مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
حکمت متعالیه
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
31 - 54
حوزه های تخصصی:
یکی از مبانی انسان شناختی حکمت متعالیه، اختیار است که در بستر دیگر مبانی فلسفی آن تبیین می شود. صدرا دو تعریف از حقیقت اختیار ارائه کرده که متخَّذ از تحلیل واقعیت است. برخی از متفکران علم اصول با بیان اشکالات متعدد گفته اند این تعاریف، نه برآمده از واقعیت، بلکه برساخته از ذهن فلاسفه برای فرار از شبهه جبری است که لازمه قولشان است؛ زیرا امکان فعل و ترک برای مختار بودن فاعل، موضوعیت دارد که به دلیل قول حکمت متعالیه به جریان عام ضرورت علّی، قابل تصور نیست. بررسی جامع نشان می دهد دیدگاه اصولیان با اشکالات مبنایی و بنایی متعددی مواجه است و تحلیل های حکمت متعالیه دراین باره، دقیق تر و مبتنی بر واقعیت است؛ چه اینکه ضرورت علّی، نه تنها نافی اختیار نیست، بلکه موکِّد آن است
تجرد نفوس گیاهی و حیوانی در حکمت اسلامی و برایند آن در فلسفه محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۱
97 - 129
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش تحلیل عقلی در صدد معرفی پارادایم متخذ از حکمت اسلامی درباره فلسفه محیط زیست است. یافته های مقاله نشان می دهد علاوه بر حیوانات، نباتات نیز از درجات و مراتب تجرد برخوردارند. بر این اساس در فلسفه محیط زیست اسلامی علاوه بر ارزش ذاتی محیط زیست باید از ارزش قدسی و الهی آن سخن گفته، تعامل انسان با نبات و حیوان را از حد تعامل با ابژه مادی به تعامل با موجودی که متعلق نفخه الهی است، ملاحظه کرد. در این نگرش انسان نه به مثابه مالک نبات و حیوان است و نه سلطنت و استیلا از نوع استیلای سوژه بر ابژه دارد، بلکه به مثابه مدیر و حافظ حقوق نبات و حیوان بوده و تصرفات او در نبات و حیوان در محور عقل و شرع تعریف می شود. این نوع نگرش به محیط زیست که با حفظ ارزش ذاتی و شرافت وجودی نبات و حیوان اعمال می شود در مسیر استکمال انسان تأثیر بسزایی دارد. بر این اساس هر نوع تصرف و دخالت عوامل انسانی در نبات و حیوان که خارج از تدبیر و حکم عقل و شرع انجام شود، با نگاه قدسی به محیط زیست منافات دارد.
گذر یا عدم گذر حکمت متعالیه از رئالیسم خام به رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
43 - 60
حوزه های تخصصی:
تحقق معرفت به گونه رئالیسم خام و رئالیسم انتقادی از دغدغه های مهم اندیشمندان بوده است. نظریه مطابقت که به عنوان تئوری صدق حکمت متعالیه به حساب می آید، تاب آن را دارد که به گونه رئالیسم خام و رئالیسم انتقادی تعبیر و تفسیر شود. مسائل حکمت متعالیه به گونه ای سامان یافته اند که بر هر دو تفسیر می توان شواهدی ارائه نمود. با توجه به ناسازگاری میان دو تفسیر باید یکی را به عنوان نظر نهایی ملاصدرا انتخاب نمود. با توجه به اینکه رئالیسم خام در چارچوب حکمت متعالیه با مشکلات و نقدهای جدی روبرو می شود و نظرات نهایی ملاصدرا و شواهد قوی تری از حکمت متعالیه با رئالیسم انتقادی سازگار تر است، به نظر می رسد انتخاب رئالیسم انتقادی به عنوان نظر نهایی حکمت متعالیه در این باب مناسب تر باشد.
تحلیل انتقادی مبانی وجودی معرفتی نظریه ارتباطی جان لاک با رویکردی صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«شکست در ارتباط»، خودمحوری و تخاصم از خصلت های ارتباط در زندگی روزمره سیاسی و اجتماعی مدرن به شمار می آید. جنگ و تهدید، گزینه اول انسان مدرن در مواجهه با دیگران است. جان لاک فیلسوف انگلیسی انگاره تجربه گرایانه ارتباطات را تئوریزه کرد و بر این اساس، شکست ارتباطات را کشف کرد. جان لاک در جستاری در باب فاهمه بشری با تغییر معنای ارتباط، آن را به امری فردی و شخصی تبدیل نمود. پرسش این تحقیق آن است که جان لاک چگونه مبادی هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی و روش شناختیِ ارتباطات را نظریه پردازی کرد که به شکست در ارتباط منجر می شود؟ در این مقاله پس از آنکه تعریف جان لاک از ارتباط (چیستی ارتباط) را تبیین کردیم و نشان دادیم برداشتِ انتقالیِ جان لاک از ارتباطات به یک برداشت مسلط تبدیل شده است، مبادی معرفتی نظریه ارتباطی و زبانی جان لاک را با کمک روش شناسی بنیادین آشکار نمودیم. پس از آنکه اجمالی از نظریه حکمیِ ارتباطات طرح شد، به نقد نظریه ارتباطی جان لاک از منظر حکمت متعالیه پرداختیم. صدرالمتالهین همواره این برداشت که در آن انسان موجودی منفعل و نانوشته (نفس ایستا) تلقی می شود را به سبب نفی خصلت «انشائی» و «خلاقانه» نفس، نقد می کند. انسان نقشی کاملاً فعال در ارتباط دارد. انسان و مدرکاتش در یک سیر درون فردی متحول می شود که این سیر درونی به سمت دیگری و خَلق جهت گیری دارد. خود در سیر ارتباطی اش نه جدا از دیگری است (مباین نیست) و نه آمیخته با دیگری است (ممزوج نیست).
سنجش مرگ اندیشی با معنای زندگی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
63 - 78
حوزه های تخصصی:
حکمت متعالیه براساس مبانی نظری خود، یعنی اصالت وجود، تشکیک در مراتب هستی و حرکت جوهری موجودات، به عالی ترین وجه، انگیزه و هدف خلقت را توجیه کرده که در حدیث قدسی «کنز» آمده است. در مراتب تشکیکی وجود برای نفس ناطقه انسانی نشأتی وجود دارد که با اراده و اختیار این مراتب تکاملی را از مرتبه حس به عالم مثال و از عالم مثال به عالم آخرت طی می کند. مرگ، یکی از این مرحله های وجودی نفس است که از عالم محسوس به عالم مثال سوق پیدا می کند و سپس از عالم میانه (عالم برزخ) به عالم آخرت (عالم کمال) سیر می کند. صدرا در تبیین مرگ، آن را امری وجودی معرفی کرده و ازاین رو به امکان معرفت به آن قائل شده است. اهمیت و ضرورت این پژوهش توجیهی عقلی و آرام بخش بحران هویت و بی معنایی زندگی در جهان معاصر است که حیات معقول بشر را در معرض نومیدی و پوچ گرایی قرار داده است؛ بنابراین در نگرش صدرایی، مرگ بُعد ایجابی برای زندگی این جهانی دارد نه بُعد سلبی.
بررسی تأثیر مبانی و اندیشه های ملاصدرا بر معنای متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۱
115 - 134
حوزه های تخصصی:
این مقاله تبیین و تحلیل تأثیر اصول تأسیسی ملاصدرا بر معنای متن است. در حکمت صدرایی، معنای متن و تأویلات آن، به گونه ای از مبانی و اندیشه های صدرا متأثر است که معانی تأویلی در آن، صرفاً بر این اساس، منطقی و توجیه پذیر است؛ در مکتب صدرا، معنا که از مواجهه ی انسان با هستی شکل می گیرد، نفس الامری دارد که انسان مؤید به کشف وحیانی، آن را بیان و نام گذاری می کند و از قابلیت های آن برای معرفی حقایق عوالم مختلف استفاده می کند. مبانی و اندیشه های صدرا، ازجمله اصالت وجود، تشکیک وجود، قاعده ی بسیط الحقیقه، اندیشه های صدرا درباره ی علم النفس، حرکت جوهری و اعیان ثابته، هریک به نحوی بر منطق معنی از عالم حس یا عالم خیال و عقل مؤثر است و پشتوانه های هستی شناختی تأویل متن را به خوبی تبیین می کند. در این مقاله، تأثیر مبانی و آرای صدرا بر معنای متن استنباط شده و همراه با نمونه هایی از متونی آمده است که صدرا از آن ها معانی خاصی را استخراج کرده یا تطبیق صورت داده است. این مقاله که با روش توصیفی – تحلیلی همراه با تطبیق بر تفاسیر (تأویل های) صدرا تألیف شده است، قابلیت فلسفه ی صدرایی در توسعه ی معانی حاصل از متن را نشان می دهد و منطق تأویلات او را از زاویه ی یادشده بیان می کند.
مبانی هستی شناختی رمزپردازی در حکمت متعالیه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
183 - 203
حوزه های تخصصی:
رمزپردازی از روش هایی است که در فرهنگ و تمدن های مختلف برای انتقال معانی مختلفی نظیر معانی متافیزیکی مورد استفاده قرار گرفته و در عرصه فرهنگ و تمدن اسلامی نیز دارای سابقه بوده است. در حکمت اشراقی سهروردی و هم چنین تعالیم عرفا می توان رمزپردازی را به شکل گسترده ای مشاهده کرد. با توجه به این که شیوه رمزپردازی مبتنی بر نوعی هستی شناسی خاص است؛ لذا این پژوهش در پی یافتن پاسخ این سؤال است که: آیا مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه صدرایی که از مکاتب برجسته در حکمت اسلامی است، با رمزپردازی تناسب دارد و می تواند به عنوان پشتیبان نظری آن قرار گیرد؟ این مبانی کدامند؟ به نظر می رسد مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه به خاطر بررسی های عمیق و دقیق پیرامون وجود، می تواند به عنوان مبنای نظری رمزپردازی قرار گیرد. در این پژوهش به اهم این مبانی مانند اصالت و تشکیک وجود، حمل حقیقت و رقیقت و وجود رابط اشاره شده است که هر یک به نحوی مبیّن رمزپردازی است. این مبانی چارچوبی را فراهم می نمایند که بر اساس آن رمزپردازی دارای بنیانی قوی و عقلانی خواهد بود و هم چنین ملاک و معیاری وجودی را برای ارزیابی و تشخیص رمزپردازی های صحیح و عقلانی در اختیار قرار می دهد.
تحلیل هستی شناختی و معرفت شناختی معقولات ثانیه فلسفی در حکمت متعالیه (با تأکید بر مفهوم وجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
229 - 248
حوزه های تخصصی:
مفاهیم فلسفی نه تنها در فلسفه، بلکه در سایر دانش ها نیز دارای اهمیت زیادی بوده و قوام همه علوم وابسته به همین مفاهیم است. این مفاهیم، نه مانند معقولات اولی داده بلاواسطه حس هستند و نه مانند معقولات ثانیه منطقی ذهنی محض هستند؛ از همین رو فهم و تحلیل آنها در مکاتب مختلف با مشکل همراه بوده است. در بین معقولات، مفهوم «وجود» از جهات متعددی متمایز و مهم است. از طرفی در حکمت متعالیه وجود اصیل و ماهیت اعتباری است. بنابراین مفهوم وجود مصداق بالذات و مفاهیم ماهوی مصداق بالعرض دارند؛ از طرف دیگر ویژگی مشهور مفاهیم ماهوی این است که مصداق و مابازاء دارند و ویژگی شاخص معقولات ثانیه فلسفی این است که مابازاء ندارند. پس این سئوال قابل طرح است که مفهوم وجود معقول اول است یا معقول ثانی؟ این مقاله با روش تحلیلی – توصیفی و با هدف تحلیل معقولات ثانیه فلسفی، ملاک و معیار دقیق تری برای تمییز معقولات اولی و ثانیه ارائه کرده است. بنابر اصالت وجود، حقیقت وجود، خارجی و واقعی اما مفهوم وجود که با فعالیت ذهنی ساخته می شود معقول ثانی و حاکی از واقعیت خارجی است و سایر مفاهیم فلسفیِ ثبوتی، حاکی از انحاء و شئون واقعیات خارجی هستند.
واکاوی مفهوم اختیار در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
144 - 167
حوزه های تخصصی:
نوشتار کنونی بر آن است تا بر اساس مبانی حکمت متعالیه و سخنان حکیمان صدرایی، تصویری روشن از معنای اختیار به دست دهد. مهم ترین تعریف های موجود از اختیار در حکمت متعالیه، عبارتند از: «داشتن مبادی چندگانه علم، شوق، اراده و تحریک عضلات»، «داشتن مبادی دوگانه علم و اراده»، «صحه الفعل والترک»، «مشیّه الفعل و الترک»، و «استقلال فاعل و نفی اثرپذیری از غیر». در این میان، تنها یک تفسیر جامعیت و اشتراک مفهومی میان تمام مصادیق اختیار را فراهم می کند و آن، تفسیر اختیار به دارا بودن اراده و علم است؛ آن هم با تفسیری ویژه حکمت متعالیه که در آن، هر دو مفهوم علم و اراده همانند وجود، در عین غیریت مفهومی، در تمام مراتب هستی حضور دارند و در عین اشترک معنوی، مشکک هستند. معنای جامع اراده که همان ابتهاج، محبت و رضاست، از مصادیق مادون مانند میل و شوق در عالم طبیعت آغاز و تا ابتهاج و محبت ذاتی پروردگار گسترش می یابد. تلطیف معنای اراده به محبت وجودی، پذیرش اختیار انسانی را به رغم وجود احاطه و سلطه علّت بر انسان، خردپذیرتر و وجدان پذیرتر می سازد؛ ضمن آنکه توجه به حبّ، اقتضا و طلب ذاتی انسان در مرتبه وجود علمی او نزد حق تعالی (عین ثابت)، تبیین اختیار را روشن تر می سازد و به برخی پرسش ها نیز پاسخ می دهد.
انتقال علوم یونانی به عالم اسلام
حوزه های تخصصی:
بررسی روش شناسی بنیادین و کاربردی علم اقتصاد اسلامی در مقایسه با نام گرایی روش شناختی اقتصاد متعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹۳
67 - 101
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نام گرایی معرفت شناختی و آثار آن در علم اقتصاد متعارف می پردازد. نام گرایی تأثیراتی بر روش کاربردی علم اقتصاد دارد که تفکر فرضیه ای و فردگرایی روش شناختی از جمله آنهاست. این روش کاربردی موجب آثاری مانند شکل گیری نظریه جامعه مدنی، تغییر معنای عدالت توزیعی و نظریه مطلوبیت و تمرکز بر اقتصاد خرد در تحلیل ها گشته است. در مقابل، حکمت عملی اقتصاد اسلامی می تواند با بهره بردن از روش بنیادین حکمای اسلامی، به روش کاربردی متناسب با خود دست یابد. حکمت اسلامی به ویژه حکمت متعالیه با نقد نام گرایی، کلیات را دارای صدق و حکایت از خارج می داند. روش کاربردی اقتصاد اسلامی بر اساس هستی شناسی موضوعات شکل می گیرد و در هر موضوع تابع نوع هستی آن موضوع است. بنابراین تنها در موضوعات مادی که قابلیت تجربه دارد، از روش تجربی و قیاس استثنایی استفاده می کند و دیگر روش ها در موضوعات دیگر کاربرد دارد. از سوی دیگر ادله نقلی در روش کابردی اقتصاد اسلامی دارای جایگاه ویژه ای است. این روش کاربردی آثاری در پی دارد که شناخت جوهر انسان و ارتباط آن با کنش اقتصادی از جمله آنهاست. این نوشته با روش کتابخانه ای و تحلیلی انتقادی نام گرایی و آثار آن را در اقتصاد متعارف بررسی نمود، روش کاربردی جایگزین مناسب را برای حکمت عملی اقتصاد اسلامی پیشنهاد می دهد.
بررسی تطبیقی عدم از دیدگاه صدرالمتألهین و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه با اینکه عهده دار بررسی احکام کلی وجود است، اما بررسی احکام عدم نیز به تبع وجود در فلسفه سامان می پذیرد. صدرالمتألهین و مارتین هایدگر، هر دو اهتمام ویژه ای به بررسی احکام عدم داشته اند که نوشتار حاضر به بررسی تطبیقی این مسئله از منظر این دو فیلسوف بزرگ پرداخته است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که در اندیشه صدرالمتألهین، «عدم» در عین وحدت مفهومی، دو کاربرد دارد: 1. نقیض وجود؛ 2. فقدان کمال؛ اما هایدگر چهار معنا برای عدم در نظر می گیرد: 1. عدم به مثابه نفی کامل کلیت موجودات؛ 2. عدم به مثابه هستی نامتعین؛ 3. عدم به مثابه فقر تام و تمام موجودات؛ 4. عدم به مثابه نیستی یا ناهستی.
رابطه عدالت و آزادی در حکمت سیاسی متعالیه؛ با تأکید بر آراء علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال پانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
243 - 270
حوزه های تخصصی:
عدالت و آزادی از مفاهیم بنیادین و اساسی جامعه بشری است که مفهوم شناسی، مبانی، نحوه اعتبار در جامعه و رابطه این دو همواره مورد توجه اندیشمندان علم سیاست بوده است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل داده های «تفسیر متن محور» به تعریف، انواع و مبانی دو مفهوم عدالت و آزادی در آراء علامه طباطبایی پرداخته و صورت بندی ای از رابطه این دو مفهوم با یکدیگر ارائه شده است. در این نگاه، عدالت امری عینی و در عین حال اعتباری است که اولین رکن حیات اجتماعی بشری را شکل داده و هویت حکمت سیاسی متعالیه قائم به آن است. عدالت بعد از تشکیل اجتماع در میان انسان ها، اعتبار شده و به معنای تناسب در امور و ارائه استحقاق حقیقی هر شخص است و در نتیجه تمام اعتباریات دیگر حیات اجتماعی بشر بر آن استوار شده و به واسطه آن مشروعیت و اعتبار می یاید. آزادی نیز مفهومی بدیهی و در عین حال از ابتدایی ترین نیازها و خواسته های انسانی بوده و بر اساس تقوم نفس انسانی و برمبنای اختیار، برای انسان امری اولی محسوب می شود. همچنین ازآن جاکه در اندیشه علامه طباطبایی، نظام اجتماعی جز بر پایه عدالت قوام نگرفته و سایر مسائل و موضوعات عمده فلسفه سیاسی، از جمله آزادی جز بر اساس آن شکل نمی یابد، آزادی در دو حیطه «زمینه و پیش شرط » و «هدف و نتیجه » وامدار عدالت است. در عین حال تعادل میان این دو مفهوم از عوارض قوام جامعه است.
نقد و بررسی نظریه ی کل گرایی تلر از منظر وجودشناسی حکمت متعالیه (با محوریت مقاله ی "نسبیت، کل گرایی رابطه ای و نامساوی بل")(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۲
23 - 42
حوزه های تخصصی:
از مسائلی که در طول تاریخ توجه دانشمندان را به خود معطوف داشته، رابطه ی اجزای عالم با یکدیگر و هستی شناسی برآمده از چنین تفکری است. از یونان باستان تاکنون فیزیک دانان و فیلسوفان بسیاری به تحقیق و بررسی در این زمینه پرداخته و عموماً نتایج تحقیقات و تفکرات آنان ازیکدیگر متأثر بوده، به گونه ای که کشف یک مسأله باعث تغییر و تحولات بنیادینی در خط فکری گروه دیگر شده است. با پیشرفت فیزیک جدید دریچه ی جدیدی در نگرش هستی شناسی عالم ایجاد و باعث شد در مقایسه با گذشته، اندیشمندان به طرز متفاوتی در این زمینه قلم فرسایی کنند. تلر از دانشمندانی است که از یافته های جدید فیزیک متأثر است و سعی کرده دیدگاه بخشی انگاریِ برآمده از فیزیک کلاسیک را ابطال کند و به دیدگاه خودش که بر جهانی کل گرا و مبتنی بر رابطه مبتنی است، بپردازد. در این نوشتار سعی شده دیدگاه تلر با محوریت مقاله ی او در این زمینه، با نام «نسبیت، کل گرایی رابطه ای و نامساوی بل» تبیین شود و باتوجه به اصول وجودشناسی حکمت متعالیه، نقد و ارزیابی شود. نتیجه ی این تحقیق تأکید دارد که روش تجربی، جزئی است و برای اثبات کل گرایی عالم ماده مناسب نیست، بلکه با اصول کلی و فلسفی مانند وحدت شخصی وجود، اصل علیت و ضرورت بالقیاس، می توان با استدلال کامل تری به این امر مهم دست یافت. بی شک برقراری چنین دیالوگ هایی میان فلسفه و فیزیک، در فهم بهتر و کامل تر از هستی راهگشا خواهد بود.
جایگاه تطبیقی نظریه امامت در رویکردهای کلامی و بررسی مبانی فلسفی و عرفانی آن در کلام شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه امامت در گرایشات و فرق و نحل گوناگون اسلام دارای رویکردهای مختلفی است. در این مقاله ضمن بیان آراء مختلف امامت، به تبیین مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه و نیز عرفان اسلامی در نظریه امامت از دیدگاه مختار پرداخته ایم. روش پژوهش، توصیفی همراه با تحلیل محتوا در بخش مبانی فلسفی است. هدف آن بیان همسویی ایدئولوژی و جهان بینی در نظریه مختار در مسئله امامت شیعی است. این همسویی، بیانگر معقولیت و عقبه عقلی شهودی نظریه امامت در قول مشهور متکلمان شیعه معاصر می باشد که بر قوت نظری آن می افزاید. از مبانی اثبات شده فلسفه صدرایی و نیز مبانی عرفان نظری در اثبات نظریاتی همچون جعل الهی بودن امامت، خلافت الهی، وساطت فیض و علم و عصمت امام، بهره برده شده است. همچنین از این مقاله، رویکرد انتقادی به ادعای نظریه «علمای ابرار» که مقام امامت را در حدّ عالمان پرهیزگار تنزل داده اند، روشن می شود امام شناسی منطبق بر مبانی تکوینی وعینی از نتایج این تحقیق است.
احصاء و استخراج منابع آموزه های صدرالمتألهین از میان آثار او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پیِ یافتن منابع اصلی آموزه های صدرالمتألهین در میان آثار اوست. نگارنده با روش پژوهش کیفی و توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای تلاش کرده از لابه لای آثار صدرالمتألهین به این سؤال پاسخ گوید که منابع اصلی وی که از آنها در مقام های سه گانه گردآوری، داوری و نظریه پردازی بهره برده، کدام است. اگرچه استفاده صدرالمتألهین از منابع مختلف قطعی است، اما در تعداد و انواع آن بین محققان اختلاف نظرهایی وجود دارد. با وجود این، نگارنده بر این باور است که مبتنی بر بررسی آثار صدرالمتألهین، می توان از هشت منبع به عنوان منابع اصلی او نام برد، که عبارتند از: قرآن و حدیث، فلسفه یونان، فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، مکتب اصفهان، عرفان ابن عربی، تفکر کلامی، و آموزه های فلسفی کلامی اسماعیلیه. شناخت صحیح منابع آموزه های صدرالمتألهین به کیفیت و صحت ارزیابی محققان از افکار و نظرات صدرالمتألهین و حکمت متعالیه او می افزاید.
بررسی تحلیلی دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره «قلم» با رویکرد فلسفی و روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آیات و روایات اسلامی، دو اصطلاح «قلم» و «لوح» در کنار هم به کار رفته و از مراتب علم فعلی خداوند دانسته شده است. از همین رو، دو اصطلاح یاد شده در فلسفه اسلامی نیز راه یافته و جزو مسائل فلسفه اولی قرار گرفته است. در این میان، فیلسوفانی مانند ملاصدرا، به گونه ای اجمالی و علامه طباطبایی، به گونه ای تفصیلی، با بهره گیری از آموزه های دینی کوشیده اند از «قلم» و «لوح»، تبیین فلسفی ارائه دهند. در جستار حاضر، دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره «قلم» به شیوه توصیفی - تحلیلی و با رویکرد روایی و فلسفی مورد بازخوانی، تحلیل و بررسی قرار گرفته است. در پایان این نتیجه به دست آمده که براساس روایات و مبانی حکمت متعالیه، «قلم» و «اقلام» از حقایق عالم عقل می باشند که در سلسله طولی هستی، نسبت به حقایق پایین تر از خود جنبه فاعلی داشته و واسطه فیض شمرده می شوند. همچنین می توان قلم را برابر با عالم عقل و لوح را برابر با عالم مثال دانست که نسبت به عالم عقل جنبه قابلی دارد و حقایق را از آن عالم دریافت می کند. شایان ذکر است که میان این دو تفسیر ناسازگاری وجود ندارد و تفاوت تنها به نحوه اعتبار عقلی باز می گردد.
اعتبارات ماهیت؛ ابداع سینوی و ابتکار مدرس زنوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه اسلامیماهیت دارای احکاممختلفی است که مسئله اعتبارات ماهیت از آن جمله است. درپی طرح مسئله اعتبارات ماهیت، سه مفهوم کلیدی در حوزه مباحث ماهیت به وجود آمد که بین فیلسوفان اسلامی درباره ارتباط هریک از این مفاهیم نسبت به هم، اختلاف نظر زیادی وجود دارد.. این سه مفهوم عبارت اند از: مفهوم «کلی طبیعی»، مفهوم «ماهیت من حیث هی هی» و مفهوم «اعتبار لابشرط». در رابطه با ارتباط این مفاهیم دو دیدگاه مشهور بین فلاسفه وجود دارد: دیدگاه نخست، کلی طبیعی و ماهیت من حیث هی هی را منطبق بر اعتبار لابشرط مقسمی می داند. این گروه به اعتبار مقسم باور دارند؛ ازاین رو شمار اعتبارات را چهار اعتبار می دانند.مشهور حکما در این گروه جای می گیرند. دیدگاه دوم، مانند گروه نخست معتقدند کلی طبیعی همان ماهیت من حیث هی هی است اما برخلاف دیدگاه نخست معتقد است هر دو مفهوم یادشده منطبق بر اعتبار لابشرط قسمی است.بنابر نظر گروه دوم شمار اعتبارات منحصر در سه اعتبار است زیرا این گروه به دیدگاه مقسم باور ندارند. ابن سینا مبدع بحث اعتبارات و قائل به دیدگاه دوم است و آقاعلی نماینده دیدگاه سومی است که به صراحت آراء فیلسوفان دیگر را ناتمام دانسته و خود طرحی نو درانداخته که آخرین مرحله در تکامل فلسفی این ایده است. آقا علی شمار اعتبارات را به پنج اعتبار رسانیده است. با مبنا قرار دادن دیدگاه آقا علی در باب اعتبارات ماهیت می توان تحلیل بهتری از مسائل حمل اولی و شایع، اعتبار ذات حق و برخی دیگر از مسائل فلسفی ارائه داد.
فلسفه ارتباطات از گراماتولوژی دریدا تا حکمت صدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
به هر میزان که شبکه ارتباطی انسان کمیت می یابد و فناوری جدید، آدمی را مسحورتر می کند، انسان از کیفیت ارتباط، غافل تر و کاربرد فناوری، صورت نامعقول تری به خود می گیرد. فلسفه ارتباطات اوج تلاش جهان غربی به نفع کیفیت و عقلانیت است، تلاشی سرد و مأیوس کننده در برابر تحولی گرم و وسوسه آمیز. اولین باری هم که جان لاک اصطلاح «علم ارتباطات» را به معنای امروزی اش به کار برد، آن را شکست خورده اعلام کرد. جان لاک در کتاب قوای فاهمه بشری ، ذیل مباحث «درباره کلمه»، ارتباطات را فلسفه پردازی کرد. این مسئله و توجه می تواند آغازی باشد برای کشف «نظریه ارتباطات» در حوزه های معرفتی جهان شرقی. به هر میزان که صراحت ها و دقت های یک حوزه فکری در خصوص «کلمه» بیشتر باشد، به همان میزان معرفت جامع تر و عمیق تری درباره ارتباطات به دست خواهد آمد. مقاله پیش رو با رویکردی تطبیقی و روشی منطقی تلاش می کند به خاستگاه ارتباطات در معرفت دینی و اسلامی نزدیک شود؛ ازاین رو معنا واژه «کلمه» در مباحث «کلام و کتاب الهی» ملاصدرا با مباحث «گفتار و نوشتار» دریدا به گفتگو نشاندیم. سپس ادعاها و استدلال های آنها ارائه شده است. دریدا دغدغه «تفاوت» و احترام به دیگری را دارد؛ ازاین رو بر امر نوشتاری و «تعویق» تأکید می کند. در مقابل، صدرا دغدغه «تعالی» را در سر می پروراند و بر وحدت امر نوشتاری و گفتاری اصرار می ورزد. از نگاه وی، کلمه از خلال «تشریع»، «تکوین» و «ابداع» معنادار می شود؛ به عبارت دیگر علاوه بر لایه «اجتماعیِ» ایجاد کلام، توجه به لایه «الهامی» (فرشته شناسی) و «الهی» (خداشناسی) در ایجاد کلمه سبب خواهد شد ارتباط، متعالی شود.
جستاری در باب معماری مبتنی بر حکمت متعالیه
حوزه های تخصصی:
کم توجهی به ریشه های بنیادین معماری ایرانی اسلامی، موجب بیگانگی معماری کنونی با بنیادهای مفهومی آن شده است. با تعمق در معماری ایرانی اسلامی، اصول و تفکر ویژه ی مستتر در حکمت اسلامی ایران هویدا می گردد. با شناخت و تلفیق این اصول با ضرورت های زندگی امروز، علاوه بر حفظ ارزش های معماری ایرانی، می توان به رویکردی نو برای طرح معماری دست یافت. این امر طبعاً در سایه شناخت حکمت متعالیه که عالی ترین و کامل ترین درجه را در سیر حکمت اسلام دارد، و همچنین استنباط از آن و سپس تجلی در قالب کالبد معماری میسر می گردد. شناخت کامل این امر، با بیان مراتب آگاهی و شناخت آدمی نسبت به جهان هستی که بر پایه الگوهای چهارگانه شناخت استوار است به مرحله ظهور می رسد، لذا هدف در پژوهش حاضر، شناخت معماری ایرانی اسلامی، مبتنی بر حکمت متعالیه بر طبق الگوهای چهارگانه شناخت و در قالب مفاهیم، مبانی، الگو و مصداق می باشد. روش در پژوهش حاضر، تحلیلی تاریخی است که در چارچوب حکمت متعالیه و معماری ایرانی اسلامی صورت پذیرفته و با تکیه بر جمع آوری اطلاعات اسنادی و در زمره تحقیقات کیفی قرار می گیرد. نتایج حاصل از این پژوهش به صورت دو مفوم عام بر پایه حکمت متعالیه و مفهوم خاص بر پایه معماری ایرانی اسلامی و مبانی متعدد مستخرج شده از این دو مفهوم، در قالب جدول تنظیم گردیده است. این نتایج بیانگر این موضوع است که، با بازشناسی مفاهیم معماری ایرانی اسلامی و توصیف و تحلیل آن از منظر حکمت متعالیه می توان بر مبنای الگوهای چهارگانه شناخت، به الگوها و در نهایت مصداق هایی دست یافت، که می تواند در تداوم مفاهیم معماری ایرانی اسلامی بر اساس سنت فکری و حکمی تاثیر گذار باشد.