مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۶۱.
۶۶۲.
۶۶۳.
۶۶۴.
۶۶۵.
۶۶۶.
۶۶۷.
۶۶۸.
۶۶۹.
۶۷۰.
۶۷۱.
۶۷۲.
۶۷۳.
۶۷۴.
۶۷۵.
۶۷۶.
۶۷۷.
۶۷۸.
۶۷۹.
۶۸۰.
افسردگی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به بدکارکردی جنسی انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی، و به لحاظ نحوه ی جمع آوری داده ها از نوع تجربی تک موردی است و در آن شرکت کنندگان به ترتیب در مراحل خط پایه، درمان و پس از درمان و پیگیری مورد سنجش قرار می گیرند. جامعه آماری این مطالعه را کلیه زنان می باشند که به تشخیص متخصص دارای اختلال کارکرد جنسی می باشند که در سه ماه اول سال 1397 به کلینیک مشاوره و روان درمانی مراجعه کردند. از میان جامعه آماری 2 نفر که در مقیاس افسردگی و اضطراب در طبقه شدید و خیلی شدید قرار داشتند با لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج پژوهش انتخاب شدند، هر دو بیمار به مدت 8 جلسه تحت درمان شناختی و رفتاری قرار گرفتند. سنجش در هر مرحله توسط پرسشنامه های افسردگی و اضطراب بک انجام شد. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-18 استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری با میزان اندازه اثر 64/1 (بیمار اول) و 57/0 (بیمار دوم) به ترتیب میزان اندازه اثر بالا و متوسط را برای کاهش علائم افسردگی در بیماران را نشان می دهد. همچنین نتایج دیگر نشان داد که درمان شناختی رفتاری با میزان اندازه اثر 58/1 (بیمار اول) و 55/1 (بیمار دوم) موجب کاهش علائم اضطراب در این بیماران شده است و هر دو اندازه اثر میزان بالایی از تاثیر درمان را نشان می دهد.
نقش پشیمانی، خودتردیدی و افسردگی در پیش بینی خود انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پشیمانی، خودتردیدی و افسردگی در پیش بینی خود انتقادی انجام شد. بدین منظور تعداد 457 نفر از جامعه آماری دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران در سال تحصیلی 97-96 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و علاوه بر اطلاعات دموگرافیک، به ﻣﻘی ﺎس سطوح خودانتقادی (تامپسون و زاروف، 2004) و مقیاس سرشت و هیجان پذیری (واتسون و همکاران، 2014) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از همبستگی نشان داد که بین ابعاد پشیمانی، خودتردیدی و افسردگی با خود انتقادی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین متغیرهای پشیمانی، خودتردیدی و افسردگی توانستند 35 درصد از تغییرات خود انتقادی را به طور معناداری پیش بینی نمایند. در کل به نظر می رسد که ابعاد سرشت عاطفی منفی نظیر پشیمانی، خودتردیدی و افسردگی، نقش مهمی در خود انتقادی دارند و بنابراین بایستی در مداخلات بالینی آن ها را در نظر گرفت.
بررسی رابطه آلکسی تایمیا با اعتیاد به اینترنت: نقش واسطه ای افسردگی، اضطراب و استرس در یک جمعیت غیر بالینی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای افسردگی، اضطراب و استرس، در رابطه بین آلکسی تایمیا و اعتیاد به اینترنت بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد در سال تحصیلی 97-96 در دانشگاه آزاد تهران جنوب بود که 370 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سه پرسشنامه آلکسی تایمیا تورنتو، پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ و پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس لاویباند ( DAS-21 ) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای افسردگی، اضطراب و استرس در رابطه بین آلکسی تایمیا و اعتیاد به اینترنت، نقش واسطه ای دارند. آلکسی تایمیا هم به صورت مستقیم و هم به واسطه افسردگی، اضطراب و استرس بر اعتیاد به اینترنت اثرگذار است. همچنین آلکسی ت ایمیا با افسردگی، اضطراب، استرس و اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت معناداری دارد. علاوه بر این افسردگی، اضطراب و استرس رابطه ی مثبت معناداری با اعتیاد به اینترنت دارند. با توجه به یافته های پژوهش، آلکسی تایمیا در بروز حالات هیجانی ناخوشایند افسردگی، اضطراب و استرس و اعتیاد به اینترنت اثرگذار هست و این سه حالت هیجانی ناخوشایند نیز در اعتیاد به اینترنت مؤثرند.
رابطه ناگویی هیجانی با تمایزیافتگی شخصیتی و خودشیفتگی در دانشجویان افسرده ساکن در خوابگاه های مرکز شهر تهران در سال 1397
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ناگویی هیجانی با تمایزیافتگی شخصیتی و خودشیفتگی در دانشجویان افسرده ساکن در خوابگاه های مرکز شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان ساکن در خوابگاه های مرکز شهر تهران با تشخیص افسردگی در سال تحصیلی 1398-1397 بودند. حجم نمونه 100 نفر از این دانشجویان به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پرسشنامه ناگویی هیجانی بگبی، پارکر و تیلور (1994) ، تمایزیافتگی خود دریک، مورداک، مارسزالک و باربر (2015) ، خودشیفتگی راسکین و تری (1988) و افسردگی بک، استیر و براون (1996) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین ناگویی هیجانی با تمایزیافتگی شخصیتی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (0/01> P ) . بین ناگویی هیجانی با خودشیفتگی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (0/01> P ) . نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز آشکار کرد که 65/4% درصد از کل واریانس تمایزیافتگی شخصیتی و 59/1% درصد از کل واریانس خودشیفتگی به وسیله ابعاد ناگویی هیجانی تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ابعاد ناگویی هیجانی سهم معنادار در پیش بینی تمایزیافتگی شخصیتی و خودشیفتگی در دانشجویان افسرده دارند.
مقایسه مؤلفه های عملکرد خانواده میان زنان مصروع افسرده و غیر افسرده
حوزههای تخصصی:
افسردگی یک اختلال روان شناختی شایع در بیماران مبتلابه صرع است که می تواند منجر به اختلال در روند شغلی، اجتماعی و خانوادگی افراد شود. بر این اساس هدف از انجام این پژوهش مقایسه عملکرد خانواده میان زنان مصروع افسرده و غیر افسرده شهر اصفهان بود. این پژوهش از نوع طرح های علی- مقایسه ای بوده و جامعه آماری آن را همه زنان بالای 15 سال ممبتلابه بیماری صرع شهر اصفهان تشکیل دادند. حجم نمونه در این پژوهش شامل 50 زن مصروع افسرده و 50 زن مصروع غیر افسرده بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه افسردگی (بک، 1996) و پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده (اپشتاین، بالدوین و بیشاب، 1983) انجام گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون t مستقل و آ زمون یو- من-ویتنی استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که میان نمره های عملکرد کلی خانواده و مؤلفه های نقش ها، واکنش عاطفی، درگیری عاطفی و کنترل رفتار زنان مصروع افسرده و غیر افسرده تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0> P ). میان نمره های مؤلفه حل مشکل و ارتباطات افراد دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بر اساس نتایج فوق می توان گفت ضعف در برخی از مؤلفه های عملکرد خانوادگی خانواده افراد مصروع، می تواند یکی از عوامل افسردگی این بیماران باشد.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز بر زمان واکنش و تصمیم گیری پرخطر در افراد مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
57 - 74
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال در کارکردهای شناختی از علائم رایج درافراد افسرده به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغزtDCS)) بر تصمیم گیری پرخطر و زمان واکنش در افراد مبتلا به افسردگی صورت گرفته است. روش: 30 نفر از دانشجویان دارای اختلال افسردگی که درسال 97 به مرکز مشاوره دانشگاه شهید مدنی آذربایجان مراجعه کرده بودند انتخاب شدند، به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم گردیدند. گروه آزمایش در ناحیه DLPFC چپ، به مدت دو هفته ، هر هفته 5 روز و هرجلسه به مدت 20 دقیقه تحریک آندی tDCS دریافت نمودند. قبل ازشروع و در پایان دوره تحریک الکتریکی، تصمیم گیری پرخطر و زمان واکنش شرکت کنندگان به ترتیب توسط آزمون خطرپذیری بادکنکی بارت ، دستگاه زمان سنج واکنش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج نشان داد که زمان واکنش به طور معنی داری درگروه آزمایش سریع تر از گروه کنترل بود (05/0 >p).علاوه بر این، در آزمایش بارت نیز میانگین تعداد پمپ های تنظیم شده (AMP) در گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل بود (05/0 >p). نتیجه گیری : براساس یافته های حاضر، تحریک آندی tDCS موجب کاهش زمان واکنش و کاهش رفتارهای خطرساز گردید. بنابراین تحریک الکتریکی فراجمجمه ای می تواند به عنوان یک روش غیردارویی و بی خطر برای ارتقاءکارکردهای شناختی افراد مبتلا به افسردگی مورد استفاده قرارگیرد.
تاثیر جنسیت در تعامل با اعتیاد بر افسردگی و افکار خودکشی، مطالعه ای علی-مقایسه ای
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر جنسیت در تعامل با اعتیاد بر افسردگی و افکار خودکشی است. این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه ی آماری پژوهش را معتادان زن و مرد حاضر در مراکز ترک اعتیاد شهرستان بابل و خانواده هایشان که دارای مشکل اعتیاد نبودند به عنوان جامعه غیر معتاد تشکیل دادند. برای نمونه از جامعه ی معتادان 35 مرد و 35 زن به شیوه ی تصادفی ساده (قرعه کشی) و از جامعه ی غیر معتادان (خانواده ی افراد معتاد)، 35 مرد و 35 زن به شیوه ی در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از ویرایش دوم پرسشنامه ی افسردگی بک (BDI-II) و پرسشنامه خودکشی بک استفاده گردیده است. اطلاعات جمع آوری شده و با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس دو عاملی، واریانس یک راهه و مقایسه میانگین ها تجزیه و تحلیل شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد جنسیت در تعامل با اعتیاد بر افسردگی و افکار خودکشی تاثیر دارد. بر اساس اطلاعات بدست آمده افسردگی و افکار خودکشی در زنان بیشتر از مردان است. همچنین میزان افسردگی و افکار خودکشی در معتادان بیشتر از غیر معتادان است. در نتیجه میزان افکار خودکشی و افسردگی در زنان معتاد بیشتر از غیر معتاد است و همچنین گروه معتاد در مقایسه با غیر معتاد از افسردگی و افکار خودکشی بیشتری رنج می برند.
مقایسه اثر بخشی درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر غنی سازی بر افسردگی و کیفیت زندگی در زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
101 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: زنان افسرده نسبت به زنان غیرافسرده فشار روانی و عواطف منفی بیشتری را تحمل می کنند و زندگیشان دستخوش تغییرات زیادتری است هدف این پ ژوهش مقایسه اثر بخشی درمان غنی سازی ارتباطی و شناختی-رفتاری بر افسردگی و کیفیت زندگی در زنان افسرده بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی ، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان بودند که در سال 1396 برای درمان افسردگی به مراکز مشاوره شهر سنندج مراجعه کرده بودند که با روش در دسترس انتخاب شدند. نمونه شامل 40 نفر از زنان افسرده بود که به صورت تصادفی در سه گروه غنی سازی، درمان شناختی- رفتاری و گروه کنترل، جایگزین شدند. در هر سه گروه پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه کیفیت زندگی اجرا شد و داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کورایانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: با وجود اینکه نتایج نشان دادند که هر دو روش تاثیر مطلوبی بر ارتقاءکیفیت زندگی زنان داشته اند، اما روش درمان غنی سازی نسبت به درمان شناختی- رفتاری تاثیر بیشتری داشت نتیجه گیری: میتوان از رویکرد غنی سازی و درمان شناختی-رفتاری برای کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی در زنان افسرده استفاده کرد.
افسردگی و اضطراب و ارتباط آن با شاخص های امنیت شغلی و رضایت از زندگی در کارکنان سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
37 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تعیین ارتباط بین افسردگی و اضطراب کارکنان با شاخص های امنیت شغلی و رضایت از زندگی کارکنان سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران می باشد.به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع کاربردی است و برای اجرای آن از روش توصیفی از نوع (همبستگی) استفاده شده است . جامعه آماری این پژوهش، تمام کارمندان ارشد و مدیران سازمان مدیریت بحران می باشد که تعداد آنها 150 نفر و در بهار 1398 مورد آزمون قرار گرفتند و با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه 108 نفر بدست آمده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه اضطراب بک، پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه امنیت شغلی نیسی و همکاران و پرسشنامه استاندارد رضایت از زندگی داینر و همکاران ( SWLS )می باشد.نتایج پژوهش نشان داد تمام فرضیات با سطح معناداری بالاتر از 0.95 تایید گردید . یعنی بین افسردگی و اضطراب کارکنان با شاخص های امنیت شغلی و رضایت از زندگی در کارکنان سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران با سطح خطای پایین تر از 0.05 رابطه ی معناداری وجود دارد.
اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر کاهش میزان افسردگی و نشخوار فکری در زنان مبتلا به سندرم خستگی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵۰
101-118
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش میزان افسردگی و نشخوار فکری در زنان مبتلا به سندرم خستگی مزمن بود. روش پژوهش در این تحقیق شبه آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنانی بودند که در نیمه دوم سال ١٣٩٠ به مراکز بالینی و درمانی شهرستان تبریز مراجعه کرده اند و از نشانگان خستگی مزمن رنج می بردند. حجم نمونه در پژوهش حاضر 30 بیمار زن مراجعه کننده به مراکز بالینی و درمانی شهر تبریز در سال ١٣٩۰ بود که به صورت در دسترس در دو گروه مقایسه ای قرار داده شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس خستگی چالدر، پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس پاسخهای نشخواری بود. روش مورد استفاده برای تحلیل داده ها، تحلیل واریانس چند متغیره بود. از پرسشنامه خستگی چالدر برای شناسایی افراد مبتلا به سندرم خستگی مزمن استفاده شد. نتایج به دست آمده از پرسشنامه افسردگی بک نشانگر تأثیر معنی دار درمان شناختی - رفتاری بر کاهش افسردگی در زنان مبتلا به سندرم خستگی مزمن است و نیز اثر بخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش نشخوار فکری با توجه به نتایج به دست آمده از مقیاس پاسخ های نشخواری معنی داراست. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که درمان شناختی - رفتاری بر کاهش میزان افسردگی و نشخوار فکری درزنان مبتلا به نشانگان خستگی مزمن تأثیر دارد و همچنین تاثیر درمان شناختی – رفتاری بر کاهش نشخوار فکری نسبت به کاهش افسردگی در این بیماران تا حدودی بیشتر است. از نتایج حاصل می توان چنین استنباط کرد که درمان شناختی-رفتاری از طریق تغییر تفسیر افراد از موقعیتها و تغییر توجه بیماران مبتلا به خستگی مزمن بر کاهش افسردگی و نشخوارفکری موثر است و افسردگی به علت نقش سایر عوامل کمتر از نشخوار فکری بهبود می یابد.
بررسی رابطه رضایت زناشویی با افسردگی و عملکرد سیستم ایمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۵۱
79-96
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش فعلی بررسی رابطه میان رضایت زناشویی، افسردگی و سیستم ایمنی زوجین شهر اهواز بوده است. در این مطالعه همبستگی، از میان 52 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در سال 90-1388 که دچار مشکلات زناشویی بودند، تعداد 30 زوج با در نظر گرفتن متغیرهای مورد نظر در پژوهش مانند سن، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، طول مدت ازدواج، عدم ابتلا به بیماری هایی که سیستم ایمنی را مخدوش می سازد و سایر متغیرهای در پژوهش به صورت همگون انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی هادسون و مقیاس افسردگی بک (BDI) بوده است. هم چنین برای ارزیابی سیستم ایمنی زوجین نمونه برداری خون به عمل آمد. نمونه های خونی در آزمایشگاه سازمان انتقال خون ایران جهت ارزیابی درصد سلول های CD4، CD8، نسبت CD4 به CD8، سلول های مهاجم طبیعی NK (CD16، CD56) مورد تحلیل قرار گرفت. داده های پژوهش با روش های همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار SPSS16 تحلیل گردید. نتایج حاصل از پژوهش آشکار ساخت که بین رضایت زناشویی و سیستم ایمنی یعنی بین سلول های CD4 نسبت CD56, CD16,CD8/CD4رابطه مثبت معناداری (P<0/001) وجود دارد. میان رضایت زناشویی و افسردگی رابطه منفی معناداری (P<0/001) وجود دارد. از سوی دیگر، میان زنان و همسران آن ها از لحاظ سیستم ایمنی و افسردگی تفاوت معناداری وجود دارد یعنی میزان سیستم ایمنی زنان کمتر از همسران آن ها وافسردگی در زنان هم بالاتر از همسران بوده است. هرچه رضایت زناشویی زوجین بیشتر باشد سیستم ایمنی آن ها قوی تر است و میزان افسردگی آن ها کمتر خواهد بود. از سوی دیگر میزان افسردگی و عدم رضایت زناشویی زنان بیشتر از همسران آن ها و متقابلا سیستم ایمنی زنان کمتر از همسران بوده است.
پیامدهای نشخوار فکری در زنان دارای تعارضات زناشویی: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۷
122-153
حوزههای تخصصی:
هدف : نشخوار فکری عامل پیش بینی قوی برای افسردگی است. افسردگی نیز می تواند به رابطه زوجی آسیب وارد نماید. لذا این پژوهش با هدف بررسی پیامدهای نشخوار فکری در زنان دارای تعارضات زناشویی انجام شد. روش: این پژوهش به شیوه کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع بوده و داده ها از 15 زن متأهل که دارای تعارضات زناشویی بودند به دست آمده است. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. یافته ها: پس از تحلیل محتوای داده ها، شش مقوله اصلی حاصل گردید که عبارتند از: علائم افسردگی(درد های جسمانی، کاهش انرژی، کاهش خلق، کاهش میل به زندگی، مشکل خواب،کاهش انگیزه وکاهش تمایل جنسی)، هیجان های منفی (خشم، غم، تنفر، حس انتقام،کینه و اضطراب)، تکانشگری (پرخاشگری و نداشتن کنترل بر رفتار)، کاهش کار آمدی (پرخاشگری با فرزندان، کاهش ارتباط با فرزندان و انجام ندادن کارهای منزل) و گیر افتادن در چرخه های ارتباطی منفی (جرو بحث کردن، انتقادگری و اجتناب از همسر)، اجتناب از دیگران(کاهش ارتباط با دیگران وگوشه گیری). نتیجه گیری : هنگامی که تعارض حل نشود، فرایند نشخوار فکری در زنان فعال شده وکاهش کارآمدی در روابط فردی وزوجی و افسردگی از پیامدهای آن است. افسردگی منجر به افزایش نشخوار فکری و افزایش تعارضات زناشویی را در پی خواهد داشت. هدف : نشخوار فکری عامل پیش بینی قوی برای افسردگی است. افسردگی نیز می تواند به رابطه زوجی آسیب وارد نماید. لذا این پژوهش با هدف بررسی پیامدهای نشخوار فکری در زنان دارای تعارضات زناشویی انجام شد. روش: این پژوهش به شیوه کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع بوده و داده ها از 15 زن متأهل که دارای تعارضات زناشویی بودند به دست آمده است. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. یافته ها: پس از تحلیل محتوای داده ها، شش مقوله اصلی حاصل گردید که عبارتند از: علائم افسردگی(درد های جسمانی، کاهش انرژی، کاهش خلق، کاهش میل به زندگی، مشکل خواب،کاهش انگیزه وکاهش تمایل جنسی)، هیجان های منفی (خشم، غم، تنفر، حس انتقام،کینه و اضطراب)، تکانشگری (پرخاشگری و نداشتن کنترل بر رفتار)، کاهش کار آمدی (پرخاشگری با فرزندان، کاهش ارتباط با فرزندان و انجام ندادن کارهای منزل) و گیر افتادن در چرخه های ارتباطی منفی (جرو بحث کردن، انتقادگری و اجتناب از همسر)، اجتناب از دیگران(کاهش ارتباط با دیگران وگوشه گیری). نتیجه گیری : هنگامی که تعارض حل نشود، فرایند نشخوار فکری در زنان فعال شده وکاهش کارآمدی در روابط فردی وزوجی و افسردگی از پیامدهای آن است. افسردگی منجر به افزایش نشخوار فکری و افزایش تعارضات زناشویی را در پی خواهد داشت.
تحلیل مکالمه فرایند محور: روش پیشنهادی برای مداخله و ارزیابی در قلمروی مشاوره و روان درمانی با افراد مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۹
4-30
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین جایگاه پرسشگری، مهارت و فن در مشاوره با مراجعان دارای اختلال افسردگی با استفاده از روش تحلیل مکالمه فرایند محور اجرا گردید. روش: روش پژوهش از نوع کیفی و تک موردی بود. دونفر از مراجعان به مرکز مشاوره سپند شهر اردبیل که دارای اختلال افسردگی بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از روش فرا نظری تحت مشاوره و روان درمانی قرار گرفتند. رویدادهای هر جلسه به طور کامل نوشته شد و پس از آن، واکنش های درمانگر پس از نامگذاری، در قالب معادله تغییر و بر پایه مدل تحلیل رگرسیون برای هر مراجع تعیین شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بسهولت می توان معادله تغییر را درقالب پرسش ها، مهارت ها و فنون از فرایند روان درمانی استخراج نمود و معادله تغییر را با استفاده از سیستم نمادین عینی سازی کرد. از طرف دیگر مشخص شد سهم هریک از مولفه های اثربخش وابسته به پاسخ های درمانگر در واریانس تغییر چقدر است. نتیجه گیری: برپایه تدوین معادله تغییر، ضمن سهولت امر نظارت بر روان درمانی، می توان بر طیف وسیعی از وقایع مشاوره و روان درمانی مثل پیچیدگی شناختی مراجع و میزان فعال بودن درمانگر یا مراجع دست یافت.
الگوسازی معادلات ساختاری ارتباط بین تصور مثبت و منفی از خداوند با مؤلفه های سلامت روان (اضطراب، استرس و افسردگی) در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۹
163-185
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تأثیری که نوع نگرش نسبت به خداوند بر ابعاد مختلف سلامت افراد دارد، پژوهش حاضر با هدف الگوسازی معادلات ساختاری ارتباط بین تصور مثبت و منفی از خداوند با مؤلفه های سلامت روان (اضطراب، استرس و افسردگی) در دانش آموزان انجام شد. روش: این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بر روی نمونه ای به تعداد 240 نفر از دانش آموزان دختر و پسر شهر اردبیل در سال تحصیلی 96-95 انجام گرفت. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های تصور از خدا (RSI) و مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی لویندا گردآوری و با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری، آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون t تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تصور مثبت و منفی از خدا می تواند سلامت روانی (اضطراب، استرس و افسردگی) دانش آموزان را پیش بینی کند، بدین صورت که تصور مثبت از خدا با علایم اضطراب، استرس و افسردگی پایین و تصور منفی از خدا با علایم اضطراب، استرس و افسردگی بالا رابطه معنی داری داشتند (001/0P<). همچنین طبق مدل معادلات ساختاری، ضرایب مسیر تصور مثبت از خدا به اضطراب، استرس و افسردگی، منفی و معنادار و ضرایب مسیر تصور منفی از خدا به اضطراب، استرس و افسردگی، مثبت و از لحاظ آماری معنادار بودند (05/0≥ P). بطوریکه پیش بینی کننده های اضطراب، استرس و افسردگی که در مدل حاضر هستند (تصور مثبت از خدا و تصور منفی از خدا)، به ترتیب 8/27، 6/40 و 42/0 درصد واریانس آنها را تبیین کردند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که نوع تصور از خدا در پیش بینی سلامت روانی دانش آموزان نقش معنی داری. لذا آموزش تصور مثبت از خداوند و ارائه زمینه های مذهبی در کلاس در طول دوران تحصیل و کلاس های فوق برنامه، در ارتقا بهداشت روانی دانش آموزان می تواند نقش مؤثری ایفا کند.
مقایسه اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی روانشناختی و افسردگی در نوجوانان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۰
105-129
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی و افسردگی در نوجوانان با علائم افسرده بود. روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل نوجوانانی بود که در 6 ماه اول سال ۱۳۹۶ به مراکز مشاوره و روانشناسی و کلینیک های روانپزشکی در ساری مراجعه کرده بودند که از میان آنها ، 51 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش روان درمانی مثبت طی ۱۰ جلسه هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای و گروه آزمایشی درمان شناختی رفتاری طی ۸ جلسه هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای، به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. پرسشنامه افسردگی کواکس و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف پیش از آغاز درمان و پایان جلسات درمان به طور گروهی اجرا گردید. گروه کنترل نیز هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی روانشناختی تاثیر معنی دار داشته است. اما اثربخشی روان درمانی مثبت نگر در افزایش بهزیستی بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. همچنین در بررسی دو رویکرد درمانی بر افسردگی تفاوت معنی داری بین دو گروه مداخله و گروه گواه وجود داشت. در حالیکه هردو رویکرد درمانی به یک اندازه در کاهش افسردگی موثر بودند . نتیجه گیری: دو مدل درمانی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری به دلیل تاکید بر جنبه های مختلف روانشناختی و همچنین یکسری مولفه های مشترک درمانی در کاهش افسردگی موثر بودند. از طرفی روان درمانی مثبت نگر در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در افزایش بهزیستی موثرتر بود. بنابراین روان درمانی مثبت نگر می تواند به عنوان یکی از مداخلات بالینی مورد استفاده متخصصان و مشاوران مدارس قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۱
60-79
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان بود . روش : پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان مؤنث دانشگاه محقق اردبیلی بود (4825 نفر) که از این تعداد، 30 نفر از کلیه دانشکده های این دانشگاه به صورت در دسترس انتخاب و پیش آزمون و پس آزمون به وسیله پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (1995) به عمل آمد. افراد به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) جایگزین و آموزش مهارت های زندگی به صورت 8 جلسه دو ساعته بر گروه آزمایش اجرا شد. پس از 3 ماه از آزمودنی ها پیگیری توسط ابزار پیش آزمون و پس آزمون صورت گرفت. یافته ها: تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که تفاوت معنی داری بین پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری، در نمرات خرده مقیاس های افسردگی، اضطراب و استرس گروه آزمایش و گواه وجود دارد (001/0 P< و 44/16 = (23/2) F )، به نحوی که گروه آزمایش به طور معناداری در این مولفه ها کاهش نشان داده است . نتیجه گیری: باتوجه به یافته ها بنظر می رسد آموزش مهارت های زندگی می تواند به طور معنی داری افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان مؤنث را کاهش دهد. کاربردهای اجتماعی و بالینی، محدودیت ها، و پیشنهادات پژوهشی آتی مورد بررسی قرار گرفتند.
ارزیابی مدل افسردگی و رضایت زناشویی زنان بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه و سبکهای مقابلهای شوهران مبتلا به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۶۵
104-124
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مدل افسردگی و رضایت زناشویی زنان بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های مقابله ای همسران مبتلا به مواد افیونی پرداخته است. 199 زوج (398 نفر) مراجعه کننده به مراکز دولتی و خصوصی ترک اعتیاد شهرستان تربت حیدریه به صورت نمونه گیری هدفمند-داوطلب انتخاب شدند، و پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه ( YSQ )، سبک های مقابله ای ( CISS )، رضایت زناشویی و افسردگی بک ( BDI-13 ) را تکمیل نمودند. ارزیابی مدل با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS-16 بود. مدل نهایی با حذف چند مسیر نشان داد که از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. ضرایب مسیر مستقیم بین متغیرهای طرحواره های ناسازگار اولیه شوهران با سبک مقابله ای هیجان-مدار شوهران، طرحواره های ناسازگار اولیه شوهران با رضایت زناشویی همسران، طرحواره های ناسازگار اولیه شوهران با افسردگی همسران، سبک مقابله ای اجتناب-مدار شوهران با رضایت زناشویی همسران، سبک مقابله ای هیجان-مدار شوهران با رضایت زناشویی همسران همگی معنادار بودند. اما ضرایب مسیر بین متغیرهای طرحواره های ناسازگار اولیه شوهران با سبک مقابله ای اجتناب-مدار آن ها، سبک مقابله ای هیجان-مدار شوهران با افسردگی همسران و سبک مقابله ای اجتناب-مدار شوهران با افسردگی همسران معنادار نشدند. از سوی دیگر، ضریب غیرمستقیم طرحواره ناسازگار شوهر به رضایت زناشویی زن با میانجی گری سبک مقابله ای هیجان-مدار معنی دار بود. بر این اساس می توان گفت که افکار نادرست و استفاده از سبک های مقابله ای نادرست شوهران باعث مشکلات روحی-روانی و کاهش رضایت زناشویی همسران می شود.
اثربخشی روان درمانی مثبت بر چشم انداز زمان، خوش بینی و بهزیستی هیجانی دانشجویان دختر دارای علایم اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی اثربخشی روان درمانی مثبت بر چشم انداز زمان، خوش بینی و بهزیستی هیجانی دانشجویان دارای علایم افسردگی بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر دارای علایم افسردگی دانشگاه علوم پزشکی بود. حجم نمونه پژوهش شامل 24 نفر از دانشجویان دارای علایم اختلال افسردگی بودند که بر اساس اجرای مقیاس افسردگی بک ویرایش دوم، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخله آموزشی درمان مثبت نگر 6 جلسه ای به شیوه جلسات هفتگی یک ساعته قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری داده ها مقیاس جشم انداز زمان (زیمباردو و بوید، 1999)، مقیاس جهت گیری زندگی ( کاور و شی یر، 1985) و مقیاس بهزیستی روان شناختی (کییز و مگیار موئه، 2003) بودند. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین نمرات چشم انداز زمان، خوش بینی و بهزیستی هیجانی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد. افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون نمرات بیشتری در میزان خوش بینی، بهزیستی هیجانی و چشم انداز های زمانی آینده متعالی، حال لذت نگر و گذشته مثبت نگر و نمرات کمتری در چشم انداز زمانی حال تقدیرنگر، گذشته منفی کسب کردند.
اثربخشی معنادرمانی گروهی بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
213-228
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی معنادرمانی گروهی بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان دارای همسر معتاد انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، دربرگیرنده زنان دارای همسر معتاد شهر تهران در سال 1397 بود. با عنایت به نیمه آزمایشی بودن طرح، نمونه ای به حجم 30 نفر با توجه به معیارهای شمول از بین افراد جامعه آماری به صورت در دسترس انتخاب شدند. اعضای نمونه به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای معنادرمانی گروهی (فرانکل، 2001) شرکت کردند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسش نامه افسردگی بک (1994) بود. یافته ها: نتایج نشان داد معنادرمانی گروهی سبب بهبود افسردگی و کیفیت زندگی زنان دارای همسر معتاد می شود. نتیجه گیری: می توان از معنادرمانی به عنوان روش مداخله ای مؤثر سود جست. به نظر می رسد این مداخله برای زنان دارای همسر معتاد نیز کاربردی است.
رابطه افسردگی و انعطاف پذیری شناختی با رفتارهای اعتیادی با واسطه گری شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
279-297
حوزههای تخصصی:
هدف: : هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی شرم و گناه در رابطه افسردگی و انعطاف پذیری شناختی با رفتارهای اعتیادی بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بودندکه با روش نمونه گیری تصادفی منظم به تعداد 211 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسش نامه های مقیاس افسردگی، اضطراب و فشار روانی لویبند و لویبند(1995)، پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010)، پرسش نامه گرایش به اعتیاد وید و بوچر (1992)، مقیاس آمادگی شرم و گناه کوهن و همکاران(2011) و شاخص شدت قمار مشکل سازهالگراوس (2009) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که شرم و گناه در ارتباط با افسردگی و انعطاف پذیری شناختی، رابطه ی منفی با رفتارهای اعتیادی دارد (0/001 p< ). ضرایب مسیر مستقیم بین افسردگی و شرمساری (0/001 p< )، بین انعطاف پذیری شناختی و شرمساری (0/001 p< ) و بین شرمساری و اعتیاد (001/0 p< ) معنادار بودند. همچنین ضرایب مسیر غیرمستقیم بین افسردگی و شرمساری (0/001 p< )، بین انعطاف پذیری شناختی و شرمساری (0/001 p< ) و بین شرمساری و اعتیاد (0/001 p< ) معنادار به دست آمد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که شرم و گناه تأثیر منفی بر رفتارهای اعتیادی دارد و افراد دارای این هیجانات به احتمال کم تری دارای رفتارهای اعتیادی می شوند.