مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
اصالت وجود
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
177 - 155
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر تبیینِ نقش اصالت وجود و اصالت ماهیت در تعیین ماهیت پذیری و یا عدم ماهیت پذیری واجب الوجود است؛ پرسش اصلی عبارت است از اینکه به پشتوانه کدام یک از مبانی؛ اصالت وجود یا اصالت ماهیت؛ می توان تفسیرِ متقن و مبرهن تری از عدم زیادت وجود بر ذات واجب و عدم ماهیت پذیری واجب الوجود اقامه نمود. با روش توصیفی تحلیلی پس از واکاوی تمایز یا عدم تمایز میان اقتضاپذیری و علیت ذاتِ واجب الوجود و همچنین با تکیه بر حیثیت تقییدیه و یا تعلیلیه مشخص خواهد شد کدام یک از مبانی در اثبات نزاهت حق تعالی از ماهیت کارآمدتر است. اما با توجه به دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی در نگاه اولیه اختلاف مبنایی در تفسیر نزاهت حق تعالی از ماهیت مطرح شده است اما آنچه در این نوشتار بدان پرداخته شده این است که انتقاد علامه طباطبایی نسبت به ساختار یکی از استدلال های ملاصدرا در راستای ماهیت ناپذیری حق تعالی از ماهیت وارد شده و با توجه به مبنای اصالت واقعیت، نیز می توان محتوای نظر علامه را در موافقت با نظر ملاصدرا دانست.
نقد دیدگاه استاد فیاضی در تبیین اصالت وجود و اعتباریت ماهیت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اصالت وجود و اعتباریت ماهیت را می توان رکن اصلی حکمت متعالیه دانست. این اصطلاح تفاسیر مختلفی دارد که هر یک را شاید بتوان ناظر به تبیین گوشه ای از ابعاد این معنا دانست. از این رو در این نوشته سعی شده است در ضمن نقد یکی از این تفاسیر (تفسیر استاد غلامرضا فیاضی)، تبیینی که به نظر می رسد به واقع نزدیک تر است ارائه شود. بدین جهت در این نوشتار با تبیین مبانی استاد فیاضی و جمع بندی نظریات ایشان درباره این اصل، هشت مبنا تبیین، و نقدهایی درباره آنها بیان شده است و در ضمن این نقدها بخشی از مبانی معنایی که به نظر صحیح تر است نیز تبیین شده است. همچنین دلیل ایشان برای نظر خود مبنی بر اعتباریت ماهیت با تبیین ویژه ای که دارند نیز بررسی و نقد شده و در ادامه مهم ترین لازمه این تبیین که به نظر می رسد صحیح نیست، تبیین و نقد شده است. از این رو در این نوشتار سعی شده است در ضمن ارائه نقدهایی به تبیین مذکور، مطالبی عرضه شود که محققان در حکمت متعالیه بدان وسیله بتوانند ثمره بیشتری از این مکتب فلسفی به دست آورند و به عمق هستی شناسی حکمت متعالیه نزدیک شوند.
جایگاه اندیشۀ وجود در مکتب صدرایی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
55 - 72
حوزه های تخصصی:
اصالت وجود به مثابه ستون فقرات فلسفه صدرایی است. حکمت متعالیه از سایر مکاتب فلسفی از این جهت که فلسفه وجودشناسانه به طور آگاهانه است، ممتاز می شود. آنچه شاکله حکمت صدرایی را مدیریت می کند و در سراسر حکمت متعالیه به منصه ظهور رسیده، اندیشه وجودی و اصالت وجود است. از این رو فرق دارد که اندیشه ماهوی بر زندگی حکمفرما باشد یا اندیشه وجودی؛ چراکه اندیشه ماهویِ بریده شده از وجود، آدمی را به تکاثر می کشاند؛ اما اندیشه وجودی، انسان را متأله و کوثری تربیت می کند. بنابراین هم بر تک تک افراد و هم بر اجتماع است که به «وجود» بازگردند. با وجود نوشته های فراوان در باب اصالت وجود، به جایگاه این بحث در زندگی فردی و اجتماعی و اهمیت رجوع به وجود کمتر پرداخته شده است. از این رو جا دارد که به صورت جداگانه از اندیشه وجودی بحث شود.
نقادی دیدگاه های معاصر درباره انتساب اصالت ماهیت به سهروردی و وجوه برتری نظریه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
29 - 53
حوزه های تخصصی:
پژوهندگان در این نگاشت بر این باورند که نزاع اصالت وجود یا ماهیت نه تنها لفظی نیست بلکه یک چالش متافیزیکی مهم میان اصالت وحدت با اصالت کثرت محسوب می شود که هریک از این دو اصل می تواند نتایج کلامی متفاوتی را در پی داشته باشد. پیرامون انتساب اصالت ماهیت به سهروردی در بین محققان معاصر سه دیدگاه مهم را می توان از هم تفکیک کرد: نخست، دیدگاهی که انتساب اصالت ماهیت به شیخ اشراق را نفی می کند و حتی وی را مبتکر اصالت وجود می داند. دوم، نظرگاهی که این انتساب را به صراحت نفی نمی کند اما براساس شواهدی از اصالت وجود در سخنان او، چنین می انگارد که روح حکمت اشراق اصالت وجودی است. سوم، دیدگاه آیت الله جوادی آملی و برخی محققان دیگر که نظام حکمت سهروردی را مبتنی بر اصالت ماهیت و کثرت و از این رو در مقابل نظام اصالت وجود صدرایی ، که مبتنی بر وحدت وجود است، می پندارد. نگارندگان در این پژوهش با روشی تحلیلی انتقادی، بر پایه مطالعه آثار سهروردی و سهروردی پژوهان، می کوشند ضمن نقادی دیدگاه های سه گانه، وجوه برتری نظرگاه آیت الله جوادی آملی را تبیین نمایند و ادله خود بر رد دیدگاه های دیگر را به منصه ظهور رسانند.
بررسی تفاوت دیدگاه شیخ اشراق و میرداماد درباره اصالت ماهیت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق و میرمحمدباقر استرآبادی، مشهور به میرداماد، دو تن از فیلسوفان بزرگی هستند که در نظام فلسفی خود به اصالت ماهیت قائل شده و دیگر مسائل نظام فلسفی خود را براساس آن سامان داده اند. در نگاه اول به نظر می رسد این دو فیلسوف در اصل مسئله اصالت ماهیت و فروعاتی که بر آن بنا می شود هم داستان هستند؛ اما با تدقیق در آثار این دو فیلسوف، تفاوت ها و اختلافاتی به دست می آید که هریک تأثیر خاصی بر نظام فلسفی آن ها گذاشته و نتایج کاملاً متفاوتی را به دست داده است. این مقاله با گردآوری کتابخانه ای داده ها، درپی پاسخ به این مسئله است که چه تفاوت ها و اختلافاتی میان شیخ اشراق و میرداماد درباره اصالت ماهیت وجود دارد. ازاین رو با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، دیدگاه این دو فیلسوف دریاره کیفیت اصالت ماهیت بیان می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد هرچند هر دو فیلسوف قائل به اصالت ماهیت هستند، در تقریر آن و فروعاتی که بر این مبنا استوار می شود اختلاف دارند.
سلامتی، بیماری و درمان در مکتب فکری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
476 - 489
حوزه های تخصصی:
تبیین سلامتی و بیماری از مسائل مهم فلسفی است. سلامتی و بیماری در مکاتب فلسفی به عنوان کیف نفسانی معرفی شده است که به اجسام تعلق نمی گیرد و فقط در موجودات صاحب نفس به وجود می آید؛ اما در تعریف سلامتی و بیماری توجه بر بدن و عملکرد آن بوده است. علم پزشکی نیز برای تأمین سلامتی و رفع بیماری، عمدتاً در پی آرام بخشی بدن است. معضلات علم پزشکی نظیر درمان ناپذیری بعضی بیماری ها، بیماری های صعب العلاج و طولانی شدن پروسه درمان در بعضی بیماری های به ظاهر شناخته شده این ظن را میآفریند که تبیین سلامتی و بیماری نیازمند تغییر باشد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و کتابخانه ای به واخوانی حقیقت سلامتی و بیماری در فلسفه های مبتنی بر أصالت وجود خصوصاً حکمت متعالیه پرداخت. نتیجه این بود که متناسب با گزینش حکمت متعالیه به جای فلسفه سینوی، سلامتی و بیماری نیز نحوه ای از وجود یا تجلیی از موجودات تبیین گردد. در فلسفه متعالیه هر موجود ظهوری از حق تعالی است که خود دارای ظهورات نفس و بدن است. نفس نسبت به بدن دارای اولویت و جامعیت بوده و برقراری سلامتی نفس و بدن، ایجاد بیماری و درمان آن تحت تدبیر نفس است. بنابراین در تبیین سلامتی و بیماری باید از امور مربوط به نفس استفاده کرد. بر این اساس درمان را نیز می توان منوط به تعالی بخشی نفس دانست و استفاده از دارو را معدّ تعالی بخشی نفس خواند.
کاربست معرفت شهودی در براهین اصالت وجود صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
57 - 73
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله نحوه کاربست معرفت شهودی در اصالت وجود نزد ملاصدراست. یکی از منابع مهم ملاصدرا در بنیان حکمت متعالیه، معرفت شهودی است. او از این سنخ معرفت نه به عنوان یک عارف، بلکه به مثابه یک فیلسوف بهره گرفته و در صدد برهانی کردن این معارف عرفانی است. مسئله اصالت وجود زیربنای بسیاری از نوآوری های ملاصدرا در فلسفه است و می توان رد پای معرفت شهودی را به وضوح در آن مشاهده نمود. صدرالمتألهین باور به اصالت وجود را مرهون نیل به کنه معنای هستی می داند و این امری است که جز با شهود ممکن نیست. او در اثبات اعتباریت ماهیت و همچنین برخی استدلال های اصالت وجود به سخنان عارفان سلف توجه دارد. مسائل متفرع بر اصالت وجود همچون ارتباط وجود و ماهیت، تقدم بالحقیقه وجود بر ماهیت، امکان فقری و وجود رابط از جمله مباحث دیگری است که متأثر از معرفت شهودی است. مسئله این مقاله آن است که معرفت شهودی چه تأثیری بر قول ملاصدرا به اصالت وجود و متفرعات اصالت وجود داشته است. ضمناً در این مقاله مراد از معرفت شهودی، اعم از معرفتی است که خود شخص از شهود بدان نایل شده است یا دیگران شهود کرده اند و ایشان با واسطه بدان نایل شده است.
اصالت وجود یا اصالت ماهیت؛ نزاعی لفظی یا معنوی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هجدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۶
1 - 28
حوزه های تخصصی:
با مطرح شدن مسئله تمایز وجود و ماهیّت و تا پیش از میرداماد، موضع تلویحی و حتّی تصریحی فیلسوفان مسلمان را در باب اصیل دانستن یکی از این دو یا هر دو، و حتّی عباراتی حاکی از لفظی بودن نزاع نزد برخی از آنان در آثارشان دیده می شود. از زمانی که ملّاصدرا وجود را اصیل دانست، و مبحث مستقلّی درباره اصالت وجود گشود، مسئله لفظی دانستن نزاع در برخی آثار لاهیجی، شاگرد وی، دیده می شود، که تا به امروز هم قائلانی داشته است. در این نوشتار نشان داده ایم که طبق برخی از تفاسیر اصالت وجود- که برای ماهیّت و وجود تحقّق عینی قائلند- امکان لفظی دانستن نزاع اساساً منتفی است. در برخی از تفاسیر که تنها وجود مابه ازای عینی دارد و ویژگی هایی چون بساطت دارد، چون این ویژگی ها در تنافی با ویژگی های ماهیّت است، بی گمان نزاع معنوی است. در این نوشتار هم چنین به رابطه بدیهی دانستن مسئله و لفظی بودن نزاع پرداخته ایم؛ نیز به این مسئله که از ادلّه اصالت وجود- با لحاظ تقریرهای مختلف آن ها- لفظی بودن نزاع مستفاد می شود یا معنوی بودن آن؟
تمایز وجود و ماهیت نزد ابن سینا: ذهنی یا خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هجدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۶
29 - 50
حوزه های تخصصی:
از مشهورترین و مهم ترین آموزه های متافیزیک سینوی، طرح تمایز میان وجود و ماهیت است: تمایزی سرنوشت ساز و مناقشه برانگیز؛ از یک سو این تمایز، راه را برای طرح برخی نو آوری های فلسفی می گشاید و از سوی دیگر، موجبِ انتقادات جدی به فلسفه ابن سینا می شود. اما پرسشی جدی که میان مفسران ابن سینا تا به امروز مورد مناقشه بوده، آن است که آیا این تمایز، تمایزی ذهنی است یا هستی شناختی و در شق دوم آیا مدلولی غیرماهوی دارد؟ در این نوشتار پس از ترسیم محل نزاع، نشان داده می شود که گرچه تمامی دعاوی متافیزیکی ابن سینا بر تحقق مدلول غیرماهوی برای وجود مبتنی نیست، ولی پاره ای دعاوی و عبارات او متضمن تحقق وجود به عنوان حقیقتی غیرماهوی است. سپس با تمرکز بر عروض به عنوان مفهومی کلیدی در تبیین نحوه تحقق وجود و ماهیت در خارج، نشان داده می شود که در دستگاه اندیشه سینوی گرچه این مفهوم، مستلزم وابستگی وجود به عنوان عارض به ماهیت به عنوان معروض نیست، ولی دارای نقائصی در تبیین است که منجر به عدم پذیرش مدلول مستقل برای وجود می شود.
تبیین اشکالات تقسیم بندی معقولات اولی و ثانی بر مبنای اصالت وجود و ثمرات هستی شناسانه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
91 - 112
حوزه های تخصصی:
تقسیم معقولات به معقول اولی و معقول ثانی یکی از تقسیمات مشهور فلسفی است که در حکمت مشاء و متعالیه با تعبیرات متفاوت مورد قبول قرار گرفته است. این تحقیق با روش کتابخانه ای، جمع آوری و تحلیل اطلاعات و مقارنه آرا در پی آن است که نادرستی تقسیم معقولات را اثبات نماید و ثمرات هستی شناسانه چنین اشکالی را برشمارد. بر این اساس ابتدا تقسیم بندی معقولات بر دو مبنای اصالت ماهیه و اصالت وجود مورد بررسی قرار می گیرد پس از آن علل نادرستی تقسیم بندی معقولات تبیین و در نهایت ثمرات هستی شناسانه اشکال به تقسیم معقولات اولی و ثانی بیان می شود. از جمله نتایج تحقیق آن که در پرتوی مابه ازا داشتن مفاهیم کلی در عالم کلیات و مجردات و مبنای اصالت وجود تقسیم معقولات به معقول اولی و ثانی ممکن نیست؛ اتحاد ماهوی در حمل جایگاهی سست دارد و مفاهیم وجودی بر اساس ارتباطی که میان آنها برقرار است بر یکدیگر حمل می شود؛ تقسیم امور به واقعی و اعتباری نادرست است و تمام امور به میزان بهره مندی از وجود دارای واقعیت هستند؛ تقسیم امور به ذاتی و عرضی نادرست است چرا که مبتنی بر اصالت ماهیت است در حالی که بر مبنای اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت جایگاهی برای آن باقی نمی ماند؛ تقسیم مرکبات به حقیقی و اعتباری نیز صحیح نیست و تمام مرکبات حقیقی هستند و به عبارت ادق تمام وجودات بسیط هستند؛ ملاک حمل اتحاد و این همانی نیست بلکه ارتباط میان ادراکات وجودی است.
مداقه ای در مبنای اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
279 - 300
ملاصدرا در مسئله اصالت وجود با نفی قسم مفهومی وجود، وجود لابشرط مقسمی را دارای وحدت مصداقی و تکثر فردی می داند. حقیقت وجود دارای وحدت جمعی و انبساطی است و لذا مبنای اصالت وجود و موضوع فلسفه قرار می گیرد. در نگاه ادق، وجود لابشرط مقسمی علاوه بر افراد خارجی خود، مقسم تقسیمات مفاهیم ذهنی و حتی عدمی و هر آنچه که بهره ای از وجود داشتن دارد، نیز می گردد. ملاصدرا در بحث اعتباریت ماهیت، دو نگرش متفاوت به نحوه وجود ماهیت بشرط شیء دارد. حاصل این بحث، تفکیک اصالت وجود به دو معناست؛ در معنای اول، اصل حقایق خارجی و آنچه عالم خارج را پر کرده، وجود لابشرط مقسمی است و ماهیت یا همان حدود و قیود حقیقت لابشرطیِ وجود به تبع متحقق می گردد. در نگرش دوم و نهایی، صدرا با نفی هر گونه تمایز خارجی وجود و ماهیت، اعتباریت ماهیت را به معنای ذهنیت صرف آن لحاظ کرده و وجود ماهیت را تابعی از وجود نفس و اذهان انسانی و اعتبارات آن می داند.
نگرش فلسفی ملاصدرا به مفهوم "ولایت" و کارکرد های آن
منبع:
کاوش های عقلی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
134 - 167
مسئله "ولایت" از مهم ترین مسائل عرفانی است که ملاصدرا بر اساس ابتکارات فلسفی خود رنگ فلسفی به آن بخشید و آن را به یک مسئله متقن فلسفی – عرفانی تبدیل کرد، هرچند فیلسوفان قبل از ملاصدرا نیز کم وبیش سعی در فلسفی و برهانی کردن مسئله ولایت کردند؛ اما ملاصدرا با زیر بنایی که بر اساس اصول خود بنیان نهاد، بیش از همه در این امر توفیق یافت و این مسئله را بر بنایی استوار بنا کرد. او مسئله ولایت را در دو قوس صعود و نزول تبیین کرد. مبانی وجود شناختی سریان حقیقت ولایت در قوس نزول و مبانی انسانشناختی مسئله ولایت را در قوس صعود بررسی می کند. مبانی انسان شناختی در قوس صعود بیانگر مقدمات وصول به مقام ولایت است. بر اساس نظر ملاصدرا، مقام ولایت در قوس صعود اکتسابی است. این مقام مقامی است که انسان به قدر وسع و تلاش خود، به مرتبه ای از مراتب این حقیقت در قوس صعود خواهد رسید و شرط صعود به این مرتبه در مرحله اول این است که انسان حقیقت وجودی خود را بشناسد. حقیقت وجودی او که نفس اوست، ودیعه و نفخه ای از روح الهی است که خداوند در آن استعدادهایی فراوانی به صورت بالقوه قرار داد و این نفس شئون و مراتب گوناگونی دارد که در هر مرتبه اش، توان ارتباط و اتحاد با مرتبه خاصی از این عالم را دارد، این است که انسان سعی خود را برای رسیدن به مقامِ قرب الهی معطوف می دارد.
ارزیابی نقدهای میرزا جواد تهرانی بر اصالت وجود ملاصدرا با تکیه برنقشِ اصالت وجود و یا ماهیت در تبیین برهان توحید(مقاله علمی وزارت علوم)
میرزا جواد تهرانی با طرح هشت اشکال بر مبانی و استدلال های اصالت وجود ملاصدرا، بر این باور است که طرح مسئله اصالت وجود اشتباه است و مترتب بر این نظریه، برهان توحید ذاتی، را فقط با مبانی اصالت ماهیت اثبات پذیر می داند. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیل محتوا، هشت نقد تهرانی مورد بررسی و ارزیابی قرارگرفته است و مشخص خواهد شد که منشا نگرش وعلت انتخاب تهرانی جهت تبیین برهان پذیری ذات واجب؛ در راستای حمایت از مبانی اصالت ماهیت؛ عبارت است از اینکه بین اقتضاپذیری و علیت پذیری ذات واجب الوجود تمایزی قایل نشده است لذا نتوانسته برهان توحید واجب الوجود را با مبانی اصالت وجود سازگار بداند. در نهایت با توجه و واکاوی در اصول حکمت متعالیه می توان به شبهه ابن کمونه پاسخی متقن ارایه کرد ولی براساس مبانی اصالت ماهیت که اساس این نگرش بر نسبت مفهوم انتزاعی به منشأ انتزاع استوار شده است نمی توان پاسخ متقنی ارایه کرد.
نگرش وحدت انگارانه صدرایی؛ تفسیری دیگر از سازگاری میان فعل خداوند و طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
با کمی چشم پوشی از جزئیات، می توان گفت که پیشنهادهای معاصر در زمینه ی تبیین فعل خاص الهی، با سه تعهد متافیزیکی، یعنی "ناسازگاری فعل الهی و فعل طبیعت"، "نامداخله گری خداوند" و نیز "تجویزی بودن قوانین طبیعت"، شکل گرفته اند. نوشته ی پیش رو، معطوف به نخستین مورد از میان این سه تعهد است. در این مقاله با فرض سازگاری فعل الهی و فعل طبیعت، دو هدف پیگیری شده است: ابتدا تلاش شده است تا نشان داده شود، چگونه رویکرد دو گانه انگارانه به وجود و ماهیت و به تبع آن طبیعت و فراطبیعت، مدافعان آن را در محذور برای تبیین فاعلیت خاص خداوند قرار می دهد. سپس به ارزیابی نگرش وحدت انگارانه صدرایی در حل این مساله و رفع این مانع، پرداخته شده است. در نهایت ادعا شده است از دو تقریر مشهور از اصالت وجود در نظام وحدت تشکیکی، یکی بر از میان بردن تمایز هستی شناسانه میان طبیعت و فراطبیعت ناتوان است اما بر مبنای تقریر دوم و نیز تفسیر اصالت وجود بر مبنای نظام وحدت شخصی، می توان بر از میان بردن این دو گانه موفق شد که البته توفیق نهایی در ارائه تبیینی مطلوب از مساله فعل خاص الهی، مشروط بر هماهنگی آن با مبانی دیگر نظام صدرایی و نیز تامین مولفه های دیگر تفسیر مطلوب از فاعلیت خاص الهی است.
اصالت وجود به عنوان معیار خیر اخلاقی در فلسفه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
در فلسفه صدرا وجود به عنوان خیر معرفی شده است و تشکیک وجود همزمان مراتب خیر را نیز نشان می دهد. ملاصدرا در اخلاق نیز به حسن و قبح ذاتی و عقلی باور دارد. در این مقاله از ارتباط این دو بخش از اندیشه صدرا بحث خواهیم کرد و نشان خواهیم داد اصالت وجود می تواند مبنایی عقلی برای دفاع از حسن و قبح ذاتی افعال اخلاقی باشد. ادعای اصلی این است که اصالت وجود و تشکیک در وجود ابعادی هنجاری نیز دارند. در مقایسه دیدگاه صدرا با دیدگاه دو فیلسوف معاصر او مشخص خواهد شد صدرا به دلیل آنکه با تکیه بر عقل از خیر اخلاقی دفاع می کند احکام اخلاقی را تابع اراده انسان نمی داند و دیدگاه او در برابر اراده گرایی دکارتی قرار دارد. همچنین اخلاق واقع گرایانه او با فایده گرایی تجربی نیز تفاوت دارد و به دلیل پیوند دادن وجود با خیر در برابر بی معنایی و پوچ گرایی است.
اتصالِ دنیا و آخرت بر بُنیان اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
209 - 230
اندیشه مدرن با نگاه به پیوندهای زمانی مکانی انسان و با تأکید بر علم، تکنولوژی و سعادتِ زمینی، توجه به سعادت غایی و اُخروی را به مثابه گونه ای زُهدورزی نادیده انگاشته است که ازجمله نتایجش ملالت و پوچی است. این درحالی است که در زیست جهان پیشامدرن، آدمیان با تأکید بر سعادت اخروی، اهمیت حیات و سعادت این جهانی را نادیده انگاشته و زندگی را تمرین مرگ می دانستند. دراین میان، نه نتایج ناشی از اندیشه مدرن و نه زیستِ دل بریده از حیاتِ این جهانی مطلوب است و این هردو به انسدادهایی می انجامد و مسئله این است که چگونه می توان به نگرشی دست یافت که خالی از این انسدادها باشد؟ پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی به این مسئله عطفِ توجه کرده است. به نظر می رسد که بر بُنیان اصالت وجود، دوگانه مذکور تصنعی و غیرواقعی است و می توان با تأکید بر وحدت شئون و دقایق هستی، بر یگانگی جسم و اندیشه و هم راستایی سعادت این جهانی و آن جهانی تأکید کرد. حاصل آن که به زعم نویسندگان، راه آسمان از زمین می گذرد و آبادانی آخرت به مثابه باطن جهانِ کنونی، تنها با آبادانی و پاسداشتِ حیاتِ کنونی میسر است.
نحوه اِسناد وجود به ماهیت در اندیشه علامه حسن زاده آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
91 - 104
تبحّر علامه حسن زاده آملی در حل مناقشات علمی و تجمیع نظرات مکاتب علمی در مسیر نیل به حقیقت، می تواند کمک بسزایی در فهم و تفسیر صحیح از اصالت وجود و معنای اعتباریّت ماهیت و امتداد آن در عصر حاضر داشته باشد. نوشته حاضر با واکاوی آثار علامه به روشی توصیفی تحلیلی، علاوه بر تنظیم مقدمات مهم در فهم معنای اعتباریت و اِسناد وجود به ماهیت، دو جمع را برای معنای موجود بودن و موجود نبودن ماهیت قابل طرح می داند: در جمع اول، اسناد موجودیت به ماهیت به واسطه در عروض و حکم به نبودن به سبب صحت سلب از آن است؛ در جمع دوم، ماهیت به حسب وجود رابطی یا همان ربطی معدوم و به حسب وجود رابط، یعنی مفاد کان ناقصه، موجود است. در پایان نیز در ضمنِ دو نکته اساسی، به توضیح وجود مجازی ماهیت یا همان حکم عرفانی آن، از دیدگاه استاد حسن زاده آملی پرداخته شده است.
اصالت فرد و جامعه و آثار آن بر مبنای حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصالت فرد یا جامعه یا هر دو از کاستی و نارسایی هایی در رنج است؛ از جمله اینکه در این رویکردها انسان و تحولات انسانی، بریده از شبکه پیچیده جهان هستی در نظر گرفته می شود. و به تقلیل می گراید که بنا دارد تحولات انسانی را در قالب فرد و جامعه تحلیل نماید و به تأثیرات محیطی و غیر انسانی نمی پردازد. این نوشتار با بررسی و بازخوانی حکمت صدرایی بر آن است که اولا با التزام به حکمت متعالیه و رویکرد اصالت وجودی می توان هویتی متمایز برای جامعه قائل شد . ثانیا بر این مبنا می توان جامعه را از گذشته و حال و آینده یکپارچه و به عنوان سر جمع تمام اعمال مشاهده کرد و ثالثا بر اساس سعه وجودی فرد و جامعه آثار ملکوتی مترتب بر آنها را مورد اذعان قرار داد. و رابعا ایرادات مترتب بر اندیشه پذیرش اصالت جامعه در عین هویت متکثر به تکثر افراد و امثال آن را تبیین نمود.
وحدت وجود در آیات قرآن کریم و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
501 - 521
حوزه های تخصصی:
وحدت وجود به معنای سریان وجود مطلق الهی در ذره ذره عالم هستی است. یعنی ذات هستی یکی است که مصداق آن خداوند متعال است و عالم هستی ظهور و تجلی خداوند است. یعنی عالم هستی، ظلی از ذات الهی است. لذا نگارنده با این سؤال که اصلی ترین موضوع عرفان نظری یعنی وحدت وجود در قرآن کریم و در کلام مفسران آن چگونه مطرح شده است؟ مسأله را از طریق گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بررسی تعدادی از آیات قرآن کریم و کلام معصومین پیگیری می نماید و با این فرض که موضوع وحدت وجود در تعداد زیادی از آیات قرآن کریم و همچنین در موارد زیادی از سخنان اولیاء الهی دیده می شود، به دنبال آن است که ثابت نماید مهم ترین موضوع عرفان نظری یعنی وحدت وجود در آیات زیادی از قرآن کریم و سخنان زیادی از بزرگان آمده است.
نقش مقولات در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
25 - 46
حوزه های تخصصی:
مقولات ابزار ذهن ما برای شناخت حقایق اطراف است. بشر اشیای خارجی یا مفاهیم ناظر به آن ها را ذیل یکی از مقولات قرار داده است و فهم می کند. اما میزان صدق مقولات بر تمام واقعیات خارجی و تمام حقایق هستی هنوز به درستی مشخص نیست. آنچه در آرای برخی فلاسفه مشاء دیده می شود این است که مقولات و پیرو آن انواعی که ذیل آنها ایجاد می شود نقش تعیین کننده در تعین نوعی موجودات دارند و صرفاً ابزار طبقه بندی موجودات در ذهن انسان نیستند. در این میان ملاصدرا دیدگاه متفاوتی از مقولات را در آراء خود نشان می دهد و آن ها را محدود به حوزه اعتباری ماهیات می داند. بدیهی است زمانی که اصالت را از آن وجود و نه ماهیات بدانیم تمام اعتبارات و قوانین حاکم بر ماهیت نیز غیر واقعی و اعتباری خواهند شد. بنابرین ما در فلسفه ملاصدرا مجبور به تابعیت از مقوله و ملزم به مقوله بندی نیستیم و می توانیم ادعا کنیم که در فلسفه ملاصدرا اهمیت و محوریت مقولات به عنوان امر محوری در تعین نوعی موجودات از بین می رود و یک موجود می تواند از نوعی به نوع دیگر و از مقوله ای به مقوله دیگر تغییر ماهیت بدهد بدون اینکه امر محالی لازم بیاید. در این مقاله، ابتدا به نحو اجمالی به ذکر نمونه ها و مواردی اشاره خواهیم کرد که نشان دهنده استثناهایی در مورد شمول و جامعیت مقولات در لابلای آراء فلاسفه گوناگون است. خارج بودن نمونه هایی از حقایق از حیطه مقولات و مناقشه بر سر عدد کلی مقولات نمونه هایی از این دست است. پس از آن سعی شده، نکته پیش گفته به همراه مثال هایی از آثار ملاصدرا بیان شود. در نهایت به بررسی مقولات و جایگاه آن در نظام اصالت وجودی پرداخته خواهد شد. بدیهی است که بررسی چنین مسائلی نیازمند تحلیل، استخراج و استنباط از آراء فیلسوف است و در این مقال نیز مقصد و منظور پژوهشگران لزوماً جویا شدن شواهد صریح متنی دال بر این موضوع نیست. لیکن استفاده از متن در جهت توضیح مقصود امری اجتناب ناپذیر است.