مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
جمله
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی به حضور همزمان مفعول رایی و یک واژه بست دوگان سازی واژه بستی اطلاق می شود. در این مقاله نشان خواهیم داد که ارائه یک تحلیل دستوری صحیح از این فرایند منوط است به تمایزی که میان مرز بند و جمله قائل می شویم. هم نمایگی مفعول رایی و واژه بست ضمیری در حوزه بند، ذیل عنوان دوگان سازی قرار می گیرد؛ در حالی که اگر رابطه هم نمایگی میان این دو سازه در حوزه جمله قرار بگیرد فرایند موردنظر، چپ نشانی است که به موجب آن گروه اسمی نشانه گذاری شده با «را» به حاشیه چب بند منتقل شده و نقش آن در مقام مفعول را همان واژه بست در درون بند بر عهده می گیرد. شاید بتوان بارزترین وجه تمایز میان دو ساخت دوگان سازی مفعول و چپ نشانی آن را، حضور یک وقفه آوایی در مورد دوم دانست.
حامل صدق بودن گزاره و استحاله اشاره به معدوم؛ راه حل پارادوکس دروغگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
189 - 205
حوزه های تخصصی:
دو رویکرد عمده در حل یک دسته از تقریرهای پارادوکس دروغگو، یعنی دسته ای که در آن از اسم اشاره استفاده می شود، عبارت اند از: انکار جملات خودارجاع و انکار قضیه بودن جمله دروغگو که حامل اولیه و حقیقی صدق است. اشکال عمده رویکرد اول این است که توضیحی داده نشده است که چرا جملات خودارجاعی نداریم و معمولاً سعی دارند با وضع قراردادهایی جملات خودارجاع را خارج کنند. رویکرد دوم نیز با این اشکال اساسی مواجه است که توضیحی برای قضیه نبودن جمله دروغگو نداده اند. در این جستار پس از طرح تقسیم بندی دوگانه ای نو در رابطه با تقریرهای پارادوکس دروغگو به عرضه راه حل یا گویا راه انحلال، یک دسته از تقریرها، یعنی دسته ای که در آن از اسم اشاره، تصریحاً یا تقدیراً استفاده می شود پرداخته می شود؛ راه حلی که دو رویکرد مذکور به نوعی در آن منطوی اند. راه حل این است: از آنجا که اولاً، گزاره حامل اولیه و بالذات صدق است و ثانیاً، اشاره به معدومی که نه موجود بوده و نه در ارتباط با موجودی است، محال می باشد؛ بنابراین گزاره ای متناظر با جمله «این جمله کاذب است» شکل نمی گیرد؛ زیرا پیش از تحقق کامل این جمله و پیش از حمل محمول بر موضوع، هنوز جمله ای محقق نشده است تا بتوان بدان اشاره کرد و آنگاه بر آن حکمی کرد؛ بنابراین، گزاره ای متناظر با این جمله نخواهیم داشت تا اولاً و بالذات متصف به صدق/کذب شود و جمله نیز به تبع آن صادق/کاذب باشد؛ زیرا بخشی از این جمله، یعنی موضوع، معنا ندارد؛ یعنی پیش از حکم «این جمله» نداریم.
بررسی ساختار کنایه از دیدگاه زبان شناسی
حوزه های تخصصی:
بررسی، تحلیل و طبقه بندی شبه جمله ها در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله های دستوری زبان فارسی از نظر صرف و نحو به انواع گوناگونی تقسیم می شود. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هاست که شبه جمله چیست، چه انواعی دارد و در دستورهای زبان چگونه آن را بیان کرده اند. شبه جمله کلمه یا گروهی از کلمات فارسی و غیر فارسی است که فعل و ساختار جمله فارسی را ندارد اما معنی کامل جمله را دارد. جمله در زبان فارسی یا فعل دارد یا فعل ندارد؛ شبه جمله ها در شاخه جمله های بی فعل قرار می گیرند. در دستورهای زبان، برخی این موضوع را با نام صوت و برخی دیگر با عنوان شبه جمله مطرح کرده اند. این پژوهش به بررسی، تحلیل و طبقه بندی شبه جمله ها، در همه صورت های آن پرداخته و ویژگی های گوناگون، برخی معیارها برای شناخت شبه جمله، تفاوت صوت با اسم صوت و شبه جمله با قید را بیان کرده و دسته بندی معنایی آن ها را ارائه کرده است. صوت ها یکی از انواع شبه جمله هستند اما شبه جمله تنها منحصر به صوت نیست. برخی از اسم ها، صفت ها، ضمیرها و قیدها با تغییر آهنگ و داشتن تکیه ویژه شبه جمله واقع می شوند. همچنین بسیاری از ضرب المثل های بی فعل، منادا، برخی از واژگان غیر فارسی (تُرکی، انگلیسی و فرانسه) و بسیاری از عبارات، افعال و جمله های پرکاربرد عربی در فارسی نیز شبه جمله هستند. شبه جمله ها از نظر کارکرد و معنا در گروه ها و طبقات مختلف تقسیم می شوند و بسیاری از عواطف و احساسات انسان را نشان می دهند؛ احساسات و عواطفی مانند: آرزو و امید، احترام و اطاعت، بیزاری و تنفّر، خشم، مهربانی و دلسوزی، سرزنش و توهین، پرسش، تأکید، تأسّف، تعجّب، تشویق و درد. در مجموع شبه جمله ها احساسات و عواطف منفی را بیشتر منعکس می کنند. موضوع شبه جمله هم به حوزه صرف فارسی مربوط است و هم به حوزه نحو.
جستاری در زبان ترجمه رساله قشیریه
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
141 - 170
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع پژوهش های ارزشمند در متون کلاسیک فارسی، بررسی زبان آن هاست و توصیف و معرفی ویژگی های آوایی، واژگانی، نحوی و نیز معنایی این آثار بسیار ضروری است. زبان با شتاب و شدّت روی به تطور و تحوّل دارد. صورت های کهن واژگان به مرور متروک و صورت های جدید جایگزین آن ها می شوند. با پدید آمدن زبان رسمی نوشتار در اواخر دوره تکوین و برچیده شدن لهجه های بومی و جغرافیایی متعدّد فارسی خراسان بزرگ در خلق آثار ادبی و علمی، صامت ها و مصوت های زبان متون دوره درسی (قرون 7-13 ه ) شکل ثابت و واحد به خود می گیرند و جمله در محور هم نشینی خصوصاً در توالی ارکان و اجزا، با محدودیت مواجه می شود و از شمار الگوها و ساختارهای نحوی جملات و بندها کاسته می شود. در این مقاله کوشیده ایم برخی خصایص زبانی ترجمه رساله قشیریه را در سطح آوا، واژگان (صرف) و نحو بررسی کنیم. ترجمه رساله قشیریه ازجمله آثار ارزنده صوفیانه است که متن آن غالب مختصات زبان فارسی دوره تکوین را دارد و توصیف زبان این اثر، سند گویا و متقنی برای نشان دادن نوع و نحوه تحوّل زبان فارسی از عصر تکوین تا به امروز است. نکته مهم دیگر در متن این اثر، این است که گاه دو صورت مختلف واژگانی در آن به چشم می آید و از این نظر، نحوه و چگونگی تحوّل را می توان در آن مشاهده کرد و از این باب، زبان این کتاب، ارزش بسیار در تحقیقات و مطالعات تاریخی و در زمانی دارد.
عقل نحو و نحو عقل جستاری در بیان جایگاه عقل در دستور زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع نزاع بر سر دخالت عقل در دستور زبان عربی و یا کنارگذاشتن آن،همچون دیگر ساحت های معرفتی بشر فراز و فرودهای بسیاری داشته است. در «عقل نحو» به دنبال نگاه پدیدارشناسانه به «نحو» هستیم و میخواهیم بدانیم این ابزار چگونه خود را در معرض نگاه دیگران قرار میدهد و چه انتظاری از آنان دارد. اما در «نحو عقل» میخواهیم بدانیم عقل زبانی در حوزه دستور زبان عربی از ما چه میخواهد.غربیان در رویکرد معاصر خود به دستور زبان از سه منظر «زایشی گشتاری» و «نقشگرایی» و «شناختی» به تحلیل ساختارهای جمله پرداخته اند. با همین سه رویکرد سعی کرده ایم از جایگاه قوه خرد در دستور زبان عربی بگوییم. در این نوشتار از این گفته ایم که آیا قوه تحلیلگر عقل باید از جایی دیگر به کمک گرفته شود یا آن که سرشت زبان عربی با این نیرو همزاد است. ویژگیهای «اصل و فرع» و «محتمل و قطعی» و «اعراب» و «قالب» و مساله «عامل و معمول» و «معنا» همگی بی حضور عقل خاموش و گنگ اند! تکنیک های ساخت جمله در پیوندی تنگاتنگ با عناصر تشکیل دهنده یک ارتباط کلامی قرار دارند. رمزگشایی از نحوه ارتباط میان ساختار جمله و عوامل فرازبانی، کار قوه ای تحلیل گر است. و بدین ترتیب با حضور طبیعی عقل، ابزار صرف و نحو از حالت توصیفی صرف خارج می شود و حالت استدلالی به خود می گیرد!
کارکرد جمله های ساده و مرکب در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
بخش بزرگی از گیرایی کلام مولانا به شیوه بیان و نحو کلام او مربوط می شود که بسیاری از رمزهای آن همچنان پوشیده مانده است. برای کشف این زیبایی ها، هیچ راهی جز تحلیل جزئی نگرانه زبان او وجود ندارد. در پژوهش حاضر، نگارندگان با بررسی بسامد و کارکرد نحوی جملات ساده و مرکب مثنوی یکی از عوامل انسجام متن را واکاوی می کنند. این تحقیق برمبنای 1372 بیت آغاز دفتر اول مثنوی انجام شده و شیوه کار مبتنی بر روش آماری و تجزیه و تحلیل ساختاری و طبقه بندی جملات است. از این بررسی نتایج درخور توجهی درباره ارتباط تنگاتنگ محتوای متن با ساختمان جمله ها به دست آمده است. طبق بررسی های به عمل آمده، بسامد کاربرد جمله های مرکب نسبت به جمله های ساده بیشتر است و از میان انواع جمله های مرکب، جمله هایی که از الگوی «پایه+پیرو» تشکیل شده اند بسامد بیشتری دارند. این طرز جمله بندی مثنوی سبب انسجام متن شده است و بستر مناسبی برای محتوای آموزشی مثنوی فراهم آورده است. به علاوه، با این بررسی مشخص شد که مولانا در دریافت معنای جمله های مرکب مخاطب خود را فعالانه شرکت می دهد، به طوری که گاه حرف ربط را از ساختمان جمله حذف کرده و به خواننده اجازه داده است که براساس گزینش هریک از دو جمله پایه یا پیرو، حرف ربط مناسب را خود برگزیند، یا در جمله های مرکب پیچیده، یک جمله هم زمان دو نقشِ پایه و پیرو را دارد؛ به این معنی که نسبت به جمله پیش و پس از خود، نقش آن متفاوت می شود.
شناسایی ویژگی های نحوی زبان ارتباط علمی در آثار علمی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف از انجام این پژوهش عرضه تصویری کلی از ویژگی های نحوی زبان علم فارسی است. روش: برای پاسخ به پرسش های پژوهش از روش اسنادی استفاده شده که زیرمجموعه رویکرد کیفی است. برای شناسایی ویژگی های نحوی زبان علم، 90 مقاله در نشریه های علمی-پژوهشی در دو حوزه علمی (علوم انسانی و علوم پایه) و سه رشته دانشگاهی (زبان شناسی، زمین شناسی، و شیمی) به روشِ هدف مند نمونه گیری شدند. این مقاله ها به شکل متن وارد نرم افزار «کیودی اِی ماینر لایت» مطالعه و کدگذاری شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که از ویژگی های نحوی غالب و مشترکِ زبان علم فارسی استفاده از وجه اخباری و زمان حال ساده است. افزون بر این، پدیدآوران فارسی زبان بیشتر ترجیح می دهند که در آثارشان از جملات ساده استفاده کرده و جمله هایشان را در وجه مجهول بیان کنند. وجه اخباری و زمان حال ساده بیشترین فراوانی را در فرایند کدگذاری به خود اختصاص دادند. پدیدآوران فارسی زبان آثار علمی کوشیده اند تا در آثار خود از زبانی بهره برند که محترمانه تر به نظر آید و همچنین به سبک و سیاق نوشتارهای علمی گذشته می نگارند؛ سبکی که با توجه به تأکیدهای امروزی بر ترویج علم شاید چندان کارآمد نباشد. اصالت/ارزش: این مطالعه نخستین کوشش برای شناسایی ویژگی های زبان علم در زبان فارسی به روشِ تجربی و با کمک داده های میدانی است. یافته های این پژوهش می تواند در آموزش زبان علم به کار مدرسان و مؤسسه های آموزشی آید. افزون بر این، نهادهایی همانند فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سیاست گذاری هایشان می توانند از این یافته ها بهره برند. یافته های این پژوهش در زبان شناسی رایانشی نیز کاربرد دارد.
کارکرد جمله های مرکب در مثنوی معنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بخش بزرگی از دل نشینی کلام مولوی به شیوه ی بیان و نحو کلام او مربوط می شود .مولوی پژوهان اغلب از گیرایی کلام مولوی سخن ها گفته اند؛ امّا بسیاری از رمزهای این زبان پوشیده مانده است؛ برای کشف این زیبایی ها هیچ راهی جز تحلیل زبان وی وجود ندارد. پس نگارندگان بر آن شدند تا با بررسی کارکرد نحوی و بسامد جملات مرکب در مثنوی به دریافت برخی از عوامل انسجامی این اثر مدد رسانند.این تحقیق بر اساس 1372 بیت از آغاز دفتر اوّل مثنوی انجام پذیرفته است و شیوه ی کار مبتنی بر روش آماری و تجزیه و تحلیل ساختاری و طبقه بندی جملات است. از این بررسی نتایج قابل توجّهی در ارتباط تنگاتنگ محتوای متن با ساختمان جمله ای زبان آن به دست آمده؛ در مثنوی جمله های مرکب به مراتب بیشتر از جمله های ساده مورد استفاده قرار گرفته است و از میان این جملات ، جمله هایی که از یک پایه و یک پیرو ساخته شده اند بسامد بیشتری دارند؛ این امر علاوه بر آن که انسجام متن را افزایش داده، با طولانی تر کردن جمله ها بستر مناسبی برای محتوای آموزشی مثنوی فراهم آورده است، در بعضی از این جملات مرکب، مولوی با حذف حرف ریط ، خواننده را آزاد گذاشته تا خود حرف ربط مناسب را برگزیده و با توجّه به آن جمله ی پایه و پیرو را انتخاب کند؛ و یا در بعضی از جملات مرکب پیچیده، بک جمله هم زمان دو نقشِ پایه و پیرو را دارد،به این معنی که نسبت به جمله پیش و پس از خود، نقش آن متفاوت می شود.
نمود و تحمیل در کردی: از سطح محمول تا لایه بند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در صدد بررسی پدیدار نمود و تحمیل در سطح محمول و همچنین لایه های هسته، مرکز و بند در زبان کردی است. رویکرد مورد استفاده در این تحقیق بر اساس دستور نقش و ارجاع می باشد. در سطح محمول نمودهای واژگانی قرار دارند که حاوی ویژگی هایی ذاتی می باشند. محمول ها بر اساس این ویژگی ها عمدتاً به پنج گونه فعالیتی، تحققی، دستاوردی، لمحه ای و ایستا تقسیم می شوند. این محمول ها عمدتاً گونه سببی نیز دارند. اما سه لایه دیگر، بیانگر لایه های متفاوت جمله بوده، و عمدتاً میزبان نمودهای اشتقاقی (ترکیبی) و یا عملگرهای نمودی هستند. نتایج تحلیل نشان می دهد که در زبان کردی، لایه هسته میزبان سه عملگر ناقص و یک عملگر کامل است که هر کدام ساختار رخدادی خاصی را بر پنج نمود واژگانی مذکور تحمیل می کنند. در این لایه هر محمول با نمود واژگانی خاص خود در اثر ترکیب با یکی از این عملگرها دچار فرایند تحمیل یا نمودگردانی می شود. تمام نمودگردانی ها تابع ابعاد معناشناختی عملگرهای چهارگانه در سطح هسته می باشند. همچنین در لایه مرکز، محمول ها در اثر ترکیب با افزوده های قیدی (قیدهای جهتی) و یا موضوعات درونی با ویژگی های ارجاعی ویژه (موضوع خاص یا غیرخاص) ممکن است دچار نمودگردانی شوند. محمول های اشتقاقی (از جمله تحققی فعالیتی) عمدتاً در این لایه (مرکز) پدید می آیند. در نهایت نتایج نشان می دهد که عملگر زمان در لایه بند نیز تاثیر چشمگیری بر ساختار رخدادی محمول ها داشته، و افعال در این لایه برای هماهنگی با ملزومات معناشناختی عملگر زمان ممکن است دچار نمودگردانی شوند. در پایان، تحقیق حاضر نظریه ای را درباره دامنه سلسله مراتبی عملگرهای جمله در راستای تولید و تفسیر ساختار رخدادی یک جمله پیشنهاد می دهد.