مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
نام گرایی
حوزههای تخصصی:
مهمترین مسئلة مناقشه برانگیز در میان متفکّران قرون وسطا، نحوة وجود کلیّات بود که با پرسشهای مهم فرفوریوس در «ایساغوجی» آغاز گشته بود. ترجمة این کتاب از زبان یونانی به لاتینی و شرح آن به دست بوئتیوس و پاسخهای او به پرسشهای سهگانة فرفوریوس، سبب مهمی در شکوفا شدن مسئلة هستیشناسی کلیّات بود که در نهایت، به پیدایی سه دیدگاه واقعگرایی، مفهومگرایی و نامگرایی در این باره منجر شد. با این همه، به نظر میرسد که یکی از علل مهم بسط و گسترش این مسئله در قرون وسطا، ارتباط وثیق آن با آموزههای مهم کلام مسیحی ـ آموزههایی چون علم پیشین خداوند به مخلوقات، تثلیث خداوند و گناه نخستین ـ بوده است. بنابراین میتوان مدّعی شد که انگیزههای کلامی متفکّران قرون وسطا، در شکوفایی و بسط مبحث کلیات تأثیر بسزایی داشته است. یکی از مسائل مهم کلامی که ارتباط تنگاتنگی با مسئلة کلیات داشته، آموزة گناه نخستین است که تبیین ماهیّت آن و نیز نحوة انتقال آن از آدم و حوا به نسل بشر از سوی برخی متفکران قرون وسطا، موجب پیدایی نظریهای با عنوان واقع گرایی جمعی، در بحث هستیشناسی کلیات گردید.
وجود کلیات از دیدگاه ویلیام اکام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه اکام دربارة نحوة وجود کلیات به نام نام گرایی در تاریخ فلسفه مشهور است. نام گرایی نهضتی نوپدید در عرصة شناخت است که در مقابل واقع گرایی حداکثری و افراطی مطرح شد و در انتهای قرون وسطی از سوی ویلیام اکام بسط یافت. در این مقاله نامگرایی اکام بررسی و سپس برخی از مهم ترین مبانی آن خواهیم پرداخت. ایدة «استره اکام» ابزار مناسبی در اختیار او گذاشت تا بتواند بسیاری از موجودات انتزاعی و متافیزیکی از جمله کلیات عینی و ذهنی را نفی کند. همچنین، با اتخاذ تجربه گرایی مستقیم در باب شناخت و نفی انواع محسوس و معقولی که آکویناس و دیگر واقع گرایان بدان معتقد بودند، هرگونه ذات خارجی و نیز انگاره های عام ذهنی را نفی و مفاهیم عام ذهنی را در حد یک کارکرد منطقی و یک نشانة ذهنی تفسیر کرد.
کلیات نزد لاک و بارکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیات در طول تاریخ فلسفه یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مسایل بوده است. برخی تا اندازه ای به آن اهمیت داده و که آن را وجه تمایز انسان از حیوان دانسته اند و برخی دیگر آن را در حد یک نام تنزل داده اند. اهمیت این موضوع در ادوار مختلف تاریخ فلسفه متفاوت بوده، اما در دوره قرون وسطی بسیار بیش از سایر دوره ها به این موضوع اهمیت داده می شده است. لاک و پس از او، بارکلی که هر دو میراث دار فلسفه قرون وسطی نیز بودند، ناگزیر به این موضوع پرداخته و نظریات بدیعی را در این باب ارائه کرده اند. این مقاله به بحث درباره نظریات این دو فیلسوف اختصاص دارد. در ابتدا نظریه لاک و مشکلات آن و سپس آن نظریه بارکلی و نقاط قوت و ضعف آن بیان می شود و در ادامه، یک طریق میانه برای توصیف کلیات ارائه خواهد شد که جامع نظر هر دو فیلسوف و دربرگیرنده نقاط قوت هر دو خواهد بود.
از نام گرایی تا نسبی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ فلسفه، مسیله استقرا نقش مهمی در پیدایش نسبی گرایی داشته است. برای این مسیله دو تقریر متفاوت از هیوم و گودمن وجود دارد که اغلب به طور جداگانه مورد بحث قرار گرفته اند. این نوشتار مبانی و نتایج این دو تقریر را مورد مقایسه قرار می دهد. هیوم در مسیله کلاسیک استقرا به ذهن و قوانین حاکم بر آن توجه دارد و عادت ذهنی را علت اعتماد به قوانین علمی می داند. اما گودمن در طرح مسیله جدید استقرا بیشتر به زبان و قواعد آن توجه دارد و از رسوخ در زبان به عنوان علت باور به قوانین کلی علمی یاد می کند. با این حال نام گرایی مبنای مشترک این دو فیلسوف است و نتیجه مشترک این دو دیدگاه نیز نوعی نسبی گرایی افراطی است که تا حوزه وجودشناسی امتداد دارد. این نوشتار مطالعه ای تطبیقی است که با نگاهی انتقادی نسبت نام گرایی با نسبی گرایی را بررسی می کند.
بررسی روش شناسی بنیادین و کاربردی علم اقتصاد اسلامی در مقایسه با نام گرایی روش شناختی اقتصاد متعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹۳
67 - 101
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نام گرایی معرفت شناختی و آثار آن در علم اقتصاد متعارف می پردازد. نام گرایی تأثیراتی بر روش کاربردی علم اقتصاد دارد که تفکر فرضیه ای و فردگرایی روش شناختی از جمله آنهاست. این روش کاربردی موجب آثاری مانند شکل گیری نظریه جامعه مدنی، تغییر معنای عدالت توزیعی و نظریه مطلوبیت و تمرکز بر اقتصاد خرد در تحلیل ها گشته است. در مقابل، حکمت عملی اقتصاد اسلامی می تواند با بهره بردن از روش بنیادین حکمای اسلامی، به روش کاربردی متناسب با خود دست یابد. حکمت اسلامی به ویژه حکمت متعالیه با نقد نام گرایی، کلیات را دارای صدق و حکایت از خارج می داند. روش کاربردی اقتصاد اسلامی بر اساس هستی شناسی موضوعات شکل می گیرد و در هر موضوع تابع نوع هستی آن موضوع است. بنابراین تنها در موضوعات مادی که قابلیت تجربه دارد، از روش تجربی و قیاس استثنایی استفاده می کند و دیگر روش ها در موضوعات دیگر کاربرد دارد. از سوی دیگر ادله نقلی در روش کابردی اقتصاد اسلامی دارای جایگاه ویژه ای است. این روش کاربردی آثاری در پی دارد که شناخت جوهر انسان و ارتباط آن با کنش اقتصادی از جمله آنهاست. این نوشته با روش کتابخانه ای و تحلیلی انتقادی نام گرایی و آثار آن را در اقتصاد متعارف بررسی نمود، روش کاربردی جایگزین مناسب را برای حکمت عملی اقتصاد اسلامی پیشنهاد می دهد.
بررسی انتقادی دیدگاه ادوارد جاناتان لو در باب وجود کلی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادوارد جاناتان لو (Lowe, Edward Jonathan) که یکی از فیلسوفان بریتانیایی عصر حاضر است که تحقیقات گسترده ای روی کلی ها انجام داده است. وی دیدگاه های نام گرایی، شباهت انگاری، تروپیزم و نظریه کلاف را مورد نقد قرار می دهد و در مقابل واقع گرایی را مبنای خوبی برای توجیه پدیده های جهان و قانون طبیعت می داند. از نظر لو کلی ها در عین وابستگی به افرادشان، اموری انتزاعی هستند، یعنی به قلمرو خارج از زمان و مکان تعلق دارند. از نگاه وی همراهی کلی با مصادیقش در زمان و مکان، مستلزم توالی فاسدی مانند اتصاف امر واحد به صفات متضاد است، لذا کلی ها نباید در زمان و مکان حضور داشته باشند. نگارندگان این مقاله، جاناتان لو را در تبیین نحوه وجود کلی ها و جایگاه آن ها ناموفق می دانند. هرچند که او می کوشد از طرفی با نام گرایی و از سوی دیگر با مُثُل افلاطونی مخالفت ورزد امّا انتزاعی دانستن کلی ها مستلزم یکی از این دو نظریه است. نگارندگان بر این باورند که امور کلی در ضمن زمان و مکانِ افراد حاضر هستند و اشکال هایی که متوجه حضور کلی ها در زمان و مکان است، ناشی از خلط احکام جزئی ها با کلی ها است.