مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
هیئت علمی
حوزه های تخصصی:
" توانمندسازی اعضای هیات علمی مراکز دانشگاهی در جهت توسعه حرفه ای و پیشبرد اهداف دانشگاه حایز اهمیت اساسی است و تحقق آن نیازمند برنامه ریزی هدفمند و تلاشهای نهادینه شده است. در این پژوهش عوامل تاثیرگذار بر بهبود فرصتهای مطالعاتی اعضای هیات علمی دانشگاه تهران تحلیل شده است. پس از بررسی مفهومی و نظری، با استفاده از روش تحقیق پیمایشی، پرسشنامه ای بر پایه مرور ادبیات تحقیق، اهداف مورد نظر و دیدگاههای صاحبنظران و تجربه محقق، برای گردآوری داده های میدانی تهیه و تدوین شد. پس از اطمینان از روایی و پایایی، پرسشنامه ها از سوی یک نمونه برگزیده (120 نفر) بر اساس روش نمونه گیری احتمالی ساده تکمیل شد. پس از گردآوری داده ها، از نرم افزار آماری SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج مربوط به تحلیل عاملی پیامدهای مثبت و منفی فرصت مطالعاتی برای اعضای هیات علمی و خانواده آنها از استخراج چهار عامل حکایت می کند. عامل اول با عنوان پیش نیازهای فرصتهای مطالعاتی، عامل دوم با نام خدمات حمایتی، عامل سوم با عنوان سازگاری فرهنگی/خانوادگی و عامل چهارم با عنوان مهارتهای حرفه ای پایه به ترتیب 2.3، 23.28، 22.3 و 10.4 از مجموعه واریانس تبیین شده (85 درصد) را تبیین کرده اند. بر مبنای عوامل استخراج شده پیشنهادهای مقتضی ارایه شده است.
تبیین ماهیت و مؤلفه های کیفیت سنجی نظام آموزش عالی به منظور شناخت چالشها و طرح پاره ای راهکارهای نوآورانه
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر، تبیین ماهیت و مؤلفه های کیفیت سنجی نظام آموزش عالی به منظور شناخت چالشها و طرح پاره ای راهکارهای نوآورانه در بهبود نظام آموزش عالی بوده است. بر این اساس، چهار سؤال پژوهشی پیرامون «چیستی کیفیت در نظام آموزشی»، «شاخصهای کیفیت سنجی در نظام آموزش عالی»، «عمده ترین نقاط ضعف کیفی نظام آموزش عالی ایران بر اساس شاخصهای نامبرده» و در نهایت، «راهکارهای کیفیت بخشی به نظام آموزش عالی ایران» مطرح شده و مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
روش انجام پژوهش، تحلیل اسنادی بوده و به منظور گردآوری اطلاعات و داده های لازم، اسناد و مدارک موجود، مرتبط و در دسترس با استفاده از فرم گردآوری داده ها جمع آوری و به شیوه کیفی تحلیل شده اند.
شناسایی عوامل مؤثر بر رفتارهای فراتر از نقش اعضای هیئت علمی دانشگاه ها: مطالعه ای در دانشگاه صنعتی شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موفقیت جنبش نرم افزاری و تولید علم در کشور نیازمند رفتارهای فرانقش اعضای هیئت علمی است. علیرغم تعدد مطالعات درباره رفتارهای فرانقش سازمانی در حوزه سازمان های تجاری و صنعتی، مطالعات اندکی در این باره در دانشگاه ها انجام شده است. تحقیق حاضر با استفاده از روش کیفی با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با بیست و دو نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاهی در شهر تهران که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند انجام گردید. با توجه به تجزیه و تحلیل مضمون (تِم) پاسخ های ارائه شده به نظر میرسد که این گونه رفتارها را بتوان در پنج حوزه اجرایی، دانشجویی، ترویجیاجتماعی، آموزشی و پژوهشی دسته بندی کرد. همچنین در این مقاله بر اساس یافته ها علل احتمالی بروز این رفتارها در سطوح فردی، دانشکده ای و دانشگاهی پیشنهاد شده اند.
مقایسه نگرش مدیران، اعضای هیئت علمی و دانشجویان نسبت به ابعاد مدیریت تغییر در گروه های تربیت بدنی دانشگاه های آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه نگرش مدیران، اعضای هیئت علمی و دانشجویان نسبت به ابعاد مدیریت تغییر در گروه های تربیت بدنی دانشگاه های آزاد اسلامی است. روش پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است نمونه آماری شامل 65 مدیر، 175 عضو هیئت علمی و 149 دانشجو (کارشناسی ارشد و دکتری) بودند که از میان واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در این تحقیق شرکت کردند. همه آزمودنی ها پرسشنامه محقق ساخته ای را تکیل کردند. روایی(توسط متخصصان) و پایایی پرسشنامه (ثبات درونی پرسشنامه یا ضریب آلفای کرونباخ 7/88/0=α و ضریب پایایی زمانی 76/0=r) در جامعه هدف در حد 05/0=α بررسی و تصویب شده بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های tتک نمونه ای، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین نگرش آزمودنی ها نسبت به توانایی مدیریت تغییر مدیران، بر حسب نوع عضویت در گروه، اختلاف معنی دار وجود دارد (034/114F= و05/0P<). آزمون t تک نمونه ای تأیید کرد نگرش مدیران نسبت به ابعاد مدیریت تغییر، بیش از حدّ مورد انتظار است (17/25=t و05/0P<)؛ به این معنی که میانگین مشاهده شده بیشتر از میانگین معیار (3=Mcri< 18/4=Mobs) است، ولی نگرش اعضای هیئت علمی (73/8-=t و05/0P<) و دانشجویان (64/3-=t و05/0P<) نسبت به مدیریت تغییر، کمتر از حدّ مورد انتظار است. در روش مقایسه دو به دوی گروه ها بین نگرش مدیران با دو گروه دیگر اختلاف معنی داری دیده شد (05/0P<).
ارتباط خودکارآمدی شغلی با عملکرد پژوهشی اساتید تربیت بدنی در دانشگاه های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، تعیین ارتباط خودکارآمدی شغلی با عملکرد پژوهشی اساتید تربیت بدنی در دانشگاه های شهر تهران است. به این منظور، 116 استاد و مدرّس تربیت بدنی با میانگین سن 7/3±36 سال و سابقة تدریس 75/2±6/5 سال از دانشگاه های شهر تهران (11 دانشکده) در نیم سال دوم تحصیلی 1388- 89 انتخاب شدند و پرسشنامه های اطلاعات فردی و خودکارآمدی شغلی اساتید تربیت بدنی را تکمیل کردند. برای امتیازدهی فعالیت های پژوهشی از آیین نامة وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای ارتقای مرتبة اعضای هیئت علمی دانشگاه ها استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره در سطح 05/0≥p تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد عملکرد پژوهشی اساتید با باورهای خودکارآمدی آنان در تدریس تئوری (001/0≥p ,48/0=r)، پژوهش (001/0≥p ,73/0=r)، تدریس عملی (01/0≥p ,41/0=r) و خودکارآمدی شغلی (001/0≥p ,54/0=r) ارتباط معنیداری دارد. علاوه بر این، تحلیل رگرسیون نشان داد خودکارآمدی در تدریس تئوری (002/0=p ,386/0= β)، پژوهش (001/0>p ,401/0= β) و در تدریس عملی (037/0=p ,331/0= β) پیش بینیکننده های معنیدار عملکرد پژوهشی میباشند که 6/31 درصد از واریانس عملکرد پژوهشی را تبیین میکنند. یافته های این تحقیق پیشنهاد میکند که باورهای خودکارآمدی در قبال پژوهش، تدریس تئوری و تدریس عملی، به ترتیب، تعیین کننده های مهم عملکرد پژوهشی میباشند. این نتایج در راستای بهبود بهره وری پژوهشی اساتید تربیت بدنی قابل استفاده است.
هیئت علمی و جایگاه آن در دانشگاه
حوزه های تخصصی:
دانشگاه به عنوان مرکزی آموزشی، نیاز به نیروهایی متخصص، آموزش دیده و دلسوز دارد تا اهداف دانشگاه را به سرانجام برسانند. اعضای هیئت علمی دانشگاه ها به عنوان یکی از اصلی ترین اقشار ذینفع در دانشگاه، وظیفه ی آموزش دانشجویان را بر عهده دارند و به عبارتی کارایی و اثربخشی دانشگاه تحت تاثیر مستقیم نحوه ی فعالیت و کیفیت فعالیت اعضای هیئت علمی آن است و بدون وجود هیئت علمی فعال، پیگیر، آگاه و متخصص رسالت دانشگاه به طور کامل محقق نخواهد شد. از سوی دیگر با افزایش توجه به پژوهش در کنار آموزش به عنوان اهداف دانشگاه ها، نیاز به اساتید علاقمند به پژوهش و دارای استانداردهای لازم برای یک عضو هیئت علمی، بیش از پیش ضروری خواهد بود. اعضای هیئت علمی وظایف و ویژگی هایی دارند که توجه و انجام صحیح آنها رمز موفقیت دانشگاه، دانشجو و خود اساتید است. همچنین در راه ایفای وظایف اعضا، مشکلات و موانعی وجود دارد که از میان برداشتن آنها و تسهیل روند فعالیت های اعضا، روند رسیدن به اهداف دانشگاه را نیز تسریع می بخشد. در این مقاله سعی شده به ویژگی های هیئت علمی، اهمیت و جایگاه آن، موانع و مشکلات و راههایی برای حل این مشکلات پرداخته شود.
دانش آفرینی در دانشگاه ها؛ بررسی نقاط قوت و ضعف(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی وضعیت عوامل دانش آفرینی و سیاست های شکل گیری و تقویت آنها در دانشگاه های دولتی استان بوشهر، از دیدگاه اعضای هیئت علمی است. روش تحقیق توصیفی - پیمایشی و جامعه آماری اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی استان بوشهر در سال تحصیلی 92-93 بودند. برای تحلیل داده ها، علاوه بر روش های توصیفی از روش های استنباطی از جمله آزمون T برای مقایسه میانگین و تحلیل واریانس در قالب نرم افزار SPSS و EVIEWS استفاده شده است. نتایج نشان داد: راهبردهای مربوط به فرهنگ سازمانی و نظام آموزش و توانمندسازی، بر فرایند دانش آفرینی نقش مثبت داشته و در مورد ساختار سازمانی، ارتباط دانشگاه با جامعه و صنعت، نظام جذب نیروی انسانی، مراکز پژوهشی، نقش منفی راهبردهای فعلی بر فرایند دانش آفرینی پذیرفته شده است. همچنین بین دیدگاه آزمودنی ها در خصوص وضعیت مؤلفه های فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، تجهیزات کالبدی، ارتباط با صنعت، ارتباطات علمی و بین المللی مراکز پژوهشی، در دانشگاه های بوشهر تفاوت معنی داری وجود ندارد. فرهنگ سازمانی، نظام آموزش و توانمندسازی و نظام ارزشیابی و جبران خدمات، به ترتیب دارای کمترین نقاط ضعف در میان عوامل دانش آفرینی می باشند.
برنامه ریزی نیروی انسانی برای پیش بینی تقاضای هیئت علمی در دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأمین نیروی انسانی مناسب یکی از مهم ترین دغدغه های سازمان های امروزی است. اعضای هیئت علمی دانشگاه ها به لحاظ دارا بودن ویژگی های خاص به محض نیاز، در دسترس سازمان نیستند و همین امر برنامه ریزی در جهت پیش بینی تقاضای آنها را امری اجتناب ناپذیر می کند. در این پژوهش با استفاده از تحلیل روند که یکی از روش های برآورد کمی است، ابتدا متغیرهای پیش بین شامل تعداد دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری و تعداد مقاله ها در پنج سال آینده به دست می آیند و سپس با مدل های معادلات رگرسیونی تعداد اعضای هیئت علمی به تفکیک مرتبة علمی، سن و جنسیت در دورة زمانی ۱۳۹۶-۱۳۹۲ پیش بینی می شوند. از ۱۰۲ نفر عضو هیئت علمی پیش بینی شده تا سال ۱۳۹۶ بیشترین تعداد متعلق به مرتبة دانشیاری و ردة سنی ۴۶ تا ۵۵ سال می باشد؛ همچنین درصد اعضای هیئت علمی زن، رشد قابل توجهی را نشان می دهد.
بررسی نوع ایدئولوژی برنامه درسی اعضای هیئت علمی دانشکده های علوم تربیتی دانشگاه های دولتی سطح شهر تهران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نوع ایدئولوژی برنامه درسی اعضای هیئت علمی دانشکده های علوم تربیتی دانشگاه های دولتی سطح شهر تهران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی بوده و جامعه و نمونه آماری پژوهش برابر بوده به طوری که شامل کلیه اعضای هیئت علمی علوم تربیتی مستقر در دانشکده های علوم تربیتی سطح شهر تهران در سال تحصیلی 90-89 بوده است. از مجموع 95 نفر اعضای هیئت علمی حدوداً 81 نفر شامل 30 درصد زن و 70 درصد مرد حاضر به همکاری با پژوهشگر شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد ایدئولوژی برنامه درسی شیرو (2008) بوده که بر اساس شش مؤلفه؛ هدف، تدریس، یادگیری، دانش، فراگیر و ارزشیابی به تعیین چهار نوع ایدئولوژی برنامه درسی (دانش پژوهان علمی، یادگیرنده محور، بازسازی اجتماعی و کارآیی اجتماعی) پرداخته است. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی فراوانی و درصد و هم چنین رسم نمودار ایدئولوژی برنامه درسی استفاده گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که از مجموع اعضای هیئت علمی؛ 5 درصد به ایدئولوژی دانش پژوهان علمی، 11درصد به ایدئولوژی کارآیی اجتماعی، 69 درصد به ایدئولوژی یادگیرنده محور ، 11 درصد به ایدئولوژی بازسازی اجتماعی و هم چنین 4 درصد نیز به صورت ترکیبی به ایدئولوژی های یادگیرنده محور و کارآیی اجتماعی گرایش نشان داده بودند. با توجه به یافته های بدست آمده می توان گفت که ایدئولوژی غالب برنامه درسی اکثر اعضای هیئت علمی، ایدئولوژی یادگیرنده محور بوده است.
رابطه خلاقیت و مشارکت با توانمندسازی اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی (مطالعه موردی واحد مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه خلاقیت و مشارکت با توانمندسازی اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در سال تحصیلی90- 1389 به تعداد 211 نفر تشکیل داده اند و حجم نمونه مورد پژوهش بر اساس جدول مورگان 136 نفر انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خلاقیت تورنس (2001) با پایایی 81/0، مشارکت کاری لاداهل و کجنر (1965) با پایایی70/0 و توانمندسازی شورت و راینهارت (1995) با پایایی90/0 بهره گرفته شده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی از روش های آماری میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شده است. نتایج حاصله نشان داد که بین خلاقیت و مشارکت با توانمندسازی اعضای هیئت علمی دانشگاه رابطه مثبت معناداری وجود دارد. بین ابعادانعطاف پذیری، بسط و اصالت با توانمندسازی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. بین ابعاد درگیری بالای شغلی، حس وظیفه شناسی و تغییرپذیری با توانمندسازی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. خلاقیت و مشارکت می توانند توانمندسازی را پیش بینی نمایند. مؤلفه بسط و مؤلفه حس وظیفه شناسی می توانند توانمندسازی را پیش بینی نمایند.
ارایه مدل ارزیابی شایستگی های هیئت علمی در نظام دانشگاه آزاد اسلامی (مورد: واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ثابت شده است که توفیق یک کشور در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و...در گرو برخورداری از یک نظام آموزشی منسجم و پویاست. برنامه های آموزشی برای ارتقاء کیفیت و داشتن پویایی نیاز به ارزشیابی و بررسی های کیفی وکمی دارند. این پژوهش با هدف ارایه مدل ارزیابی شایستگی های هیئت علمی بمنظور ارتقاءکیفی دانشگاه آزاد اسلامی می باشد. پژوهش از لحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی - پیمایشی و از لحاظ نوع هدف کاربردی می باشد که با انجام بررسی های جامع در ادبیات و پیشینه موضوع، چارچوب نظری و مدل مفهومی این پژوهش ترسیم گردید. جامعه پژوهش، نظرات ذینفعان آموزشی {اعضاء هیئت علمی (ارزیابی شونده)، سرپرستان (مافوق ها)، دانشجویان (مشتریان) } واحدهای گوناگون دانشگاه آزاد استان فارس تشکیل می دهد که با بررسی پژوهشگر در 24 واحد فعال در استان فارس، حدود 125000هزار نفر می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 380 نفر (فرمول کرجسی و مورگان ) حجم نمونه انتخاب شدند. بمنظور گردآوری داده ها از یک پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد که روایی آن مورد تأیید کارشناسان قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 84/. محاسبه شد. پرسش نامه محقق ساخته شامل مولفه موثر در شایستگی در پنج محور کلی به گردآوری داده ها می پردازد. سپس با روش ارزیابی360 درجه مورد اجرا قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل عاملی،ویلکاکسون وفریدمن ) استفاده شد که نتایج پژوهش:1. ترسیم مدل ارزیابی شایستگی های هیئت علمی (ابعاد اصلی و مولفه های ابعاد شایستگی و تعیین شاخص های ارزیابی شایستگی های هیئت علمی) بوده و 2.در زمینه ارزیابی وضعیت موجود از دیدگاه ذینفعان، اساتید از لحاظ ابعاد و مولفه های صلاحیت های مهارتی، ارزشی، نقشی و فردی وضعیت مطلوب وجود دارد، اما در بعد کارکردی و زیرمؤلفه های آن وضعیت نامطلوب و پایین حد متوسط(3) ارزیابی شده است و نتایج رتبه بندی ارزیابی ابعاد شایستگی های هیئت به ترتیب بیش ترین اولویت مربوط به بعد مهارتی و کم ترین اولویت مربوط به بعد کارکردی می باشد.
پیشنهاد الگو و روشی چندبعدی برای سنجش فساد در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ «اولین ویژه نامه فرهنگ دانشگاهی و نهادینه شدن گفتمان علم»
116-148
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر پیشنهاد الگو و روشی چند بعدی برای سنجش فساد در آموزش عالی با تأکید بر فساد دانشگاهی است. پس از مرور مختصری بر پیشینه، ابزارها و شاخص های مختلف سنجش فساد، به تشریح الگوی سنجش و روش پیشنهادی برای سنجش فساد دانشگاهی پرداخته شده است. طراحی الگوی سنجش فساد در دانشگاه بر دو اندیشة اساسی مبتنی است: 1) هر سازمان اجتماعی دو قلمرو فعالیت اصلی دارد: قلمرو فعالیت درونی، که در طی آن تعامل نیروهای سازمان با یکدیگر شکل می گیرد، و دوم قلمرو فعالیت بیرونی، که در آن تعامل سازمان با محیط و دیگر سازمان های اجتماعی تحقق می یابد. مهم ترین طریق سنجش کیفیت فعالیت اعضای سازمان مراجعه به کسانی است که نزدیک ترین تجربه ها و ادراک ها را از عملکرد آن سازمان دارند و در طی سال ها ارتباط با سازمان، نگرشی نسبتاً مطابق با واقع دربارة آن پیدا کرده اند. برمبنای این نقاط عزیمت نظری، و 2) مصاحبه های اکتشافی با کنشگران دانشگاهی، روش سنجش پیشنهاد می شود. روش سنجش پیشنهادی، برخلاف بسیاری از روش های سنجش، به صورت هم زمان، دارای ویژگی های سهولت و سرعت کاربرد، مقایسه پذیربودن نتایج، چندبعدی بودن شاخص، گردآوری داده ها و اطلاعات از منابع مختلف و استفاده از ابزارهای چندگانه برای گروه های مختلف پاسخگویان، مبتنی بر معیارهای چندگانة سنجش تجربة فساد، نگرش به فساد و ادراک فساد در میان کنشگران نهاد علم درقالب شش پودمان (ماژول) (دست کم سه گروه اعضای هیئت علمی، دانشجویان، و کارمندان مراکز آموزشی و پژوهشی) است. هر پودمان پوشش دهندة تجربه ها، ادراکات، و نگرش ها دربارة انواع فعالیت نیروهای سازندة سازمان است. این الگو و روش، ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های مختلفی برای سنجش فساد دانشگاهی ارائه می دهد. بدین ترتیب، این امکان را فراهم می کند تا تغییرات میزان فساد در آموزش عالی و نظام دانشگاهی در دوره های زمانی مختلف سنجیده و مقایسه شود. این الگو سنجش اثربخشیِ راهبردهای مبارزه با فساد در نظام دانشگاهی را نیز امکان پذیر می کند. افزون براین، امکان مقایسه و رتبه بندی دانشگاه ها در نمرة فساد را مهیا می کند.
تبیین تأثیر سرمایه اجتماعی، سرمایه روان شناختی، جو سازمانی و سابقه شغلی بر فرسودگی شغلی مورد مطالعه: اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان بخش عمده ای از زندگی افراد شاغل را تشکیل می دهد. زمانی که محل کار پرتنش باشد، سلامت روانی و اجتماعی فرد تهدید می شود و ممکن است او را دچار فرسودگی شغلی کند. بر همین اساس در پژوهش حاضر کوشش می شود میزان فرسودگی شغلی میان اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز و تأثیر سرمایه اجتماعی، سرمایه روان شناختی، جو سازمانی و سابقه شغلی بر فرسودگی شغلی مطالعه شود. پژوهش به صورت کمی و با فن پیمایشی در سال 1396 انجام شده است. تعداد جامعه آماری 800 نفر بود که از این تعداد 121 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات بیشتر پرسش نامه های استاندارد موجود بوده است. نتایج تحلیل توصیفی نشان دادند میانگین میزان فرسودگی شغلی بین اعضای هیئت علمی 14/21% بوده است. نتایج به دست آمده از الگوی ساختاری فرسودگی شغلی نیز بیان کننده آن است که سرمایه اجتماعی، سرمایه روان شناختی و جو سازمانی از عوامل تأثیرگذار بر فرسودگی شغلی اند؛ به عبارت دیگر، اگر سرمایه اجتماعی و سرمایه روان شناختی اعضای هیئت علمی در سطح مناسب و جو سازمانی برای فعالیت مطلوب باشد، میزان فرسودگی شغلی به طور معنی داری کاهش می یابد. بین متغیرهای پژوهش، سابقه شغلی در میزان فرسودگی شغلی تأثیر معنی داری نداشته است.
واکاوی جامعه شناختی بسترهای فلات زدگی شغلی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های ایران برمبنای نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلات زدگی شغلی، به معنی ارتقانداشتن و نبود تنوع و چالش در شغل، وضعیتی عینی - ذهنی است که میزان و نوع آن بین گروه های مختلف درون جامعه متفاوت است و از توانایی های فردی، ویژگی های سازمانی، امتیازات و فرصت های عینی در دسترس افراد و تصورات ذهنی آنان از این فرصت ها تأثیر می گیرد. هدف مقاله حاضر، تحلیل جامعه شناختیِ پتانسیلِ فلات زدگی شغلی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های ایران است. بدین منظور براساس روش های نمونه گیری حداکثر تنوع و هدفمند با 17 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه های یاسوج، اهواز و تهران مصاحبه عمیق انجام شد. نتیجه تحلیل و کدگذاری داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، استخراجِ 135 مفهوم، 23 خرده مقوله، 9 مقوله محوریِ برجستگی ملاک سیاسی - جناحی تصدی پست های مدیریتی، ناامنی فضای دانشگاه، ویژگی ها و ضعف های مدیریتی، سیاست گذاری های نامناسب دانشگاهی، ارتقای علمی محور دغدغه ها، احساس تبعیض همه جانبه، ویژگی های فردی اعضا، دغدغه های مالی و اجتماعی و کمبود امکانات زیرساختی و مقوله هسته ساختاری - عاملیتی بودن پتانسیل فلات زدگی شغلی اعضای هیئت علمی بوده است. مقوله هسته بیان کننده این است که عوامل ساختاری کلان (سیاست زدگی، ناامنی، ابهام سیاست گذاری و ...) و ویژگی های عاملیتی خرد (سطح انگیزش، داشتن مهارت ها و توانایی ها و ...) در تأثیر متقابل با یکدیگر، تعیین کننده وضعیت فلات زدگی اعضای هیئت علمی اند؛ درنهایت، مهم ترین دغدغه اعضای هیئت علمی مشارکت کننده، بحث ارتقا به منزله مهم ترین عامل ساختاری مرتبط با فلات زدگی و عامل سیاسی به منزله مهم ترین زمینه ایجادکننده فلات زدگی بوده است.
بررسی صلاحیت آموزشی اعضای هیئت علمی از دیدگاه اساتید و دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناسایی نقاط قوت و ضعف صلاحیت های اساتید خصوصاً در شاخه های پزشکی گامی مهم در زمینه ی ارتقای آموزش و بدنبال آن سلامت جامعه محسوب می شود، مطالعه ی حاضر با هدف تعیین صلاحیت آموزشی اعضای هیئت علمی از دیدگاه اساتید و دانشجویان انجام شد. روش کار: مطالعه مقطعی حاضر بر روی اعضای هیئت علمی رشته پرستاری و دانشجویان پرستاری دانشکده ی پرستاری و مامائی زاهدان در سال 1395 انجام شد. 40 استاد به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. و به ازای هر استاد به تصادف سه دانشجو انتخاب شد. صلاحیت آموزشی اساتید با استفاده از پرسشنامه ی خودارزیابی صلاحیت آموزشی اساتید و پرسشنامه ی صلاحیت آموزشی اساتید از منظر دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات حاصل، با استفاده از آزمون های تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، همبستگی پیرسون و تی زوج تحت نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: میانگین نمره ی صلاحیت آموزشی اعضای هیئت علمی به روش خودگزارشی 2/6±47/82 و میانگین این نمره، از دید دانشجویان 08/11±40/65 گزارش شد. این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (001/0> P). اما میان نمره ی صلاحیت آموزشی اساتید، با ویژگی های فردی اساتید و دانشجویان اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت (05/0< P) نتیجه گیری: توانمندی آموزشی اعضای هیئت علمی از دیدگاه اساتید در سطح عالی و از دیدگاه دانشجویان در سطح خوب ارزیابی شد. این اختلاف، برنامه ریزی مناسب جهت ارتقاء توانمندی آموزشی اساتید را می طلبد و مطالعات بیشتر برای کشف عوامل مؤثر بر توانمندی آموزشی توصیه می شود.
طراحی الگوی ارتقاء کیفیت پژوهش در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر طراحی الگوی ارتقاء کیفیت پژوهش در نظام آموزش عالی ایران است. این پژوهش با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی و تحلیل تم، به مطالعه و طراحی الگوی ارتقاء کیفیت پژوهش در نظام آموزش عالی ایران پرداخته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را صاحب نظران و متخصصان و اعضای هیئت علمی تشکیل دادند که از طریق نمونه گیری هدفمند تعداد 12 نفر از اعضا انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه عمیق و جهت تحلیل داده ها از تکنیک تحلیل موضوعی(تم) استفاده شد. روایی یافته های پژوهش با استفاده از روش های بازبینی توسط اعضا، بررسی همکار، مشارکتی بودن پژوهش تضمین گردید. همچنین به منظور سنجش پایایی کدگذاری های انجام شده، از روش های پایایی بازآزمون و توافق درون موضوعی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که ابعاد و مولفه های ارتقاء کیفیت پژوهش در نظام آموزش عالی ایران شامنل (نظارت سازمانی، تجهیزات فیزیکی، پژوهشگران متخصص، منابع به روز، اهداف روشن، حمایت سازمانی، کاربردی بودن پژوهش و ارتقاء مراکز آموزشی ) است و شاخص های ارتقاء پژوهش شامل تربیت پژوهشگر، جلوگیری از سرقت علمی، اصلاح ساختار و قوانین دانشگاه، رعایت عدالت و توجه به نیازها می باشد.
مطالعه ی تطبیقی استخدام هیآت علمی دانشگاه ها در افغانستان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار به بررسی شیوه گزینش اعضای هیئت علمی دانشگاه ها در دو کشور افغانستان و ایران پرداخته شده است. از آن جا که دانشگاه ها مراکز تولید علم و تربیت نیروی انسانی مسلح با دانش و فن آوری نوین هستند، لذا توجه به استخدام نیروی علمی متخصص ضروری است و از این لحاظ، آسیب شناسی روند موجود و ارائه راهکارهای مناسب جهت بهبود روند استخدام هیئت علمی مهم و ضروری است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق: توصیفی تحلیلی به بررسی مقایسه ای استخدام هیأت علمی در دانشگاههای افغانستان و ایران پرداخته و چنین نتیجه گیری شده است؛ اول: خلأها و نواقص قابل لمس در قسمت گزینش هیئت علمی در افغانستان و ایران وجود دارد. دوم: با توجه به قوانین و مقررات حاکم در این دو کشور، دانشگاه ها در عمل استقلال مالی و سازمانی ندارند و از این ناحیه آسیب جدی متوجه اهداف بزرگ دانشگاه های این کشورها گردیده است. سوم: دانشگاه های ایران به نسبت افغانستان از استقلال نسبی برخوردار هستند.
تدوین و اعتباریابی مدل غنی سازی شغلی اعضای هیئت علمی: یافته های یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسسه های آموزش عالی با نیازها و انتظارهای نوپدید جامعه رو به رو هستند. اعضای هیئت علمی باعث کیفیت آموزش عالی می شوند و نقش مهمی در امر توسعه هر کشور ایفا می کنند. هدف پژوهش کیفی حاضر تدوین و اعتباریابی مدل نشانگان و ابعاد غنی سازی شغلی اعضای هیئت علمی است. یافته ها نشان می دهد که غنی سازی شغلی اعضای هیئت علمی می تواند در ابعادی پنجگانه طبقه بندی شود و نشانگانی بدین شرح داشته باشد: بُعد آموزشی (تسلط به کاربرد روش های نوین و خلاقانه تدریس، مهارت پویایی گری استاد، اندیشه سازی در جریان آموزش، توان تدوین راهبردهای آموزشی و ارزشیابی در جریان تدریس، توانایی ارائه بازخورد و داشتن تفکر انعکاسی، برانگیزاننده بودن اهداف برتر یادگیری در مخاطبان)؛ بُعد پژوهشی (حساسیت به جمع آوری داده های صحیح، مهارت تیم سازی و شبکه سازی (ملّی و بین المللی)، قدرت مدیریت پروژه، تسلط بر روش شناسی پژوهش و تعریف پایان نامه ها مبتنی بر حل مسائل جامعه)؛ بُعد خدمات تخصصی (مهارت کارآفرینی و خلق ثروت، توانایی حل مسائل کاربردی جامعه، ارتباط با اجتماع و صنعت، و قدرت گفتمان سازی)؛ بُعد فردی (حساسیت مسئولیتی، داشتن تفکر سیستمی، داشتن تفکر شهودی، مدیریت زمان، و خودتنظیمی)؛ و بُعد سازمانی (مهارت تشکیل اجتماع یادگیرنده، توان ارتباط علمی با دانشگاه های معتبر خارج کشور، تعامل با اجتماع علمی و مربی گری همتا). در پایان برای دستیابی به غنی سازی شغلی اعضای هیئت علمی، پیشنهادهای پژوهشی و اجرایی ارائه شده است.
پیاده سازی یادگیری خدمت محور در آموزش عالی و چالش های آن
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم مهر ۱۴۰۰ شماره ۴۰
236 - 220
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی رویکرد یادگیری خدمت محور و انواع آن می باشد. همچنین به بیان مدل برنامه جامع اقدام برای یادگیری خدمت محور (CAPSL) پرداخته شده که در تلاش است تا با تمرکز بر چهار بعد دانشکده، دانشجویان، هیئت علمی و جامعه به برنامه ریزی برای فعالیت های یادگیری خدمت محور در آموزش عالی بپردازد و در نهایت ضمن توجه به استدلال صاحب نظران، درباره مزایا و معایب استفاده از این رویکرد، بحث می شود. نتایج تحقیقات حاکی از نقش یادگیری خدمت محور در توسعه یادگیری شخصی، اجتماعی و ارتباطات در سطح جامعه بوده است.
شناسایی و رتبه بندی مؤلفه های اخلاق حرفه ای اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه افسری امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال بیست و یکم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
83 - 114
حوزه های تخصصی:
اساتید دانشگاهی و اعضای هیئت علمی به عنوان اسوه و نمونه برای دانشجویان علاوه بر انجام وظایف علمی و پژوهشی خود، نقش اخلاقی حساسی نیز در تربیت و آموزش دانشجویان ایفا می کنند. اساتید دانشگاه های نظامی با توجه به اهداف و رسالت خاصی که بر عهده دارند، وضعیت ویژه ای در زمینه رعایت و ترویج اصول اخلاقی خواهند داشت. هدف تحقیق حاضر، شناسایی ابعاد، مؤلفه ها و شاخصه های اخلاق حرفه ای اعضای هیئت علمی و اساتید دانشگاه افسری امام علی(ع) بوده و در ادامه رتبه بندی ابعاد شناسایی شده از نگاه دانشجویان است. نوع پژوهش، کاربردی، اکتشافی و به لحاظ روش، کیفی-کمی و دارای رویکردی استقرایی است. جامعه آماری تحقیق برای رتبه بندی ابعاد به دست آمده دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع) بوده و حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان ۱۷۵ نفر برآورده شده است. روش گردآوری داده ها به صورت فیش برداری و مصاحبه است. ابزار گردآوری نیز شامل پرسشنامه و مصاحبه با خبرگان است. نتایج نشان داد که اخلاق حرفه ای اعضای هیئت علمی دانشگاه افسری امام علی(ع) شامل پنج بعد؛ آموزشی، پژوهشی، تربیتی، اخلاق فردی و سازمانی است و هر یک از ابعاد و مؤلفه های اخلاق حرفه ای در بین اعضای هیئت علمی و اساتید دانشگاه افسری امام علی(ع) بالاتر از حد متوسط است. بعد اخلاق فردی با مؤلفه های روحیه جهادی، رفتاری و شایستگی های عقیدتی و سیاسی از بالاترین رتبه و ابعاد پژوهشی و تربیتی کم اهمیت ترین ابعاد هستند. پیشنهاد می شود شاخص های شناسایی شده در این پژوهش در دانشگاه موردمطالعه و سایر دانشگاه های نظامی و مراکز آموزشی ارتش جمهوری اسلامی ایران، کاربردی شده و اساتید و اعضاء هیئت علمی بر این اساس، ارزیابی شوند.