مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۶۱.
۵۶۲.
۵۶۳.
۵۶۴.
۵۶۵.
۵۶۶.
۵۶۷.
۵۶۸.
۵۶۹.
۵۷۰.
۵۷۱.
۵۷۲.
۵۷۳.
۵۷۴.
۵۷۵.
۵۷۶.
۵۷۷.
۵۷۸.
۵۷۹.
۵۸۰.
یادگیری
حوزه های تخصصی:
فضاهای آموزشی که نهادی برای تعلیم و تربیت دانش آموزان هستند نیازمند محیطی است که بتوانند احساس امنیت و تعلق خاطر، آرامش و تمرکز را جهت بهبود کیفیت تحصیل فراهم نمایند و در عین حال محیطی پویا و شاداب را در بر داشته باشند تا بتواند به هیجانات و دیگر نیازهای مخاطبین آموزش پاسخ دهند. لذا در محیط های آموزشی می توان پیشبرد آموزش و پرورش را حول سه محور اصلی شامل دانش آموزان و معلمین، فرآیند یادگیری و محیط ساخته شده مشخص نمود. مسأله آموزش و یادگیری تحت تأثیر فضایی که در آن ارائه می شود نیازمند بستر مناسبی است که عوامل و شرایط محیطی مطلوب در آن فراهم شده باشد. هدف از این پژوهش مطالعه و ارائه راه کارهایی پیرامون عناصر محیطی تأثیرگذار بر بهبود کیفیت یادگیری فراگیران در محیط های آموزشی می باشد. چرا که اگر طراحان و معماران این راه کارها را در بخش های مختلف طراحی و اجرای اینگونه ساختمان ها رعایت نمایند می توان علاوه بر افزایش کیفیت یادگیری باعث ایجاد شوق و اشتیاق در دانش آموزان و جذب هرچه بیشتر آنها به مسأله آموزش و پرورش شد. در این پژوهش سعی شده است مؤلفه های محیطی که بالاترین نرخ تأثیرگذاری در کیفیت آموزش و یادگیری را دارند (نور،رنگ،تهویه، صوت و فضای سبز) مورد بررسی قرار گرفته شود. این مقاله با توجه به موضوع و ماهیت آن، از نوع مطالعات کاربردی بوده و به روش توصیفی_تحلیلی انجام گرفته است. کلیه داده های تحقیق به روش گردآوری کتابخانه ای_اسنادی می باشد و برخی از راه کارها با تحلیل و بررسی نمونه های موردی ساختمان های آموزشی که با رویکرد تأثیر مثبت عوامل محیطی ساخته شده اند ارائه شده است. در انتها این نتیجه حاصل شد که می توان با رعایت راه کارهای مؤثر محیطی در طراحی و اجرای ساختمان های با عملکرد آموزشی باعث تقویت و افزایش سطح یادگیری در کاربران فضاهای آموزشی شد.
ارتقاء یادگیری دانش آموزان در معادله درجه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲
23 - 38
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور ارتقاء یادگیری دانش آموزان در مبحث معادله درجه اول با توجه به اشتباهات مفهومی آن ها در این موضوع انجام گرفته است.در مطالعه مقدماتی آزمونی شامل45 سؤال مطابق با جدول هدف-محتوایی که بر اساس طبقه بندی بلوم بود، طرح شد. این آزمون بر روی 30 نفر از دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان پاکدشت اجرا شد. با استفاده از ضریب دشواری، ضریب تمیز و ضریب هماهنگی درونی سؤالات، 19 سؤال نامناسب حذف گردید و آزمونی شامل 26 سؤال، با مقدار آلفای کرونباخ (872/0) باقی ماند که نشان دهنده پایایی و انطباق سؤالات طرح شده با اهداف آموزشی است. با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای 127 دانش آموز سال اول پایه متوسطه شهرستان پاکدشت انتخاب و در آزمون نهایی شرکت کردند. با استفاده از نتایج به دست آمده، مدل تجربی یادگیرنده تدوین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری، نشان می دهد که اثر مجموع «شناسایی معادله» بر شکل گیری «حل معادله» و «معادلات هم ارز» به ترتیب 439/2=t و307/2= tاست که از نظر آماری در سطح 05/0>p معنادار می باشند. لذا «شناسایی معادله» موجب افزایش مؤلفه های «حل معادله» و «معادلات هم ارز» در یادگیرنده می شود. اثر مجموع «شناسایی معادله» و «حل معادله» بر شکل گیری «کاربرد» به ترتیب 600/2=t و 215/3=tاست که از نظر آماری در سطح01/0>p معنادار می باشند. لذا این دو مؤلفه تسهیل ساز «کاربرد» در یادگیرنده می شوند.
تأثیر آموزش مبتنی بر هوش جنبشی- حرکتی گاردنر بر یادگیری درس علوم دانش آموزان پسر پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱
193 - 214
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از آموزش مبتنی بر بکارگیری هوش جنبشی- حرکتی گاردنر میزان تأثیر این شیوه را بر یادگیری دانش آموزان در درس علوم پایه اول ابتدایی بررسی کند. هوش جنبشی- حرکتی توانایی استفاده ماهرانه از حرکات بدنی و کار کردن با اشیاء و به کار گیری حرکات ظریف انگشتان یا دست ها و استفاده از کل بدن است. روش پژوهش نیمه آزمایشی است که نمونه آماری شامل 60 دانش آموز پسر پایه اول دوره ابتدایی از شهرستان قدس به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و30 نفر آنان در طی یک دوره آموزشی 16 جلسه ای به شیوه آموزش مبتنی بر نظریه هوش جنبشی- حرکتی آموزش دیدند و 30 نفر به عنوان گروه کنترل نیز به شیوه ی سنتی مفاهیم درس علوم را دریافت کردند. میزان یادگیری گروه نمونه از طریق پیش آزمون و پس آزمون مشخص شد. پایایی آزمون از طریق ضریب آلفای کرانباخ معادل 92/0 بدست آمد و روایی آزمون نیز مورد تأیید کارشناسان و متخصصان رشته علوم تربیتی قرار گرفت. داده ها از طریق نرم افزار آماری SPSS نسخه 18 و آزمون آماری t و فیشر تحلیل شد. یافته ها نشان داد که آموزش بر مبنای استفاده از هوش جنبشی- حرکتی در نظریه گاردنر موثرتر از آموزش به شیوه ی سنتی است به گونه ای که دانش آموزان علاقه و نشاط بیشتری موقع تدریس به این شیوه از خود نشان می دهند و یادگیری آن ها نیز پایدارتر است.
بررسی تجارب زیسته تعلل ورزی تحصیلی در دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۵ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
127 - 144
حوزه های تخصصی:
تعلل ورزی تحصیلی پدیده ی پیچیده ای است و با وجود پژوهش های متعدد هنوز در خصوص مؤلفه های آن در بین صاحب نظران توافق حاصل نشده است. پژوهش حاضر با هدف کشف عوامل زمینه ای، فرایندی و پیامدی تعلل ورزی انجام شد. در پژوهش فعلی از روش نظریه زمینه ای ویرایش کوربین و اشتراوس (2008) استفاده شد. 30 نفر از دانش آموزان پایه سوم دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 96-95 به روش نمونه گیری هدف مند و نظری انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، مصاحبه های نیمه سازمان یافته اجرا شد. در طی این فرایند کدگذاری باز و محوری انجام گرفت و طبقات مربوط در الگوی پارادایمی یعنی زمینه، فرایند و پیامد مشخص شدند. سپس در مرحله ی کدگذاری انتخابی، طبقه ی مرکزی یا مضمون اصلی پژوهش استخراج گردید. یافته های پژوهش 12 مضمون اصلی و 33 مضمون فرعی را بر اساس الگوی پارادایمی مشخص ساخت. در حوزه ی زمینه، ساختار نظام آموزشی، عوامل مربوط به معلم، همسالان، تکلیف، والدین و صفات فردی؛ در فرایند، ضعف در برنامه ریزی و مدیریت زمان، ذهن آگاهی پایین و تأخیر در انجام تکلیف و در نهایت پیامدهای تحصیلی و عاطفی استخراج شدند. طبقه ی مرکزی استخراج شده نگرش ابزاری به یادگیری بود. طبقه مرکزی زمینه را به فرایند ارتباط داده و پیامدهای تعلل ورزی را قابل درک تر می سازد . نتایج این مطالعه مؤلفه های مربوط به تعلل ورزی تحصیلی را در چارچوب نظریه زمینه ای مشخص ساخت. بر اساس این الگو، پیشنهادهایی در حوزه های مختلف برای مسئولان نظام آموزشی، معلمان، والدین و دانش آموزان ارائه شده است.
تحلیل رویکرد یادگیری مبتنی بر دیالکتیک در محاوره منون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
21 - 40
حوزه های تخصصی:
محاوره منون موضوعات بسیار گوناگونی ازجمله بحث درباره چیستی فضیلت، امکان تحقیق، یادگیری، شیوه آموزش و درنهایت نظریه یادآوری را در برگرفته است. بحث از روش آموزش و یادگیری یکی از موضوعات مهم مورد بررسی در محاوره منون است. محاوره با طرح چالش منون نشان داده است که یادگیری و تحقیق درباره ماهیت یک چیز امری دشوار است. افلاطون برای رفع این معضل ازنظریه یادآوری به عنوان اصیل ترین شیوه یادگیری سخن گفته است. محاوره منون را می توان به دو بخش مجزا تقسیم کرد. محوریت بخش اول مقاله پرسشی معرفت شناختی درباره شناخت ماهیت فضیلت است. در بخش دوم محاوره افلاطون برای رهایی از پارادوکس تحقیق و یادگیری و حرکت به سوی نتیجه مطلوب در بخش پایانی محاوره یعنی نظریه یادآوری بر رویکردی هستی شناختی تمرکز کرده است. روش پژوهش تحلیل فلسفی متن منون و تفاسیر مرتبط با آن است. سؤال پژوهش این است که آیا نظریه یادآوری بهترین تبیین برای شیوه اصیل یادگیری است؟ پاسخ پژوهش به این پرسش به دو دلیل منفی است. اول این که این نظریه قادر به پوشش هرگونه یادگیری نیست. دوم این که این نظریه با تئوری اولیه افلاطون در بخش آموختنی بودن فضیلت در تناقض است که افلاطون مدعی بود هرگونه یادگیری مستلزم وجود آموزش و به تبع آموزگار است. بنابراین هدف پژوهش طرح شیوه دیالکتیک در محاوره منون به عنوان مناسب ترین روش برای آموزش و یادگیری انتقادی و مشارکتی در نظام آموزشی است. این شیوه ماحصل مشارکت میان یاد دهنده و یادگیرنده است و بدون مشارکت فعال یادگیرنده و نگرش انتقادی آن به مطالب آموخته شده میسر نخواهد بود.
مقایسه تاثیر آموزش معکوس به روش تصاویر ویدیویی و روش چندرسانه ای بر یادگیری درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
79 - 96
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموزش معکوس به روش چندرسانه ای و آموزش معکوس به روش تصاویر ویدیویی بر یادگیری درس ریاضی دانش آموزان پایه ی ششم در سال تحصیلی 96-95 صورت گرفت. روش پژوهش حاضر شبه تجربی ازنوع پیش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل بود. برای نمونه گیری ابتدا سه مدرسه به صورت هدفمند انتخاب شدند سپس از این سه مدرسه به تصادف یک مدرسه برای آموزش معکوس به روش چندرسانه ای و یک مدرسه برای آموزش معکوس به روش تصاویر ویدیویی و مدرسه دیگر برای روش سنتی به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. در این پژوهش جهت گردآوری داده ها از پیش آزمون و پس آزمون یادگیری محقق ساخته استفاده شد. به منظور بررسی تغییرات حاصله ابتدا یک پیش آزمون از هر سه گروه گرفته شد. و پس از آن یک گروه به صورت آموزش معکوس به روش چندرسانه ای و یک گروه به صورت آموزش معکوس به روش تصاویر ویدیویی و گروه گواه ه به صورت سنتی آموزش دیدند. پس از اتمام آموزش از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد.به منظور تحلیل آماری داده ها از آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و برای تحلیل استنباطی داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد که این تحلیل ها به کمک نرم افزار spssانجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش معکوس چه به روش تصاویر ویدیویی و چه به روش چند رسانه ای بر یادگیری درس ریاضی تاثیر معنی دار دارد و نیز بین دو روش آموزش معکوس، آموزش معکوس به روش چند رسانه ای نسبت به آموزش معکوس به روش تصاویر ویدیویی بر یادگیری تاثیر معنی دار دارد.
ارتقای عملکرد سازمانی از طریق فراموشی سازمانی هدفمند: مطالعه موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۵ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۴۸
۱۰۵-۹۳
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سازمان های امروزی استفاده از ظرفیت فراموشی سازمانی را به عنوان یکی از ابزارهای بهبود عملکرد خود مورد نظر قرار داده اند. این پژوهش به دنبال شناسایی نوع رابطه بین فراموشی سازمانی هدفمند، یادگیری سازمانی، ظرفیت مدیریت دانش با عملکرد سازمانی است. روش کار: این تحقیق از نوع کاربردی و پیماشی است و با استفاده از پرسشنامه صورت گرفته است. در این پژوهش برای ارزیابی مدل ، از تحلیل عاملی تائیدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد و جهت تحلیل داده ها نرم افزار لیزرل به کارگرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش را رؤسا، معاونین، مدیران و سرپرستان بیمارستان های دولتی و خصوصی سطح شهر مشهد تشکیل داده اند. یافته ها: نتایج نشان دهنده این است که فراموشی هدفمند و یادگیری سازمانی بر روی عملکرد سازمانی از طریق ارتقاء ظرفیت مدیریت دانش تأثیر می گذارند که در این میان با توجه به نتایج حاصله از تحلیل عاملی مربوط به بررسی معنی داری روابط بین شاخص ها و عامل ها در سطح معناداری 01. 0 و همچنین پارامتر استاندارد ، شاخص های نادیده گرفتن دانش قدیمی و جایگزینی دانش جدید در شروع فعالیت ، استفاده از مکانیزم های رسمی جهت تسهیم تجارب، وجود فرایندهای منظم و بروز کسب دانش جدید از محیط و رضایت شغلی کارکنان از جمله مهترین عوامل تأثیرگذار بر عملکرد سازمانی است. بحث: یافته های پژوهش حاکی است که مدیران جهت ارتقاء و بهبود عملکرد سازمانی خود باید ظرفیت مدیریت دانش سازمان خود را بالا ببرند که این مهم زمانی اتفاق می افتد که فرایند یادگیری از طریق مدیریت فراموشی سازمانی به شکل پویاتر و مؤثرتری اجرا شود.
نقش ظرفیت یادگیری سازمانی در پذیرش فن آوری اطلاعات(مورد مطالعه: پرستاران بیمارستان های آموزشی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۰
۱۲۲-۱۰۷
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پذیرش و کاربرد موفقیت آمیز فن آوری اطلاعات کیفیت ارائه خدمات بهداشت و درمان را افزایش می دهد. هدف این مطالعه، بررسی نقش ظرفیت یادگیری سازمانی در پذیرش فن آوری اطلاعات توسط پرستاران بیمارستان های آموزشی بود. روش کار: مدل پژوهش که براساس نظریه های پذیرش فن آوری تدوین شد در مطالعه ای مقطعی در سال 1394 مورد آزمون قرار گرفت. جامعه آماری شامل پرستاران سه بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود (788=N). حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 258 نفر برآورد گردید که 177 نفر از پرستاران در این پژوهش مشارکت کردند. برای گردآوری داده ها از مقیاس پذیرش فن آوری اطلاعات و مقیاس ظرفیت یادگیری سازمانی استفاده شد. ضریب همسانی درونی مقیاس ها 77/0 و 72/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده روایی سازه مقیاس ها بود. برای آزمون فرضیه ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثرات عملکرد مورد انتظار (01/0>p، 271/0=β)، تلاش مورد انتظار (05/0>p، 191/0=β) و نفوذ اجتماعی (01/0>p، 195/0=β) بر تمایل رفتاری برای کاربرد فن آوری اطلاعات مثبت و معنی دار بودند. ظرفیت یادگیری سازمانی بر عملکرد مورد انتظار (01/0>p، 378/0=β)، تلاش مورد انتظار (01/0>p، 389/0=β) و نفوذ اجتماعی (01/0>p، 267/0=β) اثر مثبت و معنی دار داشت؛ هر چند اثر مستقیم ظرفیت یادگیری سازمانی بر تمایل رفتاری برای کاربرد فن آوری اطلاعات (05/0<p، 085/0=β) معنی دار نبود. نتیجه گیری: ظرفیت یادگیری سازمانی می تواند بر تعیین کننده های اصلی تمایل رفتاری برای کاربرد سیستم های اطلاعات اثر بگذارد و از این طریق، زمینه پذیرش و کاربرد فن آوری اطلاعات بوسیله پرستاران بیمارستان های آموزشی را فراهم سازد.
سنتزپژوهی مؤلفه ها و روش های یاددهی و یادگیری در یادگیری خودراهبر از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
243 - 270
حوزه های تخصصی:
هدف تدوین و اجرای مؤلفه ها و روش های یاددهی و یادگیری در یادگیری خودراهبر، فقدان توجه لازم به خودراهبر نمودن فراگیران در یادگیری به عنوان یک کمبود اساس در نظام آموزشی می باشد که این امر، امکان بهبود ویژگی ها و توانایی های فراگیران را تضعیف می کند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه نظام مند و ارائه فرا ترکیبی از الگوهای نظری و پژوهش های انجام شده صورت گرفته است. روش بررسی این پژوهش کیفی از نوع سنتز پژوهی، با روش تحلیل محتوا و به کمک ترکیب انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، پژوهش هایی است که در سال اخیر در حوزه یادگیری خودراهبر در داخل و خارج ایران صورت گرفته است. از مجموع 86 کتب و مقاله هایی که متناسب با ارتباط موضوعی داده ها مورد مطالعه قرار گرفت، تعداد 57 نمونه به صورت هدفمند انتخاب و11 مقوله شناسایی در نهایت 73 مفهوم به عنوان مؤلفه های نهایی استخراج شدند. در مرحله بعد همه اطلاعات با روش تحلیل محتوای استقرایی تحلیل شدند.
تأثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر حضور پویای در لحظه بر یادگیری و یادداری درس فارسی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر زابل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تأثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر حضور پویای در لحظه بر یادگیری و یادداری درس فارسی دانش آموزان دختر انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر زابل در سال تحصیلی 1400 1399 بود که از بین آنها سی دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در یک دوره هشت جلسه ای نود دقیقه ای آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر حضور پویای در لحظه شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان داد که آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر حضور پویای در لحظه بر یادگیری و یادداری درس فارسی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر زابل مؤثر است؛ به طوری که اندازه اثر بر یادگیری دانش آموزان 57/0 و بر یادداری دانش آموزان 64/0 بود. ازاین رو می توان گفت که با به کار بستن برنامه کاهش استرس مبتنی بر حضور پویای در لحظه می توان یادگیری و یادداری دانش آموزان را افزایش داد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر یادگیری پژوهش محور و ارائه الگوی مطلوب از دیدگاه اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش به عنوان یکی از مهمترین منابع شناخت و آگاهی انسانها از دیرباز نقش مهمی در توسعه جوامع و سازمان ها داشته است. هدف کلی تحقیق حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر یادگیری پژوهش محور و ارائه الگوی مطلوب از دیدگاه اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب در سال تحصیلی 96-97 است. روش کار: در این پژوهش، جامعه آماری تحقیق حاضر اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب می باشد که تعداد آنها 421 نفر است. حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 201 نفر برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته می باشد. در تحلیل این پژوهش از نرم افزارهای SPSS و Lisrel استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پایایی مقیاس و تحلیل عاملی اکتشافی نشان می دهد که از 36 عامل اولیه شناسایی شده 34 عامل به عنوان عوامل مؤثر بر یادگیری پژوهش محور مشخص و در 4 دسته (روش تدریس، جو و فرهنگ محیط، محتوای درسی و تجهیزات و امکانات) دسته بندی گردیده است.عوامل موثر بر یادگیری پژوهش محور، شامل چهار دسته: عوامل مربوط به روش تدریس، عوامل مربوط به جو و فرهنگ محیط، عوامل مربوط به محتوای درسی، عوامل مربوط به تجهیزات و امکانات می باشد که هر دسته از عوامل مختلف تشکیل شده است. پس از شناسایی عوامل در نهایت الگوی مطلوب برای یادگیری پژوهش محور از دیدگاه اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب ارائه گردید.
کاربست داستان برای آموزشِ حجاب به دختران دوره ابتدایی: مطالعه ارزیابانه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر ارزیابی نتیجه مطالعه کتاب داستان، در آموزش حجاب به دختران مقطع ابتدایی بود. روش: این مطالعه ارزیابانه، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی صورت گرفت و داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته هدایت شده با 67 دانش آموز دختر 8 الی 11 سال در شش استان کشور، به روش کدگذاری استراوس و کوربین تحلیل شد. یافته ها: یافته ها طی سه مرحله کدگذاری، در قالب 851 مفهوم، 54 مقوله، 11 مضمون، در چهار سطح، که برگرفته از مدل ارزشیابی کرک پاتریک و معیارهای مطلوبیت محتوا بود، با عناوین واکنش (بررسی جذابیت)، یادگیری (سودمندی دانشی)، درک و آمادگی برای کنش (سودمندی عملی) قرار گرفتند. مضامین تشکیل دهنده سطح اول شامل «ابراز علاقه به شخصیت های داستان»، «ابراز رضایت از عملکرد شخصیت های داستان» و «ابراز علاقه به کتاب» گردید. در سطح دوم، دو مضمون «یادگیری حجاب و پیامدهای رعایت و عدم رعایت حجاب» و «آموختن سایر نیکی های رفتاری»، ارمغان دهنده وقوع یادگیری بودند. سطح سوم، نشان دهنده درک مخاطبان از محتوا بود و مضامین «درک دلایل عصبانیت لاله و عدم تمایل وی به حجاب»، «درک نادرستی رفتار لاله و تصمیم گیری بهتر به جای او» و «فهم دلایل پذیرش نهایی حجاب از سوی لاله» در این سطح قرار گرفتند. درنهایت، سه مضمون «تمایل به اقناع لاله در جهت رعایت حجاب»، «مشارکت در تغییر و ادامه دادن داستان در راستای گسترش حجاب» و «تمایل به معرفی کتاب به دیگران» سطح چهارم را شکل دادند. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده، در انتقال آموزه های ارزشی، دینی و اخلاقی نظیر حجاب، استفاده از ابزارهای هنری نظیر کتاب، نتایج مؤثر و ارزشمندی را به همراه خواهد داشت.
طراحی مدل تاب آوری زنجیره تأمین فرش ماشینی ایران: رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
62 - 87
حوزه های تخصصی:
زنجیره های تأمین برای مقابله با اختلالات باید تاب آور باشند. تحقیقات قبلی، تاب آوری را عمدتاً در 3 مرحله بررسی کرده اند و تحقیقاتی که تاب آوری را در 5 مرحله بررسی کرده اند توالی مراحل آن را مشخص نکرده اند و عوامل کلیدی موفقیت را بر حسب مراحل 5 گانه تاب آوری مشخص نکرده اند. این تحقیق به منظور تعیین توالی مراحل 5گانه تاب آوری، شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در هر مرحله و مدل سازی عوامل در هر مرحله انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق خبرگان زنجیره تأمین صنعت فرش ماشینی ایران است. شیوه نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی است. حجم نمونه در مرحله اول بر اساس اشباع نظری برابر با 18 نفر و در مرحله دوم برابر با 10 نفر تعیین گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل تماتیک و رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر فازی استفاده شده است. نتایج نشان داد 27 عامل کلیدی برای موفقیت تاب آوری زنجیره تأمین وجود دارد که در هر یک از مراحل 5 گانه تاب آوری به ترتیب 20، 19، 20، 6 و 6 عامل کلیدی قرار می گیرند. همچنین عوامل تعهد، رهبری، قدرت مالی، اعتماد، قابلیت ردیابی و برنامه ریزی بلاک چین اهمیت بالایی در تاب آوری دارند. بدین منظور انتخاب شرکای تجاری مناسب، استفاده از تیم های مدیریتی زنجیره تأمین و رفع موانع به کارگیری فنّاوری بلاک چین توصیه می گردد.
بررسی ویژگیهای مدل سیستمی یادگیرنده در بانک ملی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال سوم تابستان ۱۳۸۸ شماره ۴
19 - 36
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تشریح و تبیین ویژگیهای سازمان یادگیرنده ، ارائه راهبرد ها ی نو به مدیران و نیز ایجاد ذهنیتی کاملا جدید در رابطه با مفاهیم کار و یادگیری در سازمان، با استفاده از رویکردی نظام مند است . بدین منظور ابعاد سازمان یادگیرنده در بانک ملی ایران ارزیابی و به منظور حرکت به سوی یادگیرندگی نقاط ضعف موجود مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش اجرا ش ده، از نظر هدف بنیادی و از لحاظ روش، توصیفی – پیمایشی است. به منظور ارزیابی شاخص های سازمان یادگیرنده در بانک ملی ایران از مدل سیستمی مایکل جی . مارکوارت 1 استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی مولف ههای اصلی و آزمون های تی و فریدمن استفاده شده است. به طور کلی نتایج تجزیه و تحلیل داده ها موقعیت بانک ملی را بر روی پیوستار سازمان یادگیرنده ضعیف و متوسط ارزیابی کرده است که به منظور رفع دلایل شناسایی شده برای عدم تطابق بانک ملی ایران با ویژگ یهای مدل سیستمی سازمان یادگیرنده و تحقق یادگیری سازمانی در آن راهکارهایی پیشنهاد شده است
تأثیر آموزش موضوع-محور یکپارچه بر میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مهارت های حرفه ای با نیازهای ویژه ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
90 - 75
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش موضوع-محور یکپارچه بر میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مهارت های حرفه ای دارای نیازهای ویژه ذهنی شهر چابهار می باشد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون (با گروه آزمایش و کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان مهارت های حرفه ای (متوسطه اول) شهر چابهار تشکیل دادند که در سال تحصیلی 99-1398 در مدارس کودکان استثنایی شهر چابهار مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه کنترل (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی با 20 گویه و آزمون یادگیری کلاسی محقق ساخته بودند. برای تحلیل اطلاعات آماری از آزمون کوواریانس استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که در سطح معناداری 28/0 آموزش موضوع-محور یکپارچه توانسته است بر انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر داشته باشد. این امر در زمینه تأثیرگذاری آموزش موضوع-محور یکپارچه بر یادگیری به میزان معناداری 22/0 تأثیر داشته است و در این میان میزان تأثیرگذاری بر شاخص یادگیری با توجه به میزان معناداری بهتر، بیشتر بوده است. می توان نتیجه گرفت که آموزش موضوع-محور یکپارچه بر میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مهارت های حرفه ای دارای نیازهای ویژه ذهنی تأثیر دارد.
تحلیل روند یادگیری دانش آموزان درگذر از کرونا (مجازی، نیمه حضوری، حضوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
33-53
حوزه های تخصصی:
هدف طرح حاضر ارزیابی از یادگیری دانش آموزان درگذر از کرونا (مجازی، نیمه حضوری و حضوری) است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع اندازه گیری مکرراست. جامعه آماری دانش آموزان دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 منطقه 15 شهر تهران هست. نمونه موردبررسی 76 دانش آموز، از سه کلاس پایه دوازدهم رشته انسانی مشغول به تحصیل در 1401-1400 است. شیوه نمونه گیری از بین جامعه در دسترس به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب گردید. ابزار پژوهش آزمون های هماهنگ دی ماه، اسفندماه در سطح دبیرستان، آزمون شبه نهایی فروردین ماه منطقه 15، آزمون نهایی کشوری درس جامعه شناسی 3 است که همگی به شیوه حضوری برگزار شد. روش تجزیه وتحلیل آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بنفرونی است نتایج: آزمون لامبدای ویلکز با مقدار (250/0) و (f=70/954)750 /0 مجذور اتای تفکیک ی در سطح (p<0/001) معنی دار است؛ به عبارت دیگر نوع آموزش در پژوهش حاضر مؤثر بود. میزان تأثیر آموزش 750/0 بود. نتایج آزمون بنفرونی نشان داد که میانگین آموزش مجازی (36/10)، بیشتر از حد مطلوب و مؤثرتر از آموزش نیمه حضوری (05/5)، تداوم نیمه حضوری (56/7)، است و آموزش حضوری (03/12)، بالاتر از حد مطلوب و مؤثرتر از آموزش مجازی (36/10)، (p<0/01) است. سیستم های آموزشی باید آموزش مجازی اضطراری را به عنوان روش جایگزین برای حفظ فرآیندهای یاددهی-یادگیری در محیط های همزمان یا ناهم زمان که با استفاده از پلتفرم های مختلف با دسترسی به اینترنت انجام می شود، با پرهیز از اعمال فشار بر معلمان، دانش آموزان و گونه ای حساب شده، ارائه دهند.
مقایسه میزان اثربخشی آموزش زیست شناسی به روش کلاس معکوس در دانش آموزان دختر مدارس تیزهوشان و عادی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
51 - 61
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تأثیر آموزش به روش کلاس معکوس بر میزان یادگیری و انگیزش درس زیست شناسی است. نمونه آماری شامل 86 دانش آموز دختر شهرستان آمل در سال تحصیلی 1398-1399، در چهار کلاس توسط یک دبیر در دو دبیرستان عادی و تیزهوشان به صورت سنتی و کلاس معکوس با روش شبه آزمایشی تحت آموزش قرار گرفتند. تحلیل داده های حاصل از آزمون پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه انگیزش با آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزارSPSS انجام شد. یافته ها نشان داد گروه های آزمایش و گواه در همه متغیرهای مورد مقایسه دارای تفاوت معنی دار می باشند، اما در گروه های آزمایش تغییر محسوس تری مشاهده شده است. به طور کلی می توان نتیجه گرفت بین گروه آزمایش و گروه گواه، از نظر انگیزه و پیشرفت تحصیلی تفاوت معنى دارى وجود دارد. کلاس معکوس موجب تقویت همکاری های گروهی و یادگیری عمیق مفاهیم می شود. از بررسی پرسشنامه والدین مشخص شد آنان نسبت به این روش تمایل دارند ولی بعضی عوامل از موانع به شمار می روند. همچنین میزان اثربخشی این روش در مدارس عادی بیشتر از تیزهوشان بود که ممکن است به علت انتظارات خانواده و عوامل آموزشی در مدارس تیزهوشان ، تمایل دانش آموزان به کاربرد شیوه های نوین را کاسته باشد.
مقایسه روش تدریس مشارکتی و روش تدریس سنتی در یادگیری درس زیست شناسی دانش آموزان دختر
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
56 - 64
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: همراه با پیشرفت و توسعه علوم و فناوری تغییراتی در محتوا و شیوه های آموزشی روی داده است. این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر روش تدریس مشارکتی و روش تدریس سنتی در یادگیری درس زیست شناسی دانش آموزان دختر مناطق شش و هفت تهران انجام شد. روش بررسی: جامعه آماری این تحقیق، کلیه دانش آموزان دختر سال دوم متوسطه مناطق شش و هفت در سال 1400-1401 می باشد. نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای است. بنابراین دانش آموزان دو کلاس دوم متوسطه پس از موازنه سازی آزمودنی ها یکی به شکل یادگیری سنتی به تعداد 30 نفر و دیگری به شیوه تدریس مشارکتی به تعداد 30 نفر در درس زیست شناسی مورد بررسی قرار گرفتند. برای اندازه گیری میزان یادگیری گروه ها از آزمون پیشرفت تحصیلی استفاده گردید. برای تعیین روایی محتوایی پرسشنامه از نظر متخصصان و معلمان استفاده شد. برای تحلیل داده های آماری در مورد هر یک از فرضیه های پژوهشی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در مقایسه بین دو روش تدریس مشارکتی و روش تدریس سنتی، در پیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد، اما میان آن دو در انگیزه پیشرفت تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد روش تدریس مشارکتی در افزایش یادگیری دانش آموزان تأثیرگذاشته و نسبت به روش سنتی تدریس اثر بخش تر بوده است.
روش تدریس حل مسئله در فرآیند باددهی – یادگیری مبحث پیوندیونی درس علوم تجربی دوره اول متوسطه
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
1 - 10
حوزه های تخصصی:
روش حل مسئله می تواند باعث افزایش سطح تفکر، مهارت و در نتیجه ، منجر به درک عمیق تر شود و این روش سبب بهره مندی و کاربرد بیشتر از دانش و ایجاد انگیزه در فراگیران گردد. با توجه به وجود برخی محدودیتها نظیر فضای آزمایشگاهی، تجهیزات و امکانات لازم و کثرت دانش آموزان در یک کلاس می تواند به کاهش رغبت دانش آموزان برای مواجه با چالش های علمی و عملی درس علوم تجربی منجر شود. هدف این پژوهش، بررسی موفقیت تحصیلی به شکل معنادار از طریق استفاده از روش حل مسئله در آموزش مبحث درسی پیوند یونی شیمی کتاب علوم تجربی نهم است. این پژوهش به صورت تحلیلی – توصیفی انجام گرفته است. و جامعه آماری آن 40 نفر از دانش آموزان دختر پایه نهم درس علوم تجربی می باشد باشد که از بین آنها تعداد 20 نفر به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایشی انتخاب شدند و 20 نفر باقیمانده از دانش آموزان درگروه شاهد قرار گرفتند. اب زار گردآوری داده ه ا، آزمون پیش رفت تحصیلی "معلم س اخته" است که برای ارزشیابی در پیش آزمون و پس آزمون بر روی دانش آموزان هردو گروه اس تفاده گردید. نتایج این مطالعه بر مزیت یادگیری مبتنی بر اساس شیوه حل مسئله به عنوان روش تدریس نسبت به روشهای معلم محور در بخش مرتبط با شیمی درس علوم تجربی علی رغم مشکلاتی نظیر دسترسی به آزمایشگاه وجمعیت نسبتا بالای کلاس درس تاکید می نماید.
اثربخشی آموزش به شیوه معکوس بر یادگیری و یادداری علوم تجربی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی ناحیه دو یزد
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
11 - 23
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش به شیوه ی معکوس بر یادگیری و یادداری علوم تجربی دانش آموزان دختر دوره ی ابتدایی ناحیه ی دو شهر یزد انجام شد. روش پژوهش، شبه تجربی شامل یک گروه کنترل و یک گروه آزمایش ، بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر دوره ی ابتدایی ناحیه دو شهر یزد در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. حجم نمونه پژوهش، 40 نفر بود که 20 نفر برای گروه آزمایش و 20 نفر برای گروه کنترل بودند. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای صورت گرفت. این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های ارزیابی کیفیت یادگیری دانش آموزان رحمانی آخکند (1389) و پرسشنامه محقق ساخته یادداری بر اساس الگوی دیوید مریل (2007) صورت گرفت. برای تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری بهره گرفته شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد شرکت در کلاس های آموزش به شیوه ی معکوس باعث افزایش یادگیری درس علوم تجربی در دانش آموزان دختر دوره ی ابتدایی ناحیه 2 یزد گردید؛ همچنین شرکت در کلاس های آموزش به شیوه ی معکوس باعث افزایش و بهبود یادداری درس علوم تجربی دانش آموزان دختر دوره ی ابتدایی ناحیه 2 یزد گردید. بنابراین نتیجه گرفته می شود شرکت در کلاس های آموزش به شیوه ی معکوس باعث بهبود یادگیری و افزایش یادداری علوم تجربی دانش آموزان دختر دوره ی ابتدایی ناحیه 2 شهر یزد گردید.