مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
خودتنظیمی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدلیابی اثربخشی خودارزیابی بر پیشرفت درس ریاضی با میانجیگری خودتنظیمی انجام شد. این تحقیق به روش میدانی صورت گرفت. جامعه ی آماری آن را تمامی دانش-آموزان دوره ی دوم متوسطه استان قم که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند. حجم نمونه شامل 278 دانش آموز دختر پایه ی یازدهم رشته ی تجربی بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه ی خودارزیابی جاج، ارز، بونو و تئورسن(2003)، پرسشنامه ی خودتنظیمی بوفارد و همکاران(1995) و آزمون ریاضی گردآوری و به روش همبستگی- مدل معادلات ساختاری و به وسیله ی نرم افزار Amos تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل با داده های این پژوهش، برازش مناسبی دارد و خودارزیابی با میانجیگری خودتنظیمی بر پیشرفت درس ریاضی تاثیر مستقیم دارد. در این میان رابطه ی همبستگی بین خودارزیابی و پیشرفت تحصیلی (r=0/42) و خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی (r=0/40) در سطح اطمینان 99 درصد معنی دار بود. نتایج پژوهش اهمیت راهبردهای خودارزیابی بر پیشرفت درس ریاضی را نشان می دهد. بر این اساس برای افزایش پیشرفت ریاضی دانش آموزان می بایست به آموزش این راهبردها توجه بیشتری نمود.
بررسی نقش میانجیگرانه خودتنظیمی در رابطه بین سبک های فرزندپروری با اشتیاق به مشارکت اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشارکت اجتماعی مفهومی روان شناختی است که در نوجوانان حائز اهمیت است. یک فرد با مشارکت در فعالیت های اجتماعی می تواند توانایی ها و استعدادهای خود را بشناسد و با کسب تجربه به پختگی برسد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجیگرانه خودتنظیمی در رابطه بین سبک های فرزندپروری با مشارکت اجتماعی نوجوانان بود. روش تحقیق ازنظر هدف، بنیادی و ازنظر روش گردآوری اطلاعات، همبستگی بود. مواد و روش ها: جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان شهر اراک در مدارس متوسطه دوم مشغول به تحصیل بودند، بود. نمونه پژوهش شامل ۵۱۰ نوجوان (۲۵۵ پسر و ۲۵۵ دختر) بود که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های سبک فرزندپروری بامریند، خودتنظیمی بوگارد و همکاران و اشتیاق برای شرکت در فعالیت های اجتماعی برانیگان بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تأثیر مستقیم سبک فرزندپروری سهل گیرانه بر مشارکت اجتماعی و تأثیر غیرمستقیم آن با میانجی گری خودتنظیمی (۰۵/۰> p )، تأثیر مستقیم سبک فرزندپروری استبدادی بر مشارکت اجتماعی و تأثیر غیرمستقیم آن با میانجی گری خودتنظیمی (۰۵/۰> p ) و نهایتاً تأثیر مستقیم سبک فرزندپروری مقتدرانه بر مشارکت اجتماعی و تأثیر غیرمستقیم آن با میانجی گری خودتنظیمی بر مشارکت اجتماعی (۰۵/۰> p ) تأیید شدند . نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت خودتنظیمی نقش میانجی گرانه معنی داری در رابطه بین سبک های فرزندپروری با مشارکت اجتماعی نوجوانان ایفا می کند.
اثربخشی مداخله خودتنظیمی بر بهبود مؤلفه های شایستگی تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوره اول شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مداخله در خودتنظیمی بر بهبود مؤلفه های شایستگی تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر دوره اول متوسطه شهر تبریز بوده است. جامعه این تحقیق، شامل دانش آموزان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 96-97 بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 94 دانش آموز در آن مشارکت داشته اند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودتنظیمی یادگیری (MSLQ) و پرسشنامه محقق ساخته شایستگی تحصیلی براساس مدل انگیزش و شایستگی تحصیلی (مک گرو، 2013) بوده است. روایی پرسشنامه شایستگی تحصیلی، با انجام تحلیل عامل اکتشافی و مقدار پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاس کلی شایستگی 92/0 به دست آمد. روش تحقیق حاضر نیز روش نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و با مطالعه پیگیری سه ماهه است. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان می دهد در ارتقای شایستگی تحصیلی، عامل مداخله معنی دار بوده (008/0) ولی اثرجنسیت معنی دار نبوده است. عامل مداخله در زیرمقیاس جهت گیری نسبت به خود در سطح (008/0) و در زیرمقیاس جهت گیری نسبت به یادگیری در سطح (01/0) اثر معناداری داشته است. در زیرمقیاس جهت گیری نسبت به دیگران، اثر مداخله و جنسیت هیچ کدام معنی دار نبودند. درمجموع، نتایج تحقیق حاکی از اثربخشی معنادار آموزش خودتنظیمی در ارتقای شایستگی تحصیلی دانش آموزان است؛ ولی چون این مداخله در زیرمقیاس جهت گیری نسبت به دیگران تأثیر معنادار نداشت، در این زمینه باید راهکارهای آموزشی و مداخلات دیگری را اجرا کرد و آزمود.
فراتحلیل عوامل اثرگذار بر راهبرد خودتنظیمی در یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
33 - 57
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر توصیف، تحلیل و ترکیب تحلیل های ارائه شده در زمینه عوامل اثرگذار بر راهبرد خودتنظیمی در یادگیری بود. روش این پژوهش فراتحلیل و جامعه آماری پژوهش را کلیه مقالات با درجه علمی و پژوهشی، طرح پژوهشی در مرکز تحقیقات سازمان آموزش وپرورش و پایان نامه های موجود در دانشگاه های محقق اردبیلی و رازی در بین سال های 1380-1394 که به بررسی تأثیر عوامل اثرگذار بر راهبرد خودتنظیمی در یادگیری پرداخته بودند، تشکیل می داد. از بین پژوهش های انجام شده 11 مورد برای بررسی برگزیده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با کمک سه نرم افزار CMA<sub>2</sub>، Excel و Spss.v.<sub>22</sub> انجام گرفت. در سطح آمار توصیفی از فراوانی و درصد فراوانی و در سطح آمار استنباطی برای محاسبه اندازه اثر از g هگز و مدل اثرات ثابت و اثرات تصادفی، برای بررسی معنی داری فراوانی پژوهش ها از روش شمارش کای اسکوئر و جهت ترکیب اندازه اثرها از روش ترکیب احتمالات t واینر استفاده شد. به منظور بررسی وجود سوگیری انتشار در مطالعات اولیه از نمودار فونل استفاده شد که سوگیری انتشار را در مطالعات اولیه در متغیر راهبرد خودتنظیمی نشان داد. برای رفع این مشکل از آزمون برازش دووال و توییدی برای هر دو مدل اثرات ثابت و تصادفی استفاده گردید. به منظور بررسی همگنی مطالعات از آزمون I2 و Q استفاده شد که نشان داد مطالعات اولیه همگن نیستند. اندازه اثر محاسبه شده برای مطالعات تحت هر دو مدل ثابت و تصادفی از نظر آماری برای متغیر مورد بررسی معنادار بود. همچنین نتایج ترکیب احتمالات t واینر نشان داد بین اندازه اثرهای ترکیب شده تفاوت معناداری وجود دارد. درنهایت 10 عامل اثرگذار بر راهبرد خودتنظیمی شناسایی و اثرگذاری آن ها معنی دار ارزیابی شد. در بین عوامل شناسایی بالاترین شاخص اندازه اثر محاسبه شده مربوط به متغیر یادگیری مشارکتی از نوع جیک ساو بود.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر خودتنظیمی و استرس تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر خودتنظیمی و استرس تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان متوسطه اول منطقه 16 شهر تهران و نمونه گیری با روش تصادفی ساده 60 نفر انتخاب شدند. برنامه اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله به مدت 8 جلسه دو ساعته در طی دو ماه برای گروه آزمایش انجام گرفت. برای گردآوری اطلاعات از آزمون پرس شنامه خود نظم دهی تحصیلی کان ل وری ان (1987) و پرسشنامه استرس تحصیلی(برمن و همکاران ، 2009 ) استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی آزمون لون، کولموگروف اسمیرنوف، تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بین خود نظم دهی تحصیلی و استرس تحصیلی قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری وجود دارد. وجود تفاوت معناداری در زیر مقیاس های خود نظم دهی تحصیلی (خود نظم دهی بیرونی، خود نظم دهی درونی، خود نظم دهی شناختی و انگیزه درونی) است. ( p<0.001 ). و در زیر مقیاس های استرس تحصیلی (ابهام در تکلیف، گران باری درسی، سبک باری درسی، ناسازگاری برنامه ی آموزشی، نحوه ارزشیابی تحصیلی) تفاوت معناداری وجود دارد ( p<0.001 ) و می توان نتیجه گیری کرد که برنامه مداخله ای آموزش مهارت حل مسئله می تواند بر افزایش خود تنظیمی تحصیلی و کاهش استرس تحصیلی دانش آموزان مؤثر باشد.
مقایسه انگیزش تحصیلی، خودتنظیمی و خود ارزشمندی دانش آموزان تیزهوش و عادی شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه انگیزش تحصیلی، خودتنظیمی و خود ارزشمندی بین دانش آموزان تیزهوش و عادی بود. روش پژوهش علی مقایسه ای بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر پایه یازدهم مدرسه های تیزهوش و عادی آموزش وپرورش ناحیه یک شهر کرج در سال تحصیلی 98-97 در حال تحصیل هستند که در مجموع 2107 نفر می شدند. از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، یک مدرسه دخترانه از بین مدرسه های آموزش وپرورش ناحیه یک کرج انتخاب شد و از بین کلاس های پایه یازدهم آن مدرسه دو کلاس به تصادف و به تعداد 50 نفر انتخاب شدند. انتخاب نمونه از دبیرستان تیزهوشان هم به تعداد 50 نفر و به صورت هدفمند بود. آزمودنی ها به پرسش نامه های انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (1992)، پرسش نامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پینتریج و دی گروت (1990) و پرسش نامه خود ارزشمندی روزنبرگ (1965) پاسخ دادند. دانش آموز داده ها با روش t مستقل و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها فرضیه پژوهش را تأییدکردند. نتایج پژوهش نشان داد تفاوت معناداری (0/05> P) در انگیزش تحصیلی، میزان خود ارزشمندی و خودتنظیمی تحصیلی بین دانش آموزان عادی با دانش آموزان تیزهوش دیده شده و دانش آموزان تیزهوش در سه متغیر نسبت به دانش آموزان عادی میانگین بالاتری دارند.
تأثیر آموزش برنامه توانمندسازی خودتنظیمی بر اضطراب تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه با عوامل تنش زای متعدد جسمی و روانی مواجه هستند که بر کیفیت زندگی آنان تأثیر می گذارد. با توجه به ارتباط اضطراب تحصیلی با خودتنظیمی، یکی از روش هایی که می تواند به دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه کمک کند، آموزش توانمندسازی خودتنظیمی است. هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش برنامه توانمندسازی خودتنظیمی بر اضطراب تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه بود. روش: طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 28 نفر از دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه شهرستان رشت در سال تحصیلی 98-1397 بودند که به طور در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب مدرسه (فرم معلم) در مراحل پیش و پس از آموزش استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه، تحت آموزش گروهی برنامه توانمندسازی خودتنظیمی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش برنامه توانمندسازی خودتنظیمی بر بهبود اضطراب تحصیلی و مؤلفه های آن (اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی) در دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه تأثیر دارد (001/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، برنامه توانمندسازی خودتنظیمی می تواند در بهبود مهارت های شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه، از کارایی لازم برخوردار باشد. بنابراین، پیشنهاد می شود این مداخله در آموزش دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه به کار گرفته شود.
اثربخشی بسته آموزشی ارتقای کارکردهای اجرایی در افزایش خودتنظیمی: نقش واسطه ای برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۰
7 - 20
حوزه های تخصصی:
توانایی خودتنظیمی یکی از عاملهای مهم در رابطه با بسیاری از پیامدهای مثبت روانشناختی است ازاینرو ارتقا و آموزش آن به دانشآموزان یک ضرورت است. هدف اصلی پژوهش حاضر آزمون اثربخشی آموزش ارتقای کارکردهای اجرایی بر خودتنظیمی بر اساس نقش واسطهای برنامهریزی بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان مقطع 2 شهر تهران میشد و شرکتکنندگان در پژوهش شامل 40 دانشآموز میشد که در سال تحصیلی 98-1397 در مدارس دولتی ثبتنام کرده بودند. شرکتکنندگان از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در گروه آزمایش 20 دانشآموز 8 جلسه 90 دقیقهای آموزش دریافت کردند. درحالیکه اعضای گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه کارکردهای اجرایی (BRIEF) است. برای تحلیل دادهها از مدلهای ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در قالب الگوی MIMIC استفاده شد. از یافتههای قابلتوجه این پژوهش میتوان به برازش مدل مفهومی و نیز تأثیر مستقیم و غیرمستقیم آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیمی اشاره کرد. درمجموع برازش مدل نشاندهنده آموزش پذیری خودتنظیمی و نقش متغیر واسطهای است.
رابطه منبع کنترل درونی و تاب آوری با خودتنظیمی در صاحبان نگهدارنده حیوانات خانگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف رابطه منبع کنترل درونی و تاب آوری با خودتنظیمی در صاحبان نگهدارنده حیوانات خانگی شهر تهران در سال 1397 صورت گرفت. روش: روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه صاحبان نگهدارنده حیوانات خانگی در شهر تهران بودند که از این میان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 257 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. روش جمع آوری داده ها بر اساس سه پرسشنامه استاندارد منبع کنترل درونی نوویکی و استریکلند (1973)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و خودتنظیمی میلر و براون (1999) انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن برای هر سه پرسشنامه بالای 0.7 به دست آمد. همین طور از روایی محتوا به منظور آزمون روایی پرسشنامه استفاده شد، که برای این منظور پرسشنامه ها به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین منبع کنترل درونی با خودتنظیمی صاحبان نگهدارنده حیوانات خانگی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین بین تاب آوری با خودتنظیمی صاحبان نگهدارنده حیوانات خانگی رابطه مثبت معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: منبع کنترل درونی و تاب آوری پیش بینی کننده معنی دار خودتنظیمی صاحبان نگهدارنده حیوانات خانگی هستند.
مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک با زوج درمانی خودتنظیمی بر کاهش طلاق عاطفی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تفاوت اثربخشی بر رفتاردرمانی دیالکتیک با زوج درمانی خودتنظیمی بر کاهش طلاق عاطفی زوجین در معرض طلاق بود. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری اجرا شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین در معرض طلاق بودند که به دادگاه خانواده شعبه باهنر تهران در سال 1397 مراجعه کرده بودند24زوج بصورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش(16 زوج) وکنترل (8زوج) قرارگرفتند.آزمودنی های گروههای آزمایش وکنترل درسه مرحله پیش آزمون،پس آزمون و پیگیری به مقیاس طلاق عاطفی گاتمن پاسخ دادند.گروه های آزمایش طی 8 جلسه آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک و زوج درمانی خودتنظیمی دریافت کردند اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر وآزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشانگر اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و زوج درمانی خودتنظیمی در مقایسه با گروه کنترل بر کاهش طلاق عاطفی بود. اما تاثیر رفتاردرمانی دیالکتیک بر کاهش طلاق عاطفی در زوجین در معرض طلاق در مقایسه با زوج درمانی خودتنظیمی بیشتر بود. نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود.
نقش نظارت توهین آمیز بر تنش شغلی و انحراف کارکنان بانک های منتخب شهرستان نجف آباد با نقش میانجی خودتنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش نظارت توهین آمیز بر تنش شغلی و انحراف کاری کارکنان بانک های منتخب شهرستان نجف آباد با نقش میانجی خود تنظیمی است. روش: جامعه آماری پژوهش شامل 435 نفر از کارکنان بانک های منتخب شهرستان نجف آباد می باشد که براساس جدول مورگان نمونه ای به حجم 217 نفر به شیوه تصادفی در دسترس از بین آنان انتخاب شده اند. برای سنجش متغیرهای پژوهش نیز از پرسشنامه های؛ نظارت توهین آمیز تپر (2000)، خودتنظیمی تنگنی و همکاران (2004)، تنش شغلی هاوس و ریزو (1972) و انحراف کاری بنت و رابینسون (2000) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تائید قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار pls استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که نظارت توهین آمیز بر انحراف کاری کارکنان تاثیرگذار است. همچنین نظارت توهین آمیز به طور غیرمستقیم و از طریق خودتنظیمی بر تنش شغلی کارکنان تاثیرگذار می باشد که نشان دهنده نقش میانجی خودتنظیمی است. نتیجه گیری: نظارت توهین آمیز یکی از عوامل افزایش دهنده تنش و انحراف در کارکنان قلمداد می شود. زمانی کارکنان می توانند خود را از تنش یا انحراف کاری مصون نگه دارند که مهارت های خود تنظیمی را کسب کرده باشند. از آنجایی که نقش میانجی خود تنظیمی مورد تایید قرار گرفته است، از این رو کارکنان می توانند با بهره گیری از خود تنظیمی اثرات مخرب نظارت توهین آمیز را کاهش دهند.
بررسی رابطه خودتنظیمی یادگیری بر انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال دوم آذر ۱۳۹۹ شماره ۱۷
59 - 49
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر از نوع مروری – کتابخانه ای است که با توجه به نظرات اندیشمندان این عرضه به رشته تحریر در آمده است . هدف از نگارش این مقاله برررسی رابطه خودتنظیمی یادگیری برانگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و افزایش افق دید مربیان تعلیم و تربیت است. نتیجه این مقاله نشان می دهد که بین خودتنظیمی یادگیری و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبتی وجود دارد. یادگیری خودتنظیمی فرایند فعال و سازمان یافته ای است که طی آن فراگیران، اهدافی را برای یادگیری انتخاب کرده و سعی میکنند تا شناخت، انگیزش و رفتار خود را تنظیم، کنترل و نظارت نمایند. همچنین میتوان اینگونه استدلال کرد که خودتنظیمی قابلیت دارد ارتقا و افزایش یابد. می توان به خودتنظیمی به عنوان یک مهارت تحصیلی نگریست که با آموزش آن میتوان به افزایش پیشرفت تحصیلی دست یافت.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در خودتنظیمی و خودکارآمدی زنان دارای اعتیاد به مواد محرک
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در خودتنظیمی و خودکارآمدی زنان دارای اعتیاد به مواد محرک انجام شد. پژوهش حاضر در قالب یک طرح نیمه تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان دارای اعتیاد به مواد محرک مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد منطقه تبریز در نیمه اول سال ۱۳۹۸ بودند که از این میان ۲۴ نفر با لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج به پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و سپس گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه (۹۰ دقیقه ای) تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت، هر دو گروه در آغاز و پایان درمان با پرسشنامه خودکارآمدی عمومی و پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد مورد ارزیابی قرار گرفتند، از روش های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندارد و استنباطی شامل آزمون تحلیل کواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS-22 برای تجزیه تحلیل اطلاعات استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهبود معنادار خودتنظیمی و خودکارآمدی گروه آزمایش همراه است. با توجه به اثربخشی مناسب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در خودتنظیمی و خودکارآمدی زنان دارای اعتیاد به مواد محرک، پیشنهاد می شود از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود وضعیت روان شناختی زنان دارای اعتیاد استفاده گردد.
هنر خودتنظیمی در حقوق عمومی؛ با تأملی بر نظام تقنینی جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین حقوق اداری سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶
139 - 160
حوزه های تخصصی:
روابط پیچیدۀ انسان ها با یکدیگر و لزوم برگزیدن موثرترین روش در تنظیم آن روابط از رهگذار نظام هایحقوقی، برانگیزندۀ تکاپوهایی در تغییر نگرش نسبت به دلبستگی بیش از حد در بهره مندی از ابزار قانونگذاری در راستای تنظیم گری حقوقی بوده است. با این حال، پرسش بنیادی آن است که موثرترین روش هادر این خصوص کدام است؟ تحقیق حاضر، تلاشی در واکاوی آن روش های کارآمد می باشد. از این رو پرسشاصلی مقاله حاضر آن است که خودتنظیمی در معنای عام، چه نسبتی با امر قانون گذاری داشته و همچنیناین آموزه تا چه میزان در نظام تقنینی جمهوری اسالمی مورد اهتمام قرار گرفته است؟ در پاسخ به پرسشمذکور در این پژوهش با روش توصیفی − تحلیلی و تدقیق در متون و اسناد رسمی حقوقی و گردآوری اطلاعاتاز طریق کتابخانه ای این نتیجه حاصل گردید که نخست، خودتنظیمی به مثابه یک ابزار کارآمد در دسترسدولت به ویژه در عصر کنونی ، مجزا از ابزار قانون گذاری و نیز متفوق و مرجح بر آن می تواند و باید در نظرگرفته شود. همچنین تامل در نظام تقنینی جمهوری اسالمی نشان می دهد که عدم توجه به اوصاف ذاتی وعرضی قانون، وجود مراجع متعدد تقنینی و نیز کثرت قواعد حقوقی، موجب غفلت از اهتمام به آموزهخودتنظیمی در تنسیق حقوقی روابط انسانی گردیده که خود می تواند به مثابه یکی از عوامل ناکارآمدی نظامتقنینی جمهوری اسالمی مورد شناسایی و تحلیل قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه روان شناختی بر تحمل پریشانی و خودتنظیمی هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فلج مغزی به اختلال غیر پیش رونده در حرکت و وضعیت اطلاق می شود که به دنبال ضایعه عصبی در سال های اولیه روی می دهد و سبب بروز ناتوانایی های حرکتی و نورولوژیک می گردد. اختلال در انجام فعالیت های روزمره زندگی، هزینه های درمانی سنگین و وابستگی شدید به اطرافیان بر کارکرد خانواده و به ویژه مادران اثر می گذارد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه روان شناختی بر تحمل پریشانی و خودتنظیمی هیجانی مادران کودکان فلج مغزی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی در مراکز توان بخشی تحت نظر بهزیستی شهرکرد در سال ۱۳۹۸ بود (۲۷۰ نفر) که از این تعداد، نمونه ای به حجم ۴۵ نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۵ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارده شدند. افراد دو گروه آزمایش در دوره های خودشفقت ورزی و سرمایه ی روان شناختی در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. شرکت کنندگان در سه مرحله به پرسشنامه های تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (۲۰۱۰) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تی مستقل تحلیل شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که آموزش خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه ی روان شناختی به طور یکسان و مؤثری سبب افزایش تحمل پریشانی مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی شده است (۰۵/۰> p ) و از بین دو شیوه مداخله ای، تنها آموزش سرمایه روان شناختی توانسته منجر به بهبود خودتنظیمی هیجانی مادران شود (۰۰۱/۰> p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که دو شیوه مداخله آموزش خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه ی روان شناختی می تواند به عنوان گزینه های مداخله ای مؤثر به منظور بهبود تحمل پریشانی و خودتنظیمی مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی مورداستفاده قرار گیرد.
تقویت یادگیری خودتنظیمی زبان آموزان ایرانی: بررسی تاثیر خودسنجی و همسال سنجی در مهارت نگارش در زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
123 - 146
حوزه های تخصصی:
خود-تنظیمی به عنوان توانایی افراد در تنظیم و هدایت احساسات، عواطف، افکار و رفتارخود و یادگیری مفهومی است که در روانشناسی تربیتی و آموزش توجه زیادی را به خود جلب کرده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی دو روش خودسنجی و همسال سنجی در یک دوره آموزش مهارت نوشتاری در بهبود یادگیری خود-تنظیمی بوده است. بدین منظورهفتاد و نه زبان آموز با مهارت زبانی متوسط در قالب سه کلاس دست نخورده در این مطالعه شرکت نمودند. یکی از کلاسها به عنوان گروه خودسنجی، کلاس دیگر گروه همسال سنجی و گروه سوم هم به عنوان گروه کنترل که در آن سنجش توسط خود معلم انجام می شد در نظر گرفته شد. پس از انجام مداخله و آموزش مربوط به هر گروه وبا توجه به نمرات پیش آزمون و پس آزمون هر سه گروه در آزمون یادگیری خود-تنظیمی، نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که خود-سنجی و همسال سنجی تاثیر مثبتی بر افزایش میزان یادگیری خودتنظیمی داشتند. بررسی بیشتر داده ها بیانگر این بود که تفاوت معنی داری بین گروه خودسنجی و همسال سنجی وجودنداشت.
بازنمودهای اجتماعی بکارگیری خودارزیابی برای رشد تعلیم و تربیت دانشجویان رشته آموزش زبان فرانسه دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای آموزش، ارزیابی ابزاری برای پایان دهی به مقطعی از یادگیری نیست، بلکه ابزاری برای پیشبرد و جهت دهی تدریس و یادگیری می باشد که باید در طول دوره یادگیری مورد استفاده قرار گیرد.خودارزیابی بعنوان یکی از بروزترین روش های ارزیابی دانشجویان را ترغیب به تأمل درمورد یادگیری، بکارگیری راهبردهای فردی یادگیری و روشهای مفید برای جبران مشکلات یادگیری مینماید. در این مطالعه، بازنمودهای اجتماعی بکارگیری خودارزیابی در سمینارهای کارشناسی ارشد رشته آموزش فرانسه در پیشرفت یادگیری و شناخت بهتر فرایند یادگیری فردی مورد بررسی قرار گرفت. دو گروه دانشجویان، هر یک متشکل از 12 دانشجو که در دو سمینار یکسان آموزش فرانسه شرکت کرده بودند در این مطالعه شرکت کردند. گروه اول، گروه کنترل، توسط استاد ارزیابی شده و در گروه دوم، گروه شاهد، دانشجویان مسئول ارزیابی یادگیری خود در طول ترم بودند. عملکرد دانشجویان در پایان ترم مقایسه و مورد تحلیل قرار گرفت. همچنین، پرسشنامه ای با هدف بررسی نقش خودارزیابی در میزان و نحوه یادگیری و بازتاب بکارگیری این روش ارزیابی درمیان دانشجویان گروه شاهد توزیع و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از پیشرفت در عملکرد دانشجویان گروه آزمایش بوده و آنها را نسبت به راهبردهای یادگیری فردی خود آگاه تر ساخته و مهارت های خودتنظیمی و استقلال در یادگیری را در آنها پرورش داد.
مدیریت تدریس و یادگیری ،تاثیرات تعاملی انجمن های دانش آموختگان وتدریس و یاگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
202 - 240
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر در مدیریت تدریس واکولوژی یادگیری و عوامل ایجاد ارتباط هم افزا بین زیست جهان دانش آموختگان و انجمن آن ها بود. روش: روش تهیه ابزار پرسشنامه با مطالعات نظری، اساسنامه ها ، مصاحبه با مطلعان . پرسشنامه مشتمل بر 7 عامل در مدیریت تدریس واکولوژی یادگیری در قالب 65 عبارتِ نگرشیِ چهارگزینه ای ) به همراه پرسش های جمعیتشناختی و زمینه ای) درنظر گرفته شد. روایی محتوایی پرسشنامه از دیدگاه مطلعان ذی ربط بررسی شد. 200پرسشنامه توزیع شده از 222 تکمیل و جمع آوری شد. یافته ها : هفت عامل مذکور تقریباً 50 در صد از واریانس کل را تبیین می کند. نتیجه گیری: از میان 7 عامل بر انگیزنده ، عامل فرستنده پیام( مدیریت یا اعتبار گردانندگان ارتباط هم افزاو همکاریها) بیشترین واریانس را به خود اختصاص داده است. پیشنهاد می شود پس از گشایش انسداد ارتباطی، نقش مدیریت تدریس واکولوژی یادگیری به ترتیب اولویت آنها و هماهنگ با سبک آموزشی و مشارکتی توانمند ساز مد نظر قرار گیرد .
تاثیر اجرای رویکرد کلاس معکوس بر پیشرفت تحصیلی، انگیزه یادگیری، احساس تعلق، انگیزه پیشرفت و خودتنظیمی در مقایسه با رویکرد سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
282 - 253
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر اجرای رویکرد کلاس معکوس بر یادگیری، احساس تعلق، انگیزش و خودتنظیمی در مقایسه با رویکرد سنتی می باشد. روش پژوهش از لحاظ هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت در زمره تحقیقات شبه آزمایشی قرار دارد. جامعه پژوهش، دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهر بابلسر به تعداد1450نفر در سال تحصیلی 97-96 می باشد. نمونه گیری از میان مدارسی که در طرح تدریس تخصصی شرکت کرده اند انجام شد، بطوری که در گروه کنترل 30 نفر و در گروه آزمایش نیز 30 نفر همتاسازی شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش سه پرسشنامه استاندارد انگیزه یادگیری(توان، چین و شی)،احساس تعلق به مدرسه (بری، بتی و وات)، انگیزش پیشرفت(واینر)، و پرسشنامه خود تنظیمی(بوفارد) و برای سنجش تاثیر رویکرد کلاس معکوس بر یادگیری دروس علوم و ریاضی از آزمون محقق ساخته به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از روش های آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کواریانس و آزمون تی مقایسه میانگین ها) استفاده شده است. یافته ها نشان دادکه رویکرد کلاس معکوس بر متغییر پیشرفت تحصیلی علوم( با مقدار f=0.00) و ریاضی( با مقدار f=0.010) تاثیر معناداری داشته است. در رابطه با انگیزه یادگیری علی رغم تاثیر معنا دار در برخی مولفه های انگیزه یادگیری، اما به طور کلی(مقدار f=0.554 ) رویکرد کلاس معکوس در انگیزه یادگیری علوم و ریاضی موثر نبوده است، اما استفاده از رویکرد کلاس معکوس در مقایسه با رویکرد سنتی بر متغیرهای احساس تعلق، انگیزش و خودتنظیمی تاثیر مثبت داشته است.
تدوین بسته آموزشی ارتقای کارکردهای اجرایی و بررسی اثربخشی آن در افزایش خودتنظیمی با تاکید بر نقش واسطه ای بازداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
315 - 337
حوزه های تخصصی:
خودتنظیمی دانش آموزان را قادر می سازد تا به روشی هدفمند افکار، احساسات و رفتارهای خویش را هدایت کنند. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر ارتقای سطح خودتنظیمی از طریق آموزش کارکردهای اجرایی بود که بر نقش واسطه ای بازداری تاکید می کرد زیراکه بازداری نوعی خودهشیاری است که می تواند خودتنظیمی را به همراه داشته باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه پنجم، ششم و هفتم در سال تحصیلی 98-1397 بودند که از طریق نمونه گیری از نوع در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 45 روزه با گروه کنترل بود. در گروه آزمایش 20 دانش آموز 8 جلسه 90 دقیقه ای بر اساس یک بسته آموزشی محقق ساخته آموزش دریافت کردند. در حالی که اعضای گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسش نامه کارکردهای اجرایی (BRIEF) بود. برای تحلیل داده ها از مدل های ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در قالب الگوی MIMIC استفاده شد. از یافته های قابل توجه این پژوهش می توان به برازش مطلوب مدل مفهومی و نیز تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بسته آموزشی ارتقای کارکردهای اجرایی بر خودتنظیمی اشاره کرد. این تاثیرات در مرحله پیگیری پایدار ماند. بنابراین با توجه به اهمیت خودتنظیمی در زندگی تحصیلی و غیر تحصیلی دانش آموزان می توان نتیجه گرفت که می توان از بسته آموزشی محقق ساخته در جهت ارتقای این سازه استفاده کرد.