مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
اصالت وجود
حوزه های تخصصی:
در نظریه مجموعه ها نه تنها صفر و یک، بلکه میزان عضویت مجموعه اى از اعداد میان صفر و یک مطرح است؛ این اصل اساسى تفکر فازى است. دیگر جهان پیرامون تنها سیاه و سفید نیست، بلکه خاکسترى نیز هست و هر عضوى در این مجموعه خاکسترى، داراى ارزش عددى میان صفر تا یک است. از سوى دیگر نظام فلسفى صدرالمتألهین بر پایه اصالت وجود شکل گرفته و نوآورى و نقطه اوج آن طرح تشکیک در مراتب حقیقت وجود است. با توجه به مبناى اصالت وجود، وجود حقیقت واحدى است که تمام هویت و متن خارج را تشکیل مى دهد. این حقیقت واحد وجود که در موجودات کثیر و حقایق خارجى مشترک است، به نحو تشکیکى و ذومراتب در خارج موجود است. بهره مندى از تفکر تشکیکى در حکمت متعالیه، داراى آثارى سودمند در شناخت موجودات خارجى به عنوان حقایق متکثر است و به نوعى با تفکر فازى قرابت دارد. اکنون پرسش این است که آیا میان تفکر فازى و اصل تشکیک وجود قرابت و رابطه اى هست یا نه؟ این جستار درصدد پاسخ به این پرسش، به مؤلفه هاى متعددى رسیده است که این قرابت را اثبات مى کند.
نحوه علم الهی به وجود منبسط و سایر موجودات از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله وجود منبسط از مهم ترین موضوعاتی است که فلاسفه اسلامی در تبیین نظام هستی شناسی خود به آن توجه ویژه ای داشته اند. ملاصدرا در پرتو اصول حکمت متعالیه مانند اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و اختصاص جعل به وجود و همینطور تقسیم وجود به رابط و مستقل، توانست تفسیری جدید از این مساله ارائه دهد. بر این اساس واحد صادر شده -که همان وجود منبسط امکانی است- واحدی بلا ماهیت است و از این رو نحوه علم الهی به وجود منبسط تبیین درستی خواهد داشت. از سوی دیگر، با توجه به اینکه از نظر ملاصدرا ماهیات در وجودات رابط به تبع وجود موجود است، علم الهی به ماهیات موجودات به تبع وجود آنها وبالعرض خواهد بود. این مقاله سعی دارد با نشان دان اشکالات دیدگاه ملاصدرا، با طرح مبانی علامه طباطبایی نشان دهد که ایشان با علم به این مشکل، با ارائه دیدگاهی جدید به حل این مساله و تبیین علم خداوند به موجودات مقید نائل آمده است. در این دیدگاه ماهیات شأن معرفت شناختی داشته و متعلق معرفت بشرای ا ند نه علم الهی و بنابراین علم الهی به وجودات مقید تعلق می گیرد و ماهیت جنبه ذهنی و مفهومی برای بشر خواهد داشت.
نوع متوسط بودن ماهیت انسان از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخن از هویت و حقیقت انسان در حکمت متعالیه رنگ و بوی تازه ای به خود می گیرد. ملاصدرا با تکیه بر نظریه ها و مبانی ویژه خود از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری و حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس، که حکیمان پیش از وی به آنها راه نبرده بودند، مباحثی را درباره انسان به میان آورد که خاستگاه نوآوری هایی در نظام فلسفی او شد. از جمله مهم ترین این نوآوری ها باید به مسألة حد ناپذیری ماهیت انسان اشاره کرد. صدرالمتألهین بر پایه مبانی پیشین و اشاره به نحوه وجود خاص انسان سخن از دگرگونیِ نوعیِ انسان به میان آورد. براین اساس حیوانِ ناطق، نوع متوسط دانسته می شود و می تواند تحت اجناسِ بهیمی، سبعی، شیطانی و ملکی واقع شود و از انواع گوناگون مندرج در این اجناس برخوردار شود. وی با تکیه بر دریافت خود از ماهیت انسان، به دگرگونی مسائل مهم حکمت پرداخت. این پژوهش معطوف به تبیینِ نظریة تازه ملاصدرا درباره ماهیت انسان و واکاوی مقدمات و مبانی این دیدگاه است.
بررسی و تبیین مسأله کلی طبیعی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا کلی طبیعی را امری صرفاً ذهنی می داند؛ اما در قبال منشاء انتزاع آن، دو نگرش متفاوت دارد که در این مقاله با عنوان به دو نگرش عام و خاص بررسی شده است. وی در نگرش عام خود، به دلیل اعتقاد به وجود بالعرض ماهیت و اتحاد آن با وجود خارجی، منشاء انتزاع کلی طبیعی را ماهیت می داند. در نتیجه بر مبنای این نگرش، کلی طبیعی نسبت به ماهیت تأخر دارد. در نگرش خاص، مسأله کلی طبیعی، ذیل دو حوزه وجودشناختی و معرفت شناختی قابل طرح است. در حوزه وجودشناختی، به دلیل نفی وجود خارجی ماهیت و اعتقاد به وحدت آن با وجود خارجی، منشاء انتزاع کلی طبیعی، وجود خاص خارجی لحاظ می شود که نفس آن را از فرایند اشتداد، انتزاع می کند. در حوزه معرفت شناختی، کلی طبیعی، منتزع از حقایق شریف عقلی و مثالی است. در نتیجه بر خلاف نگرش عام، کلی طبیعی، نسبت به ماهیت تقدم داشته و به جهت منشاء انتزاع نیز نسبت به آن شرافت بیشتری دارد.
اصالت وجود؛ مسئله ای بدیهی یا نظری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصالت وجود به گونه ای که چند قرن اخیر مطرح است، از زمان ملاصدرا آغاز شده است و از همان زمان نیز بداهت این مسئله مطرح بوده است. ما در این نوشتار به روشی تحلیلی تاریخی به بررسی این مسئله پرداخته و نشان داده ایم که چون اصالت وجودی ها ویژگی هایی چون بساطت برای وجود برمی شمرند، بدیهی دانستن این مسئله، طفره ناموجهی از اشیاء پیرامونی به وجودی با آن ویژگی هاست. پذیرفتن دیدگاهی نیز که قائل به اصالت وجود و عینیت ماهیت است، در اشیاء پیرامونی ما، امری خلاف مشهود ماست. همچنین از مواردی نام برده ایم که می توانسته است دستاویز فیلسوفان اصالت وجودی برای روی آوری به نظریه بداهت اصالت وجود باشد.
بررسی رابطه تفسیر مفاهیم فلسفی با مسئله اصالت وجود در اندیشه شیخ اشراق و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر «معقولات ثانی» پیوند ناگسستنی با مسئله «اصالت وجود» دارد که این دادوستد متقابل، در نظام فلسفی شیخ اشراق و حکمت متعالیه بیشتر مشهود است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که سهروردی نه تنها معقولات ثانی منطقی و فلسفی را فاقد وجود خارجی مغایر می داند، بلکه به نفی مطلق تحقق خارجی آنها پرداخته، آنها را امور ذهنی صرف قلمداد می نماید و در پرتو همین مبنا، نظریه اصالت ماهیت و اعتباریت وجود را مطرح می سازد. این در حالی است که به باور صدرالمتألهین ازآنجاکه ظرف تحقق ربط، ظرف تحقق طرفین ربط است، هر دو طرف در ظرف واحد که همان ظرف اتصاف موضوع به حکم است تحقق دارند؛ بنابراین چون اتصاف در مفاهیم فلسفی در ظرف خارج سامان می پذیرد، مفاهیم فلسفی نیز باید تحقق خارجی داشته باشند. صدرالمتألهین در پرتو این مبنا، ضمن نقد برهان شیخ اشراق بر اعتباریت وجود، در سایه براهین نظریه اصالت وجود به تفسیر نحوه تحقق مفاهیم وجودی پرداخته است.
تحلیل و بررسی دیدگاه علامه طباطبائی درباره اولی بودن حمل میان جنس و نوع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی آثار ابن سینا و شاگردان وی بر اولی بودن حمل میان انسان و حیوان اشاره دارند؛ اما با معنایی بسیار متفاوت نسبت به آنچه علامه طباطبائی بیان می کند؛ به گونه ای که حمل اولی در آثار ابن سینا و پیروان وی، نسبت به آنچه صدرالمتألهین و علامه طباطبائی بیان کرده اند، اشتراک لفظی دارد. دیدگاه علامه طباطبائی مبتنی بر حمل اولی بودن میان جنس و نوع است. اعم بودن محمول نسبت به موضوع و در نهایت عدم اتحاد مفهومی موضوع و محمول، اشکالی اساسی بر این دیدگاه می باشد؛ لکن توجه به اعتبار نمودن وجود عینی در حمل اولی و تأمل در اصالت وجود، می تواند راهی برای پاسخ گویی به این اشکالات باشد. کاشفیت حمل میان مفاهیم ذهنی نسبت به خارج، در حمل اولی و عدم انحصار این حمل در حوزه مفاهیم ذهنی، موجب نگرشی تازه به حمل اولی ذاتی خواهد شد. علاوه بر آن، نقش وجود در حمل اولی و اعتبار نمودن وجود، حتی در حوزه ذاتیات شیء، بر اساس اصالت وجود و دیدگاه نهایی حکمت متعالیه تبیین پذیر است. در نهایت پس از بررسی اشکالات مطرح شده، این دیدگاه قابل دفاع است.
تأثیر اصالت وجود بر «حدّ تام» دراندیشة فلسفی ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملّاصدرا معتقد است که «وجود» یگانه امر حقیقت ساز است. این عقیده ملّاصدرا که «اصالت وجود» نام دارد، مبنای فلسفة او را تشکیل می دهد و حتّی بر مبحث «ماهیّت و احکام آن» تأثیر می نهد. پذیرش تأثیرپذیری مبحث ماهیّت و مباحث مرتبط با آن از اصالت وجود́ لازمه هایی، از جمله تأثیرپذیری حدّ تام از اصالت وجود، را در پی می تواند داشت که ضعف ها و اشکال های حد ّتام منطقی را ندارد. در این مقاله، با روشی توصیفی- تحلیلی، امکان تأثیرپذیری حدّ تام از اصالت وجود، به عنوان امر نشان دهندة حقیقت اشیاء را با تکیه بر این فرضیّه ها نشان داده ایم که «حقیقت در فلسفة ملّاصدرا با وجود معنا می یابد و حد نیز که منعکس کنندة حقیقت اشیاء است، قطعاً از وجود تأثیر می پذیرد»، «در فلسفة ملّاصدرا صورت به تنهایی تمام حقیقت شیء واقع می شود و حدّ تام در فلسفة او به منعکس کردن صورت تغییر خواهد یافت» و «در فلسفة ملّاصدرا پایة حد، یعنی ماهیّت، محفوظ مانده و با اجزای مادّه و صورت ظهور کرده است». تأثیرگذاری اصالت وجود بر حدّ تام́ نتایجی، از جمله تحوّل معنای حدّ تام از وجه منطقی اش و گستردگی فایدة حدّ تامّ فلسفی نسبت به حدّ تامّ منطقی، را در پی دارد
بررسی و نقد چیستی اختیار انسان از دیدگاه ژان پل سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۴
27-44
حوزه های تخصصی:
اختیار انسان و دامنه آن از دیدگاه سارتر در این پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در تبیین چیستی اختیار از دیدگاه سارتر باید گفت، وی معتقد به تقدم وجود بر ماهیت در انسان است. وجود انسان از سوی خداوند نیست، چراکه در این صورت موجب جبر در انسان خواهد شد. به اعتقاد او انسان همان اختیار و آزادی است و اختیار نیز همان انسان است. اما این دیدگاه صحیح نیست، زیرا: وجود هر موجود ممکنی، بدون علت خلاف بداهت است. خوب و بد نسبی و وابسته به خواست انسان خواهد شد. بین ماهیت نوعیه انسان و کمالات وجودی او خلط شده است. وجود طبیعت در انسان، علت تامه صدور افعال نیست. اصالت انسان به روح او است و خدا نیز امری واقعی است. ضمانت اجرایی ای برای عمل به صفات شایسته انسانی وجود نخواهد داشت. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی توصیفی در پی بررسی و نقد چیستی اختیار انسان از دیدگاه ژان پل سارتر است.
حقیقت اراده انسان از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اراده یکی از ارکان اصلی افعال اختیاری انسان است که تبیین حقیقت آن در تبیین ، تفسیر و تأویلِ کنش های انسانی نقش مهمی ایفا می کند . ملاصدرا دیدگاه خود درباره حقیقت اراده انسان را در مواضع متعددی از آثارش بیان کرده است ، اما بیان او پراکنده ، نامنظم و گاه آمیخته با دیدگاه دیگران است . این مقاله با روش نقل و جمع آوری عبارات ، تحلیل عقلی آن ها و ارائه استدلال برهانی ، حقیقت اراده انسان را در دستگاه فلسفی ملاصدرا تبیین کرده است و نشان داده که چگونه تغییر مبانی در فلسفه ملاصدرا به ارائه تبیین جدیدی از اراده انسان انجامیده است . در این مقاله این نتیجه به دست آمده که از نظر ملاصدرا اراده از یک هویت وجودیِ سریانیِ «مادی۔ مجرد» برخوردار است و آن چه از آن به «اجماعِ نفس» و «تصمیمِ جازم» تعبیر می شود ، صرفاً یکی از مراتب مجرّد این هویت سریانی است . همچنین این مقاله به این نتیجه دست یافته که با توجه به مبانی ملاصدرا و به موجب یک استدلال برهانی ، شایسته و بایسته است تا بخشی از دیدگاه ملاصدرا اِصلاح شود؛ به طوری که اجماع نفسانی هویتی مادّی داشته باشد .
تجربه زندگی از منظر ملاصدرا و دیلتای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
479 - 498
حوزه های تخصصی:
دیلتای یکی از فیلسوفان زندگی است که متن حیات را بررسی کرده است. نگاه وی به «تجربه زندگی» قرابت های بسیاری با اندیشه حیات و زندگی در حکمت متعالیه ملاصدرا دارد. مقصود این نوشتار از «تجربه زندگی» اصطلاح «تجربه زیسته» در فلسفه دیلتای نیست، بلکه مقصود هر نوع نگاه زمانی به زندگی است که فعالیت های انسان را در طول زمان بررسی می کند. بررسی اهداف و سیر کلی این دو فیلسوف و ویژگی های تجربه زندگی، نشان دهنده نوعی قرابت و همداستانی در این مسئله است که می توان میان اندیشه این دو متفکر، تطبیق کرد. تاریخ و زمانمندی، احساس، تجربه و نحوه ادراک، اموری هستند که در این نوشتار به آنها پرداخته خواهد شد. سیلان زندگی، درک فعالانه، مشترک و بی واسطه از زندگی، مهم ترین نقاط همسویی این دو فیلسوف شناخته می شوند؛ یعنی نفس در طی حرکت و سیلان در زندگی، با نوعی سرشاری از ارزش ها همراه است که با عمل ارادی خود، برای تکامل خود را تعیین و بدن مثالی خود را متعین می کند.
اصالت وجود صدرایی و برخی پیامدهای هستی شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
273 - 294
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا در قبال مبنای اصالت وجود و اعتباریت ماهیت دو رویکرد متفاوت دارد. این تفکیک بدان جهت است که وی در تبیین مبنای اصالت وجود در برخی مواضع مویداتی را ذکر می کند که گاهی گویای تحقق تبعی ماهیت بوده و گاهی نیز مستلزم نفی هرگونه تحقق خارجی ماهیت است. این تفاوت باعث شده تا صدرا در قبال برخی مسائل نظام فلسفی خویش دارای دو نگرش باشد که البته در غالب این مواضع نگرش نهایی وی متلائم با مبنای نفی تحقق ماهیت در عالم خارج است. در مطالعه حاضر بر اساس این شاخصه برخی پیامدهای هستی شناختی مبنای اصالت وجود از جمله مساله کلی طبیعی، بازنگری در ذات و هویت اشیاء، نظریه مهم حرکت جوهری و تشکیک در وجود مورد بررسی قرار گرفته شده است. این بررسی موید آن است که ملاصدرا در مواضع مذکور دو نگرش کاملا متفاوت داشته و نگرش نهایی وی در ین خصوص متلائم با نگرش خاص وی در مبنای اصالت وجود(رویکرد خاص)است.
بررسی تأثیر مبانی و اندیشه های ملاصدرا بر معنای متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۱
115 - 134
حوزه های تخصصی:
این مقاله تبیین و تحلیل تأثیر اصول تأسیسی ملاصدرا بر معنای متن است. در حکمت صدرایی، معنای متن و تأویلات آن، به گونه ای از مبانی و اندیشه های صدرا متأثر است که معانی تأویلی در آن، صرفاً بر این اساس، منطقی و توجیه پذیر است؛ در مکتب صدرا، معنا که از مواجهه ی انسان با هستی شکل می گیرد، نفس الامری دارد که انسان مؤید به کشف وحیانی، آن را بیان و نام گذاری می کند و از قابلیت های آن برای معرفی حقایق عوالم مختلف استفاده می کند. مبانی و اندیشه های صدرا، ازجمله اصالت وجود، تشکیک وجود، قاعده ی بسیط الحقیقه، اندیشه های صدرا درباره ی علم النفس، حرکت جوهری و اعیان ثابته، هریک به نحوی بر منطق معنی از عالم حس یا عالم خیال و عقل مؤثر است و پشتوانه های هستی شناختی تأویل متن را به خوبی تبیین می کند. در این مقاله، تأثیر مبانی و آرای صدرا بر معنای متن استنباط شده و همراه با نمونه هایی از متونی آمده است که صدرا از آن ها معانی خاصی را استخراج کرده یا تطبیق صورت داده است. این مقاله که با روش توصیفی – تحلیلی همراه با تطبیق بر تفاسیر (تأویل های) صدرا تألیف شده است، قابلیت فلسفه ی صدرایی در توسعه ی معانی حاصل از متن را نشان می دهد و منطق تأویلات او را از زاویه ی یادشده بیان می کند.
هستی شناسی صدرایی و حکمت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
117 - 132
حوزه های تخصصی:
زندگی و مسائل آن به هیچ وجه از فلسفه جدا نیستند. از همان آغاز کاوش های فلسفی در روزگار باستان، توجه به زندگی و یافتن شیوه درست زیستن یکی از مهمترین موضوعات تفکر فلسفی فیلسوفان بود. این روند با فراز و فرودهایی در طول تاریخ فلسفه ادامه داشت و امروزه نیز احیا شده است. بررسی فلسفی این موارد را می توان حکمت زندگی نامید. برخی از فیلسوفان چنین چیزی را موضوع اصلی تأملات فلسفی خود قرار داده اند. در این میان ملاصدرا این گونه نبوده است و در فلسفه متافیزیک محور او به طور مستقیم چنین مباحثی یافت نمی شود، اما این مطلب بدین معنا نیست که نمی توان از اندیشه های او چنین استفاده ای کرد. ادعای ما این است که اصول و مبانی هستی شناسی او این قابلیت را دارند که در زمینه حکمت زندگی مورد بهره برداری قرار بگیرند؛ مبانی و اصولی همچون اصالت وجود، بساطت وجود، تشخص وجود، سنخیت و یکی بودن کمالات و تشکیک وجود. این مبانی و اصول لوازم و دلالت های مهمی در مورد زندگی در بر دارند به طوری که می توانند راهنمای چگونگی زیست انسان واقع شوند.
بررسی تحویل اصالت و اعتباریت به صدق و عدم صدق بر واقع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
53 - 67
حوزه های تخصصی:
بر اساس تلقی رایج، در نظریه اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، دو وصف اصالت و اعتباریت ، به ترتیب به صدق بالذات و صدق بالعرض بر واقعیت خارجی تحویل برده می شوند و در نتیجه نه تنها تحقق ماهیت در خارج بلکه واقع نمایی مفاهیم ماهوی نیز انکار می گردد. این تفسیر از اصالت وجود هیچ شاهدی از کلمات صاحب نظریه نداشته بلکه آشکارا با کلمات وی در تعارض بوده و بنابراین قابل استناد به صدرالمألهین نمی باشد. منشاء این برداشت نادرست را می توان در نحوه طرح بحث و برخی ادله توسط صدرا و نیز پیشفرض ملازمه میان صدق و تحقق خارجی نزد قائلان به این تفسیر جستجو کرد. این دیدگاه گذشته از تعارض جدی با شهود متعارف و فقدان دلیل کافی، به موجب فقدان انسجام درونی و برخی لوازم غیر قابل قبول، حتی با قطع نظر از حیث تفسیری و به مثابه یک نظریه مستقل فلسفی نیز قابل قبول نمی باشد.
درباره تاریخ مشهور مسئله اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
105 - 120
حوزه های تخصصی:
در میان معاصران، روایت تاریخی مشهوری برای مسئله اصالت وجود مفروض دانسته شده است که طبق آن نقش های اصلی از آنِ ابن سینا، سهروردی و صدرا است و میرداماد نقش مکمل روایت را به عهده دارد: ابن سینا، در تقابل با متکلمان اشعری، قائل به زیادت وجود بر ماهیت در ذهن می شود؛ سهروردی این تمایز را در خارج انکار می کند؛ میرداماد این مسئله را به شکل مسئله دَوَران اصالت میان وجود و ماهیت تنظیم می کند؛ و در نهایت، صدرا نظریه اصالت وجود را پدید می آورد. استدلال خواهد شد که این روایت تاریخی در همه بخش هایش دچار نقص ها و اشتباهات تاریخی است. اولاً به لحاظ تاریخی محل نزاع بوده و هست که آیا ابن سینا مدعی زیادت وجود و ماهیت در ذهن بوده است یا در خارج. ثانیاً، نزاع تاریخی بر سر زیادت خارجی یا ذهنی وجود در میان شارحان و مفسران ابن سینا دامنه وسیعی داشته است. ثالثاً، سهروردی تنها یکی از فیلسوفانی است که در این نزاع وارد شده و علیه تابعان مشائیان استدلال کرده است. رابعاً، تنها متنی که بر اساس آن طرح مسئله اصالت وجود به میرداماد منسوب شده است، منحول است؛ و خامساً، میرداماد و صدرا در همین نزاع کهن وارد شده و بر سر حل آن اختلاف نظر داشته اند.
انحصار علم به علم حضوری نزد صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسأله تقسیم علم به حضوری و حصولی نزد فیلسوفان مسلمان ثمره نگاه هستی شناختی به پدیده علم است و از دیرباز تا کنون مورد اعتقاد تقریباً اکثریت حکما بوده است، در این نوشتار، برخلاف این دیدگاه رایج میان حکما که علم را به دو دسته مذکور تقسیم می کنند، با نظر به روش خاص استنباط آراء فلسفی صدرا، و تحلیل و بررسی دیدگاه وی در خصوص حقیقت علم که آن را امری وجودی می داند و معتقد است در هنگام علم به هر چیزی، نفسِ همان چیز نزد عالم حاضر می شود، و سپس با تطبیق این رویکرد با مبانی فلسفی خاص او از جمله اصالت وجود، وحدت و بساطت وجود، تساوق وجود با کمالات آن و اتحاد عاقل و معقول، این مسأله به اثبات می رسد که تقسیم مشهورِ علم در معرفت شناسی صدرالمتألهین قابل پذیرش نیست، بلکه او علم را منحصر در علم حضوری می داند. پشتوانه این رأی نیز شواهد و مؤیداتی است که در مواضع مختلف از آثار صدرالدین و شاگردان حکمت متعالیه قابل اصطیاد است.
نحوه و حدود معرفت به موجودات بر مبنای اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
165 - 185
حوزه های تخصصی:
بدون تردید، مبنای نخست حکمت متعالیه در بعد هستی شناسی، همان اصالت وجود است که بر اساس آن، چیزی جز وجودها و آثار وجودی آن ها، در دار هستی یافت نمی شود. ملاصدرا در جاهای مختلف آثار خویش، بیان می کند که معرفت حقیقی به وجودات تنها از طریق علم و کشفِ شهودی میسّر است. پرسشی که اینجا، خودنمایی می کند، این است که چگونه می توان بر اساس اصالت وجود، به وجودات، علم حضوری و حصولی پیدا کرد و چنین علمی تا چه حدّی می تواند ما را به شناخت حقیقی رهنمون شود؟ پاسخ اجمالی این است که علاوه بر علم حضوری با همه اقسامش، از طریق معقولات ثانیه فلسفی و مفاهیم ماهوی نیز می توان تا حدودی به موجوداتِ خارجی معرفت پیدا کرد و افزون بر ادراکات حضوری و حصولی عقلی، از طریق حواس نیز با موجوداتِ محسوس مواجه می شویم و از طریق همین مواجهه، به آن ها علم پیدا می کنیم. بنابراین اقسامی از علم حضوری و مفهومی (عقلی) و حسی به موجودات داریم؛ لکن باید دانست که هر معرفتی حدّ و چارچوب خاصّی دارد و دانستن این حدّها، خود، بخشی از حکمت است.
جایگاه حمل در مبحث اصالت وجود و ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اساسی در فلسفه، مبحث اصالت وجود یا ماهیت است. این مبحث را زیر و رو کننده فلسفه دانسته اند. صدراییان به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت عقیده دارند. صدرالمتألهین نخستین فیلسوفی است که این مبحث را در صدر مباحث هستی شناسی نشاند و آن را پایه ای برای حل مسائل دیگر قرار داد. این گروه برای اثبات مدعای خویش به ادله ای تمسک کرده اند. مهم ترین ادله آنان بر محور حمل است؛ یعنی با تکیه بر حمل، ادله ای اقامه کرده اند که به زعم آنها بر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت دلالت دارد؛ چنان که برخی از مهم ترین آثاری که بر قول به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت بار کرده اند، مربوط به حمل است. در این نوشتار به بررسی هم آن ادله و هم این آثار مرتبط با حمل می پردازیم. به نظر نگارنده بر هر دو بخش این بحث، نقدهای جدی وارد است.
نقش محوری کلّیت سِعی بر مبنای اصالت وجود در تبیین دلالت های فرهنگی- اجتماعی روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴
127 - 145
در حیطه چیستی فرهنگ، تاکنون فراوان سخن گفته شده، اما کمتر از مبانی رفیع فلسفه و عرفان اسلامی در هستی شناسی این مقوله اجتماعی استفاده شده است. شاید یکی از علل آن اعتباری بودن حیات اجتماعی و فاصله مبانی فرااعتباری فلسفه و عرفان اسلامی از چنین امور اعتباری است. اما به نظر می رسد ساحاتی از اجتماع، به ویژه ابعاد فرهنگی آن، ساحاتی کاملاً فرااعتباری هستند و در نتیجه، می توانند مدخل خوبی برای ورود عمیق مبانی فلسفه و عرفان اسلامی در حیطه مباحث علوم اجتماعی باشند. در این زمینه و برای تبیین ابعاد فرااعتباری فرهنگ، می توان بر مبنای اصالت وجود از «کلّیت سِعی» و وجودی سخن گفت و پس از تبیین فلسفی چنین کلیتی وجودی، نشان داد که فرهنگ، مصداق بارزی از کلّیت سِعی است و به صورتی کاملاً حقیقی، منشأ اتحاد وجودی افراد اجتماع در ساحت های فرامادی جامعه می شود. از ثمرات مهم این نوع هستی شناسی فرهنگ، فهم عمیق تر دلالت های فرهنگی برخی روایات است که دلالت های آنها کمتر در ادبیات علمی علوم اجتماعی وارد شده است. این مقاله به دو نمونه از مهم ترین این دلالت های فرهنگی در تبیین رابطه امام و امّت و همچنین رابطه اهالی امّت با یکدیگر در قالب «اخوّت اسلامی» اشاره می گردد و نشان داده می شود که در حقیقت، محور فرهنگ اصیل جامعه ایده آل اسلامی بر پایه همین درک فرااعتباری از نسبت امام و امّت و نسبت اهالی امّت با یکدیگر استوار است.