مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
یادداری
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه تاثیر نحوه ارائه محرک های متوالی بر یادگیری صریح و ضمنی توالی حرکتی مورد آزمایش قرار گرفت. برای دسترسی به اهداف تحقیق، ابتدا نرم افزار تخصصی ارائه محرکهای متوالی، ثبت زمان و خطای پاسخ در محیط برنامه نویسی C++ طراحی و نوشته شد. در این پژوهش 60 نفر آزمودنی راست دست، بدون تجربه قبلی با تکلیف به صورت تصادفی به پنج گروه آزمایشی (هر گروه 12 نفر) شامل مسدود – صریح ،مسدود- ضمنی، تصادفی – صریح ، تصادفی- ضمنی و گروه کنترل تقسیم شدند. ابتدا همه گروه ها در پیش آزمون شرکت کردند و سپس آزمودنی ها به استثنای گروه کنترل طی 5 جلسه تمرینی و در هر جلسه 3 بلوک 10 کوششی را به صورت مسدود و تصادفی انجام دادند. پس از مرحله اکتساب، آزمون یادداری و انتقال انجام شد. برای تحلیل یافته ها از آزمون t استیودنت، آنالیز واریانس سه عاملی با اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس دو عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد آزمودنی ها طی مرحله اکتساب پیشرفت معنی داری در زمان و دقت پاسخ داشته اند اما بین گروه های تمرینی تفاوت معنی دار وجود نداشت. بعلاوه گروه های یادگیری ضمنی در دو مولفه زمان پاسخ و دقت پاسخ پیشرفتی مشابه یادگیری صریح داشتند که بیانگر اثر بخشی این یادگیری است. همچنین آزمون یادداری نشان داد تمرین تصادفی در دقت حرکتی برتر از تمرین مسدود است اما نوع روش تمرینی تاثیری بر یادداری زمان عکس العمل متوالی نداشت. در آزمون انتقال نیز همه گروه ها انتقال به تکلیف جدید را فقط برای دقت پاسخ نشان دادند. علاوه بر این یافته ها نشان داد تمرین مسدود به افزایش یکپارچگی حسی حرکتی و زمانبندی حرکت منجر شد در حالی که تمرین تصادفی به ارتباط بهتر محرک-پاسخ منجر شد. به طور کلی نتایج این تحقیق از این ایده که یادگیری ای که در زمینه ای از تداخل اتفاق می افتد، می تواند یادداری و انتقال به تکلیف دیگر را نشان دهد، حمایت می کند.
مقایسه اثربخشی طراحی آموزشی مبتنی بر الگوی گانیه و دیک و کاری بر یادگیری، یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به اهمیت و تأثیر الگوهای طراحی آموزشی خصوصاً الگوهای طراحی گانیه و دیک و کاری در حوزه فعالیت های آموزشی انجام شده و هدف آن مقایسه اثربخشی طراحی آموزشی مبتنی بر الگوهای گانیه و دیک و کاری بر یادگیری، یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی سال سوم راهنمایی است. نوع پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، تمام دختران دانش آموز پایه سوم راهنمایی شهر اهر در سال تحصیلی 91-1390 بود و از این جامعه به طور تصادفی خوشه ای، ابتدا یک مدرسه و سپس تعداد سه کلاس 25 نفره به عنوان نمونه انتخاب شد. به منظور سنجش آزمودنی ها، آزمون یادگیری و یادداری و پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی(ISM) به کار گرفته شد. ضریب پایایی آزمون یادگیری با استفاده از روش دونیمه کردن 83/0 و ضریب پایایی پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی(ISM) با روش آلفای کرانباخ 81/0 بود. در این پژوهش، گروه آزمایشی یک(25 نفر) به روش مدل طراحی گانیه ، گروه آزمایشی دو(25 نفر) به روش مدل طراحی دیک و کاری و گروه کنترل(25 نفر) به شیوه مرسوم آموزش دیدند. پس از جمع آوری داده ها، در تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون بن فرونی) استفاده شد و با استفاده از نرم افزار spss محاسبه شد. نتایج نشان داد به کارگیری الگوی گانیه در طراحی آموزشی درس علوم تجربی در مقایسه با الگوی دیک و کاری باعث افزایش یادگیری و یادداری می شود، اما از نظر انگیزش پیشرفت بین گروه ها تفاوت معناداری وجود ندارد.
بررسی یادگیری یک الگوی حرکتی دست در کودکان 10-8 ساله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه مقایسه سه شیوه ارایه بازخورد در کودکان جهت فراگیری یک تکلیف حرکتی دست است که مستلزم هماهنگی فضایی و زمانی بود.
مواد و روش ها: سی کودک با دامنه ی سنی 8 تا10 ساله به صورت تصادفی در سه گروه بازخوردی متفاوت (100درصدی – حذفی– خودکنترل) جایگزین شدند. این پژوهش در طی سه روز به انجام رسید. در روزهای اول و دوم، در هر روز آزمودنی ها به تعداد 100 کوشش به تمرین تکلیف مورد نظر پرداختند و در طی روزهای دوم و سوم آزمون های یادداری و در روز سوم آزمون بازاکتساب به عمل آمد.
یافته ها: جهت پردازش داده ها در مراحل اکتساب و یادداری از آزمون ANOVAبا اندازه گیری های مکرر استفاده شد، که نشان داد در روز اول تمامی آزمودنی ها بر دقتشان به شکل معنی داری افزوده اند اما در روز دوم این افزایش دقت قابل مشاهده نیست. در آزمون های یادداری نیز مشخص شد که تفاوت معنی داری بین آزمون های یادداری وجود ندارد بدین معنی که 100 کوششی تمرینی که در روز دوم صورت گرفته است سبب ارتقا یادگیری آزمودنی ها نشده است. گروه بازخوردی 100 درصدی در آزمون های یادداری عملکرد بهتری از گروه های دیگر داشت به شکل که تفاوت عملکردی این گروه نسبت به گروه حذفی معنی دار بود. جهت پردازش داده ها در مرحله بازاکتساب از آزمون ANOVA یک سویه استفاده شد که نشان داد گروه بازخوردی 100 درصدی عملکرد بهتری نسبت به گروه های دیگر داشته به شکلی که این عملکرد در مقایسه با گروه حذفی معنی دار بود.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که ارایه بازخورد بیشتر می تواند سبب ارتقا یادگیری کودکان شود (مغایر با فرضیه هدایت) و نباید انتظار داشت کودکان به سرعت در کسب مهارت های حرکتی پیشرفت نمایند.
پادکست و تأثیر آن بر آگاهی های زیست محیطی دانش آموزان دوره راهنمایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بخشی از نتایج یک پژوهش را گزارش می نماید که با استفاده از یک طرح نیمه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون در سال 1391 انجام گرفته و به مقایسه تأثیر پادکست با روش مشارکتی در قیاس با روش رایج (سخنرانی معلم، بحث گروهی) بر میزان یادگیری و یادداری (یادگیری بلندمدت) دانش آموزان در زمینه مباحث زیست محیطی پرداخته است. به این منظور، دو گروه از دانش آموزان پایه دوم راهنمایی از یک مدرسه دخترانه انتخاب گردید و با رعایت اصل انتخاب تصادفی در هر یک از گروه ها جای داده شدند. سپس دانش آموزان گروه آزمایش در طول 8 جلسه به تولید پادکست آموزشی پرداختند و دانش آموزان گروه گواه نیز به همان میزان از جلسات و با استفاده از روش رایج در معرض آموزش قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد، نوع روش آموزشی به طور معناداری در میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان در زمینه مباحث زیست محیطی مؤثر بوده است. بدین صورت که میانگین یادگیری و یادداری دانش آموزان گروه آزمایشی (گروه پادکست) به طور معناداری از دانش آموزان گروه گواه (روش رایج) بیشتر بوده است. هم چنین، دقت در ضرایب اتا نشان می دهد که استفاده از پادکست مشارکتی به عنوان یک روش آموزشی در زمینه آموزش مباحث زیست محیطی، به ترتیب 31 و 40 درصد از میزان یادگیری و یادداری (یادگیری با تأخیر) را تبیین نموده است.
بررسی تاثیر مدل طراحی آموزشی رایگلوث بر یادگیری و یادداری درس علوم تجربی سال دوم راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مدل طراحی آموزشی رایگلوث بر میزان یادگیری و یادداری درس علوم تجربی سال دوم راهنمایی پرداخته است. در این پژوهش از روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع طرح دوگروهی با پیش آزمون و پس آزمون استفاده گردید. جامعه این پژوهش تمامی دانش آموزان سال دوم راهنمایی پسر شهرستان کلیبر در سال تحصیلی 90-89 و نمونه آن 40 نفر از این جامعه بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و در دوگروهی کنترل و آزمایشی قرار گرفتند. برای هر دو گروه، پیش آزمون و پس آزمون یادگیری، و آزمون یادداری اجرا شد. روش اجرای پژوهش بدین ترتیب بود که گروه آزمایش، فصل 13 کتاب علوم تجربی دوم راهنمایی را به روش مدل طراحی آموزشی رایگلوث آموزش دیدند و گروه کنترل همان فصل را به روش آموزش متداول و سنتی دریافت نمودند. برای تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی، شاخص هایی نظیر میانگین و انحراف استاندارد نمرات مورداستفاده قرار گرفت. و در بخش آمار استنباطی و برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که بین میزان یادگیری و یاد داری گروه آزمایش و کنترل در درس علوم تجربی تفاوت معناداری وجود دارد و گروه آزمایش از یادگیری و یادداری بهتری بهره مند است. بنابراین، با استفاده از مدل طراحی آموزشی رایگلوث می توان میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان را بهبود بخشید.
اثر بازخورد خود کنترلی بر یادگیری تکلیفی پرتابی در کودکان 10 ساله مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مطالعه اثر بازخورد خود کنترلی بر یادگیری تکلیفی پرتابی در کودکان 10 ساله مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم شهر همدان بود. نمونه آماری پژوهش شامل 20 کودک 10 ساله مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم بود که بصورت تصادفی در دو گروه بازخورد خودکنترلی و جفت شده قرار گرفته و به تمرین مهارت پرتاب کیسه 100 گرمی لوبیا با دست غیر برتر در 6 بلوک 10 کوششی پرداختند، به منظور ممانعت از آگاهی نسبت به نتایج از عینک غواصی بدون دید استفاده گردید. در طول تمرین به گروه بازخورد خودکنترلی هر زمان از سوی آنها درخواست می شد بازخوردی که نشان دهنده جهت و اندازه خطا بود بصورت کلامی ارائه می شد در همین زمان به فرد جفت شده با آزمودنی در گروه بازخورد خودکنترلی نیز همان برنامه بازخوردی ارائه گردید، تنها تفاوت دو گروه توانایی کنترل دریافت بازخورد از سوی آزمودنیها بود. پس از 24 ساعت آزمودنیها در آزمون یادداری که شامل انجام 10 کوشش بدون دریافت بازخورد بود شرکت نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون ANOVA با اندازه گیریهای مکرر و آزمون تی نشان داد، تفاوت مابین گروه بازخورد خود کنترلی و گروه جفت شده در طول مرحله اکتساب معنی دار نبود ولی در آزمون یادداری این تفاوت معنی دار بود (05/0p≤). این یافته ها تایید مجددی بر این نکته می باشد که ارائه بازخورد بصورت خود کنترلی حتی در کودکان با اختلالات ژنتیکی بدلیل درگیری فعالانه تر یادگیرنده در فرآیند یادگیری و افزایش انگیزش در یادگیرنده، برای یادگیری سودمند می باشد.
تأثیرچندرسانه ای آموزشی علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیرچندرسانه ای
آموزشی علوم تجربی پایه پنجم بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزانکم توان ذهنی پایه
پنجم ابتدایی صورت گرفت.روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی و جامعه آماری شامل همه دانش آموزان
دختر کم توان ذهنی کلاس پنجم ابتدایی شهر اراک بود که به صورت تمام شمار و تصادفی
در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم بندی شدند. یافته ها نشان داد که میزان یادگیری دانش آموزان
گروه آزمایش که تحت آموزش سنتی، رسانه بودند در مقایسه با گروه گواه که تنها آموزش
سنتی را تجربه کرده بودند به طور معناداری افزایش داشت. همچنین در میزان یادداری دانش آموزان
گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت وجود داشت اما در سطح معناداری تأیید
نشد. نتایج به دست آمده برتری میزان یادگیری دانش آموزانی را نشان داد که مطالب را
از طریق چندرسانه ای آموزشی همراه با آموزش سنتی دریافت کردند
تأثیر بازی رایانه ای آموزشی بر سطوح شناختی بلوم در یادگیری و یادداری مفاهیم ریاضی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازی رایانه ای آموزشی بر سطوح شناختی بلوم در یادگیری و یادداری مفاهیم ریاضی دانش آموزان پایه اول ابتدایی بود. پژوهش به روش شبه آزمایشی در قالب طرح دو گروهی (آزمایش و کنترل) با پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه پژوهش، کلیه دانش آموزان پایه اول دبستان های غیردولتی شهرستان بهشهر در سال تحصیلی 92-1391 به تعداد 295 نفر بودند. 100 نفر از دانش آموزان، به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و به دو گروه کنترل و دو گروه آزمایش تقسیم شدند. ابزار تحقیق، آزمون محقق ساخته درس ریاضی در دو سطح دانش و فهم از سطوح شناختی بلوم بوده است. روایی توسط صاحب نظران درس ریاضی تأیید شد و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 0/79 به دست آمد. نتایج نشان داد که بازی رایانه ای آموزشی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. از سویی دیگر بازی رایانه ای آموزشی بر سطح دانش مفاهیم ریاضی دانش آموزان پسر تأثیر دارد، اما بر سطح فهم مفاهیم ریاضی دانش آموزان دختر و پسر تأثیر ندارد. هم چنین، بازی رایانه ای آموزشی تنها بر یادداری دانش آموزان دختر اثر دارد. به طورکلی، نتایج پژوهش نشان داد بازی رایانه ای آموزشی بر سطوح شناختی بلوم در یادگیری و یادداری مفاهیم ریاضی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
آموزش به شیوه یادگیری سیار و تأثیر آن بر یادگیری، یادداری و انگیزه پیشرفت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، مطالعه ای است که هدف آن بررسی تأثیر آموزش به شیوه یادگیری سیار بر سه مؤلفه یادگیری، یادداری و انگیزه پیشرفت و مقایسه آن با روش سنتی است. از نظر روش شناسی، پژوهش حاضر، از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان رشته مهندسی آب در درس خاک شناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه است که تعداد آنها 74 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 38 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. قبل از اجرا، پیش آزمون یادگیری (محقق ساخته) و انگیزه پیشرفت هرمنس بر روی هر دو گروه در شرایط یکسان به عمل آمد. برای گروه گواه از روش سنتی و برای گروه آزمایش از روش آموزش به شیوه یادگیری سیار، استفاده شد. پس از پایان سه هفته آموزش، پس آزمون یادگیری و انگیزه پیشرفت برای هر دو گروه اجرا شد و پس از گذشت یک ماه، آزمون یادداری از گروه ها به عمل آمد. داده های این پژوهش با استفاده از آزمون t گروه های مستقل، در نرم افزار SPSS تحلیل شد.یافته ها نشان داد که میزان یادگیری و یادداری در میان افراد آموزش دیده با روش یادگیری سیار، بیشتر از روش سنتی است؛ اما، در روش آموزش به شیوه سنتی، انگیزه پیشرفت بیشتر از یادگیری سیار بود.
بررسی تأثیر طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی بر یادگیری و یادداری دانش آموزان در درس زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائه بازخورد توصیفی علاوه بر رشد بُعد عقلانی دانش آموز، به جنبه های دیگر رشد، از جمله رشد ابعاد اجتماعی، عاطفی و جسمانی نیز توجه می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی بر یادگیری و یادداری درس زبان انگلیسی دانش آموزان پایه هفتم متوسطه اول با روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. بدین منظور 50 نفر از دانش آموزان دختر پایه هفتم متوسطه اول شهرستان الشتر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون یادگیری و یادداری محقق ساخته بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل در درس زبان انگلیسی تفاوت معنا داری وجود دارد و گروه آزمایش از یادگیری و یادداری بهتری بهره مند است. بدین صورت که دانش آموزانی که بوسیله طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی آموزش دیدند در مقایسه با دانش آموزانی که با روش متداول و سنتی آموزش دیدند، از یادگیری و یادداری بهتری برخوردار بودند. لذا می توان گفت که با اجرای طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی می توان زمینه ایجاد تغییر و اصلاحات مناسب در آموزش و پرورش و همچنین زمینه ارایه و اجرای طرح های نوین در آموزش و پرورش را فراهم می آورد.
تأثیر بازخورد تطبیقی- اجتماعی و تواتر آن بر عملکرد و یادداری تکلیف تعادل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات اخیر نشان دادند که فرایند یادگیری علاوه بر فراهم آوردن اطلاعات
برای فراگیرنده، از اثرات شناختی- اجتماعی تکلیف نیز تأثیر می پذیرد. مطالعه حاضر
با هدف بررسی اثرات بازخورد تطبیقی- اجتماعی و تواتر ارائه ی آن بر عملکرد و
یادداری تکلیف تعادلی طراحی شد. طرح پژوهش حاضر، از نوع نیمه تجربی بود. جامعه ی
آماری آن را کلیه ی دانشجویان دختر شرکت کننده در کلاس های تربیت بدنی در نیمسال
تحصیلی (1392- 1391) تشکیل می دادند که به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت
نمودند. آزمودنی ها (تعداد : 44و میانگین سنی: 2/1 ±
5/20) با توجه به نوع بازخورد (مثبت/ منفی) و شیوة ارائه آن (مطلق/ نسبی)، همچنین
بر اساس اولین نمرة مرحله ی اکتساب به صورت تصادفی، در چهار گروه (بهتر مطلق، بهتر
نسبی، بدتر مطلق و بدتر نسبی) جای گرفتند. آنان در دو جلسه اکتساب (دو روز متوالی)
و یک جلسه یادداری (بدون ارائه بازخورد و 24 ساعت پس از آخرین مرحله اکتساب) شرکت
نمودند. هر جلسه اکتساب شامل 10 کوشش 60 ثانیه ای بود که هر یک از شرکت کنندگان
علاوه بر دریافت بازخورد حقیقی در هر کوشش، بنابر تواتر دریافتی (مطلق/ نسبی)،
بازخورد تطبیقی- اجتماعی یا هنجاری دریافت کردند. ابزار سنجش تعادل، دستگاه تعادل سنج
بود که در تحقیقات ورزشی مورد استفاده قرار می گیرد و دستگاهی با دقت اندازه گیری
بالا می باشد. باتوجه به عدم تفاوت معنادار گروه ها در مرحله پیش آزمون، نتایج
تحلیل واریانس در اندازه گیری های مکرر نشان داد که بین جلسات کوشش های تمرینی
تفاوت معناداری دیده می شود. این کوشش ها موجب بهبود فعالیت حرکتی تعادل در مرحله
اول عملکرد می گردد، هر چند میان نمرات گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
همچنین نتایج تحلیل واریانس یک طرفه در مرحلة یادداری نیز نشان داد که بازخورد
تطبیقی –
اجتماعی موجب تفاوت معناداری بین گروه ها شده است. در این ارتباط دو گروه بهتر
(مطلق/ نسبی) نمرات بالاتری را نسبت به دو گروه بدتر (مطلق و نسبی) کسب نمودند. به
بیان دیگر نقش بازخوردهای مثبت چه به صورت مطلق باشد چه به صورت نسبی، بر فعالیت
حرکتی تعادل تأثیر معناداری دارد. نتایج پژوهش حاضر نقش بازخورد و انگیزش را بر
یادگیری مهارت های حرکتی تأیید نمود. بحث تفصیلی پیرامون نتایج، در اصل مقاله
آورده شده است.
تأثیر زمان پخش فیلم آموزشی بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان دختر راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر زمان پخش فیلم آموزشی بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی شهرستان ملایر بوده است. روش تحقیق در این مطالعه نیمه تجربی و طرح مورد استفاده پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بوده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان سوم راهنمایی مدارس دولتی دخترانه شهرستان ملایر و نمونه شامل 110 نفر بودند که به طور تصادفی انتخاب و در چهار گروه نمایش فیلم آموزشی قبل (27نفر)، ضمن (26نفر)، بعد (26نفر) از تدریس و گروه گواه (31 نفر) تقسیم شدند. از بخش های کتاب جغرافیا بخش های دوم و سوم انتخاب شد. یادگیری و یادداری با استفاده از پیش آزمون، پس آزمون و آزمون یادداری هم ارز بر مبنای محتوای فیلم، مورد سنجش قرار گرفت. قبل از شروع مداخله از هر چهار گروه پیش آزمون به عمل آمد و پس از پایان 10 جلسه، پس آزمون و بعد از 2 هفته آزمون یادداری انجام شد. داده ها با روش های آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد) و استنباطی(مدل های خطی تعمیم یافته، آزمون های مقایسه ها ی چندگانه، آنوا و مانوا) تجزیه و تحلیل شد. با توجه به سطح معنی داری نتایج فرضیات (5/0p>) نتایج نشان داد که به کار گیری رسانه ایی مانند فیلم آموزشی در ضمن تدریس برمیزان یادگیری و یادداری دانش آموزان تأثیر بیشتری دارد.
اثربخشی نقشه مفهومی بر یادداری و درک و کاربست مفاهیم علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه مفهومی یکی از راهبردهای یاددهی- یادگیری است که می تواند یادگیری معنادار را در دانش آموزان تسهیل کند و روابط بین مطالب درسی را به صورت سلسله مراتبی نمایش دهد. مقاله حاضر بر اساس یافته های پژوهشی تدوین شده است که در آن میزان اثربخشی استفاده از نقشه مفهومی در یادداری و درک و کاربست مفاهیم علوم تجربی ارزیابی شد. برای این منظور از یک طرح نیمه آزمایشی با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری دانش آموزان پسر ششم ابتدایی شهر خوی در سال تحصیلی 93-92 بود. 4 کلاس درسی به روش نمونه گیری هدفمند (2 کلاس آزمایش و 2 کلاس کنترل) انتخاب شدند که در گروه های کنترل با روش های مرسوم و در گروه های آزمایش با نقشه های مفهومی، مطالب درسی ارائه شد. برای اندازه گیری تأثیر استفاده از نقشه های مفهومی بر پیشرفت تحصیلی از آزمون های پیشرفت تحصیلی با شاخص های مقبول روایی و پایایی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و تحلیل واریانس تک متغیره(ANOVA) استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که ارائه آموزش مبتنی بر نقشه مفهومی در مقایسه با روش های مرسوم بر نمره های دانش آموزان در درک و کاربست تأثیر مثبتی داشت، ولی در سطح یادداری مؤثر واقع نشد. در کل استفاده از نقشه مفهومی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی نتیجه مثبت داشت.
تأثیر اجرای آزمون های عملکردی در درس علوم تجربی در میزان پیشرفت، نگرش تحصیلی و قدرت یادداری دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان مبارکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر اجرای آزمون های عملکردی بر میزان پیشرفت، نگرش تحصیلی و قدرت یادداری دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان مبارکه انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 94–93 در شهرستان مبارکه بودند. بدین منظور از جامعه آماری مورد پژوهش که 3886 نفر مشغول به تحصیل بودند، دو دبیرستان پسرانه و دخترانه به طور تصادفی انتخاب شد، سپس از هر دبیرستان دو کلاس در پایه هفتم به طور تصادفی انتخاب، که یک کلاس گروه آزمایش و یک کلاس به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و طرح پژوهش پیش آزمون، پس آزمون با کنترل و پرسشنامه بود. ابزار پژوهش پیش آزمون و پس آزمون برای قدرت یادداری و پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه محقق ساخته ی 30 گویه ای برای سنجش نگرش تحصیلی بود که مراحل لازم جهت سنجش روایی و پایائی آزمون ها و پرسشنامه ها انجام شد. ضریب پایایی آزمون پیشرفت تحصیلی برابر 88/0 و آزمون یادداری برابر 875/0و پرسشنامه برابر 85/0 می باشد. روایی صوری و محتوایی آن هم مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. داده های حاصل از این پژوهش با روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های اصلی به دست آمده از تحلیل کواریانس(آنکوا) نشان داد که میانگین آزمون های پیشرفت تحصیلی، یادداری و نگرش تحصیلی برحسب عضویت گروهی (گروه آزمایش و کنترل) در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد(01/0>P). نتیجه اینکه بر اساس یافته های تحقیق، اجرای آزمون های عملکردی بر میزان پیشرفت و نگرش تحصیلی دانش آموزان و قدرت یادداری در درس علوم تجربی تأثیر مثبت داشت
بررسی بهره گیری از راهبردهای داربست زنی آموزشی و تاثیر آن بر یادگیری ویادداری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یادگیری برخی از مفاهیم درسی به ویژه در دروس ریاضی همواره با چالش روبه رو بوده است. بهره گیری معلمان از راهبردهای مناسب در تدریساین دروس تاحدود زیادی می تواند به یادگیری دانش آموزان کمک کند.پژوهش حاضر باهدف تعیین تأثیربهره گیری از راهبردهای داربست زنی آموزشی بر یادگیری و یادداری دانش آموزان انجام شده است. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است. در تدریس گروه آزمایش از راهبردهای داربست زنی آموزشی استفاده شده و گروه کنترل به شیوه مرسوم آموزش دیده است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 94-1393بوده و حجم نمونه 36 نفر از دانش آموزاندوکلاسبوده که به روش نمونه گیریتصادفی ساده انتخاب شده اند. یک کلاس به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شده است.برایگردآوری داده ها از آزمون یادگیری و یادداری در مورد محتوای تدریس در ریاضیبهره گیری شده است. روایی آزمون یادگیری راپنجتن از معلمان مجرب و دو تن از اساتید متخصص بررسیکرده اند، سپس اصلاحات محتوایی در آن انجام شده و مورد تائید قرار گرفته است. برای پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده و ضریب83% به دست آمده که نشان دهنده همسانی درونی مناسب برای آزمون است. برایتجزیه وتحلیل داده ها از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفادهشده است.نتایجپژوهش نشان داد به کارگیریراهبردهای داربست زنی آموزشی در تدریس درس ریاضی در مقایسه با شیوه مرسوم سبب افزایش یادگیری ویادداری دانش آموزان می شود.
تأثیر آرایش مکانی تمرین (انفرادی، زوجی و گروهی) بر اکتساب و یادداری مهارت طناب زنی کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر تمرینات انفرادی، زوجی و گروهی بر اکتساب و یادداری مهارت طناب زنی دانش آموزان مقطع چهارم ابتدایی بود. نمونه آماری پژوهش را 180 دختر و پسر (با دامنه سنی 65/0 ± 10 سال) تشکیل دادند که به صورت تصادفی خوشه ای از بین دانش آموزان مقطع چهارم ابتدایی شهرستان نهاوند انتخاب گردیده و برحسب مقادیر نمرات پیش آزمون در سه گروه انفردی، زوجی و گروهی گزینش شدند و در مدارس جداگانه تحت آموزش طناب زنی بر اساس شیوه نامه طرح ملی طناورز (سال 1390) قرار گرفتند. مرحله اکتساب شامل 12 جلسه تمرین تحت نظر مربی بود که عملکرد افراد در جلسات چهار، هشت و 12 ثبت شده و آزمون یادداری با شش روز تأخیر به عمل آمد. تحلیل داده های مرحله اکتساب با استفاده از تحلیل واریانس مرکب (سه آرایش مکانی * سه دفعات اندازه گیری * دو جنسیت) نشان داد که آرایش مکانی بر اجرای مهارت طناب زنی تأثیر دارد ( P=0.001 ) و عملکرد در آرایش مکانی زوجی و گروهی بهتر است؛ اما اثر جنسیت معنادار نمی باشد. نتایج تحلیل واریانس دوطرفه (دو جنسیت * سه آرایش مکانی) در مرحله یادداری نیز نشان دهنده برتری آرایش مکانی زوجی و گروهی نسبت به انفرادی ( P=0.001 ) و عدم تفاوت بین آرایش زوجی و گروهی می باشد. لازم به ذکر است که اثر جنسیت معنادار نمی باشد. بر اساس نتایج و دشواری مهارت طناب زنی بهتر است که در آموزش این مهارت از تمرینات انفرادی استفاده نشود و از مزایای تمرین دو نفره و گروهی مانند یادگیری مشاهده ای، فعال سازی نرون های آینه ای و غیره بهره برداری گردد.
مقایسه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیم بر یادگیری مهارت سرویس والیبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیم در مراحل مختلف خودتنظیم (شامل: مراحل دوراندیشی، عملکرد و خوداندیشی) بر مراحل اکتساب، یادداری و انتقال مهارت سرویس والیبال بود. آزمودنی ها 55 دانشجوی دختر دانشگاه یزد ( با میانگین سنی 03/1 ± 20 سال) بودند که به صورت تصادفی به پنج گروه (سه گروه راهبردهای یادگیری خودتنظیم و دو گروه کنترل بدون تمرین و با تمرین) تقسیم شدند و سرویس والیبال را اجرا کردند. آزمودنی ها پس از شرکت در پیش آزمون در مرحله اکتساب، 12 بلوک 10 کوششی را تمرین نمودند. سپس، در آزمون اکتساب (با همان شرایط پیش آزمون) شرکت کردند. درادامه، (پس از یک هفته) یک بلوک 10 کوششی را در آزمون یادداری و انتقال تمرین نمودند. داده ها در مرحله اکتساب با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه با اندازه گیری مکرر در یک طرح (6*4) تحلیل گردید و برای بررسی داده های حاصل از آزمون های اکتساب، یادداری و انتقال از تحلیل واریانس یک راهه و همچنین، به منظور شناسایی تفاوت ها از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید. نتایج تفاوت معناداری را در گروه های تمرینی که از راهبردهای خودتنظیمی بهره گرفتند نسبت به سایر گروه ها در مراحل اکتساب، آزمون های اکتساب، یادداری و انتقال نشان می دهد ؛ به عبارت دیگر، گروه های راهبردهای خودتنظیم که از مرحله خودارزیابی و خودواکنشی بهره برده اند، عملکرد بهتری داشته اند. این یافته ها نشان می دهد که راهبردهای یادگیری خودتنظیم، عامل مؤثری در پیشرفت عملکرد و یادگیری مهارت های حرکتی است.
تأثیر محرومیت از خواب و مداخلة پس گستر بر یادگیری ناپیوستة مهارت پرتاب آزاد بسکتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تأثیر محرومیت از خواب و مداخلة پس گستر بر یادگیری ناپیوستة مهارت پرتاب آزاد بسکتبال بود. تعداد 50 آزمودنی مبتدی از بین بازیکنان پسر بسکتبال شهرستان بوکان با توجه به نمرات پرسش نامة کیفیت خواب پیتزبورگ انتخاب و به صورت انتساب تصادفی (با توجه به نمرة پیش آزمون پرتاب آزاد بسکتبال) به پنج گروهِ خواب شبانة کامل، محروم از خواب، خواب شبانة کامل و مداخلة پس گستر، محروم از خواب و مداخلة پس گستر و توزیع جلسات تمرین با فاصلة کمتر از یک ساعت تقسیم شدند. برای سنجش اجرای تکلیف از آزمون توانایی های هریسون استفاده شد و برای گروه مداخلة پس گستر پرتاب دارت در نظر گرفته شد. بخش اصلی پژوهش شامل آموزش و پیش آزمون، دو جلسه تمرین و آزمون یادداری بود. با توجه به تعریف یادگیری ناپیوسته اختلاف بین نمرات دسته کوشش نهایی جلسة اول با دسته کوشش ابتدایی جلسة دوم به عنوان نمرة یادگیری ناپیوسته در نظر گرفته شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با آزمون های تکراری، آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت بین گروه های مختلف پژوهش در یادگیری ناپیوسته (001/0 P= ) و نمرات یادداری (007/0 P= ) معنادار است. گروه های دارای فاصلة زمان استراحت کافی بین دو جلسه و استراحت کامل ، سطح اجرای روز بعد آنها نسبت به روز قبل بالاتر بود. با توجه به این نتایج، افرادی که در حال یادگیری مهارت هستند، باید بر الگوی خواب و فعالیت های روزانة خود نیز توجه داشته باشند تا یادگیری مهارت دچار اختلال نشود و از تمرین خود بهرة بالاتری ببرند.
تأثیر الگوی طراحی آموزشی دیک و کاری بر یادگیری، یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به اهمیت و تأثیر الگوی طراحی آموزشی دیک و کاری در حوزه ی فعالیت های آموزشی انجام یافته و هدف آن بررسی تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر الگوی دیک و کاری بر یادگیری، یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی پایه ی نهم است. نوع پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری پژوهش، تمام دانش آموزان دختر پایه ی سوم راهنمایی شهر اهر در سال تحصیلی 93-1392 بوده و از این جامعه به طور تصادفی خوشه ای دو کلاس 25 نفره به عنوان نمونه انتخاب گردید. به منظور سنجش آزمودنی ها، آزمون یادگیری و یادداری و پرسش نامه ی انگیزش پیشرفت تحصیلی (ISM)*** به کار گرفته شد. برای روایی آن ها از نظرات استادان طراحی آموزشی، کارشناسان ذیربط و تعدادی از یادگیرندگان استفاده شد و ضریب پایایی آزمون یادگیری 83/0 و پرسش نامه ی انگیزش پیشرفت تحصیلی (ISM) 81/0 به دست آمد. در تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده و با استفاده از نرم افزار SPSS24 مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج نشان داد به کارگیری الگوی طراحی دیک و کاری در طراحی آموزشی درس علوم تجربی در مقایسه با شیوه ی سنتی باعث افزایش یادگیری و یادداری می شود اما از نظر انگیزش پیشرفت بین گروه ها تفاوت معناداری وجود ندارد.
تأثیر بازخورد خود کنترل، آزمونگر کنترل و جفت شده بر یادگیری مهارت پرتاب دارت کودکان بیش فعال/ نقص توجه
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه تأثیر بازخورد خودکنترلی، آزمونگر کنترلی و جفت شده بر یادگیری تکلیفی پرتابی دارت در کودکان 11-8 ساله مبتلا به اختلالات طیف بیش فعال/نقص توجه شهرستان اهواز بود. نمونه آماری پژوهش شامل 40 کودک بود که به صورت تصادفی ساده در چهار گروه بازخورد خودکنترلی، آزمونگر کنترلی، جفت شده و کنترل قرار گرفته و به تمرین مهارت پرتاب دارت با دست برتر در 6 جلسه و هر جلسه 2 دسته کوشش 10 تایی در مرحله اکتساب پرداختند. پس از 24 ساعت، آزمودنی ها در آزمون یادداری که شامل 10 کوشش بدون دریافت بازخورد بود شرکت کردند سپس در شرایطی متفاوت در مرحله انتقال که شامل یک دسته 10 کوششی بدون بازخورد بود، شرکت نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها ازطریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که در تمامی مراحل یادگیری گروه بازخورد خودکنترل عملکرد بهتری نسبت به سه گروه دیگر داشته و تفاوت مابین گروه خودکنترلی با گروه های دیگر معنادار بود (P<0.05). این یافته ها تأیید مجددی بر این نکته می باشد که ارائه بازخورد به صورت خودکنترلی حتی در کودکان با اختلالات ژنتیکی در فرایند یادگیری و افزایش انگیزش و اعتماد به نفس در یادگیرنده برای یادگیری سودمند می باشد.