرم زندگینامه ی شغلی آینده نگر(رفوس، 2009) به صورت مقایسه ی پیش -پس مداخله صورت پذیرفت. مقایسه ی پیش -پس مداخله ی مورد مطالعه در یافته ها دو تغییر موضوعی در فرم زندگینامه ی آینده نگر در موضوعات کلی به مضمون موضوعات مشخص تر و نیز بی اعتنایی به مضمون جهت گیری را گزارش کرد . نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از مداخله های روایتی (MCS) و (PN)در قالب یک مداخله ی واحد، برای گسترش روایت-های آینده نگرانه ی مسیرشغلی مورد مطالعه مفید بوده و هم چنین، با ایجاد تغییر در عاملیت و تأمل پیشگی به عبور موفق او در گذار دانشگاه کمک کرده است.
بررسی رابطه تعارض کار – خانواده و تعارض زناشویی با نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین تعارض کار-خانواده و تعارض زناشویی با نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی در کارکنان ایران خودرو دیزل بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن را 5260 نفر از کارکنان ایران خودرو دیزل تشکیل دادند که 360 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و به مقیاس های تعارض کار-خانواده کارلسون و همکاران (2000)، تعارض زناشویی اشتراوس (1979) و سرمایه روان شناختی لوتانز و آویلو (2007) پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: همبستگی بین متغیرها نشان داد که بین تعارض کار-خانواده و ابعاد آن با تعارض زناشویی رابطه منفی و بین سرمایه روان شناختی و خرده مقیاس های خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی با تعارض زناشویی رابطه منفی (001/0= P ) معناداری دارد. همچنین بین سرمایه روان شناختی و خرده مقیاس های خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی با تعارض کار-خانواده و ابعاد آن رابطه منفی (001/0= P ) معناداری به دست آمد. تحلیل رگرسیون گام به گام نیز تعارض کار-خانواده و سرمایه روان شناختی را پیش بینی کننده های معنی داری برای تعارض زناشویی نشان داد؛ هم چنین بر اساس نتایج معلوم شد که ابعاد خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی پیش بینی کننده قوی تعارض زناشویی هستند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که سرمایه روان شناختی به عنوان یک عامل ضربه گیر می تواند تأثیر منفی تعارض خانواده-کار و سرریزشدگی کار-خانواده بر تعارضات زناشویی کارکنان را تضعیف کند.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر نظریه انتخاب بر تعارضات و دلزدگی زناشویی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر نظریه انتخاب بر کاهش تعارضات و دلزدگی زناشویی در زوجین بود . روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری دو ماهه و جامعه آماری زوج های مراجعه کننده به مرکز مشاوره مهرآور شهر تهران در بازه زمانی تیر و مرداد 1397 بودند. از بین داوطلبان پس از غربالگری با پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنایی ذاکر (1379) و دلزدگی زناشویی پاینز (1996) 20 زوج انتخاب و به صورت تصادف 10 زوج در گروه آزمایش و 10 زوج در گروه گواه کاربندی شده اند. زوج های گروه آزمایش بسته درمانی دوبا، گراهام، بریتزمن و میناترا (2009) را در 6 جلسه 60 دقیقه ای یک بار در هفته به صورت گروهی دریافت و افراد گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها با استفاده از طرح تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد . یافته ها: نتایج در سطح معناداری 05/0> P ، حاکی از تأثیر مداخله زوج درمانی بر اساس نظریه انتخاب بر تعارض زناشویی (61/3 F= ) و دلزدگی زناشویی (31/4 F= ) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود . نتیجه گیری: با توجه به اینکه میزان صمیمیت به شکل گسترده ای بر کیفیت روابط زناشویی زوج ها اثرگذار است، مداخله غنی سازی زندگی زناشویی بر اساس نظریه انتخاب با اصلاح و افزایش تعامل ها بین زوج ها باعث افزایش صمیمیت و بهبود کیفیت روابط زناشویی آن ها می شود. از این رو توصیه می شود زوج درمانگران از این روش درمانی استفاده کنند.
نقش میانجی ناگویی هیجانی و اضطراب ناشی از کرونا در ارتباط بین تاب آوری با تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
143 - 159
حوزه های تخصصی:
شیوع ویروس کرونا و به دنبال آن، قرار گرفتن افراد در شرایط قرنطینه، تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی زیادی در پی داشت. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی ناگویی هیجانی و اضطراب ناشی از کرونا در ارتباط بین تاب آوری با تعارضات زناشویی در دوران قرنطینه انجام شد. طرح پژوهش حاضر، همبستگی از نوع الگویابی تحلیل مسیر است. جامعه آماری پژوهش، همه زوجین دانشجوی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین در سال 1399 بود. در این پژوهش 100 زوج به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی (ثنایی ذاکر)، پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو، مقیاس اضطراب بیماری کرونا (علی پور و همکاران) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون جمع آوری و با استفاده از مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها نشان داد ناگویی هیجانی و اضطراب ناشی از کرونا بین تعارضات زناشویی زوجین و تاب آوری نقش میانجی دارد؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت با ارتقاء تاب آوری، توانایی مقابله در برابر عوامل اضطراب زا و تنظیم هیجان افزایش می یابد و به دنبال آن مشکلاتی همچون تعارضات زناشویی کاهش می یابد. از این یافته می توان استفاده از آموزش برنامه های ارتقای تاب آوری در مقابله با اضطراب و مشکلات وابسته را پیشنهاد کرد.
مقایسه اثربخشی درمان مهارت مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی و درمان مبتنی برشفقت بر کیفیت روابط بین فردی و معنای زندگی زنان دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش خانواده به عنوان کوچک ترین واحد اجتماعی می تواند هم در جنبه مثبت و هم در جنبه منفی بسیار تأثیرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی و درمان شفقت بر کیفیت روابط بین فردی و معنای زندگی زنان دارای تعارض زناشویی بود.این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و آزمون پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان زن متاهل دارای تعارض های زناشویی است.نمونه ی آماری این پژوهش شامل 45 نفر از این دانشجویان بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (15 نفره)، جایگزین شدند. گروه اول درمان مهارت های مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی و گروه دوم درمان مبتنی برشفقت و گروه سوم به عنوان گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. از پرسشنامه کیفیت روابط پیرز، ساراسون و ساراسون و پرسشنامه معنای زندگی استگر استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد.نتایج نشان داد که هر دو نوع درمان در شاخص کیفیت روابط بین فردی و معنای زندگی اثربخش بوده است. مهارت های مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی در هر دو متغیر کیفیت روابط بین فردی و معنای زندگی نتایج مطلوب تری نسبت به شفقت درمانی داشته است ولی اختلاف گروه ها معنادار نیست.نتایج حاکی از این است که درمان مهارت های مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی و شفقت ورزی در حوزه سلامت روانی خانواده مانند کیفیت روابط بین فردی و معنای زندگی اثربخشی معناداری دارند.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی در زنان شهرستان چالوس
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی زنان شهرستان چالوس به روش توصیفی- همبستگی صورت گرفته است و جامعه ی آماری آن را زنان شهرستان چالوس تشکیل داده اند. متناسب با حجم جامعه ی آماری بر اساس جدول مورگان 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. از پرسشنامه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ، تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق استفاده شده است و آزمون آماری رگرسیون غلتان به روش همزمان برای تحلیل داده ها به کار بسته شده است. یافته ها حاکی از آن بوده اند که متغییر راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان بر رابطه بین تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی زنان نقش میانجی بازی نمی کند. متغیر راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان بر رابطه بین تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی زنان نقش میانجی بازی می کند. راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان بین تعارض زناشویی با خستگی جسمی نقش میانجی بازی نمی کند. راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان بین تعارض زناشویی با فروپاشی عاطفی و فروپاشی روانی نقش میانجی بازی می کند. راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان بین تعارض زناشویی با خستگی جسمی و فروپاشی عاطفی وفروپاشی روانی زنان نقش میانجی بازی می کند.
اثر بخشی روش آموزش گروهی رضایت، مبتنی بر نظریه انسان سالم بر فرسودگی زنا شویی زوجین دارای تعارض زناشویی
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی روش آموزش گروهی رضایت مبتنی بر نظریه انسان سالم بر فرسودگی زنا شویی زوجین دارای تعارض زناشویی بود. روش انجام این پژوهش نیمه آزمایشی و طرح تحقیق از نوع دو گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه ی زوجینی بودند که دارای تعارض با همسران خود بوده و در سه ماه تابستان 1399برای مشاوره به مراکز مشاوره و کلینیک ها ی خانواده شهر اصفهان مراجعه نمودند، که از بین آن ها 32 زوج که از پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی نمره لازم را کسب نمودند به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز (1996) استفاده شد. در مرحله مداخله، از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد اما فقط گروه آزمایش تحت روش آموزش گروهی رضایت مبتنی بر نظریه انسان سالم آقایی(۱۳۹۹)، در ۸ جلسه 9۰ دقیقه ای قرار گرفت. بعد از پایان ۸ جلسه از هر دو گروه پس آزمون و پیگیری یک ماهه گرفته شد، که تعداد آنها پس از ریزش به 30 زوج (هرگروه 15زوج) رسید. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته های حاصل از نتایج نشان داد که روش آموزش گروهی رضایت مبتنی بر نظریه انسان سالم بر فرسودگی زنا شویی زوجین دارای تعارض زناشویی اثربخش بود(۰5/۰> P ). این نتیجه در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. لذا با توجه به نتایج به دست آمده، حمایتی از روش آموزش گروهی رضایت مبتنی بر نظریه انسان سالم بر بهبود فرسودگی زنا شویی زوجین دارای تعارض زناشویی فراهم شد.
الگوی پیش بینی سبک های حل تعارض بر اساس ابعاد تمایزیافتگی و انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی شفقت ورزی به خود زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که حل تعارضات بین فردی به اندازه روابط اجتماعی به ویژه در بین زوجین دارای اهمیت فراوانی است؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف الگوی پیش بینی سبک های حل تعارض بر اساس تمایزیافتگی، انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی شفقت ورزی در مردان و زنان جوان با تعارض انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان دارای تعارض زناشویی شهر کاشان بود. نمونه این پژوهش شامل ۳۹۳ نفر از زوجین دارای تعارض زناشویی بودند که به صورت در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پژوهش شامل مقی اس تکنیک های حل تع ارض استراوس و همکاران (۱۹۸۳)، پرسشنامه شفقت به خود نف (۲۰۰۳)، پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی دنیس وندروال (۲۰۱۰) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورون و اسمیت (۲۰۰۳) پاسخ دادند. داده های پژوهش با روش تحلیل مسیر و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار آماری AMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و شفقت ورزی به خود می تواند بین انعطاف پذیری و سبک حل تعارض مذاکره و پرخاشگری روانی و همچنین بین تمایز خویشتن و سبک های حل تعارض مذاکره و پرخاشگری جسمانی نقش میانجی ایفا نماید (۰۰۱/۰ ≥ P ). نتیجه گیری: با توجه به اثرات تعارض های زناشویی بر زوجین، خانواده ها و جامعه، شناسایی متغیرهای دخیل در این مهم می تواند زمینه را جهت برنامه ریزی جهت پیشگیری و درمان سبک های مخرب حل تعارض های زناشویی فراهم سازد و به نظر می رسد که تمایزیافتگی خویشتن و شفقت ورزی به خود ازجمله متغیرهای مؤثر در بهبود تکنیک های حل تعارض استفاده شده در زنان و مردان دارای تعارض زناشویی است.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجان محور و درمان کوتاه مدت راه حل محور بر صمیمیت زناشویی در زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
241-256
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجان محور و درمان کوتاه مدت راه حل محور بر صمیمیت زناشویی در زنان دارای تعارض زناشویی بود. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 زن انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های تعارض های زناشویی براتی و ثنایی و صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون استفاده شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه های آزمایشی تحت طرحواره درمانی هیجان محور (12 جلسه 120 دقیقه ای) و درمان کوتاه مدت راه حل محور (6 جلسه 120 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد، هر دو درمان طرحواره درمانی هیجان محور و درمان کوتاه مدت راه حل محور بر افزایش صمیمیت زناشویی در زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز روان شناختی اثربخش بودند (0.01p <) و بین اثربخشی دو درمان بر افزایش صمیمیت زناشویی در زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز روان شناختی، تفاوت معنی داری وجود نداشت (0.05p>). بنابراین می توان، از طرحواره درمانی هیجان محور و درمان کوتاه مدت راه حل محور در جهت افزایش صمیمیت زناشویی در زنان بهره برد.
بررسی تأثیر تعارض زناشویی بر نگرانی های دوران بارداری: نقش میانجی بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درگیر شدن در تعارض و اختلافات زناشویی در دوران پر تنیدگی بارداری، دارای اثرات فراوانی است که می توان با گسترش بهزیستی روان شناختی زنان باردار، آن ها را در برابر تنش های روانی پایدار کرد ، ازاین روی هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تعارض زناشویی بر نگرانی های دوران بارداری با نقش میانجی گر بهزیستی روان شناختی بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری همه زنان باردار 18-40 ساله مراجعه کننده به دفتر پزشک کارآزمودگان زنان و زایمان، بیمارستان ها و مراکز بهداشت شهر مشهد در نیمه نخست سال 99-98 بود؛ نمونه آماری شمار 150 زن باردار است که به روش نمونه گیری در دسترس و بر پایه جدول مورگان انتخاب شده و موردبررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد تعارضات زناشویی بازنگری شده- ۵۴ پرسشی (1388)، پرسشنامه نگرانی های دوره بارداری (آلدرسی و لین، ۲۰۱۱) و همچنین پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (ریف، ۲۰۰۲) استفاده شد. داده های جمع آوری شده، با به کارگیری مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) به وسیله نرم افزار Spss23 و Lisrel 8.8 تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد با توجه مقادیر ضریب مسیر و T، تعارض زناشویی بر نگرانی دوران بارداری اثر مستقیم و معنادار دارد (68/0 و 48/7=T)؛ به عبارت دیگر هرچقدر تعارض زناشویی بالا رود نگرانی هم بالا می رود (01/0>P). از سویی نتایج پژوهش نشان داد تعارض با بهزیستی روان شناختی اثر معکوس دارد (69/0- و 82/7-=T)؛ یعنی هرچقدر تعارض بالا رود بهزیستی روان شناختی پایین می آید. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که تعارض زناشویی افزون بر اینکه می تواند عامل خطری برای نگرانی های دوران بارداری باشند، می تواند از راه بهزیستی روان شناختی اثر غیرمستقیمی بر تراز نگرانی های دوران بارداری بگذارد.
شناسایی دلایل شکل گیری تعارض زناشویی در دوران عقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره عقد ورود به مرحله جدیدی از زندگی است که تأثیر مهمی در زندگی فردی و اجتماعی هر شخصی دارد. براین اساس پژوهش حاضر باهدف شناسایی دلایل شکل گیری تعارضات زناشویی در دوره عقد انجام شد. این پژوهش کیفی با استفاده از رویکرد تحلیل مضمونی (تماتیک) انجام شد. جمعیت موردمطالعه پژوهش برابر است با مشارکت کنندگان پژوهش که زوج های عقد کرده متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1399 که ملاک های ورود به پژوهش داشتند را شامل شد. مشارکت کنندگان بر مبنای منطق نمونه گیری هدفمند و به روش در دسترس از بین مراجعان واجد شرایط انتخاب شدند. فرایند نمونه گیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 16 مشارکت کننده از طریق مصاحبه موردمطالعه قرار گرفتند. تحلیل مضمونی اطلاعات نشان داد که نٌقصان در ابعاد فردی، تعاملی، خانواده اصلی و انطباق پذیری فرهنگی چهار دلیل اصلی تعارض در عقد محسوب می شود. زوج های متعارض در دوران عقد به دلیل این نقصان چندوجهی، به جای حرکت در مسیر الگوی مکملیت زن و شوهری، الگوی آسیب زا تعقیب-گریز و یا کنترل منفی را بر رابطه حاکم می کنند و در نتیجه دامنه تعارض گسترده می شود. براین اساس در فرایند مشاوره با زوج های متعارض دوره عقد تمرکز بر نقصان شناسایی شده اهمیت بیشتری دارد.
مقایسه اثر بخشی آموزش رضایت مندی جنسی و رویکرد مسترز و جانسون بر سازگاری و تعارض زناشویی زوج های دارای نارضایتی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
103 - 123
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی آموزش رضایت مندی جنسی ایرانی و رویکرد مسترز و جانسون بر سازگاری و تعارض زناشویی اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی سه گروهی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. از میان 60 زوج مراجعه کننده به دو مرکز روان شناسی و مشاوره شهر تهران در زمستان 1397، 45 زوج به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. پرسشنامه تعارض زناشویی (ثنایی و همکاران، 1386) و مقیاس سازگاری زوجی (اسپانیر، 1976) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. دو گروه آموزش رضایت مندی جنسی ایرانی و آموزش رویکرد مسترز و جانسون طی 6 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها از طریق تحلیل واریانس مختلط با اندازه های تکرار شده و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که در سازگاری زناشویی، فقط گروه آموزش رضایت مندی جنسی ایرانی با گروه گواه (01/0>p) و در تعارض زناشویی، گروه آموزش رضایت مندی جنسی ایرانی با گروه مسترز و جانسون و با گروه گواه دارای تفاوت معنادار هستند (05/0>p). همچنین فقط در تعارض زناشویی گروه آموزش مسترز و جانسون با گروه گواه دارای تفاوت معنادار بود (05/0>p). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش رضایت مندی جنسی ایرانی برای کاهش تعارض و افزایش سازگاری و آموزش رویکرد مسترز و جانسون در کاهش تعارض زناشویی، آموزش های موثری هستند.
مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و تحلیل رفتار متقابل بر کاهش تعارض زناشویی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
88 - 108
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی طرح واره درمانی در مقایسه با تحلیل رفتار متقابل بر تعارض زناشویی زوجین متقاضی طلاق صورت گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری همه افراد متاهل دارای اختلاف زناشویی شهر رشت در نیمه دوم سال 1397 بود که به مراکز مشاوره، شوراهای حل اختلاف و دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند که تعداد 40 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش طرح واره درمانی ( 15 نفر)، گروه آزمایش درمان تحلیل رفتار متقابل ( 15 نفر) و گروه گواه ( 15 نفر) کاربندی شدند. گروه ازمایش طرح واره درمانی تحت مداخله بسته آموزشی یانگ و همکاران (2003) و گروه آزمایش تحلیل رفتار متقابل تحت مداخله بسته درمانی استوارت (1395) به مدت دوازده جلسه یک ساعتی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله طرحواره درمانی و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض زناشویی (23/125=F، 001/0=P) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار است. نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد بین دو گروه تحلیل رفتار متقابل و طرح واره درمانی تفاوت معناداری در اثربخشی کاهش تعارضات زناشویی وجود دارد (05/0=P)؛ بنابراین تحلیل رفتار متقابل تأثیر بیشتری بر کاهش تعارضات زناشویی شرکت کنندگان داشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پیشنهاد می شود برنامه های درمانی روان شناختی مانند درمان اثربخشی زوج درمانی طرح واره محور و تحلیل رفتار متقابل توسط درمانگران آموزش دیده به صورت برنامه های هفتگی آموزش داده شوند تا زمینه ارتقاء سطح رضایت زناشویی زوجین مهیا شود.
اثربخشی آموزش سازگاری زناشویی بر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارض زناشویی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عدم تحمل پریشانی، مشکلات در تنظیم هیجان و تعارضات زناشویی از عواملی هستند که می توانند بر روی کیفیت زندگی زوجین تأثیر بگذارند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش سازگاری زناشویی بر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارض زناشویی زوجین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش بود که از بین زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال های ۱۳۹۹-۱۳۹۸ تعداد ۳۰ زوج (۶۰ نفر) به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس آموزش سازگاری زناشویی بر روی گروه آزمایش در طول ۸ جلسه آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. در این پژوهش از پرسشنامه های تحمل پریشانی سیمونز و گاهر، دشواری تنظیم هیجان گروتز و روئمر و تعارضات زناشویی ثنایی و براتی استفاده گردید و داده های بدست آمده به شیوه تحلیل کوواریانس با نرم افزارSPSS نسخه ۲۲ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان از اثربخش بودن آموزش سازگاری زناشویی بر کاهش عدم تحمل پریشانی (۱۴۲/۷۶=fو ۰/۰۱>P)، میزان دشواری تنظیم هیجان (۱۴۶/۹۴=fو ۰/۰۱>P) و تعارضات زناشویی (۴۲۶/۲۱=fو ۰/۰۱>P) داشت؛ به عبارت دیگر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارضات زناشویی در زوجینی که برنامه آموزشی سازگاری زناشویی را دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه کنترل که هیچ مداخله ای را دریافت نکرده بودند به طور معنی داری کاهش یافته است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که اثر آموزش سازگاری زناشویی می تواند به عنوان مداخله ای مؤثر در مراکز مشاوره در مورد زوجینی که از مشکلات ارتباطی رنج می برند مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی واقعیت درمانی با آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
194-167
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش گروهی واقعیت درمانی و آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی بود. روش : طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارض و درگیری با همسر و مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 7 شهر تهران در سال 1398 بودند که از بین آنها با روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. در ابتدا از هر سه گروه پیش آزمون به عمل آمد و پس از آن گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی (گلاسر، 2012) و گروه آزمایش دوم نیز به مدت 8 جلسه آموزش شناختی رفتاری (فری، 1999)، بک (2011)، نینان و درایدن (2004) را به شیوه گروهی دریافت کردند. در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد و پس از گذشت سه ماه یک آزمون پیگیری جهت اطمینان از نتایج حاصله به عمل آمد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تعارض زناشوئی ثنایی و براتی، پرسشنامه های همدلی جولیف و فارینگتون و خودکنترلی تانجی و همکاران بودند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره وتحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو آموزش گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی و شناختی رفتاری اثر معناداری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی داشتند ( P<0.01 ) . همچنین، روش شناختی رفتاری بر خودکنترلی مؤثرتر از روش واقعیت درمانی و روش واقعیت درمانی بر همدلی مؤثرتر از روش شناختی رفتاری عمل نموده است. نتیجه گیری : با توجه به تأثیر هر دو روش بر متغیرهای پژوهش، استفاده از این آموزش ها به وسیله روان شناسان و مشاوران در برنامه های روان آموزشی افراد دارای تعارض زناشویی توصیه می شود. همچنین با توجه به اثرگذاری بیشتر هر آموزش بر یک متغیر پیشنهاد می شود تا برنامه های آموزش زوجی براساس این یافته ها تنظیم گردد.
اثربخشی درمان تلفیقی شناختی رفتاری - ذهن آگاهی بر تعارض زناشویی و اضطراب زنان دارای حسادت بیمارگون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
249-228
حوزه های تخصصی:
هدف: حسادت بیمارگون نسبت به همسر، یکی از شایع ترین شکایات زوج های مراجعه کننده برای زوج درمانی است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان تلفیقی شناختی رفتاری- ذهن آگاهی بر کاهش تعارض زناشویی و اضطراب زنان دارای حسادت بیمارگون انجام گرفت. روش: بدین منظور از روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه استفاده شد. نمونه پژوهش شامل 34 زن دارای حسادت بیمارگون بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره اصفهان انتخاب شد. روش مداخله شامل 10 جلسه ی گروهی درمان تلفیقی شناختی رفتاری-ذهن آگاهی بود که برای گروه آزمایش اجرا شد. به منظور سنجش متغیرها از پرسشنامه تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، ۱۳۷۹) و اضطراب حالت-صفت (اشپیلبرگر و همکاران، 1983) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری با کنترل پیش آزمون انجام گرفت. یافته ها: نتایج کاهش معناداری را در میانگین نمرات گروه آزمایش در هر دو متغیر اضطراب و تعارض زناشویی در مراحل پس آزمون و پیگیری نشان داد، لیکن در نمرات گروه گواه تغییر محسوسی مشاهده نشد. ( 0005 /0 p < ) نتیجه گیری: بنابراین درمان تلفیقی شناختی رفتاری- ذهن آگاهی در کاهش اضطراب و تعارض زناشویی زنان دارای حسادت بیمارگون مؤثر بوده و می تواند مورد استفاده ی متخصصان زوج درمانی و روان درمانگران قرار گیرد.