مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
یادداری
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر افزایش یادگیری و یادداری سه نوع درس مطالعات اجتماعی، فیزیک و زبان انگلیسی سال اول متوسطه بود.
روش: از روش نیمه تجربی و طرح گسترش یافته گروه های کنترل نابرابر استفاده شد. آزمودنی ها 270 دانش آموز پسر سال اول دبیرستان بودند که به وسیله معلمانشان انتخاب و در قالب دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل در هر درس (در مجموع شش گروه آزمایشی و سه گروه کنترل) به صورت تصادفی نامگذاری شدند. طی 10 جلسه به گروه آزمایشی اول راهبردهای شناختی و به گروه آزمایشی دوم راهبردهای فراشناختی آموزش داده شد. گروه کنترل در زمینه مشاهدات مربوط به اجرای پیش آزمون ها، پس آزمون ها و آزمون های نگهداری (پس از یک ماه) با دو گروه آزمایشی مقایسه گردید. اثرمندی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی به طور جداگانه برای متون آسان و دشوار درس ها بنا به تشخیص معلمان بررسی شد.
یافته ها: آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی تقریبا در تمام موارد بر درس مطالعات اجتماعی موثر بود و موجب افزایش عملکرد تحصیلی یادگیرندگان هم در افزایش یادگیری و هم در افزایش یادداری شد. آموزش راهبردهای شناختی در درس فیزیک از آموزش راهبردهای فراشناختی موثرتر بود. آموزش این راهبردها در درس زبان انگلیسی تاثیر قابل توجهی نداشت.
نتیجه گیری: آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی به یادگیرندگان در افزایش میزان یادگیری و یادداری درس ها تاثیر قابل توجهی دارد و لذا معلمان باید در آموزش این راهبردها به یادگیرندگان به ویژه افراد ضعیف، بکوشند.
تأثیر تکلیف ثانویه حرکتی و تمرین مسدود در مقابل تمرین تصادفی و ثابت بر اکتساب و یادداری مهارت تیراندازی با اسلحه بادی و آزمون فرضیه مبسوط سازی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به منظور تعیین تأثیر تکلیف ثانویه حرکتی دارت و نیز تمرین مسدود در مقابل تمرین تصادفی و ثابت و نیز آزمون فرضیه مبسوط سازی به کمک استفاده از تکلیف تیراندازی با شرکت گروه های تجربی در فواصل8، 11، 14 متر و ترکیبی از این مسافت ها به صورت تمرین تصادفی و تمرین مسدود با استفاده از 132 دانشجوی مذکور دانشگاه طی 6 روز متوالی انجام شد. در این طرح تحقیق عاملی کاملاً متقاطع 5 * 2 (5 تکلیف تیراندازی، 2 تکلیف ثانویه دارت) داده ها به کمک نرم افزار آماری – کامپیوتری SPSS:PC نسخه 14 تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل های واریانس برای تجزیه و تحلیل داده ها به کار برده شد. نتیجه تحلیل ها نشان داد که تکلیف ثانویه حرکتی تأثیر معنی داری بر اکتساب نداشت، لکن تأثیر معنی داری بر یادداری بر جای گذاشت (05/0 P<) . یافته های مذکور به عنوان تاییدی بر فرضیه مبسوط سازی تفسیر شدند.
تاثیر توجه درونی و بیرونی بر اجرای تعادل پویا و یادداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر توجه درونی و بیرونی بر اجرای تکلیف تعادل پویا و یادداری دانشجویان پسر دانشگاه شهید چمران اهواز بود. روش این تحقیق نیمه تجربی بود. نمونه آماری را 45 دانشجو تشکیل دادند که به شیوه تصادفی انتخاب شدند و به همین روش، نمونه ها به سه گروه توجه درونی (توجه به پاها)، گروه توجه بیرونی (توجه به علامت نزدیک پاها) و گروه توجه بیرونی (توجه به چراغ دستگاه) تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار اندازه گیری استواری سنج استفاده شد. روایی و پایایی این ابزار مورد تایید شرکت سازنده آن ساتراپ فلز (1383) قرار گرفت. در این تحقیق، از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t همبسته و F و آزمون پیگیری توکی) برای تحلیل داده ها استفاده شدند. آزمون فرضیه ها در سطح معنا داری p<0.05 نشان داد که بین تاثیر سه نوع توجه درونی و بیرونی در سه گروه آزمایشی در اجرای پس آزمون (اکتساب) و آزمون یادداری تفاوت معناداری وجود داشت. در هر یک از گروه ها، بین پس آزمون و آزمون یادداری تفاوت معناداری مشاهده نشد. در کل، توجه بیرونی (توجه به چراغ دستگاه) در اجرای پس آزمون (اکتساب) و آزمون یادداری بهتر از توجه بیرونی (توجه به علامت نزدیک پا) و توجه درونی (توجه به پاها) بود.
تأثیر بازخورد خودکنترل و آزمونگر کنترل با استفاده از بازخورد نوار ویدئویی بر اکتساب ، یادداری و انتقال مهارت حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر، تاثیر ارائة بازخورد خودکنترل و آزمونگرکنترل با استفاده از بازخورد نوار ویدئویی بر یادگیری مهارت حرکتی دارت بود. به این منظور 200 دانشجوی داوطلب دختر کوی دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. بعد از پرکردن پرسشنامه، از بین 152 داوطلب واجد شرایط ، 36 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. بعد از پیش آزمون 10 کوششی و همگن سازی در سه گروه خودکنترل، آزمونگر کنترل و جفت شده قرار گرفتند. گروه خود کنترل هنگام درخواست بازخورد نوار ویدئویی دریافت کردند. گروه آزمونگر کنترل بعد از 5 کوشش و گروه جفت شده نیز همراه با گروه خودکنترل بازخورد دریافت کردند. از همة گروه ها فیلمبرداری شد. مرحلة تمرین، 100 کوشش شامل 10 سری 10 کوششی بود و آزمون یادداری و انتقال 48 ساعت بعد گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یکطرفة تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی و برای رسم نمودارها از نرم افزار اکسل استفاده شد. نتایج نشان داد که نوع بازخورد بر شکل مهارت حرکتی دارت در اکتساب، یادداری و انتقال تاثیر معنی داری دارد (05/0 P<) نوع بازخورد بر دقت مهارت حرکتی دارت در اکتساب، یادداری و انتقال تاثیر معنی داری دارد (05/0 P<). در کل نتایج نشان داد، افرادی که بازخورد نوار ویدئویی به صورت خودکنترل دریافت کردند، عملکرد بهتری (شکل و دقت) از گروه آزمونگر کنترل و جفت شده داشتند.
اثر تداخل ضمنی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت های سرویس والیبال (با تاکید بر تلفیق تمرینات مسدود و تصادفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از این تحقیق، مقایسة آرایش های تمرینی مسدود، تصادفی و مسدود – تصادفی بر یادگیری سرویس های ساده، چکشی و موجی والیبال بود. روش تحقیق از نوع نیمه تجربی بود و به منظور تحقق اهداف تحقیق، 34 نفر از دانشجویان دانشگاه شمال به روش تصادفی انتخاب شدند و همة آنها در مهارت های سرویس والیبال مبتدی بودند. بعد از آموزش اولیه و پیش آزمون که بر اساس آزمون سرویس والیبال ایفرد انجام گرفت، آزمودنی ها به سه گروه تمرین مسدود، تصادفی و مسدود تصادفی همسان تقسیم شدند. در ادامه هر گروه در 15 جلسة تمرینی ویژه شرکت کردند و بلافاصله پس از پایان دورة تمرینی، آزمون اکتساب به عمل آمد. یک هفته بعد آزمون های یادداری و انتقال انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحلة اکتساب، تفاوت بین گروه ها معنادار بود و گروه مسدود نسبت به دو گروه دیگر نمره های بهتری را به دست آورد، ولی در آزمون یادداری تفاوت بین گروه ها معنادار نبود. هر چند در آزمون انتقال تفاوت بین گروه ها معنادار بود، به طوری که نمره های گروه مسدود – تصادفی بهتر از دو گروه دیگر به ویژه گروه مسدود بود.
مقایسة تاثیر تماشاگر و موسیقی بر اجرا و یادگیری یک مهارت مجرد (پرتاب آزاد بسکتبال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسة تاثیر تماشاگر و موسیقی بر اجرا و یادگیری پرتاب آزاد بسکتبال است. به این منظور 36 دختر سالم غیرورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سن (59/1±8/22 سال)، قد (63/5±1/163 سانتیمتر) و وزن (06/7±5/54 کیلوگرم) به صورت تصادفی به سه گروه تماشاگر (12 نفر)، موسیقی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. برنامة تمرین در مرحلة اکتساب شامل پرتاب آزاد بسکتبال به مدت 6 هفته تمرین، در هر هفته سه جلسه و در هر جلسه 15 کوشش با حضور مؤلفه های انگیزشی در گروه های مجزا برگزار شد. امتیاز آزمون پرتاب آزاد بسکتبال در هر جلسه ثبت و سپس پس آزمون گرفته شد، در نهایت بعد از دو هفته بی تمرینی آزمون یادداری در شرایط یکسان برای تمام گروه ها و پس از 24 ساعت آزمون انتقال در شرایط جدید (متفاوت از شرایط تمرین) به عمل آمد. از شاخص ضربان قلب برای همسانی سطح پایة انگیختگی آزمودنی ها و در حین تمرین به منظور اطمینان از رسیدن به سطح مطلوب انگیختگی استفاده شد. نتایج با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس یک سویه، آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرنی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که در هر سه گروه یادگیری مهارت در مرحلة اکتساب پیشرفت کرده است و تفاوت معنی داری در امتیاز پرتاب آزاد بسکتبال بین سه گروه در مرحلة اکتساب مشاهده نشد (145/0 = P). اما در آزمون یادداری و انتقال، نتایج به سود گروه موسیقی و تماشاگر بود، به این صورت که در آزمون یادداری گروه موسیقی بیشترین امتیاز را کسب کرد و در آزمون انتقال دو گروه موسیقی و تماشاگر امتیاز بالاتر معناداری از لحاظ آماری نسبت به گروه کنترل به دست آوردند (000/0 = P).
تأثیر شیوه ارائه محرک های متوالی بر اکتساب، یادداری و انتقال ترتیب توالی حرکات بصری: مطالعه یادگیری و یادداری تکالیف واجد دو جزء شناختی و حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تأثیر شیوه ارائه محرک های متوالی براکتساب، یادداری و انتقال ترتیب توالی حرکات بصری مورد آزمایش قرار گرفت. ابتدا نرم افزار تخصصی ارائه محرک های متوالی، ثبت زمان و خطای پاسخ در محیط سی پلاس پلاس طراحی شد. در این تحقیق 60 نفر آزمودنی راست دست، بدون تجربه قبلی با تکلیف به صورت تصادفی به پنج گروه آزمایشی (هر گروه 12 نفر) شامل مسدود – صریح، مسدود – ضمنی، تصادفی – صریح، تصادفی – ضمنی و گروه کنترل تقسیم شدند. ابتدا همه گروه ها در پیش آزمون شرکت کردند و سپس بجز گروه کنترل طی 5 جلسه تمرینی و در هر جلسه 3 بلوک 10 کوششی را به صورت مسدود و تصادفی انجام دادند. یک روز پس از مرحله اکتساب آزمون یادداری و انتقال انجام شد. برای تحلیل یافته های از آزمون t استیودنت، آنالیز واریانس سه عاملی با اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس دوعاملی استفاده شد. نتایج نشان داد آزمودنی ها طی مرحله اکتساب پیشرفت معنی داری در زمان و دقت پاسخ داشته اند (05 /0P<). اما بین گروه های تمرینی تفاوت معنی دار وجود نداشت. به علاوه گروه های یادگیری ضمنی در دو مؤلفه زمان پاسخ و دقت پاسخ پیشرفتی مشابه یادگیری صریح داشتند که بیانگر اثربخشی این یادگیری است. همچنین آزمون یادداری نشان داد تمرین تصادفی در دقت حرکتی برتر از تمرین مسدود است اما نوع روش تمرینی تأثیری بر یادداری زمان عکس العمل متوالی نداشت. در آزمون انتقال نیز همه گروه ها انتقال به تکلیف جدید را فقط برای دقت پاسخ نشان دادند. علاوه بر این یافته ها نشان داد تمرین مسدود به افزایش یکپارچگی حسی حرکتی و زمانبندی حرکت منجر شد در حالی که تمرین تصادفی به ارتباط بهتر محرک – پاسخ منجر شد. به طور کلی نتایج این تحقیق از این ایده که یادگیری ای که در زمینه ای از تداخل اتفاق می افتد می تواند یادداری و انتقال به تکلیف دیگر را نشان دهد، حمایت می کند.
تأثیر انگیختگی (با ارائه مؤلفه های انگیزشی تماشاگر و موسیقی) بر اجرا و یادگیری یک مهارت مداوم (دریبل بسکتبال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر انگیختگی با حضور مؤلفه های انگیزشی تماشاگر و موسیقی و مقایسه این مؤلفه ها بر اجرا و یادگیری مهارت مداوم دریبل بسکتبال بود. به این منظور 36 دختر سالم غیرورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سن 23 /2 ± 8 /21 سال، قد 19 /6 ± 4 /163 سانتی متر، وزن 13 /10 ± 5 /57 کیلوگرم، به صورت تصادفی به سه گروه تماشاگر (12 نفر)، موسیقی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین در مرحله اکتساب شامل دریبل از بین موانع بسکتبال هریسون به مدت 6 هفته تمرین بود که هر هفته سه جلسه و هر جلسه 30 ثانیه با حضور مؤلفه های انگیزشی در گروه های مجزا برگزار شد. امتیاز آزمون دریبل بسکتبال در هر جلسه ثبت و سپس پس آزمون گرفته شد و در نهایت بعد از دو هفته بی تمرینی آزمون یادداری در شرایط یکسان و پس از 24 ساعت آزمون انتقال مشابه شرایط واقعی مسابقه و با حضور تمام مؤلفه ها (موسیقی و تماشاگر) به عمل آمد. از شاخص ضربان قلب استراحت جهت همسانی سطح پایه انگیختگی در آزمودنی ها استفاده شد. نتایج با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس یک سویه، آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرنی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که در هر سه گروه یادگیری مهارت در مرحله اکتساب پیشرفته داشته است. همچنین تفاوت معنی داری در امتیاز مهارت دریبل بسکتبال بین سه گروه در مرحله اکتساب مشاهده شد (0001 /0 = P) که این تفاوت به نفع گروه کنترل بود، یعنی گروه های انگیزشی تماشاگر و موسیقی عملکرد ضعیف تری در پس آزمون مرحله اکتساب نشان دادند. اما در آزمون یادداری و انتقال، نتایج به سود گروه موسیقی و تماشاگر بود. به این صورت که در آزمودن یادداری گروه تماشاگر بیشترین امتیاز را کسب کرد و در آزمون انتقال دو گروه موسیقی و تماشاگر امتیاز بیشتر و معناداری از لحاظ آماری نسبت به گروه کنترل به دست آوردند (0001 /0 = P) .
مقایسه اثر ترکیب های مختلف تمرین بدنی، مشاهده ای و تصویرسازی بر یادداری فوری و تأخیری مهارت سرویس بلند بدمینتون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های آموزش شناختی موجب تسهیل یادگیری مهارت های حرکتی می شوند و در این بین ترکیب تمرین بدنی – مشاهده ای – تصویرسازی در پژوهش های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تسهیلی ترکیب های مختلف تمرین بدنی – مشاهده ای – تصویرسازی بر یادداری فوری و تأخیری سرویس بلند بدمینتون بود. جامعة آماری پژوهش حاضر دانشجویان پسر دانشگاه رازی بودند که از میان آنها یک نمونة 84 نفری با میانگین سنی (4 /1 ± 42 /20) سال و میانگین نمرة توانایی تصویرسازی (19 /6 ±69 /48) به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. اندازه گیری ها در پیش آزمون، یادداری فوری و تأخیری با استفاده از آزمون سرویس بلند بدمینتون اسکات و فاکس انجام گرفت. شرکت کنندگان در این پژوهش براساس نمرة پیش آزمون در 7 گروه 12 نفری (تمرین بدنی، تصویرسازی، مشاهده ای، بدنی – مشاهده ای، بدنی – تصویرسازی، مشاهده ای – تصویرسازی و بدنی – مشاهده ای – تصویرسازی) قرار گرفتند. سپس آزمودنی ها براساس دستورالعمل ویژة هر گروه، سه جلسة 90 دقیقه ای کوششی تمرین سرویس بلند بدمینتون را انجام دادند. در پایان آخرین جلسة تمرینی، یک آزمون یادداری فوری و پس از گذشت 48 ساعت یک آزمون یادداری تأخیری گرفته شد. آزمون تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد گروه ترکیبی تمرین بدنی – مشاهده ای – تصویرسازی و گروه تمرین بدنی در یادداری فوری و تأخیری در عملکرد سرویس بلند بدمینتون به طور معناداری بهتر از دیگر گروه ها بودند (05 /0P<). همچنین گروه ترکیبی بدنی - تصویرسازی نسبت به گروه بدنی – مشاهده ای نتایج بهتری در عملکرد سرویس بلند بدمینتون کسب کرد، ولی این نتایج از نظر آماری معنادار نبود (05 /0 P<). نتایج نشان داد همة گروه ها در یادداری فوری و تأخیری نسبت به پیش آزمون پیشرفت معناداری کردند. این یافته ها اثربخشی ترکیب روش های آموزش شناختی به همراه تمرین بدنی را خاطرنشان میکند.
مقایسه تاثیر بازخورد آزمودنی مدار و مربی مدار (پس ازکوشش های درست و نادرست) بر عملکرد و یادگیری مهارت حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه تاثیر انواع بازخورد آزمودنی مدار و مربی مدار پس از کوشش های درست و کوشش های نادرست بر اجرا و یادگیری مهارت سرویس بلند بدمینتون دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه ارومیه بود. 40 نفراز دانشجویان دختر تربیت بدنی که هیچ تجربه ای در زمینه رشته بدمینتون نداشتند به صورت گزینشی انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه مجزا (آزمودنی مدار مربی مدار پس از کوشش های درست مربی مدار پس از کوشش های نادرست و گواه) قرار گرفتند. روش تحقیق از نوع نیمه تجربی و شامل سه گروه تجربی و گواه بود. مرحله اکتساب شامل 8 جلسه و هر جلسه 20 کوشش انجام شد و آزمودنی ها بسته به گروهی که در آن قرار داشتند بازخورد مورد نظر را از طریق دوربین متصل به تلویزیون دریافت می کردند. بعد از جلسه چهارم و هشتم آزمون عملکرد و بعد از 48 ساعت بی تمرینی آزمون یادداری و انتقال (سرویس کوتاه بدمینتون) انجام شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد اجرای هر چهار گروه در پس آزمون به طور معناداری بهتر از پیش آزمون بود. مقایسه میانگین آزمون عملکرد روز چهارم گروه مربی مدار (پس از کوشش های درست) با گروه گواه و نیز آزمون عملکرد روز هشتم هر سه گروه تجربی با گروه گواه اختلاف معنی داری را نشان داد. نتایج آزمون یادداری گروه آزمودنی مدار و مربی مدار (پس از کوشش های درست) به طور معناداری بهتر از گروه گواه و همچنین گروه آزمودنی مدار به طور معناداری بهتر از گروه مربی مدار (پس از کوشش های نادرست) بود. بررسی منحنی اجرای چهار گروه در آزمون یادداری حاکی از عملکرد بهتر و مؤثرتر گروه آزمودنی مدار از سایر گروهها بود. بررسی نتایج آزمون انتقال نیز حاکی از وجود اختلاف معنی دار در اجرای بهتر هر سه گروه تجربی نسبت به گروه گواه بود ولی درنتایج سه گروه تجربی اختلاف معناداری مشاهده نشد.
مقایسه اثر ترتیب ارائه تمرین جسمانی وتمرین ذهنی با آرایش قالبی و تصادفی بر عملکرد و یادگیری تکنیکهای منتخب فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور مقایسه اثر ترتیب ارائه تمرین جسمی و ذهنی با آرایش قالبی و تصادفی بر عملکرد و یادگیری تکنیکهای منتخب فوتبال صورت گرفت.در این تحقیق تعداد 144 بازیکن رده سنی 9-12 سال مدارس فوتبال منطقه یک آموزش و پرورش تهران بر اساس نمونه گیری در دسترس و بر اساس میزان قابلیت تصویر سازی ذهنی انتخاب شدند؛ سپس بر اساس نمونهگیری تصادفی در 12 گروه قرار گرفتند.گروههای دوازده گانه با آرایش قالبی تصادفی و ترکیب تمرین ذهنی و جسمی در گروههای مختلف قرار داده شدند. تکالیف مورد نظر شامل:پاس بغل پا شوت ضربه هوائی با پا ضربه سر و کنترل بغل پا بود. از بین 21 تکنیک فوتبال و بر اساس اولویت انتخاب شده و مراحل ساخت آزمون ارزیابی صورت گرفت.پس از تعیین اعتبار ضمن تدوین پایائی و عینیت شاخصهای نهائی برای تکنیکها برنامه آموزش هر گروه مشخص و پیش آزمون گروههای دوازده گانه بهعمل آمد. پس از 14 جلسه تمرین آزمون اکتساب و 72 ساعت پس از آن آزمون یادداری انجام شد کلیه مراحل اجرای آزمودنیها توسط دو دستگاه دوربین فیلمبرداری شده و بر اساس شاخصهای تعیین شده توسط پنج آزمونگر مورد ارزیابی قرار گرفت.دادههای بهدست آمده با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی دانکن تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد در مرحله اکتساب و یادداری گروههای تمرین ترکیبی جسمی و ذهنی نسبت به گروههائی که تمرین
جسمی یا ذهنی انجام داده بودند به طور معنی داری بهتر بودند (05/0p≤). در مرحله اکتساب اجرای گروههای تمرین قالبی و ترکیب قالبی-تصادفی به طور معنیداری بهتر از سایر گروهها بود(05/0p≤) ضمن اینکه این مسئله در یادگیری برعکس بوده است. بالاخره هم در یادداری و هم در اکتساب تقدم تمرین ذهنی باعث اجرای بهتر در آن مرحله بود.
مقایسه اثر بازخورد خودکنترلی و تخمین خطا بر اکتساب و یادداری تکلیف تعادلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به منظور مقایسه اثر بازخورد خودکنترلی و تخمین خطا بر اکتساب و یادداری تکلیف تعادلی در کودکان و بزرگسالان انجام گرفت. در این تحقیق، 96 آزمودنی (48 کودک در دامنه سنی 12-8 سال و 48 بزرگسال در دامنه سنی 22-18 سال) از دانش آموزان آموزش و پرورش و دانشجویان دانشگاه اصفهان بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی بر اساس دامنه سنی، جنسیت، برنامه دریافت بازخورد و تخمین خطا در 16 گروه قرار گرفتند. تکلیف مورد نظر حفظ تعادل به مدت 30 ثانیه بر روی دستگاه تعادل سنج بود. هر یک از گروه ها به مدت 4 روز در 8 دسته 5 کوششی در دوره اکتساب شرکت داشتند. در آخرین دسته روز چهارم، آزمون اکتساب و 72 ساعت پس از آن آزمون یادداری انجام گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس عاملی تحلیل شد. براساس نتایج، در مرحله اکتساب اثر اصلی نوع بازخورد معنیدار بود و زمان حفظ تعادل گروه خودکنترل در آزمون اکتساب به طور معنیداری بیشتر از گروه جفت شده بود، اما اثر اصلی جنسیت، دامنه سنی و تخمین خطا معنیدار نبود. در مرحله یادداری، اثر اصلی دو متغیر نوع بازخورد و جنسیت معنیدار بود، به طوریکه زمان حفظ تعادل مردان در آزمون یادداری به طور معنیداری بیشتر از زنان بود، در حالیکه اثر اصلی دامنه سنی و تخمین خطا معنیدار نبود (05/0P<). با توجه به نظریه زیمرمن در خودتنظیمی که خودکنترلی نیز بخشی از آن است، نتایج حاصل به طور کلی این نظریه را تأیید کرد. بر اساس یافته های این پژوهش نتیجه گیری میشود که شیوه تمرین خودکنترلی به ویژه بازخورد خودکنترلی در اکتساب و یادداری مهارت ها در کودکان و بزرگسالان مؤثر است. همچنین تخمین خطا در گروه خودکنترل در مرحله اکتساب عملکرد بهتری داشته است.
تأثیر کانون توجه و فراوانی بازخورد در اکتساب و یادداری مهارت حرکتی پرتاب دارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی همزمان کانون توجه و فراوانی بازخورد KP در اکتساب و یادداری مهارت حرکتی پرتاب دارت است. 60 دانش آموز پسر (با میانگین سنی 2/1 ± 17) به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها بعد از اجرای پیش آزمون، به-صورت همگن در یکی از چهار گروه آزمایشی (گروه بازخورد تمرکز درونی با فراوانی 33%، گروه بازخورد تمرکز درونی با فراوانی 100%، گروه بازخورد تمرکز بیرونی با فراوانی 33%، گروه بازخورد تمرکز بیرونی با فراوانی 100 %) جای گرفتند. آزمودنی ها در مرحله اکتساب، به مدت شش جلسه (هر جلسه پنج دسته کوشش شش تایی) تکلیف پرتاب دارت را تمرین کردند به طوری که بازخوردهای کانون توجه مربوط به گروه خود (درونی و بیرونی) با فراوانی های مربوط (33% و 100%) را دریافت می کردند. کلیه امتیازات مرحله اکتساب ثبت شد و بعد از پایان آخرین جلسه تمرینی، آزمون های یادداری با فواصل یک ساعت، دو روز و 10 روز بعد همانند پیش آزمون (یک دسته کوشش ده تایی) به عمل آمد. تحلیل واریانس عاملی با اندازه های تکراری نشان داد تعامل بین کانون توجه و فراوانی بازخورد در مرحله اکتساب (001/0 =Pv) و یادداری (006/0 =Pv) معنی دار بود به نحوی که اختلاف بین گروه بازخورد تمرکز درونی 33% با 100% درونی معنی دار (001/0 =Pv) بود، ولی اختلاف بین گروه بازخورد تمرکز بیرونی 33% با 100% بیرونی معنی دار نبود (287/0 =Pv). در کل، نتایج بیانگر آن است که فراوانی مطلوب بازخورد به کانون توجه بازخورد وابسته است.
تأثیر هدف گزینی کوتاه مدت و بلندمدت بر اکتساب و یادداری مهارت پرتاب آزاد بسکتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، بررسی و مقایسه تأثیر هدف گزینی کوتاه مدت و بلندمدت بر اکتساب و یادداری مهارت پرتاب آزاد بسکتبال در دانش آموزان 15- 19 ساله عضو کانون ورزشی بسکتبال آموزش و پرورش شهرستان گنبد کاووس است. بدین منظور، 60 نفر از دانش آموزان جامعه مورد نظر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و بر اساس نمرات پیش آزمون، همگن شدند و در سه گروه هدف گزینی بلندمدت، هدف گزینی کوتاه مدت، و گروه کنترل قرار گرفتند. سپس، گروه هدف گزینی بلندمدت با هدف پیشرفت 40 درصدی تا جلسه چهارم تمرین نسبت به پیش آزمون، گروه هدف گزینی کوتاه مدت با هدف پیشرفت 10 درصدی در جلسه اول تمرین، پیشرفت 20 درصدی در جلسه دوم تمرین، پیشرفت 30 درصدی در جلسه سوم تمرین و پیشرفت 40 درصدی در جلسه چهارم تمرین در مقایسه با پیش آزمون و گروه کنترل بدون داشتن هدف، چهار جلسه تمرینی را در چهار روز متوالی اجرا کردند. میانگین نمرات جلسه چهارم، به عنوان نمره اکتساب محاسبه شد. شرکت کنندگان بعد از گذشت 72 ساعت بی تمرینی پس از آخرین جلسه تمرین در آزمون یادداری شرکت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آنوا و با به-کارگیری نرم افزار SPSS نسخه 13 انجام شد. نتایج نشان داد هدف گزینی کوتاه مدت و بلندمدت بر اکتساب و یادداری مهارت پرتاب آزاد بسکتبال تأثیر معنی دار دارد (05/0 >p) و مقایسه نمرات اکتساب و یادداری این دو گروه نشان داد گروه هدف گزینی بلندمدت در مرحله اکتساب و یادداری به-طور معنی داری بهتر از گروه هدف گزینی کوتاه مدت بود.
تأثیر الگوهای طراحی آموزشی گانیه وپنج مرحله ای بایبی در آموزش مبتنی بر شبکه بر یادگیری و یادداری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش مبتنی بر وب که یکی از اشکال آموزش الکترونیکی است در آموزش عالی رویکردی جدید است و نزدیک به 3 میلیون یادگیرنده در حال حاضر این دوره ها را می گذرانند .اما اینکه در طراحی آموزش های مبتنی بروب چه نظریه ها والگوهایی باید مورد استفاده قرار گیرد تحقیق جامعی در این رابطه به عمل نیامده است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر الگوهای طراحی آموزشی گانیه و پنج مرحله ای بایبی در آموزش مبتنی برشبکه بر یادگیری و یادداری دانشجویان است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، واریانس، نمودار) وآمار استنباطی به منظور آزمون فرضیه های تحقیق و به عبارتی تعمیم نتایج بدست آمده از نمونه به جامعه آماری تحقیق، از، تحلیل کوواریانس، اندازه گیری مکرّر طرح یک بین- یک درون و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. ابزارهای پژوهش شامل پیش آزمون، پس آزمون یادگیری وآزمون یادداری بود که توسط محقق ساخته شده بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی رشته تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی در سال تحصیلی 89-88 بودند که از میان آنها 32 دانشجو با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، و پس از اجرای پیش آزمون یادگیری بر روی هر 32 نفر، به طور تصادفی آنها به دوگروه تقسیم شدند والگوی طراحی آموزشی گانیه بر روی یک گروه و الگوی پنج مرحله ای بایبی نیز بر روی گروه دیگر اجرا شد؛ وسپس پس آزمون یادگیری بر روی هر دوگروه اعمال شد ودر نهایت بعد از سه هفته پس آزمون یادگیری به عنوان آزمون یادداری عیناً بر روی هر دو گروه تکرار شد. یافته های تحقیق نشان داد که 1. بین یادگیری دانشجویانی که با الگوی طراحی آموزشی بایبی آموزش دیده اند و دانشجویانی که با الگوی طراحی آموزشی گانیه آموزش دیده اند تفاوت معناداری وجود دارد. و یادگیری دانشجویانی که با الگوی طراحی آموزشی بایبی آموزش دیده اند نسبت به دانشجویانی که با الگوی گانیه آموزش دیده اند بیشتر است. 2. بین یادداری دانشجویانی که با الگوی طراحی آموزشی بایبی آموزش دیده اند ودانشجویانی که با الگوی طراحی آموزشی گانیه آموزش دیده اند تفاوت معناداری وجود دارد. و یادداری دانشجویانی که با الگوی طراحی آموزشی بایبی آموزش دیده اند نسبت به دانشجویانی که با الگوی گانیه آموزش دیده اند بیشتر است.
یادیارها در تدریس کلمات انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه حدود یک هفتم مردم دنیا به زبان انگلیسی سخن می گویند و شمار زیادی آن را به عنوان زبان دوم یا زبان خارجی می آموزند. این زبان امروزه به عنوان یک زبان بین المللی، از لحاظ علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از این رو بسیاری از نظام های آموزش رسمی، آموزش این زبان را در برنامه درسی خود گنجانده اند. در نظام رسمی آموزش ایران، آموزش زبان انگلیسی از سال اول راهنمایی آغاز شده و تا پایان دورة پیش دانشگاهی ادامه می یابد. در فرایند یادگیری زبان های خارجی، یادگیری لغت از جایگاه مهمی برخوردار است؛ چراکه تفاوت زبان ها با یکدیگر بیشتر به حوزة لغت مربوط می شود؛ و بسیاری از زبان ها از جمله زبان فارسی و انگلیسی در قسمت دستور زبان دارای اشتراکات فراوانی هستند. فراگیران زبان برای بخاطر سپاری درازمدت معانی لغات انگلیسی، ممکن است از راهبردهای متنوعی استفاده کنند که احتمالاً رایج ترین آن تکرار ساده است. اما این راهبرد «در دسترس» نمی تواند همواره اثربخش باشد، لذا باید به دنبال راهبردهای دیگر- و احتمالاً اثربخش تر- نیز بود. از جملة این راهبردها می توان به تکنیک های یادیار، از جمله «کلمه کلید» و «تصویرسازی ذهنی» اشاره کرد که بکارگیری آن برای یادگیری لغات زبان های خارجی در دیگر نقاط دنیا به کرات مورد تأیید قرار گرفته است. پژوهش حاضر تأثیر این دو راهبرد را در یادگیری و یادداری کلمات انگلیسی در مقایسه با روش سنتی تکرار، از سوی دانش آموزان فارسی زبان مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش سه گروه از دانش آموزان سوم راهنمایی به شیوه تصادفی مرحله ای انتخاب شده و از آنها خواسته شد که مجموعه ای از کلمات انگلیسی و معانی آنها را با سه شیوه متفاوت تصویرسازی ذهنی، کلمه کلید و تکرار ساده به خاطر بسپارند. تجزیه و تحلیل نتایج پس آزمون های مربوط به یادگیری و یادداری نشان داد که روش کلمه کلید در هر دو مورد نسبت به دو روش دیگر در سطح معناداری مؤثرتر عمل می کند. نتایج همچنین تفاوت معناداری را بین روش تکرار و روش تصویرسازی در یادگیری و یادداری معانی کلمات انگلیسی نشان نداد.
بررسی تأثیر استفاده از الگوی طراحی آموزشی مریل(نظریه نمایش اجزاء) بر میزان یادگیری ویادداری در درس زیست شناسی سال اول دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکنولوژی آموزشی با بکارگیری پایه ها ی نظری روان شناسی یادگیری وروان شناسی تربیتی، از روش ها ی موجود در حوزه طراحی آموزشی استفاده می کند و در این بین وظیفه طراحان آموزشی نسبت به گذشته دست خوش تغییراتی شده است. هدف: از اجرای این پژوهش «بررسی تأثیر استفاده از الگوی طراحی آموزش مریل بر میزان یادگیری و یادداری در درس زیست شناسی سال اول دبیرستان» بود. روش: جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان شهر محلات بودند و به منظور انتخاب نمونه از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، با در نظر گرفتن کلاس به عنوان واحد نمونه گیری استفاده شد. تعداد حجم نمونه 57 نفر بود که دو کلاس 29 و 28 نفره حضور داشتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون یادگیری و یادداری محقق ساخته بود که از روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل برای هر دو گروه در شرایط یکسان اجرا شد. یافته ها :این تحقیق نشان داد که: 1- میزان یادگیری دانش آموزانی که از طریق الگوی طراحی آموزشی مریل آموزش دیده اند نسبت به دانش آموزانی که به صورت سنتی آموزش دیده اند بییشتر است 2- میزان یاد داری دانش آموزانی که ار طریق الگوی طراحی آموزشی مریل آموزش دیده اند نسبت به دانش آموزانی که به صورت سنتی آموزش دیده اند بییشتر است.
تأثیر چند رسانه ای بر میزان یادگیری و یادداری درس لوحه نویسی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی «تأثیر چند رسانه ای بر میزان یادگیری و یادداری درس لوحه نویسی فارسی» انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از: کلیه دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر تهران که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل بوده اند و از بین جامعه مذکور به منطقه ی یک به صورت تصادفی انتخاب و سپس نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرارگرفتند. روش انجام این پژوهش، شبه آزمایشی و طرح پژوهشی مورد استفاده، طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بوده است. ابتدا محققان با استفاده از آزمون محقق ساخته از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آورد؛ سپس در گروه آزمایش به آموزش لوحه نویسی با استفاده از چند رسانه ای محقق ساخته مبتنی براصول طراحی چند رسانه ای، پرداخته و در گروه کنترل معلم همان لوحه مورد نظر را با روش سنتی تدریس کرد. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. نتایج پژوهش دال بر افزایش یادگیری سمت شناسی، افزایش یادداری سمت شناسی، افزایش یادگیری مهارت هماهنگی چشم و دست، افزایش یادگیری تشخیص شکل لوحه در مقایسه با گروه کنترل است و در نهایت تأثیر چند رسانه ای را بر یادگیری تأیید می کند؛ در حالی که آزمون فرضیه ها، افزایش یادداری هماهنگی چشم ودست، افزایش یادداری تشخیص شکل لوحه را تأیید نمی کند. بر این اساس تأثیر چند رسانه ای بر یادداری تأیید نشد. بنابراین چند رسانه ای ها می توانند بر یادگیری درس لوحه نویسی فارسی مؤثر باشند اما لزوماً بر یادداری آن در دراز مدت تأثیری ندارند.
بررسی تأثیر آزمایشگاه مجازی و واقعی بر یادگیری و یادداری در درس فیزیک و آزمایشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر برگزاری آزمایشگاه مجازی و واقعی بر یادگیری و یادداری دانش آموزان دختر رشته ریاضی و فیزیک در درس فیزیک و آزمایشگاه می باشد. نمونه پژوهش از میان دانش آموزان دختر رشته ریاضی و فیزیک سال سوم مقطع دبیرستان شهر مشهد که در نیمسال دوم سال تحصیلی 90-1389 مشغول به تحصیل بوده اند انتخاب و محتوای درسی الکتریسیته در نظر گرفته شده است. نمونه مورد نظر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و شامل 30 نفر بودند که در قالب دو گروه مورد بررسی قرار گرفتند. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون– پس آزمون و پیگیری دو گروهی می باشد. ابزارهای گردآوری اطلاعات عبارتند از آزمون یادگیری و آزمون یادداری که محقق ساخته بوده و در سه نوبت به صورت پیش آزمون، پس آزمون و آزمون یادداری (پیگیری) برگزار گردید. ضریب روایی محتوایی آزمون پیشرفت تحصیلی برابر با 68/. می باشد که با نظر اساتید و کارشناسان ذیربط مورد تأیید قرار گرفت. همچنین ضریب پایایی، با روش آلفای کرونباخ برابر با 79/.= α و با روش دونیمه سازی 73/. به دست آمد. نتایج تحلیل کوواریانس برای مقایسه دو گروه از نظر میزان یادگیری و یادداری نشان داد که، بین میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان دختر در درس «فیزیک و آزمایشگاه» سال سوم مقطع دبیرستان در دو گروه آزمایشگاه مجازی و آزمایشگاه واقعی تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نیز نشان داد که، تنها عامل تکرار اندازه گیری، معنادار است و افراد، بدون توجه به اینکه در کدام گروه قرار گرفتند، در پس آزمون و پیگیری، پیشرفت قابل توجهی نسبت به پیش آزمون داشتند.
بررسی تأثیر استفاده از اصول اولیه آموزش مریل بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مریل در انتقاد به روش های سخنرانی در تدریس اعلام کرد که «صرف انتقال اطلاعات ، یادگیری و آموزش نیست». بلکه، آموزش و یادگیری اصولی دارد که زیر بنای آموزش مؤثر است و به « اصول اولیه آموزش مریل» معروف شده است. در پژوهش حاضر تأثیر استفاده از طراحی آموزشی مبتنی بر اصول اولیه آموزش مریل بر میزان یادگیری و یادداری درس زیست شناسی پایه اول دبیرستان بررسی شد. روش پژوهش شبه آزمایشی و طرح پژوهشی استفاده شده پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. فرضیه پژوهش عبارت بود از اینکه طراحی آموزشی مبتنی بر اصول اولیه آموزش مریل بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان پایه اول متوسطه در درس زیست شناسی مؤثر است. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و روش تحلیل کوواریانس (ANCOVA) بررسی شد. یافته ها نشان داد که بین میزان یادگیری و یادداری گروه آزمایش و کنترل در درس زیست شناسی تفاوت معناداری وجود دارد و گروه آزمایش از یادگیری و یادداری بهتری بهره مند است. بنابراین، با استفاده از اصول اولیه آموزش مریل، می توان میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان را بهبود بخشید.