مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
سازه انگاری
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۰
63 - 79
حوزه های تخصصی:
عربستان و ایران ، از دیرباز به عنوان دو رقیب اصلی در منطقه ی خاورمیانه شناخته می شوند . اما در طی سال های گذشته روابط میان این دو کشور بسیار پیچیده و ابعاد نوینی به خود گرفته است . در این میان ، یکی از موضوعاتی که در سال های گذشته روابط میان این دو کشور را تیره و تار ساخته است ، تحولات درونی یمن می باشد . بنابراین ، هدف نوشتار حاضر ، تقابل هویتی و ایدئولوژیکی عربستان سعودی و ایران در مطالعه یمن می باشد. نویسنده بدنبال پاسخ به این پرسش اساسی بوده است که عربستان و ایران چگونه در تحولات یمن نقش ایفا کرده اند ؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سوال مطرح می شود این است که عربستان و ایران از طریق عوامل هویتی ، در تحولات یمن نقش ایفا کرده اند که این امر منجر به چالش بین دو کشور شده است . با توجه به هویت سنی و وهابی عربستان و نگرانی این کشور از گسترش تشیع و تقویت نفوذ ایران در منطقه ی خلیج فارس و در نهایت کل خاورمیانه ، می توان تقابل عربستان و ایران در یمن را بر اساس رویکرد سازه انگاری تبیین کرد
چالش های روابط ج.ا.ایران در قبال ج.خ.چین؛ رویکرد ژئوپلیتیک فرهنگی دو کشور
منبع:
پژوهش ملل مهر ۱۴۰۲ شماره ۹۲
87-106
حوزه های تخصصی:
به گمان بسیاری از تحلیل گران ایرانی، این کشور در روابط خود با چین در دوران تحریم گرفتار سوء استفاده طرف چینی از این شرایط گردید. چینی ها نیز معتقداند که بیش از حد امکان ماندن پای تحریم ها و دوستی خود با ایران ایستاده و هزینه های زیادی را در برابر فضای بین المللی و غرب پرداخت کرده اند. لذا جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین ضمن داشتن ظرفیت های بسیار مطلوب در نسبت با نیازمندی های یکدیگر، چالش هایی نیز در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارند که این چالش ها موضوع ما برای بررسی در مقاله حاضر است. در این مقاله چالش های روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین را در قالب چارچوب نظری ژئوپلیتیکی، با رویکرد تاثیرات ژئوپلیتیک فرهنگی بر سیاست خارجی دو کشور و با روش تحقیق کاربردی و تحلیل کیفی مورد بررسی داده ایم. یافته ها نشان می دهد که لازم است جمهوری اسلامی ایران در دیپلماسی خود در قبال چین الگوهای فرهنگی و تمدنی را بیشتر مورد توجه قرار دهد، همچنین با گفتگو، برگزاری نشست های هم اندیشی مشترک، تقویت دیپلماسی علمی و روابط گسترده نخبگانی میان اندیشمندان، سیاست مداران و اساتید دو کشور ذهنیت هر دو طرف را هرچه بیشتر به هم نزدیک تر و قابل درک کند تا چالش های مرور شده در این مقاله رفع و روابط دو کشور هموار و عمیق تر شود.
رابطه فرهنگ و دیپلماسی در سیاست خارجی فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۳ زمستان ۱۳۸۸ شماره ۴ (پیاپی ۹۲)
901 - 936
حوزه های تخصصی:
امروزه فرهنگ و هویت ملی به یکی از بهترین منابع برای شناخت رفتار و کنش بازیگران عرصه سیاست بین الملل تبدیل شده است. توجه جدی به این دو عنصر که اولین بار توسط نظریه سازه انگاری به نظریه روابط بین الملل آورده شد، بدین قرار است که کشورها براساس هویتی که برآمده از محیط داخلی آن ها (حافظه تاریخی مشترک، جغرافیا، ژئوپلیتیک و فرهنگ و...) است، منافع دوستان و دشمنان خود را تعریف و در یک کلام سیاست خارجی خود را می سازند. توجه به مقوله هویت زمانی بیشتر اهمیت می یابد که در برابر یک «دگر» خارجی قرار می گیرد و این به صورت منبعی هویت بخش و مشروعیت دهنده به سیاست خارجی کشورها درمی آید. در این میان، کشور فرانسه نیز به خاطر خصوصیات جغرافیایی، تمدنی، فرهنگی و تاریخی هویتی برای خودش قائل است. این هویت ملی مبنای اصلی تصمیم گیری و کنش سیاستمداران این کشور چه گلیست و چه سوسیالیست قرار گرفته است، به طوری که شاهد سیاست تداوم و تغییر در سیاست خارجی این کشور هستیم. حتی سارکوزی نیز علی رغم تحول پارادایمی که در سیاست خارجی فرانسه داشته است نمی تواند آن را نادیده بگیرد.
تحلیل سیاست خارجی و هویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
1 - 28
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، به نوعی حاصل تاریخ معاصر ایران و به عبارت دیگر، برسازنده آن است که مهم ترین حلقه واسط و رابط انقلاب اسلامی با جهان پیرامونی است که در نوشتار حاضر، مطالعه تحلیلی آن با دو ملاحظه عمده انجام شده است: اولاً، این مقاله ضمن توجه به گفتمان های متفاوت دولت های پس از انقلاب اسلامی، ناظر به گفتمان اصلی و شاخص های معرّف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد. ثانیاً، با احتجاج درباره مدلول نظریه «سازه انگاری» مبنی بر نقش غیر تَبَعی و مستقل ساخت نرم افزاری نظام و محیط ادراکی در سیاست خارجی و قابلیت تأثیر و تأثر دیالکتیک با فرهنگ و هویت داخلی، قابلیت توضیحی و تطبیقی این رهیافت بین المللی برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پیگیری شده است. ادراک و تلقی خاص جامعه انقلابی ایران اسلامی نسبت به تاریخ معاصر، منبع عمده ای برای هویت یابی جهان امروز نزد ایرانیان است. به علاوه، هویت ایرانی همانند رفتار سیاست خارجی مبتنی بر آن از تنوع، پیچیدگی، انعطاف پذیری و تغییرپذیری برخوردار است. این تعامل دیالکتیکی بر سازنده، موجد گفتمان حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی نوپا و دارای ذهنیت و تلقی خاص از نظام بین المللی است. برای تبیین و توضیح بهتر این موضوع در انتها، باتوجه به اهم مؤلفه های هویتی فرض شده برای جمهوری اسلامی، به واکاوی رفتار هویتی جمهوری اسلامی ایران در مقابل ایالات متحده آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی در حوزه سیاست خارجی پرداخته خواهد شد.
مؤلفه های مشترک صلح در نظریه سازه انگاری و ایده گفتگوی تمدن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۷ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷
637 - 658
حوزه های تخصصی:
برقراری و حفظ صلح همواره یکی از دغدغه های مهم بشر بوده است. تجربیات تلخ و خونین بشر در طول تاریخ، به ویژه وقوع دو جنگ جهانی روابط بین الملل را هر چه بیشتر در مسیر جلوگیری از ایجاد شرایط تنش زا و تقویت زمینه های حفظ صلح قرار داد. گفتگوی تمدن ها به عنوان یکی از رویکردهای مروج صلح و مخالف سرسخت خشونت موارد قابل توجهی از مؤلفه هایی را شامل می شود که به استقرار و استمرار صلح در سطح جهانی کمک می کند. سازه انگاری، نظریه ای که اخیراً در حوزه روابط بین الملل رواج یافته و مشی میانه آن سبب شده به عنوان خاتمه دهنده مناظره چهارم در روابط بین الملل شناخته شود، نیز دربرگیرنده اصولی است که مطالعه و کاربرد آن ها در موفقیت و کارآمدی مطالعات صلح نقش انکارناپذیری خواهد داشت. بر این اساس، مقاله حاضر با اتخاذ روش توصیفی تبیینی درصدد است از طریق تطبیق مؤلفه های صلح در این دو رویکرد، ضمن آشکار ساختن میزان هماهنگی میان سازه انگاری و گفتگوی تمدن ها در حوزه صلح، به هر چه کاربردی تر نمودن مطالعات صلح در عرصه بین المللی یاری رسانده و در راه استقرار صلحی پایدار و جهانی قدم بردارد. یافته های مقاله حاکی از آن است که هر دو رویکرد مجموعه ای از مؤلفه ها را ایجادکننده صلح و تقویت کننده آن می دانند که تعبیر وضع موجود بین المللی به عنوان وضعی تاریخی و قابل تغییر، نفی دولت محوری در روابط بین الملل، باور به تاثیر متقابل ساختار و کنش گر در تحولات بین المللی، اعتقاد به تاثیرگذاری توامان عوامل مادی و غیرمادی در تحولات بین المللی، توجه به کثرت گرایی معرفت شناختی و لزوم برقراری عدالت بین المللی و حذف نابرابری های جهانی، را می توان از مهم ترین آن ها برشمرد.
تأثیر معمای هویت حزب عدالت و توسعه بر سیاست خارجی ترکیه در قبال قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
)سیاست خارجی سال ۲۸ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
445 - 475
حوزه های تخصصی:
منطقه قفقاز جنوبی در آسیای مرکزی از دیرباز، به ویژه در دو قرن اخیر، از منظر ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک دارای جایگاه ویژه ای بوده و این اهمیت با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و استقلال جمهوری های قفقاز، دوچندان شده است؛ به گونه ای که به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک این منطقه ازیک سو و وجود ظرفیت های مختلف کشورهای واقع در این منطقه از سوی دیگر، این حوزه مورد توجه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای قرار گرفته است. در واقع با ایجاد خلأ ژئوپلیتیک اتحاد جماهیر شوروی در منطقه قفقاز، هر یک از قدرت های منطقه ای و بین المللی ذی نفع و ذی نفوذ، منافعی را در منطقه مذکور برای خود متصور شده و درنتیجه در ابعاد مختلف، فعالیت های گسترده ای برای نفوذ در این منطقه انجام داده اند. در این میان، ترکیه به دلیل نوع رویکردش نسبت به منطقه، به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به عنوان یکی از بازیگران مطرح در منطقه قفقاز مورد توجه تحلیل گران قرار گرفته است؛ به گونه ای که مسیری از پیروی از سیاست های غربی به سوی استقلال، تأثیرگذاری و نفوذ در قبال منطقه قفقاز را طی نموده است. لذا، در این نوشتار توصیفی تحلیلی سعی بر آن است تا در چارچوبی سازه انگارانه به گونه شناسی سیاست خارجی ترکیه در قبال منطقه قفقاز، به ویژه در دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه پرداخته شود. بر این اساس، پرسش اصلی تحقیق این است که "چه مؤلفه هایی شکل دهنده سیاست خارجی ترکیه در دوره حزب عدالت و توسعه در قبال منطقه قفقاز هستند؟". در این راستا، فرضیه تحقیق بر این اصل استوار است که "سیاست خارجی ترکیه در منطقه قفقاز و در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه، علاوه بر رویکردهای عمل گرایانه بر پایه منافع ملی، در قالب های هویتی و در راستای بازتعریف نقش جدیدی از خود در عرصه بین المللی از طریق بازگشت به مؤلفه های ادراکی از تاریخ و فرهنگ کشور، تدوین و به مرحله اجرا درآمده است".
حزب عدالت و توسعه ترکیه در قبال تحولات خاورمیانه: مطالعه موردی بحرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
611 - 630
حوزه های تخصصی:
تبدیل خاورمیانه (شامل شمال آفریقا) به کانون توجه تلاش های سیاست خارجی ترکیه نشان از وجود بعد قدرتمند هویتی در سیاست خارجی جدید این کشور دارد. موضوع موردنظر این مقاله، دیدگاه حزب عدالت و توسعه (دولت حاکم) ترکیه در مورد تحولات خاورمیانه به ویژه در بحرین است و مبانی نظری استفاده شده در مقاله مبتنی بر نظریه سازه انگاری است. یافته های تحقیق نشان می دهد که ترکیه در گذشته رویکردی در قبال شورای همکاری خلیج فارس داشت و تلاش می کرد با این شورا کاملاً در یک جبهه قرار نگیرد و به گونه ای موضع گیری کند که منافع خود در منطقه را تامین نماید. در این مقاله و در پاسخ به این پرسش که آیا کشور ترکیه خواهد توانست در بلندمدت نقش خود را در منطقه و جهان به عنوان قدرتی تأثیرگذار ایفا کند؟ باید گفت که با توجه به مواجه بودن ترکیه با چالش های عمده در سطوح داخلی و منطقه ای، این کشور مسیر دشواری را برای دستیابی به اهداف بلندمدت خود که همان افزایش نقش و نفوذ در تحولات منطقه ای و جهانی است، در پیش دارد.
رویکرد روسیه نسبت به برنامه هسته ای ج. ا. ایران از منظر نظریه های سازه انگاری و ژئوپلتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۱)
141 - 156
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائلی که به روابط میان جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه مربوط می گردد، برنامه هسته ای ج.ا.ایران است. درک چگونگی رفتار روسیه در قبال پرونده هسته ای ایران می تواند نقش مهمی در تصمیم گیری در این زمینه از جانب ایران ایفا کند. به نظر می رسد روسیه در روابط خود با ایران در زمینه برنامه هسته ای همواره مواضع دوگانه ای در پیش گرفته است؛ بدین صورت که در مواقعی با برنامه هسته ای ایران همکاری کرده و در مواقعی نیز همگام با غرب در این مسیر کارشکنی هایی به عمل آورده است. هدف پژوهش تبیین این دوگانگی در رفتار روسیه است. نویسندگان این مقاله بر این نظرند که یک عامل مهم در همراهی روسیه با ایران، تکاپوهای هویتی روسیه و تلاش این کشور برای احیای غرور روسی است که در نتیجه سیاست های غرب خدشه دار شده بود و در قالب نظریه سازه انگاری قابل درک است. همچنین کارشکنی های این کشور در این مسیر نیز به دلیل رقابت های ژئوپلتیک میان ایران و روسیه و هراس روسیه از تبدیل شدن ایران به یک رقیب جدی در مرزهای جنوبی خود است که در قالب نظریه ژئوپلتیک می گنجد. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است.
عملکرد سازمانهای غیردولتی در امور انسان دوستانه: مطالعه موردی بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۵)
123 - 162
حوزه های تخصصی:
سمن ها در عصر جدید نقشی بی بدیل در عرصه بین الملل را به عهده گرفته اند، به گونه ای که بخش مهمی از عملیات را به جای دولت هایی انجام می دهند که سالیان متمادی بازیگران اصلی و شاید تنها بازیگران عرصه روابط بین الملل محسوب می شدند. بحران سوریه یکی از این عرصه ها است و در نتیجه نقش سمن ها برای تأثیرگذاری برجسته می گردد. این مقاله در پی تبیین سمن ها در بحران سوریه است. از این حیث فرایند اعمال سمن ها در سه مرحله کلی پیش از اقدام (مذاکره)، مرحله اقدام (در زمان منازعه) و مرحله پس از منازعه در بحران انسانی سوریه واکاوی شده است. نقش آفرینی در بحرانی که گرچه از منظر مؤلفه های مورد تاکید در نظریه سازه انگاری، جای تامل فراوان داشت، اما زود هنگام از وصف داخلی خارج و به سطح بین المللی رهنمون شد. روندی که لاجرم بر نقش و کارکرد نهادهای مورد بحث تاثیر زیادی بر جای گذاشته و به عبارتی حتی کارآمدی آنها را زیر سئوال برده است. همچنین در این بحران برخی از سمن ها به عنوان پوشش جریان های تروریستی مورد استفاده قرار گرفتند.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در خصوص عراق پس از ظهور داعش بر مبنای رهنامۀ مسئولیت حمایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پی جنایات متعدد گروه تروریستی داعش در عراق، جمهوری اسلامی ایران به درخواست رسمی دولت عراق به کمک این کشور شتافت و در نهایت متصرفات داعش آزاد و این گروه جنایتکار سرکوب شد. هدف از انجام این پژوهش بررسی حمایت های ایران در بحران عراق پس از ظهور داعش با گام های سه گانه رهنامه مسئولیت حمایت شامل پیشگیری، مداخله و بازسازی به روش تحلیلی و توصیفی است. بررسی الگوی رفتاری سیاست خارجی جمهوری اسلامی در عراق پس از ظهور داعش نشان می دهد گرچه مرحله پیشگیری رهنامه مسئولیت حمایت کاملاً توسط جمهوری اسلامی ایران اعمال نشده است، شواهد کافی از اعمال مراحل مداخله و بازسازی توسط جمهوری اسلامی ایران بر مبنای رهنامه مسئولیت حمایت در عراق وجود دارد. حضور ایران در عراق در کنار توجیهات امنیت ملی جنبه حقوق بشری و امنیت انسانی دارد. مقابله ایران با گروه تروریستی داعش در عراق که همه جنایات ذیل رهنامه مسئولیت حمایت را مرتکب شده است، مصداق حمایت جمهوری اسلامی ایران از مظلومان و مستضعفان مصرح در قانون اساسی ایران است و اعمال حقوق بشر انسانی در مقابل حقوق بشر ابزاری است.
اصول عملیات روانی در دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی: مطالعه موردی گزارش «سند فرهنگ زبان جهانی پروژه اسرائیل»
منبع:
پژوهشنامه فرهنگ و رسانه (نامه فرهنگ و ارتباطات سابق) سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
101 - 133
حوزه های تخصصی:
با فراگیری نقش و اثرات رسانه ها در عرصه ارتباطات بین الملل، دولت ها با استفاده هوشمندانه از ارتباطات به دنبال نفوذ و اقناع افکار عمومی سایر کشورها هستند. یکی از این موارد، عملیات روانی است که در قلمروی دیپلماسی عمومی توسط رژیم صهیونیستی مورد توجه و استفاده واقع می شود. پژوهش حاضر بر اساس این، در پی آن است، تا با مطالعه گزارش سند فرهنگ زبان جهانی پروژه اسرائیل که به صورت رسمی توسط مؤسسه پروژه اسرائیل (The Israel Project) منتشر شده است، به کشف اصول به کار گرفته شده در این موضوع بپردازد. در این مسیر، به شیوه تمام شماری، کل گزارش که حاوی 116 صفحه و 18 فصل به زبان انگلیسی بوده است، به روش تحلیل محتوای کیفی مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که استفاده متنوع و متعدد از انواع تکنیک ها در راستای اثرگذاری بر روی مردم سایر کشورها در قالب عملیات روانی، راهبرد اصلی اسرائیل بوده که طبق نظریه سازه انگاری هدف غایی دولت ها برای استفاده از این راهبرد نیز تغییر در نگرش مردم مبتنی بر خواست آن دولت است. بر اساس این، رژیم صهیونیستی از اصول عملیات روانی، با لحاظ فراوانی به ترتیب از انگاره سازی، ارعاب، برچسب زنی، تخدیر، تشجیع، ایجاد تفرقه، تحریک، دشمن سازی، از زبان غیر گفتن و انسانیت زدایی استفاده نموده است.
از همکاری تا منازعه: تحلیلی بر روابط ایران و طالبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط ایران و طالبان را می توان به سه دوره تقسیم کرد. دوره اول از اوایل دهه 1370 تا اواخر این دهه را شامل می شود. روابط در این دوره جنبه منازعه آمیز داشت. دوره دوم از اوایل دهه 1380 تا سال 1400 است و علی رغم واگرایی اولیه، ایران و طالبان بسوی همکاری حرکت کردند. دوره سوم از 1400 به بعد را شامل می شود. در این دوره، همکاری ایران و طالبان در دوره قبل جای خود را به منازعه داده است. سوال این مقاله آن است که چه عللی باعث منازعه در روابط ایران و طالبان در این دوره شده است؟ فرضیه مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده آن است که از بین رفتن تهدید مشترک و شکل گرفتن ترجبحات ناسازگار باعث ایجاد منازعه در روابط ایران و طالبان شده است. یافته های مقاله نشان داد که همکاری طرفین در دوره گذشته، به دلیل وجود دشمن مشترکی بنام امریکا و همچنین ترجیحات سازگاری بود که در دستگاه تصمیم گیری ایران و طالبان نسبت به یکدیگر ایجاد شده بود. اکنون با از بین رفتن تهدید مشترک و بازگشت ترجیحات ناسازگار که در دوره اول روابط ایران و طالبان وجود داشت، روابط دو طرف وضعیت منازعه پیدا کرده است. مقاله پیشنهاد می دهد که ایران و طالبان با اتخاذ یک رویکرد سازه انگارانه می توانند فرهنگ هابزی موجود را به فرهنگ کانتی یا لاکی تبدیل کنند.
انسان شناسی مولانا و مدلول های نظری آن برای ارتقای همبستگی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
121 - 142
حوزه های تخصصی:
مواجهه با چالش های جهانی نیازمند تقویت انگاره همبستگی بین المللی است. دو ایده شناسایی و تاکید بر حقوق مبتنی بر همبستگی در چارچوب ادبیات حقوق بشری و برساخته بودن هویت در بستر نظریه های روابط بین الملل، تلاش های نظری راهگشا برای طرح انگاره همبستگی بین المللی محسوب می شوند. حقوق مبتنی بر همبستگی درصدد تقلیل تمرکز بر فرد و ترغیب همه کشنگران بین المللی برای مشارکت در تحقق این دسته از حقوق است اما در قیاس با حقوق فردی نتوانسته یک مبنای نظری جایگزین برای موجه ساختن این دسته از حقوق ارائه نماید. ایده برساخته بودن هویت نیز گرچه طبیعی انگاشتن هویت در میان کنشگران بین المللی را به مسئله بدل ساخته و تحول در هویت و متعاقب آن درک کنشگران از منفعت را ممکن می داند اما برای تقویت انگاره همبستگی کافی نیست و دستیابی به این مهم، نیازمند ارائه روایت جدید از انسان است. پرسشی که در مقاله پیش رو، قصد داریم به آن پاسخ دهیم این است که رویکرد انسان شناسانه ی مولانا به چه طریق می تواند به تقویت انگاره همبستگی بین المللی در ساحت نظری کمک کند. ادعای مقاله این است که روایت انسانشناسانه مولانا با تاکید بر وحدت ارواح بشری و تقدم این وحدت بر فردیت، شناسایی یک غایت مشترک و تقویت روحیه همدلی و مسئولیت پذیری، می تواند از یک سو مبنای توجیه حقوق و مسئولیت مشترک انسان ها قرار گیرد و از دیگر سو روایت جدید از ماهیت انسان که بیانگر انسجام و اشتراک هویتی میان انسان ها است ارائه نماید.
تحلیل مقایسه ای نظریات ژئواکونومی و کارکرد آن در سیاست قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله توضیح مبانی نظری و چگونگی استفاده دولت ها از ابزارهای اقتصادی همچون تجارت و سرمایه گذاری در جهت اِعمال سیاستِ قدرت در قالب نظریات نوین ژئواکونومی است. این مقاله نشان می دهد که امروزه چگونه به کارگیری قدرت اقتصادی برای دستیابی به اهداف ژئواستراتژیک به یکی از موضوعات محوری در ادبیات روابط بین الملل معاصر تبدیل شده است. بر خلاف رویکرد ژئوپلیتیک که متکی بر ویژگی های سرزمینی است، رویکرد ژئواکونومی با بهره گیری از آسیب پذیری های نامتقارن در روابط اقتصادی، مسیر دیگری را برای اِعمال سیاست قدرت به روی دولت ها می گشاید و استفاده از قدرت اقتصادی را به عنوان یکی از ابزارهای اصلی در کلان استراتژی کشورها معرفی می نماید. در این مقاله با روش تحلیل محتوا به بررسی تحولات نظریه ژئواکونومی می پردازیم و ضمن نقد گفتمان وابستگی متقابل لیبرال توضیح خواهیم داد که چگونه امروزه قدرت و امنیت از مقوله کنترل فیزیکی صرف بر مرزهای سرزمینی فراتر رفته و به کنترل روابط اقتصادی با دیگر کشورها تسری یافته است. در این مقاله همچنین به تجزیه و تحلیل کاربردهای رویکرد ژئواکونومی در سیاستِ قدرت خواهیم پرداخت. بر اساس یافته های این تحقیق، تقویت جایگاه هر کشور در نظام بین الملل مستلزم آن است که راهکارهای تقویت رشد اقتصادی با توجه به ویژگی ها، امتیازات و فرصت های ژئواکونومیک مورد توجه سیاست گذاران قرار گیرد.
الگوسازی برای امنیت منطقه ای خلیج فارس با محوریت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی نظام دوقطبی، مسائل منطقه ای که عمدتاً تحت تاثیر روابط آمریکا و شوروی بودند، از اهمیت و ارزشی ویژه برخوردار شدند. با گذار از این نظام تقریباً متصلب، کشورهای جهان امکان یافتند نقش فعال تری به خصوص در سطح منطقه ای ایفا کنند. از آنجا که تئوری های مختلف روابط بین الملل بر جنبه هایی گوناگون از منطقه گرایی تاکید دارند، این مسئله هنوز نواقصی دارد که باید برطرف شود. علاوه بر این، معیارهایی متعدد مانند هم جواری جغرافیایی، وجود مرکزی مالی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی، نهادهای منطقه ای و تعامل زیاد اقتصادی برای تعریف این اصطلاح به کار رفته است که خود بر پیچیدگی های مرتبط با منطقه گرایی می افزاید. از سوی دیگر، به رغم تجارب نسبتاً موفق همگرایی منطقه ای در برخی مناطق جهان از جمله اروپا و آسیای جنوب شرقی، منطقه خلیج فارس یک استثنا در این زمینه محسوب می شود و تلاش ها در این منطقه برای پیشبرد همگرایی منطقه ای موفقیت آمیز نبوده است. هم چنین به اعتقاد بسیاری ناظران، چشم انداز روشنی در این مورد وجود ندارد. در مقاله حاضر پس از بررسی تئوری های مختلف در مورد منطقه گرایی، با ترکیب تئوری سازه انگاری و انتخاب عقلایی، منطقه گرایی در خلیج فارس تحلیل و الگویی مطلوب برای این منطقه بر مبنای الگوی جامعه امنیتی کثرت گرا ارائه می شود. هم چنین ضمن بررسی چالش های موجود سر راه تشکیل چنین جامعه امنیتی کثرت گرا در خلیج فارس راهکارهای مقابله با این چالش ها مورد بررسی قرار می گیرد.
مدل تئوریک تحلیل افراط گرایی (با کاربست نظریه سازه انگاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی وسیع از منازعات بین المللی تحت عنوان به اصطلاح «مبارزه با تروریسم» به زنجیرهای از خشونت های متوالی دامن زده است که در آینده قابل پیش بینی پایانی برای آن متصور نیست. قسمتی از این جبهه جهانی را گروههای رادیکال جهادگر تشکیل می دهند که اهداف و آرمانهای ایدئولوژیک خود را با ابزار و روشهای خشونت محور پیگیری میکنند. در این راستا، مسئله مهم علل توسل افراطگرایی (القاعده، طالبان و...) به رفتارهای بسیار خشن و اصرار بر تداوم آن است. این پژوهش در پاسخ به سوال یادشده، برخلاف رویکردهای غالب در مطالعه افراط گرایی که عمدتاً به علل تثبیتی و ثانویه آن شامل فقر، جهل و... می پردازند، درصدد احصای مبانی اولیه و مقوم افراطگرایی یعنی ایدئولوژی، هویت و... با کاربست شاخصه هایی از «نظریه سازه انگاری» برآمده است. بر این اساس، در مباحث نظری پیش رو، ضمن بررسی آموزههای رفتاری القاعده و طالبان، مدل تحلیل رفتاری آنها نیز ارائه میشود.
کاربست سند چش مانداز در سیاست خارجی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحلیل های سیاست خارجی، گروهی توجه خود را به ساختار سیاسی کشورها معطوف
می کنند و بروندادهای خارجی را نتیجه مستقیم این فرایند م یدانند. سیاست خارجی جمهوری
اسلامی ایران با هویت اسلامی و انقلابی خود، نمون های برای بررسی این سطح از تحلیل است.
قابلیت فرهنگی و مقاومت در برابر تهدیدها و فشارهای بی نالمللی از یک سو و ترسیم
سند چش مانداز به عنوان نقشه راه از سوی دیگر، شرایط خاصی را بر امنیت ملی ایران مترتب
م یکند. از آنجا که هدف غایی سیاست خارجی کشورها، تأمین امنیت ملی است، اینکه «چه
الزاماتی و بر چه اساسی برای نیل به اهداف امنیتی سند چشم انداز 1404 باید رعایت شود؟ ،»
پرسشی کانونی در سیاست خارجی ایران است.
سازه انگاری با تکیه بر مفاهیم بی ناذهانی، و هویت بازیگران در قالب سازوکار اجتماعی
و صرف نظر از تقدم و تأخر نقش ساختار و کارگزار در روابط بی نالملل تصریح م یکند که
«جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر هویت اسلامی و انقلابی مبتنی بر رهیافت پیشرفت همراه
با مقاومت و با بهر هگیری از قدرت نرم و دیپلماسی عمومی می تواند امنیت ملی خود را در
راستای این سند تأمین کند .»
راهبردهای مصونی تبخش به مفهوم حفظ، دفاع و صیانت از هویت و موجودیت ایران برای
گسترش تمدن اسلامی، محوری ترین عنصر امنیت ملی در سیاست خارجی ایران در فهمی
بی ناذهانی بی نالمللی است که می تواند جایگاه مد نظر را در راستای سند چش مانداز در سال
1404 ه.ش سازمان دهد. نگاه هم زمان به مؤلفه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دفاعی
امنیت، بینشی است که پژوهش حاضر به آن م یپردازد.
نقش عوامل محیطی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مقابله با شیعه هراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
260 - 285
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر اصولی ثابت و پایدار ازجمله حمایت از محرومان و مستضعفان جهان، داشتن روابط صلح آمیز با دول غیر محارب، منع مداخله در امور سایر کشورها و همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان و سایر دولت ها استوار می باشد. این اصول دربرگیرنده باورها، اعتقادات جمهوری اسلامی درباره واقعیت ها یا علیت ها، صحت عمل و رفتار در حوزه تعاملات و نظام بین المللی است که از دین اسلام برخاسته است. موضوع اساسی که ضرورت دارد به آن پرداخته شود آن است که آیا سیاست خارجی جمهوری اسلامی در حوزه مقابله با شیعه هراسی بر اساس اصول ذکرشده موفق بوده است؟ بدین سبب این مقاله درصدد است بر اساس نظریه سازه انگاری نقش عوامل محیطی سیاست خارجی جمهوری اسلامی را در چهار مؤلفه سیاست هویتی، کنشگران سیاسی، کنشگران اجتماعی و کارگزار و ساختار مورد ارزیابی قرار دهد و از طریق شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدهای احتمالی به ارتقاء سیاست خارجی جمهوری اسلامی جهت مقابله با شیعه هراسی کمک نماید. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و با روش توصیفی و زمینه ای موردی انجام شده است. ابزار گردآوری میدانی و کتابخانه ای بوده، حجم نمونه 25 نفر و داده ها به روش SPSS مورد تحلیل قرارگرفته است.
جستاری در شناخت نظری مفهوم جغرافیای فرهنگی در چارچوب مکتب سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۷ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۵
95 - 109
حوزه های تخصصی:
در فلسفه ی علم و به ویژه در علوم انسانی تعریف و شناخت مفاهیم و موضوعات موردمطالعه، دارای مبناهای هستی شناسانه و معرفت شناسانه متفاوت و حتی متضاد می باشد. به عبارت دیگر شناخت یک مفهوم در مکاتب مختلف می تواند دارای تعاریف متضاد باشد. ازاین جهت تعیین چارچوب نظری شناخت یک مفهوم بنیادین؛، یکی از مبنایی ترین اصول در مطالعه و شناخت مفاهیم و موضوعات است. در علوم جغرافیایی یکی از مفاهیم و پارادایم های تعیین کننده ی حوزه ی معرفتی، جغرافیای فرهنگی است که تفسیر آن در مکاتب مختلف فلسفی - سیاسی ازجمله در سازه انگاری متفاوت است. به طورکلی مهم ترین محورهای فکری سازه انگاری و مفروضات آن مشتمل بر اهمّیّت ساختار معنایی در شکل گیری و تکوین واقعیّت، نقش هویت در شکل دادن به منافع و کنش دولت ها، اهمّیّت دادن به تبیین تکوینی به جای تبیین عِلی و این که همه ی سازه انگاران واقعیّت را برساخته ی اجتماعی می دانند. در این پژوهش کوشش گردیده با مراجعه به مستندات معتبر نظری نوعی نگاه نقادانه در رابطه با شناخت جغرافیای فرهنگی در مکتب سازه انگاری ارائه گردد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که اصولاً ساحت هستی شناسانه جغرافیای فرهنگی در زیرمجموعه ی علوم جغرافیایی ناشی از ساختار بین الاذهانی یک جامعه ی مشترک انسانی در یک قلمرو فرهنگی- اجتماعی متمایز است.
بررسی مقایسه ای عوامل تداوم سیاست خارجی ایران درشرق مدیترانه (دوران صفویه و جمهوری اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه شرق مدیترانه از دوران صفویه تاکنون، به عنوان یکی از حوزه های ژئوپلیتیک حساس پیرامون ایران، منافع و امنیت ملی کشور را تحت تأثیر قرار داده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به این سؤال اصلی است که مؤلفه های تداوم سیاست خارجی ایران در شرق مدیترانه در دوران صفوی و جمهوری اسلامی کدامند؟ پاسخ موقتی که پژوهش گران به عنوان فرضیه مطرح کرده اند، از این قرار است که نیازهای امنیتی- راهبردی و اشتراکات فرهنگی- مذهبی از مهم ترین علل تداوم سیاست خارجی ایران درشرق مدیترانه و تفاوت رویکرد ایران به اروپا، از نکات افتراق سیاست ایران در دو دوره صفویه و جمهوری اسلامی ایران بوده است. یافته های این تحقیق که در قالب نظریه سازه انگاری و با استفاده از روش علی- مقایسه ای انجام شده است، نشان می دهد که تشابه هویت نوعی و نقشی دولتمردان صفوی و جمهوری اسلامی ایران، به تعریف منافع مشترک و در نتیجه رویکردهای سیاست خارجی مشابه از سوی آن ها انجامیده است؛ به گونه ای که رقابت های راهبردی متداوم ایران با سایر قدرت های منطقه ای و لزوم مهار و کنترل تهدیدات آن ها دور از مرزها، نقش شیعیان شرق مدیترانه در پیشبرد اهداف ایران، منافع اقتصادی و ابتنای رقابت های ژئوپلیتیک ایران بر هویت و ایدئولوژی، مهم ترین علل تداوم سیاست خارجی ایران در شرق مدیترانه در دوران صفویه و جمهوری اسلامی بوده است.