مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
کمال
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
34 - 54
حوزه های تخصصی:
اختیار را در تعریف، برگزیدن آزادی و رجحان دادن چیزی بر چیزی و عشق را حد افراط دوست داشتن بیان کرده اند. متکلمان در روزگار صحابه به مناظره درباره اختیار پرداخته که حاصل آن تشکیل دو فرقه قدریه و جبریه بوده است، اولین نظریه پرداز شخصی به نام معبد بن عبدالله جهنی بصری که متأثر از سوسن نصرانی بوده دانسته اند و گروهی سرمنشأ مباحث اختیار را علی (ع) برشمرده اند. گفتگو از عشق نیز از قدیم میان شعرا و عرفا و بزرگان مطرح بوده است. رابعه العدویه یکی از زنان سرشناس در طریقت و عرفان آغازگر حدیث محبت و عشق دانسته شده است. انسان مظهر تام خداوند و مختار است پس به ذات اختیار را دارا است، از دیدگاه دکتر دینانی اختیار شامل نوعی آگاهی است که راه رسیدن به کمال خواهد بود و این کمال هدف انسان به حساب آمده است. عشق یک جذبه نیرومند میان عاشق و معشوق به وجود آورده که توانایی انصراف را از عاشق خواهد گرفت اما همین خصوصیت دارای ادراک و آگاهی خواهد بود. باید گفت که رسیدن به مقام عشق بدون برداشتن دو گام اساسی یعنی معرفت و محبت امکان پذیر نبوده و نیز باید دانست قهاریت عشق اختیار را نابود نخواهد ساخت و حاصل آن که میان عشق و اختیار تعارضی نبوده بلکه عشق زیبایی های اختیار را نمایان خواهد کرد. مقاله حاضر رابطه عشق و اختیار را از دیدگاه غلامحسین ابراهیمی دینانی با هدف آشنایی با عقاید این فیلسوف معاصر و دیدگاه کلامی، عرفانی و فلسفی با روش تحلیلی از طریق منابع کتابخانه ای مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد.
نقش و جایگاه آموزه های تربیتی در دو آیه اول سوره حمد در رساندن انسان به کمال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۲
197 - 220
حوزه های تخصصی:
انسان موجودی کمال خواه است و قرآن کریم نقشی بی بدیل در رساندن انسان به کمال دارد از آنجاکه سوره حمد چکیده قرآن کریم است این نقش هدایتی در این سوره هم پر رنگ است. این نگاشته با استفاده از روش تحلیل محتوا و لفظ انجام شده که ابتدا آیات ابتدایی سوره حمد بررسی شده و سپس با استفاده از دیدگاه مفسران، این آیات تبیین شد که هدف اصلی آن، استخراج آموزه های تربیتی سوره مبارکه حمد در جهت رساندن انسان به کمال است، این پژوهش نشان داد سوره حمد آموزه های تربیتی زیادی دارد که بایستی از آنها برای رسیدن به کمال مطلوب انسان استفاده شود، در همین راستا می توان به این موارد اشاره کرد: بایستگی آغاز نام خدا؛ چراکه اگر آغاز کاری با نام خدا نباشد به هدف نخواهد رسید زیرا به هدف رسیدن کار نیازمند حُسن فعلی و حُسن فاعلی است که هر دوی آنها با این مسئله محقق می شود، استعانت از رحمت خدا که با دو واژه رحمان و رحیم است، حمد خدای تعالی در همه حالات، زیرا حمدکننده، از همین طریق به هدف سوره حمد که هدایت انسان است دست می یابد، همچنین عبادت خدا و عملیاتی کردن توحید ربوبی هدف دیگر است چراکه در پرتوی آن، انسان با کمک هدایت الهی به کمال مطلوب خود دست خواهد یافت، زیرا فقط خالق است که می تواند برنامه ی متناسب با شرایط مخلوق خود طراحی و ارائه نماید.
مبانی و ویژگی های معماری و شهرسازی اسلامی از منظر عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اسلام و مدیریت سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
293 - 325
حوزه های تخصصی:
عرفان اسلامی که مبتنی بر عشق حقیقی و جمال است، می تواند در هنر اسلامی ازجمله معماری و شهرسازی اسلامی تجلی یابد. این عشق و تجلی عارفانه که ریشه در جمال و زیبایی خداوندی دارد، در آیات و روایات شیعه و ادبیات و اشعار عرفای مسلمان تأکید شده است. عرفان اسلامی و تجلی عارفانه عشق الهی در معماری و شهرسازی اسلامی دارای ویژگی هایی همچون معنویت، نمودی از بهشت، وحدت و کثرت، آرامش بخشی، هماهنگی و تنوع است. امری که شهرسازی و شهرهای معاصر با الگوگیری از شهرسازی غربی، قرابت چندانی با عرفان اسلامی و عشق و زیبایی ندارند. ازاین رو، هدف این مقاله تبیین مبانی و ویژگی های معماری و شهرسازی اسلامی از منظر عرفان اسلامی است که با روش تحقیق توصیفی و تحلیل محتوای متون و استدلال منطقی با رویکرد میان رشته ای و کیفی انجام می شود. از منظر عرفان اسلامی، بر مبنای آیه شریفه «خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد» معماری و شهرسازی اسلامی می تواند نمودی از بهشت را در شهرهای اسلامی متجلی کند. تجلی عارفانه با ویژگی های معنویت، وحدت و کثرت، سلسله مراتب، هندسه اسلامی و تکریم طبیعت، در مکان هایی همچون مساجد، آرامگاه ها، باغ های ایرانی و خانه ایرانی نمود می یابد.
عرفان اسلامی که مبتنی بر عشق حقیقی و جمال است، می تواند در هنر اسلامی ازجمله معماری و شهرسازی اسلامی تجلی یابد. این عشق و تجلی عارفانه که ریشه در جمال و زیبایی خداوندی دارد، در آیات و روایات شیعه و ادبیات و اشعار عرفای مسلمان تأکید شده است. عرفان اسلامی و تجلی عارفانه عشق الهی در معماری و شهرسازی اسلامی دارای ویژگی هایی همچون معنویت، نمودی از بهشت، وحدت و کثرت، آرامش بخشی، هماهنگی و تنوع است. امری که شهرسازی و شهرهای معاصر با الگوگیری از شهرسازی غربی، قرابت چندانی با عرفان اسلامی و عشق و زیبایی ندارند. ازاین رو، هدف این مقاله تبیین مبانی و ویژگی های معماری و شهرسازی اسلامی از منظر عرفان اسلامی است که با روش تحقیق توصیفی و تحلیل محتوای متون و استدلال منطقی با رویکرد میان رشته ای و کیفی انجام می شود. از منظر عرفان اسلامی، بر مبنای آیه شریفه «خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد» معماری و شهرسازی اسلامی می تواند نمودی از بهشت را در شهرهای اسلامی متجلی کند. تجلی عارفانه با ویژگی های معنویت، وحدت و کثرت، سلسله مراتب، هندسه اسلامی و تکریم طبیعت، در مکان هایی همچون مساجد، آرامگاه ها، باغ های ایرانی و خانه ایرانی نمود می یابد.
کمال انسان از دیدگاه ابن سینا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
53 - 84
حوزه های تخصصی:
مسئله کمال انسان و انسان کامل از مباحث موردتوجه همه ادیان و مکاتب فلسفی، اخلاقی و تربیتی است. کمال نهایی مرتبه ای از وجود انسان است که در آن همه استعدادها و قابلیت های ذاتی، معنوی و انسانی با سیروسلوک به فعلیت می رسد. هدف اصلی این پژوهش بررسی کمال انسان از دیدگاه ابن سینا و ابن عربی است. برای دستیابی به این هدف از روش تطبیقی بهره گرفته شده است. در روی کرد معرفتی ابن سینا تنها شهود عقلانی کاربرد دارد و نمی توان از معرفت عرفانی و شهود قلبی سخن گفت. ابن سینا هدف نهایی معرفت و سعادت را شناخت عقلی و علمی، و اتصال به عقل فعال می دانست که مبتنی بر عقل نظری و شهود عقلانی است؛ اما در نظام فکری ابن عربی هر موجودی به لحاظ هستی شناختی، مظهر اسم یا اسمائی از حق تعالی است و از حیث معرفت شناختی درک او از حق به میزان استعداد او در دریافت تجلیات الهی وابسته است. در نظام معرفتی و فکری ابن عربی حقایق متعالی با استمداد از کشف وشهود دریافت می شوند و از سنخ علم حضوری اند. در نظام معرفتی و فکری ابن عربی کمال انسان مبتنی بر عشق و کشف وشهود به تصویر کشیده شده است؛ ازاین رو انسان کامل سینوی در کمال عقل برهانی شهودی و با انسان کامل عرفانی ابن عربی منطبق است؛ بنابراین کمال عقل نظری در چارچوب مشّائی اتصال به عقل عملی است و بدون آن ناقص است. در هر دو دیدگاه بیان شده که انسان ها دارای مراتبی از کمال اند. کسب این مراتب تدریجی است و انسان پس از طی این سیر استکمالی و صعود در مدارج کمال، در نهایت سلوک خود، به مقام رفیع کمال نهایی خود نائل می شود. مراجعه به متون دینی و عرفانی ابن عربی نشان داد که او به هیچ وجه از اجتماع منفصل نبود؛ بلکه در متن آن قرارداشت و انزوای عارفان و جامعه گریزی را ناصواب می دانست. انسان کامل سینوی در نگرش فلسفی عرفانی همان انسان کامل عرفانی ابن عربی است و هیچ برتری ای بر انسان کامل عارفان ندارد؛ ازاین رو تنها انسان کامل سینوی به انسان اسلام و قرآن نزدیک نبوده؛ بلکه انسان کامل عرفانی عارفان الهی باتوجه به خدانمایی کامل وی، همان انسان کامل قرآنی و اسلامی است.
بررسی جایگاه و نقش عرفان در فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: فرهنگ، از مسائلی است که با زندگی آدمی پیوند همیشگی داشته و در طول تاریخ اندیشه بشر، پیوسته مورد توجه بوده است. لذا از زوایای گوناگون در خور بررسی و تأمل است. هدف نویسنده این مقاله، بررسی رابطه و پیوند فرهنگ با عرفان بوده است. روش: در مقدمه نوشتار، تصویری کلی از حوزه های مرتبط با فرهنگ ارائه شده است. سپس به صورتی گذرا به مفهوم شناسی دو واژه محوری عرفان و فرهنگ پرداخته و کوشش شده است بررسی ها در فرایند تحقیق، بر اساس مبنای اتخاذ شده در مورد فرهنگ، پی گرفته شود. پس از آن به اختصار، رابطه عرفان نظری و عملی با فرهنگ واکاوی شده است. یافته ها و نتیجه گیری: با وجود برخی ذهنیتهای درباره نقش انحطاطی عرفان در اجتماع، در این اثر به عرفان به عنوان عامل تغییر در حوزه نگرشها و کنشها توجه شده است. همچنین رابطه فرهنگ و عرفان با کندوکاو مسائلی از جمله: مبانی تحول در عرفان، هدف عرفان و رابطه آن با تغییر، تغییرپذیری انسان، راه و روش، رابطه الگو و ساحتهای سلوکی با فرهنگ، اصالت و در نهایت، نقش فرهنگ عرفانی در مواجهه با تهاجم فرهنگی بررسی شده است.
بازخوانی تطبیقی محرک نخستین و ویژگی های آن از دید ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
95 - 122
حوزه های تخصصی:
یکی از محوری ترین موضوعات فلسفه، حرکت می باشد که تأثیرات شگرفی در دیگر علوم داشته است. در کنار تبیین حرکت از سوی فلاسفه، نیاز آن به محرک، مهم ترین بخش این موضوع است. فیلسوفان همواره دو نگاه به این امر داشته اند. برخی حرکت را در جهان هستی رد می کنند و به ثبات و سکون معتقدند و برخی دیگر، جهان هستی و پدیده های آن را پیوسته در حال حرکت می دانند. ارسطو و ابن سینا با روش برهانی و عقلانی، به تبیین حرکت در جهان هستی و پدیده های آن پرداخته و محرک حرکت را عاملی بیرونی در نظر می گیرند که خود دچار دگرگونی نیست و علت حرکت دیگر پدیده هاست و آن را محرک نخستین می نامند. در دیدگاه هر دو، شوق و اشتیاق پیوند میان متحرک و محرک می باشد که ارسطو بر پایه ی آن تنها به محرک نخستین باور دارد و برای اثبات آن، برهان حرکت را می آورد؛ ولی ابن سینا افزون بر اینکه به محرک نخستین باور دارد و عامل حرکت بودن برای دیگر پدیده ها را برای آن تبیین می نماید، از محرک نخستین به عنوان خالق و علت موجِده یاد می کند و در این زمینه از ارسطو فاصله می گیرد. هر دو فیلسوف، محرک نخستین را سرمدی و جاودانه، واحد، بسیط، ضروری الوجود، زنده، سرچشمه ی خیر، نیکی، لذت و ابتهاج می دانند و این ویژگی ها را با دلیل و برهان برای آن اثبات می نمایند.