مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
یادگیری الکترونیکی
حوزه های تخصصی:
بی شک مهم ترین رکن هر مجموعه ای نیروی انسانی آن مجموعه است.عملکرد موثر و سازنده در توسعه منابع انسانی باعث پیشرفت بهتر و بیشتر آن مجموعه می شود.توسعه منابع انسانی بدون آموزش های تخصصی و بروز امری دشوار است که به مدد فناوری اطلاعات و ارتباطات ، زمینه به وجود آمدن آموزش های الکترونیکی و جایگزینی آن ها به جای شیوه های سنتی فراهم آمده است.یادگیری الکترونیکی E-Learning مبحث جدیدی است که به سرعت جای خود را در بین روش های آموزشی دیگر باز کرده است.به کمک این شیوه محدودیت زمان و مکان از بین رفته و از انعطاف پذیری و سرعت بالایی در آموزش و بالا بردن سطح مهارت نیروی انسانی، برخوردار است.مقاله حاضر به بررسی توسعه انسانی و نقش آموزش در توسعه ی منابع انسانی و یادگیری الکترونیکی که روش نوین آموزش و یادگیری مبتنی بر فناوری است می پردازد.
بررسی میزان تطابق فعالیت ها و روش های تدریس در دوره های یادگیری الکترونیکی با نظریه های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
17 - 31
حوزه های تخصصی:
هدف: ظهور فناوری های نوین باعث گسترش یادگیری الکترونیکی شده است با وجود این نباید یادگیری الکترونیکی را یک سیستم آموزشی مجزا دانست که نوع آموزش را تعیین کند بلکه یادگیری الکترونیکی باید انعکاس دهنده نظریه ها و فنون یادگیری و روان شناسی باشد و در جهت تسهیل به کارگیری این نظریات در فرایند یادگیری عمل نماید. بر این مبنا هدف پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به نظریات مهم یادگیری در ارائه دوره های یادگیری الکترونیکی دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی تهران می باشد. روش: نوع پژوهش به لحاظ رویکرد، کمی و از نوع تحلیل محتوا و بر مبنای مدل تعیین مقوله های اصلی نظریات یادگیری کنل و همکاران انجام گرفته است. جامعه موردپژوهش 330 جلسه کلاس درس الکترونیک برای 22 ماده درسی قرار داده شده بر روی سیستم آموزش الکترونیکی دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی تهران در نیم سال اول سال تحصیلی 96-1395 می باشد. برای انتخاب جامعه نمونه از روش تصادفی منظم استفاده گردید و از این تعداد جلسات، 91 جلسه کلاس درس با استفاده از فرمول کوکران و با پذیرش خطای 01/0 به عنوان نمونه موردپژوهش انتخاب شدند. داده ها به روش تحلیل محتوای کمی بررسی شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که بیشتر فعالیت ها و فناوری های به کار گرفته شده در این دوره ها بر مبنای نظریات یادگیری رفتارگرایی به میزان (51%) می باشد و فعالیت های اندکی از این دوره ها بر مبنای درگیر نمودن یادگیرنده در جریان تدریس و تئوری های یادگیری مانند ساختن گرایی به میزان (12%) می باشد. بر این اساس لازم است به ضمن طراحی مجدد محیط های یادگیری الکترونیکی با استفاده از فناوری های نوین آموزشی و یادگیرنده محور، و آموزش مدرسان این دوره ها جهت طراحی و به کارگیری فعالیت های یادگیری اشتراکی و همکارانه به غنی شدن محیط های یادگیری الکترونیکی کمک نمایند.
تعیین کنندگان اثربخشی یادگیری الکترونیکی: مطالعه ای کیفی بر مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
79 - 55
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مرتبط با مدرس بر اثربخشی یادگیری الکترونیکی است. روش: متناسب با هدف، رویکرد پژوهش کیفی و استراتژی پدیدارشناسی اتخاذ شد. اعضای هیأت علمی و مدرسان دوره های یادگیری الکترونیکی رشته علوم تربیتی و روانشناسی تربیتی در دانشگاه های دولتی شهر تهران، جامعه این پژوهش را تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، تعداد 12 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند نسبت به جمع آوری داده ها اقدام شد. با استفاده از روش کدگذاری تحلیل محتوای کیفی، در سه مرحله کد، خرده مقوله و مقوله، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. قابلیت اعتبار و اعتماد به یافته های بدست آمده نیز با روش های بررسی همکار، محاسبه درصد پایایی بین دو کدگذار، انتخاب هدفمند نمونه های پژوهش و فرایند رفت و برگشتی همراه با تأمل فرایند کدگذاری، مورد بررسی و سپس تأیید قرار گرفت. در مجموع، تعداد 145 کد، 8 خرده مقوله و 4 مقوله شناسایی شدند. بر اساس یافته های پژوهش، «تسهیل گری فرایند یادگیری»، «ایجاد انگیزه و علاقه در یادگیرنده»، «دانش مدرس» و «ویژگی های روانشناختی مدرس» از عوامل مؤثر در تعیین اثربخشی یادگیری الکترونیکی از سوی مدرس یادگیری الکترونیکی می باشند.
ارزیابی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر رضایت مندی یادگیرنده الکترونیکی ریاضی با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش ارزیابی عوامل مؤثر بر رضایت دانشجویان رشته ریاضی در محیط یادگیری الکترونیکی است. برای دستیابی به این هدف از روش تحقیق کتابخانه ای و توصیفی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق صاحب نظران، خبرگان ریاضی و برنامه ریزان آموزش الکترونیکی دانشگاه فرهنگیان مازندران بوده و اعضای نمونه 7 نفر از خبرگان با توجه به اهداف و سؤالات تحقیق به صورت هدفمند از بین آن ها انتخاب شدند. بر اساس ادبیات نظری تحقیق و با مشورت خبرگان و صاحب نظران، عوامل و معیارهای کیفیت محیط یادگیری الکترونیکی در چهار بعد اصلی (کیفیت فنی سیستم و زیرساخت تکنولوژی، کیفیت آموزشی، کیفیت اطلاعات و محتوا، کیفیت خدمات) و 24 معیار دسته بندی شدند. وزن هرکدام از این شاخص ها در جامعه موردمطالعه بر اساس پرسشنامه خبرگان با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی تعیین گردید. تحلیل داده های حاصل با استفاده از نرم افزار سوپر دسیژن انجام و عوامل فنی سیستم و زیرساخت تکنولوژی، عوامل تکنولوژی و طراحی آموزشی، عوامل مرتبط با تولید محتوا و عوامل مرتبط با خدمات پشتیبانی در کیفیت محیط های یادگیری الکترونیکی به ترتیب اهمیت ارزیابی شده اند.
ارائه الگوی فراترکیب شایستگی های مدرسان دوره های یادگیری الکترونیکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های مدرسان دوره های یادگیری الکترونیکی و ارائه الگویی جهت تبیین آن ها انجام شده است. در این پژوهش، از روش فراترکیب هفت مرحله ای "سندلوسکی و باروسو" استفاده شده است. بر این اساس، جامعه پژوهش را پایگاه های داده (پنج پایگاه داده به زبان انگلیسی شامل "اسکوپوس"، "ساینس دایرکت"، گوگل اسکالر"، "اریک" و " پروکوئست" و یک پایگاه داده به زبان فارسی شامل "علم نت") و مجلات معتبر داخلی و خارجی در این حوزه تشکیل داد که 328 منبع یافت شد. نمونه گیری بر اساس مراحل فراترکیب انجام شد که 35 نمونه بر اساس معیارهای از قبل تعیین شده انتخاب شد. جهت تحلیل داده ها از کدگذاری باز و محوری و به منظور تعیین قابلیت اعتماد داده های پژوهش از استراتژی تأیید همکاران پژوهشی استفاده شد. طی فرآیند تحلیل و ترکیب یافته ها و با توجه به مفاهیم مورد تأکید در مقالات منتخب، الگوی شایستگی های مدرسان دوره های یادگیری الکترونیکی با استخراج 118 مفهوم، 26 مقوله و 9 بعد (شایستگی فناورانه، شایستگی تخصصی، شایستگی پداگوژی، شایستگی هدایتگری، شایستگی اجتماعی، شایستگی فردی، شایستگی اخلاقی، شایستگی مدیریتی و شایستگی خود توسعه ای) شکل گرفت.
بررسی عوامل مؤثر بر آمادگی یادگیری الکترونیکی درکارکنان شرکت ملی صنایع پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی عوامل مؤثر بر آمادگی یادگیری سازمانی در کارکنان شرکت ملی صنایع پتروشیمی و استفاده از نتایج پژوهش برای کاربست در فرایندهای آموزش انجام شده است. یادگیری الکترونیکی نوع خاصی از آموزش از راه دور است که در آن با تکیه بر تکنولوژی های مبتنی بر شبکه و با به ک ارگیری بسترهای انتقال مانند اینترنت یا اینترانت و با استفاده از ابزارهایی چند رسانه ای ، در یک محیط تعاملی مجازی به ارایه آموزش یا بازآموزی می پردازد. در این پژوهش آمادگی الکترونیکی که همانا توانایی یک سازمان برای اتخاذ موفقیت آمیز تکنولوژی اطلاعات و استفاده و کسب سود از آن می باشد مورد بررسی قرار گرفته است. روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی محسوب می شود. تعداد 400 نمونه به روش تصادفی منظم و متناسب از میان کارکنان شرکت های تابعه صنایع پتروشیمی انتخاب و تعداد 376 پرسشنامه تکمیل و بازگشت داده شد. نتایج به دست آمده با استفاده از روش های آماری مدل معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار آماری لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد متغیر آمادگی محیطی و امکانات با قوی ترین رابطه مستقیم و مثبت، بیشترین اثر را بر آمادگی یادگیری الکترونیکی داشته و متغیر سبک های یادگیری و آمادگی فرهنگ سازمانی بیشترین میزان اثر مستقیم و در مجموع با واسطه متغیر آمادگی محیطی و امکانات بیشترین اثرکل را بر آمادگی یادگیری الکترونیکی کارکنان داشته است. نتایج حاصل از تحلیل های مبتنی بر مدل های معادلات ساختاری و مقایسه آن با پژوهش های قبلی بیانگر آن است که الگوی مفهومی تنظیم شده به نحو مطلوبی از طریق داده ها پشتیبانی شده است.
استانداردها و معیارهای تهیه و تولید بردهای هوشمند (smart board) برای محیط های یادگیری الکترونیکی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان استانداردها و معیارهای تهیه و تولید بردهای هوشمند (smart board) برای محیط های یادگیری الکترونیکی صورت گرفته است. هدف این پژوهش تدوین استاندارها و معیارهای لازم برای تولید و تهیه بردهای هوشمند برای مراکز آموزشی به منظور هوشمند سازی آن ها است. ازآنجایی که معیار و راهنمای مناسبی در اختیار مدیران و مسئولان حوزه های یادگیری الکترونیکی به صورت جامع و کامل وجود نداشت، به منظور هدفمندسازی و بهینه کردن هزینه ها و همسوسازی آن با اهداف آموزشی، این پژوهش انجام گرفت. روش انجام پژوهش توصیفی بوده که به تدوین استانداردها در سه حوزه معیارهای فنی، معیارهای نرم افزاری و معیارهای پشتیبانی پرداخته است. در بعد فنی، به مسائلی چون انواع برد های هوشمند، فنّاوری های مناسب، تعداد کاربران، ابزارهای جانبی، و ویژگی های فنی پرداخته شده و در بعد نرم افزاری، مواردی همچون بومی سازی، امکانات نرم افزاری جهت راحتی کاربران، گالری ابزار و چند رسانه ای ها موردبحث قرار می گیرد. در بعد پشتیبانی به حمایت های نرم افزاری و سخت افزاری اشاره می شود. هراندازه این استاندارها و معیارها در تهیه بردهای هوشمند رعایت گردد، می تواند نویدبخش یک آموزش مؤثر، یادگیری پایدار، تدریس لذت بخش، محیط جذاب و درنهایت توسعه انسانی پایدار با عملکرد بهینه شده در زندگی شخصی، اجتماعی و اهداف سازمانی در حوزه شغلی باشد
استانداردها و معیارهای تهیه و تولید بردهای هوشمند (smart board) برای محیط های یادگیری الکترونیکی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان استانداردها و معیارهای تهیه و تولید بردهای هوشمند (smart board) برای محیط های یادگیری الکترونیکی صورت گرفته است. هدف این پژوهش تدوین استاندارها و معیارهای لازم برای تولید و تهیه بردهای هوشمند می باشد. به منظور هدفمند سازی و بهینه کردن هزینه ها و همسوسازی آن با اهداف آموزشی این پژوهش انجام گرفت. روش انجام پژوهش توصیفی بوده که به تدوین استانداردها در سه حوزه معیارهای فنی ، معیارهای نرم افزاری و معیارهای پشتیبانی پرداخته شد. در بعد فنی ، به مسائلی چون انواع برد های هوشمند ، تکنولوژی های مناسب ، تعداد کاربران ، ابزارهای جانبی، و ویژگی های فنی پرداخته شده و در بعد نرم افزاری، بومی سازی ، امکانات نرم افزاری جهت راحتی کاربران ، گالری ابزار و چند رسانه ای ها مورد بحث قرار می گیرد . بعد پشتیبانی به حمایت های نرم افزاری و سخت افزاری اشاره دارد. هر اندازه این استاندارها و معیارها در تهیه بردهای هوشمند رعایت گردد، می تواند نوید بخش یک آموزش مؤثر، یادگیری پایدار، تدریس لذت بخش، محیط جذاب و در نهایت توسعه انسانی پایدار با عملکرد بهینه شده در زندگی شخصی، اجتماعی و اهداف سازمانی در حوزه شغلی باشد
ارزیابی تطبیقی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری در مدارس دوره ابتدایی شهر شیراز برمبنای الگوی کیفی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی تطبیقی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری در کلاس های درس دوره ابتدایی شهر شیراز برمبنای الگوی کیفی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری است. روش پژوهش، توصیفی به شیوه پیمایشی و جامعه آماری353 مدرسه بوده که 15درصد مدارس و از هر مدرسه 2 کلاس به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش مقیاس محقق ساخته بوده است. این مقیاس70 گویه دارد که ابعاد شش گانه الگوی مذکور شامل محیط فیزیکی، محیط اجتماعی-روانی، آمادگی، آموزش، تلفیق و ارزشیابی را می سنجد. نتایج نشان می دهد که میان وضع موجود در ابعاد شش گانه با وضع مطلوب تفاوت معناداری هست. «محیط فیزیکی» بیشترین توجه و «آموزش» کم ترین توجه را به خود اختصاص داده و تفاوت بین میانگین ها معنا دار است. بین میزان به کارگیری ابعاد الگو با توجه به مدرک تحصیلی معلم و جنسیت دانش آموزان تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما بین میزان به کارگیری ابعاد الگو با توجه به رشته تحصیلی معلمان تفاوت معنادار وجود دارد.
اثر میانجی مدیریت دانش، بر رابطه بین فرهنگ سازمانی و گرایش کارآفرینانه دانشجویان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر گرایش کارآفرینانه افراد با توجه به نقش میانجی مدیریت دانش انجام شد. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ گردآوری داده ها، کمی و مبتنی بر رویکرد همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل دانشجویان ورودی سال 93 دوره دکتری دانشگاه تهران بود که تعداد آن ها در حدود 3110 نفر گزارش شد و بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و فرمول کوکران، تعداد 324 نفر به عنوان حجم نمونه، تعیین گردید. به منظور گردآوری داده ها، از پرسش نامه های استاندارد فرهنگ سازمانی دنیسون (2000)، گرایش کارآفرینانه هاگِس و مورگان (2007) و مدیریت دانش داروچ (2003) بهره گرفته شد. به منظور سنجش پایایی از ضریب آلفای کرون باخ و ضریب پایایی ترکیبی و همچنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا و سازه استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار Lisrel-v8.8 در دو بخش مدل اندازه گیری و بخش ساختاری انجام پذیرفت. نتایج پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار فرهنگ سازمانی بر گرایش کارآفرینانه دانشجویان از یک سو و از سوی دیگر تأثیر معنادار متغیر میانجی مدیریت دانش بر رابطه میان این دو می باشد.
نیمرخ های انگیزشی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان پسر: تحلیل مبتنی بر شخص
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین نیمرخ انگیزشی دانش آموزان با استفاده از تحلیل مبتنی بر شخص و مقایسه سه مؤلفه اهمال کاری تحصیلی باتوجه به این نیمرخ ها انجام گرفته است. این پژوهش، توصیفی و ازنوع علّی-مقایسه ای است. براساس جدول مورگان تعداد 199 نفر دانش آموز مقطع متوسطه دوره اول پایه هشتم و نهم آموزش و پرورش ناحیه 2 شهر قم به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند که مقیاس جهت گیری اهداف پیشرفت الیوت و مک گرگور (2001) و اهمال کاری تحصیلی سواری (1390) را تکمیل کرده اند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل خوشه ای و تحلیل واریانس چندمتغیره بهره گرفته شد. براساس نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای، چهار خوشه انگیزش برای دانش آموزان به دست آمد: 1/14 درصد در خوشه عملکردگریزی، 6/22 درصد در خوشه تبحرگرا-عملکرد گرا، 1/25 درصد در خوشه بی انگیزشی و 2/38 درصد خوشه انگیزش چندگانه قرار گرفتند. اهمال کاری تحصیلی خوشه بی انگیزشی و عملکردگریزی بیشتر از سایر خوشه ها بود (001/0P<). یافته های به دست آمده به مسئولان حوزه آموزش کمک خواهد کرد تا با طراحی برنامه های مداخله ای تربیتی در ارتقا یا حفظ انگیزش دانش آموزان، در طول سال های تحصیلی اقدامات مؤثری را انجام دهند.
شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقای کیفیت اجرای کارورزی و ارزیابی وضع موجود در دانشگاه فرهنگیان استان مازندران
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقای کیفیت اجرای کارورزی و ارزیابی وضع موجود در دانشگاه فرهنگیان بود. روش پژوهش، کاربردی از نوع آمیخته و جامعه آماری شامل همه دانشجومعلمان و اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان مازندران است. در بخش کیفی از نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد که بر این اساس، 12 نفر از استادان کارورزی شامل خبرگان حوزه برنامه درسی و افرادی که در اجرای دوره های کارورزی دانشگاه فرهنگیان تجربه ای بلندمدت داشتند، انتخاب شدند. در بخش کمی، همه استادان هیئت علمی مدرس کارورزی و دانشجویانی که در ترم جاری این واحد را در دانشگاه فرهنگیان مازندران می گذراندند، در نظر گرفته شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته با شش مؤلفه اصلی دانشگاه فرهنگیان، برنامه درسی (محتوا)، دانشجومعلمان، استادان کارورزی، معلمان راهنما و مدارس به ترتیب با 7، 15، 7، 11، 6 و 4 گویه بود که از نظر کیفی، روایی محتوایی با استفاده از درگیری طولانی مدت، پرسش و جست وجوگری از همکاران و بازبینی به وسیله افراد مطلع صورت گرفت و از نظر کمی، به کمک 10 نفر از استادان دوره کارورزی ضریب روایی محتوا و شاخص روایی محتوا بررسی و تأیید شد. همچنین، پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 95/0 به دست آمد. در نهایت، برازندگی آن با تحلیل عاملی تأییدی پذیرش شد. براساس نتایج، شش مؤلفه برنامه درسی (محتوا)، دانشجومعلمان، استادان کارورزی، معلمان راهنما و مدارس بر کیفیت اجرای کارورزی در دانشگاه فرهنگیان مؤثر شناخته شد و وضعیت مؤلفه های یادشده از دیدگاه استادان و دانشجومعلمان در سطح بالای متوسط مطلوبی ارزیابی شد.
ارائه چهارچوب مفهومی برای تسهیل روند تعامل در محیط یادگیری الکترونیکی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی چهارچوبی مفهومی برای تعامل دانشجویان در محیط یادگیری الکترونیکی، با استفاده از روش فراترکیب انجام شده است. در این پژوهش، به منظور ایجاد همگرایی میان یافته های پژوهش های پیشین در حوزه تعامل در یادگیری الکترونیکی و ارائه چهارچوبی منسجم با انواع تعامل با بهره گیری از روش فراترکیب با استفاده از نرم افزارQSRNVIvo8 یافته های کیفی پژوهش های پیشینْ بررسی و تفسیر شد. در گام نخست، انواع تعامل در محیط یادگیری الکترونیکی از منابع منتخب که شامل 39 مقاله، پایان نامه و کتاب از پایگاه های داده ها بود، از میان 341 منبع اولیه به صورت هدفمند و با ارزیابی و امتیازبندی برمبنای بیشترین ارتباط با موضوع پژوهش انتخاب شدند. سپس در مراحل بعدی با استفاده از روش کدگذاری باز و کدگذاری محوری تجزیه وتحلیل شدند. نتیجه پژوهش، ارائه چهارچوبی مفهومی از انواع تعامل در محیط یادگیری الکترونیکی را در انواع مختلف [مشتمل بر تعامل یادگیرنده یادگیرنده، تعامل یادگیرنده محتوا، تعامل یادگیرنده استاد و تعامل یادگیرنده دستیار] و مؤلفه های آن و ارائه راهکارهایی به منظور تسهیل روند تعامل را در محیط یادگیری الکترونیکی نشان می دهد.
عوامل مؤثر بر اثربخشی یادگیری الکترونیکی: تحلیل پدیدار شناسانه ویژگی های یادگیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یادگیرنده به عنوان یکی از عوامل اصلی تعیین کننده موفقیت و اثرگذار در یادگیری الکترونیکی معرفی شده است زیرا ماهیت یادگیری الکترونیکی، یادگیرنده محور است و او مسئول یادگیری خود است. از این رو، هدف پژوهش حاضر، شناسایی ویژگی های مؤثر یادگیرنده بر اثربخشی یادگیری الکترونیکی بود. متناسب با این هدف، رویکرد پژوهش کیفی و راهبرد پدیدارشناسی اتخاذ شده است. اعضای هیأت علمی و مدرسان دوره های یادگیری الکترونیکی در دانشگاه ها، جامعه این پژوهش بوده اند. مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، انتخاب شدند و از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند نسبت به جمع آوری داده ها تا دستیابی محقق به اشباع نظری، اقدام شده است و در مصاحبه دوازدهم، اشباع نظری حاصل شده است. یافته ها با استفاده از روش کدگذاری تحلیل محتوای کیفی، در سه مرحله کد، خرده مقوله و مقوله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های حاصل از دوازه مورد مصاحبه، تعداد 102 کد، 13 خرده مقوله و 6 مقوله شامل «محور بودن یادگیرنده در فرایند یادگیری»، «تعامل یادگیرنده در فرایند یادگیری»، «ارزیاب بودن یادگیرنده در فرایند یادگیری»، «سواد یادگیرنده»، «خودراهبر بودن یادگیرنده» و «ویژگی های روان شناختی یادگیرنده» حاصل شد. با توجه به یافته های پژوهش، مدیران و برنامه ریزان دوره های یادگیری الکترونیکی در دانشگاه ها باید به نقش یادگیرنده در موفقیت و اثربخشی یادگیری الکترونیکی دانشگاهی توجه ویژه ای داشته باشند.
مشکلات و چالش های آموزش مجازی در دوران شیوع ویروس کرونا در مقطع ابتدایی
منبع:
آموزش پژوهی دوره هفتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
65 - 79
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی مشکلات و چالش های آموزش مجازی در دوران شیوع کرونا در مقطع ابتدایی است. پژوهش حاضر، کیفی و از نظر ماهیت پژوهش از نوع پدیدارشناسی اکتشافی است. جامعه هدف پژوهش شامل کلیه خانواده های دانش آموزان مقطع ابتدایی ساکن شهرستان اردکان بود که در سال تحصیلی 1400-99 دارای حداقل یک دانش آموز در این مقطع بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده و مصاحبه نیمه ساختار یافته تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه پیدا کرد که در نهایت نمونه به 10 نفر رسید. مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون کدگذاری شد. با تجزیه و تحلیل داده ها، مشکلات آموزش مجازی در حوزه های «آموزش»، «معلم و مدرسه»، «والدین»، «دانش آموزان» و «زیرساخت های آموزش مجازی» شناسایی شد. نتایج نشان داد که مشکلات آموزش مجازی در دوران شیوع ویروس کرونا، نه تنها متفاوت از مشکلات آموزش حضوری است؛ بلکه، به دلیل عدم آمادگی خانواده ها برای مواجهه با این مشکلات، گستردگی بیشتری نیز نسبت به آموزش های مجازی پیش از این دارند. با درنظر گرفتن این مشکلات، می توان جهت فراهم کردن زیرساخت های آموزش مجازی و پایه ریزی بستر فرهنگی برای پذیرش آن اقدام کرد به طوری که در آموزش های مجازی بعد از دوران پاندمی نیز مفید واقع شود.
آموزش حسابداری بخش عمومی بر اساس شیوه های فعال یادگیری و فناوری های نوین
حوزه های تخصصی:
حسابداری بخش عمومی و آموزش آن در حرفه حسابداری، مورد توجه چندانی قرار نگرفته و رهنمودها در این زمینه نیز، فراگیر نبوده است. از این رو حسابداران این حیطه و سایر افراد در رشته های دیگر که به نوعی با این حرفه سر و کار دارند، اغلب با مشکلات اجرایی و مفهومی روبرو هستند. این مقاله به مزایای شیوه های فعال یادگیری در آموزش حسابداری بخش عمومی می پردازد و ویژگی های آموزش این شیوه ها را به دانشجویان مدیریت متذکر می شود. از آنجایی که دانشجویان مدیریت در دانشگاه یا برنامه های ضمن خدمت شغلی از پیش زمینه حسابداری و بودجه ریزی لازم برخوردار نیستند، از این رو تمرکز آموزش باید بر درک حسابداری باشد و نه روی نکات فنی که اطلاعات حسابداری را به دست می دهند. چنانچه از ابزارهای فعال یادگیری استفاده کنیم که با وضعیت واقع بینانه مالی دولت ها مطابق بوده و کاربرپسند و قابل درک باشد، منتفع خواهیم شد. در مقاله حاضر ضمن بررسی مباحث نوین آموزش حسابداری بخش عمومی، یک نرم افزار آموزشی جدید که در کشور یونان بهره برداری شده است نیز معرفی می شود که در فرآیند آموزشی بخش عمومی می تواند مفید باشد.
تبیین تربیت معنوی برای کودکان با تأکید بر مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تربیت رسمی عمومی ایران و بررسی فرصت ها و چالش های یادگیری الکترونیکی برای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تببین مفهوم و اصول تربیت معنوی برای کودکان با تأکید بر مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تربیت رسمی عمومی ایران وبررسی فرصت ها و چالش های یادگیری الکترونیکی برای آن است. روش: روش پژوهش کیفی، و جامعه آماری آن سند مبانی نظری تحول بنیادین، متون و منابع موجود درباره مفهوم معنویت و تربیت معنوی برای کودکان و نیز یادگیری الکترونیکی است که نمونه آماری به صورت هدفمند انتخاب شد. با استفاده از روش تحلیل استعلایی، مفهوم تربیت معنوی برای کودکان طبق مبانی نظری تحول بنیادین تبیین، و سپس با استفاده از روش استتاج قیاسی فرانکنا، سه اصل مهم تربیت معنوی کودکان که مربوط به وجه شناختی است، استنتاج و تشریح و سپس با روش توصیفی-تحلیلی به فرصت ها و چالش های یادگیری الکترونیکی در راستای تحقق اصول مذکور پرداخته شد. یافته ها: تربیت معنوی برای کودکان ناظر به شناخت خداوند به عنوان مرجع امر معنوی، پرورش روح و گرایش کودک به سوی او، و تحقق حیات طیبه در همه ابعاد زندگی کودک می باشد. سه اصل مهم تربیت معنوی برای کودکان در وجه شناختی شامل: پرورش اندیشه و اعتقادات صحیح درباره خداوند؛ توسعه چشم انداز کودک درباره اعتقادات و امکانات معنوی دین خود و سایر سنن و ادیان؛ و پرورش تفکر انتقادی کودکان بدست آمد. همچنین، توسعه سواد معنوی کودکان از طریق منابع باز، دسترسی به منابع انسانی مرجع و ایجاد اجتماعات معنوی، از فرصت های یادگیری الکترونیکی و نیز توانمندی معلمان و مدیریت فرایند تربیت کودکان، لزوم برخورداری آنها از نگرش ها و مهارت های ارتباطی لازم در امر آموزش الکترونیکی، نظارت و هدایت مشارکت کودکان و درک چشم انداز آنان در فضای آموزش الکترونیکی، و ارزشیابی و هدایت کودکان به سوی خودراهبری، از عمده ترین چالش های یادگیری الکترونیکی برای تربیت معنوی کودکان هستند. نتیجه گیری: کودکان باید در عرصه تربیت معنوی، سواد معنوی لازم را کسب تا بتوانند درباره جهت گیری معنوی خود خردمندانه و آگاهانه اقدام کنند. برای این مهم می توان از فرصت های یادگیری الکترونیکی استفاده و در رفع محدودیت ها و چالش های این بستر برای تربیت معنوی کودکان اقدام نمود.
ارائه مدلی مرجع برای تبیین الزامات امنیتی در حوزه یادگیری الکترونیکی از نگاه ذی نفعان مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
141 - 154
حوزه های تخصصی:
توسعه کاربردها و خدمات یادگیری الکترونیکی در بستر شبکه های ارتباطی و اطلاعاتی در کنار ارتقای کمّی و کیفی قلمرو فعالیت و نوع خدمات و دامنه ارائه آنها ، سبب گسترش روزافزون تهدیدهایی شده است که کمابیش همین شبکه ها و زیرساخت های مخابراتی، محمل بروز آنها هستند. این موضوع پرداخت درست و کارآمد الزامات امنیتی را به ضرورتی اجتناب ناپذیر نزد تصمیم سازان امنیتی این حوزه تبدیل کرده است. بر این اساس، در مقاله حاضر تلاش شده است با بهره مندی از یافته های سایر پژوهش ها و تجربه های مؤثر در حوزه امنیت یادگیری الکترونیکی و به کمک روش فراترکیب، مدلی مرجع برای تبیین الزامات امنیتی در حوزه مطالعه شده ارائه شود. ساختاری که جایگاه تعریف الزامات امنیتی یادگیری الکترونیکی را مشخص می کند و می تواند به عنوان مرجعی برای تبیین الزامات امنیتی این حوزه به کار گرفته شود.
شناسایی حوزه های عملکردی و مشکلات LMS (مطالعه موردی: مرکز آموزش های الکترونیکی دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
331 - 354
حوزه های تخصصی:
فرایندهای یادگیری در حال توسعه و نوآوری هستند. رویکردهای جدید یادگیری، موجب توسعه فناوری برای یادگیری بهتر و افزایش نوآوری در نظام برنامه ریزی درسی می شوند. فناوری اطلاعات و ابزارهای آن، زمینه های لازم برای به کارگیری روش های جدید یادگیری را به وجود می آورند و به همین دلیل، یادگیری الکترونیکی یکی از مهم ترین کاربردهای فناوری اطلاعات در جهان مطرح شده است. مزیت های نظام آموزش مجازی موجب استفاده روزافزون از این شیوه آموزش در مراکز دانشگاهی شده است. این مقاله با هدف شناسایی حوزه های عملکردی LMS دانشگاه تهران و بر اساس مدل مفهومی مشخص، مشکلات موجود در هر یک از ابعاد آن را بیان می کند. نحوه گردآوری داده ها در این تحقیق، مصاحبه به روش گروه های کانونی، مشاهده و بررسی سیستم این دانشگاه، مطالعه مستندات و مقایسه آن با سیستم سایر دانشگاه هاست. نتایج پژوهش به روش تحلیل تم نشان می دهد در ابعاد ارتباطات و همکاری سیستم، مشکلات با اهمیت تری وجود دارد. همچنین از دیدگاه محققان، عمده مشکلات به ماژول های آزمایش و ارزیابی، پایگاه داده، سیستمی و زیرساختی مربوط می شود.
شناسایی عوامل و معیارهای اعتباربخشی نهادهای آموزش عالی در محیط یادگیری الکترونیکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مروری نظام مند بر معیارهای اعتباربخشی نهادهای آموزش عالی الکترونیکی انجام شد.جامعه پژوهش 341 مقاله در پایگاه های اطلاعاتی و اسناد نهادهای معتبر اعتباربخشی یادگیری الکترونیکی در سطح بین المللی بود که پس از خارج کردن اسناد و مقالات نامرتبط، تحلیل کلی روی 35 سند به عنوان نمونه صورت پذیرفت و درمجموع 7 عامل و 42 معیار شناسایی شد. جهت تحلیل داده ها از کد گذاری باز و محوری با استفاده از نرم افزار QSR و NVIvo استفاده شد و به منظوربررسی قابلیت اعتماد داده های پژوهش از استراتژی تایید توسط همکاران پژوهش استفاده شد.نتایج یافته ها نشان داد که مهم ترین عوامل و معیارهای اعتباربخشی در نهادهای آموزش عالی در محیط یادگیری الکترونیکی عبارت اند از: عوامل مربوط به حکمرانی، برنامه ریزی، پژوهش، فرایند یادهی-یادگیری الکترونیکی، پشتیبانی در محیط یادگیری الکترونیکی، فناوری و عوامل روان شناختی مرتبط با ذی نفعان که در مطالعات بسیاری موردتوجه قرارگرفته بود نتایج تحقیق حاضر به سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه آموزش عالی در محیط یادگیری الکترونیکی کمک می کند که با استفاده از مؤلفه های شناسایی شده از یک سو نیاز به نهادی به منظور اعتباربخشی را در اولویت برنامه های راهبردی خود قرار داده و از سویی دیگر با پایش و ارزشیابی نهادهای آموزش عالی الکترونیکی، چالش ها را شناسایی و در جهت بهبود کیفیت تلاش کنند.