زندگی و مسائل آن به هیچ وجه از فلسفه جدا نیستند. از همان آغاز کاوش های فلسفی در روزگار باستان، توجه به زندگی و یافتن شیوه درست زیستن یکی از مهمترین موضوعات تفکر فلسفی فیلسوفان بود. این روند با فراز و فرودهایی در طول تاریخ فلسفه ادامه داشت و امروزه نیز احیا شده است. بررسی فلسفی این موارد را می توان حکمت زندگی نامید. برخی از فیلسوفان چنین چیزی را موضوع اصلی تأملات فلسفی خود قرار داده اند. در این میان ملاصدرا این گونه نبوده است و در فلسفه متافیزیک محور او به طور مستقیم چنین مباحثی یافت نمی شود، اما این مطلب بدین معنا نیست که نمی توان از اندیشه های او چنین استفاده ای کرد. ادعای ما این است که اصول و مبانی هستی شناسی او این قابلیت را دارند که در زمینه حکمت زندگی مورد بهره برداری قرار بگیرند؛ مبانی و اصولی همچون اصالت وجود، بساطت وجود، تشخص وجود، سنخیت و یکی بودن کمالات و تشکیک وجود. این مبانی و اصول لوازم و دلالت های مهمی در مورد زندگی در بر دارند به طوری که می توانند راهنمای چگونگی زیست انسان واقع شوند.