مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
ژئومورفولوژی
حوزههای تخصصی:
در مناطق کارستی متناسب با میزان توسعه یافتگی ژئومورفولوژی کارست، منابع آب از آسیب پذیری متفاوتی در برابر آلودگی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی و پهنه بندی آسیب پذیری ذاتی منابع آب آبخوان های کارستی حوضه های الشتر و نورآباد با استفاده از روش PaPRIKa است. بنابراین در مرحله اول پهنه بندی توسعه و ارزیابی ژئومورفولوژی کارست با مدل فازی و عملگر گاما انجام شد. همچنین با به کارگیری مدل منحنی های بسته CCL S و تکمیل این مطالعات با پیمایش های میدانی، توزیع فضایی اشکال کارستی دولین مدل سازی شدند. در ادامه با به کارگیری روش PaPRIKa آسیب پذیری آبخوان های کارستی حوضه های الشتر و نورآباد پهنه بندی گردید. بررسی ژئومورفولوژی کارست نشان می دهد که در ارتفاعات تاقدیس گرین به علت بارش زیاد برف، دولین ها به عنوان فراوان ترین اشکال کارستی هستند که تحت عنوان کارست نیوال شناخته شده اند. ارزیابی آسیب پذیری با روش PaPRIKa ، نشان می دهد که محدوده های مطالعاتی به پنج طبقه آسیب پذیر با درجات (خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم) تقسیم شده است. به طوری که نواحی دارای خطر آسیب پذیری خیلی کم، کم و متوسط به ترتیب 3/27 ،6/20 و 3/22 درصد از مساحت محدوده تاقدیس گرین را دربر گرفته است. همچنین 17و 8/12 درصد از مساحت منطقه به ترتیب دارای آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد بوده است. صحت سنجی ارزیابی آسیب پذیری آبخوان های کارستی با داده های EC و دبی چشمه ها نشان می دهد که چشمه های زز و آهنگران در محدوده با آسیب پذیری زیاد واقع شده اند. اما در چشمه های نیاز و عبدالحسینی در حوضه نورآباد نمودار EC در برابر دبی ماهانه تغییرات زیادی نداشته که نشان دهنده توسعه نیافتگی و یا توسعه اندک آبخوان این چشمه ها می باشد.
نوتعریفی از ساختار فرم شناسی بنیادین در دانش ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
215 - 228
حوزههای تخصصی:
شاخه های مختلف علمی در طول دوران رشد و تکامل خود با فاز های مختلفی رو به رو می شوند. در این پژوهش دو فاز اصلی که شبکه-های علمی را در ادوار مختلف تحت تأثیر قرار می دهند، به نام فاز ایستای ترمینولوژیک و فاز پویای ترمینولوژیک تبیین شد. از مروری اجمالی بر روند پژوهشی حاکم بر علم ژئومورفولوژی، نازایی در خلق مفاهیم و معانی جدید استنتاج می گردد که می توان شرایط فاز ایستای ترمینولوژیک را به آن انتساب داد. برون رفت از شرایط ایستای ترمینولوژیک و ورود به شرایط پویا، توجه بیشتر به مطالعات بنیادین و بازتعریف مفاهیم از پیش موجود در قالب ترمینولوژی جدید را می طلبد. در این راستا، ساختار فرم شناسی بنیادین در ژئومورفولوژی (در 7 سطح شامل: زمین معنا، زمین فضا، زمین منظر، زمین شکل، زمین عارضه و زمین شئی)، نظام ارتباطی در این ساختار (در 10 سطح شامل: روابط سلسله مراتبی و یا غیر سلسله مراتبی، درون سطحی یا میان سطحی، یک سویه و یا دوسویه)، سطوح مقیاس (شامل: مقیاس های جهانی، سراسری، منطقه ای، بخشی، کانونی، محلی و نقطه ای) و جریان انرژی تبیین و تشریح گردید.
ژئومورفولوژیست ها و کم توجهی به فلسفه علم درژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئومورفولوژیست ها، خواسته یا ناخواسته، عملاً با مسائل فلسفی و روش شناسی سروکار دارند؛ اما ممکن است همیشه، به شکلی صریح و روشن، به آن ها نپردازند. اگرچه شماری از نویسندگان در مقالات و کتاب ها به مسائل فلسفی و روش شناسی پرداخته اند، تا زمانی که به صورت فراگیر در ژئومورفولوژی مطرح نشود، اهمیت و همچنین مشکلات آن مشخص نخواهد نشد. همان طورکه ژئومورفولوژی در ابتدا بر اساس کارهای میدانی که مبنای فلسفه طبیعی بود شکل گرفت و یک بار دیگر ژئومورفولوژیست ها باید به دیدگاه های فلسفی، اهمیت بیشتری بدهند.، بار دیگر باید به دیدگاه های فلسفی اهمیت بیشتری دهد. فقط با نگاه عمیق تر به نگرش ها و دیدگاه ها درباره طبیعت، چشم اندازها، و لندفرم هاست که روش شناسی و فلسفه علم ژئومورفولوژی توسعه می یابد. بدون آگاهی از هستی و معرفت شناسی ژئومورفولوژی، این علم بی معنی خواهد بود. اگرچه از دیدگاه های فلسفی مانند تجربه گرایی در تجزیه و تحلیل لندفرم ها استفاده شده است، به کثرت گرایی در ژئومورفولوژی باید توجه بیشتری شود. در این مقاله، با استفاده از منابع معتبر متعدد، اهمیت توجه به فلسفه علم ژئومورفولوژی به روش تحلیلی نقد و بررسی شده است. چون یکی از چالش های آینده علم ژئومورفولوژی پرداختن بیشتر به استدلال های فلسفی و اندیشمندانه است، ارتباط متقابل بین فلاسفه علم و ژئومورفولوژیست ها می تواند آغاز این راه باشد.
مورفومتری مخروط افکنه های حوضه میقان (اراک)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال اول تابستان ۱۳۸۳ شماره ۲
68 - 78
حوزههای تخصصی:
مخروط افکنه ها یکی از برجسته ترین عنصر ژئومورفیک در مناطق حشک و نیمه خشک به شمار می روند. در حوضه میقان نیز به دلیل حاکمیت شرایط نیمه خشک، مخروط افکنه ها را در همه جا می توان دید. خود شهر اراک بر روی مخروط افکنه ای با شعاع 13 کیلومتر بنا شده است. در همین خصوص مخروط افکنه های بزرگ دیگری نیز در حوضه میقان وجود دارند که زمینه اسقرار روستاهای متعدد با زمین های کشاورزی حاصلخیز را فراهم آورده اند. در مقابل، مخروط افکنه های زیادی در بخش جنوب شرقی اراک تشکیل شده اند که هیچگونه مساعدتی برای بهره برداری محیطی ارائه نداده اند. دلیل این امر به درجه پایداری و ناپایداری مخروط افکنه ها ارتباط پیدا می کند. برای شناخت این مسائل یکی از کارهای مهم در بررسی های مخروط افکنه ها، بررسی خصوصیات مورفومتریک آن هاست. در این گونه بررسی ها، معمولاً خصوصیات شکل، مساحت و شیب مخروط افکنه ها با ویزگی های توپوگرافی و ژئومورفولوژی حوضه زهکش بالا دست آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. در این نوشته، این روابط با انتخاب 24 مخروط افکنه یکپارچه در حوضه میقان پی گیری شده و نتایج آن به صورت مدل های ریاضی و نمودارهای رگرسیونی ارائه شده است.
جایگاه ژئومورفولوژی در ارزیابی بلایای طبیعی و مقابله با آ ن ها در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال سوم بهار ۱۳۸۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
53 - 67
حوزههای تخصصی:
کشور ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی، شرایط زمین شناختی و ژئومورفولوژیکی و همچنین پیشینه تاریخی آن از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در زمره کشورهای بلاخیز جهان است . علی رغم پیشرفت هایی که دانش ژئومورفولوژی در دهه های اخیر در ایران داشته است، توجه چندانی به تبیین رابطه این رشته از جغرافیا با بلایای طبیعی نشده است . این مقاله سعی دارد با بررسی ابعاد ژئومورفولوژیکی برخی از بلایای طبیعی به وقوع پیوسته در چند سال اخیر در کشورمان ضمن تبیین جایگاه تحقیقات ژئومورفولوژیکی، نقش ژئومورفولوژیست ها را در استراتژی های مدیریت خطر و بحرآن های ناشی از حوادث طبیعی در کشورمان روشن سازد. نهایشن، زمین لرزه ها و غیره، از دو Ĥ نتایج بررسی تعداد محدودی از بلایای طبیعی از قبیل زمین لغزه ها، طوف جنبه بر مسایل ژئومورفیکی دلالت دارند : اولا، مخاطرات طبیعی آثار ژئومورفیکی خاصی را در سطح زمین ایجاد می کنند و دیگر این که عوامل فعال ژئومورفولوژیکی خود منشأ شکل گیری برخی از بلایای طبیعی می باشند . در مجموع ژئومورفولوژی دانشی توانمند است که می بایست نقش برجسته ای در تعامل بین رشته ای برای ارائه راهبردهای مناسب به منظور مقابله با بلایای طبیعی بازی کند.
پهنه بندی مخاطرات محیطی مؤثر در توسعه فیزیکی شهر تبریز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال سوم تابستان ۱۳۸۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
111 - 127
حوزههای تخصصی:
خاک حاصل خیز، آب و هوای خوب، آب کافی، جلگه ها و مخروط افکنه های پای کوهستان، چشمه ها، منابع معدنی و بسیاری از موهب ت های طبیعی؛ امروزه سبب توسعه مناطق مسکونی، تولیدی، صنعتی و خدماتی و کشاورزی در این مناطق شده است . در کنار این مزیت ها؛ گسل ها، زلزله، رانش زمین، سیلاب و خطراتی از این قبیل همواره در مناطق مذکور سبب خسارت هایی به ساختارهای اقتصادی و صنعتی می شوند. در پژوهش حاضر، خطرات طبیعی تهدیدکننده شهر تبریز شناسایی شده است . ممیزی خطرات و تجزیه و تحلیل آ نها و ارائه راه کارهای مقابله با آن ها از اهداف اصلی پژوهش است. این بررسی نشان داد که عمده ترین خطر تهدیدکننده شهر تبریز ،گسل بزرگ شمال این شهر است که خطرات دیگر از قبیل رانش زمین و فرونشست نیز به تبع آن اتفاق خواهند افتاد . در مرحله بعدی، وقوع سیلاب از خطرات اصلی شهر تبریز محسوب می شود.
تحولات ژئومورفولوژیکی دلتای پل رود شرق گیلان (از کواترنر تا امروز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال چهارم تابستان ۱۳۸۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
89 - 107
حوزههای تخصصی:
دلتا یکی از اشکال تراکمی آبرفتهای رودخا نه ای است که در پایاب زهکش اصلی و در نزدیکی ساحل تشکیل می گردد. شیب مناسب ،خاک حاصلخیز، دسترسی به منابع آب و وسعت قابل توجه دلتا ی پل رود زمینه مناسبی را برای فعالیت های انسانی فراهم نموده که ممکن است در نتیجه ی تحول دلتا ناشی از تغییرمسیر رود اصلی و سایر شبکه آبهای آن، وسعت دلتا کم یا زیاد شود . پیامد این تحول می تواند بر زندگی ساکنان آن تأثیرات مثبت یا منفی بر جای گذارد . با تکیه بر اهمیت موضوع وطبق پژوهشهای بعمل آمده، این دلتا در زون البرز واقع شده و رخدادهای زمین شناسی آن در تکامل و تغییرات دلتا مؤثر بوده و در دوران کواترنری تحت تأثیر دوره های یخچالی و بین یخچالی قرار داشته و در دوره هولوسن مسیر تکاملی خود را پیموده، بطوریکه در حال حاضر این دلتا از دو شیب توپوگرافی ساحل و جلگه در پایاب حوضه پل رود تشکیل شده است. شیب متوسط دلتااز 1% کمتر و دارای اقلیم از نوع بسیار مرطوب می باشد به گونه ای که در فصل بهار از حد اکثر رسوبدهی (39/54 درصد) ودر فصل تابستان از میزان حداقلی آن (14/9 درصد) بر خوردار است، این تحقیق بر اساس عکس های هوایی وتصاویر ماهواره ای در سه دوره زمانی (1346 ،1373، 1385) و پیمایش زمینی،نقشه های توپوگرافی و منابع کتابخانه ای با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی صورت پذیرفت . نتایج تحقیقات نشان داد که این دلتا از نوع پیشرونده است و تحت تأثیر فرایند های رودخانه ای گذشته و امروزی، همچنین نفوذ و عملکرد امواج در عهد حاضر شکل گرفته است. بنابر این می توان آن را در ردیف دلتا های امروزی بشمار آورد.
بررسی عوامل مؤثر بر ویژگی های ژئومورفولوژیکی و گسترش اشکال فرسایشی با استفاده از RS و GIS (مطالعه موردی حوضه میرده چراغ ویس کردستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال چهارم تابستان ۱۳۸۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
107 - 118
حوزههای تخصصی:
ویژگی های ژئومورفولوژی پایه و اساس بررسی های منابع طبیعی حوزه های آبخیز به شمار می رود. زیرا این ویژگی ها تحت تأثیر عوامل زیادی مانند اقلیم، خاک، هیدرولوژی، اکولوژی، زمین شناسی و غیره قرار دارند که می توانند اشکال فرسایشی را بوجود بیاورند. بدون شک اشکال فرسایشی نیز متناسب با خصوصیات و ویژگیهای ژئومورفولوژی توسعه خواهند یافت. در این تحقیق سعی شده است با استفاده از داده های سنجش از دور و GIS و با یک روش ترکیب نگر عوامل مؤثر بر ویژگی های ژئومورفولوژیکی و اشکال فرسایشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند در این رابطه ابتدا با استفاده از نقشه های توپوگرافی محدوده مورد مطالعه مشخص گردید. سپس کلیه لایه های اطلاعاتی مورد نیاز مانندزمین شناسی، شیب، نقشه کاربری و قابلیت اراضی و غیره رقومی گردیدند. از تصاویر سنجنده ETM+ ماهواره ای لندست سال 2002 نیز پس از پردازش های لازم برای تفکیک واحدها و تیپ های ژئومورفولوژی و همچنین تفسیر اشکال فرسایشی استفاده شد.
نتایج نشان داد، سیمای ژئومورفولوژی منطقه مورد مطالعه بر اساس مشخصات ارتفاعی، شیب و تظاهرات شکل شناسی عوارض زمین به ترتیب به واحدهای کوهستان(1)، تپه ماهور(2)و نهشته های رودخانه ای(3) قابل تفکیک هستند. در مجموع 8 رخساره مشخص گردید که از این میان، رخساره توده سنگی با پوشش مواد منفصل از واحد کوهستان با تیپ دامنه منظم با مساحتی معادل 04/74 هکتار(45 درصد از کل مساحت حوضه) بیشترین سطح را به خود اختصاص داده است. از بین اشکال فرسایشی، فرسایش سطحی به نحو چشمگیری در منطقه وجود دارد که به صورت لکه های پراکنده و سفید رنگی که فاقد پوشش گیاهی و یا با پوشش گیاهی ضعیف است، در سمت هایی از ارتفاعات منطقه قابل مشاهده است. علاوه بر عوامل طبیعی، عوامل انسانی مانند وضعیت معیشتی و دامپروری می توانند در گسترش چنین اشکالی مؤثر واقع شوند.
بررسی ژئومورفولوژی تاقدیس گزه وتاثیر آن بر منابع آبی منطقه (مغرب هرمز گان و جنوب شرق فارس)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال پنجم زمستان ۱۳۸۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
117 - 130
حوزههای تخصصی:
تاقدیس گزه از جمله تاقدیس های موجود در سیستم چین خورده زاگرس محسوب می شود.این تاقدیس با روندی شرقی-غربی مجموعه ای از رسوبات آهکی دوران دوم تا تشکیلات زمین شناسی نئوژن (سازندهای تبخیری) را دارا می باشد.تاقدیس گزه دردرجه اول تحت تاثیر تحولات تکتونیکی وبه خصوص دیاپریسم گنبد نمکی درجانب شرقی دچار گسستگی درلایه ها گردیده است.عملکرد فرسایش تفریقی منجر به شکل گیری فرم های متعدد منجمله انواع هوازدگی ها، عوارض آبراهه ای،حرکات دامنه ای تیغه های ساختمانی وبالاخره فرم های مرتبط با تحولات کواترنر از قبیل تراس های آبرفتی، پدیمنت ها ومخروط افکنه ها گردیده است.
وجود سازنهای کربناته-دولومیته وتوسعه درزوشکافها دراین تشکیلات به دلیل نفوذ رواناب ها وایجاد چشمه ها وتراوشات سطحی از یکسو وتاثیر آن بر منابع آبهای زیرزمینی واستحصال آب به صورت چشمه ها وچاههای عمیق از سویی دیگر نقش تاقدیس فوق الذکر را به جهت تامین آب در منطقه جناح که بعضاً تحت تاثیر خشکسالی وکم آبی قرار دارد برجسته می نماید. این تحقیق با بهره گیری از متدهای تجزیه وتحلیل سیستمی وبررسی روابط متقابل اجزاء تاثیر گذار درساخت وپرداخت عوارض و همچنین باترسیم نقشه ژئومورفولوژی تاقدیس ومطالعه عکس های هوایی انجام پذیرفته است.
مکانیسم ژئومورفولوژیک تشکیل وتوسعه خندق در دامنه شمالی خروسلو قشلاق حاج محمد واقع در اردبیل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال هشتم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
49 - 61
حوزههای تخصصی:
به لحاظ شرایط حاکم و وجود بستر مساعد (از نظرلیتولوژی، پدلوژی وتوپوگرافی)، دامنه های شمالی خروسلواز نظر وقوع حرکات توده ای (لغزش وریزش و...) از ناپایدارترین وهمچنین از نظر تشکیل وتوسعه خندق ها، از مستعدترین مناطق محسوب می شود. در اثر تشکیل وتوسعه خندق ها در منطقه مقدار زیادی از خاک های قابل کشت سطوح شیب دار در شبکه های زهکشی قرار می گیرند. به همین دلیل بررسی ومطالعه دقیق علل تشکیل وتوسعه خندق ها در منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است.
در بررسی علل وعوامل تشکیل خندق، نقش عوامل مورفوژنز وتوپوگرافی همواره مد نظر قرار دارد. با توجه به بررسیهای انجام شده در منطقه مورد مطالعه، شیب، اختلاف ارتفاع وجنس سازند به عنوان مهمترین عامل تشکیل وتوسعه خندق می باشد. در این تحقیق 29 خندق فعال ومعرف از نظر ویژگی های مورفولوژیک، گزینش شدند. طول خندق، عمق، عرض وارتفاع سرخندق و همچنین درصد شیب آنها اندازه گیری شده وبا بهره گیری از نرم افزار (Spss,Excel) تحلیل آماری صورت گرفت. نتایج نشان می دهد، 1/0 درصد از تغییرات خندق ها ناشی از تغییرات طول است که درصد کمتر به علت تغییر ارتفاع است. بنابرین با افزایش ارتفاع، میزان شیب زیاد وضخامت مواد تخریب ریزدانه وخاک تراکم وتوسعه خندق کاهش می یابد ودر نتیجه خندق های طولانی وعمق در سطح آنها نسبت به سطوح تقریباٌ هموار وکم شیب، کمتر تشکیل می شود
کاربرد عوامل ژئومورفیک در مکانیابی دفن زباله های شهری (منطقه مورد مطالعه شهر ماهشهر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال سیزدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
29 - 46
حوزههای تخصصی:
مواد زاید جامد جز جدایی ناپذیر زندگی انسآن ها هستند و تولید انواع این زایدات در کمیت ها و کیفیت های مختلف از بزرگترین معضلات محیط زیستی عصر حاضر است. برای کاهش پیامدهای منفی پسماند، استفاده از ابزارها و فناوری جدید برای یافتن مکان مناسب دفن ضروری به نظر می رسد. هدف از این پژوهش مکانیابی زباله های شهر ماهشهر با استفاده از مدل منطق فازی می باشد. برای جمع آوری داده های مورد نیازآ از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، هیدرولوژی و عکس هوائی و عناصل اقلیمی مؤثر در محل دفن زباله و همچین تیپ اراضی بهره گرفته شد. بر همین اساس لایه های فاصله از رودخانه ها، مناطق مسکونی، راه های ارتباطی، جهت وزش باد، شیب، کاربری اراضی و ژئومورفولوژی در محیط ARC GIS 10.2 تهیه نمودیم. و در نهایت با استفاده از عملگرهای فازی شامل جمع، ضرب و گاما 0.8 نقشه نهایی ترسیم گردید.در نهایت پهنه های مناسب دفن زباله شهر ماهشهر بر اساس قابلیت استقرار مکان در قالب سه منطقه عالی و متوسط و نامناسب شناسایی و با مشاهدات میدانی تطبیق داده شد. و در نهایت شمال شرق شهر ماهشهر مناسب ترین پهنه دفن پسماندهای شهری در نظر گرفته شد.
استخراج عوارض سطح زمین از تصاویر سنجنده OLI(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
17 - 30
حوزههای تخصصی:
اشکال ژئومورفولوژی و فرآیند های حاکم بر آن منشاء بسیاری از مخاطرات و منابع محیطی هستند، همچنین با توجه به شکل-گیری صنعت و علم ژئومورفوتوریسم و در نهایت پایه ای بودن مطالعه این اشکال برای طرح های عمرانی، ضرورت تهیه چنین نقشه ها بیشتر می شود. با گسترش استفاده از علوم مکانی همانند سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، و کاربرد آن در مطالعات علوم زمین در این تحقیق از تصاویر سنجنده OLI برای تهیه نقشه دره، تیغه، مخروط افکنه و واریزه استفاده شد. و با استفاده از روش تفسیر بصری اشکال موردنظر استخراج شدند. نتایج با تصاویر لایه World Imagery ازArc GIS Online مقایسه شد و چهار پارامتر صحت، دقت، کیفت و کاپا برای آن محاسبه شد. و نتایج بدین صورت بدست آمد، صحت کل 80 درصد، دقت کل 01/62 درصد، کیفیت 87/53 درصد و ضریب کاپا 74/49 درصد بود. از نتایج بدست آمده مشخص گردید که موفقیت تشخیص تمامی عواض بجز واریزه درحد قابل قبولی بوده است. با توجه به ضریب کاپا مشخص می شود که قطعه بندی انجام شده برای استخراج عوارض در حد متناسبی است.
ژئومورفوتوریسم و ارزیابی قابلیت ژئومورفوسایت های ژئوپارک قشم با بهره گیری از روش پریرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئومورفوتوریسم، یکی از دریچه های نوین حوزه مطالعات علوم زمین و گردشگری است، که بر شناخت ژئومورفوسایت ها، توسعه گردشگری ژئومورفولوژی و حفاظت میراث ژئومورفیک استوار است. این علم رویکردی مسئولانه، حفاظتی و علمی درباره عوارض و پدیده های جذاب زمین شناسی و ژئومورفولوژی دارد و در پی توسعه زمین گردشگری برای توسعه اقتصادی و اجتماعی جامعه بومی است. هدف از این پژوهش مطالعه ژئومورفوتوریسم ژئوپارک قشم می باشد. ژئوپارک قشم به عنوان اولین ژئوپارک ایران و خاورمیانه، دارای ظرفیت های ژئومورفوتوریستی ارزشمندی است، که مطالعه آن به جهت حفاظت و بهره مندی صحیح از آن ضروری می باشد. در همین راستا در جهت انجام این پژوهش روش ارزیابی ژئومورفوتوریستی پریرا برای بررسی قابلیت های ژئومورفوتوریسی ژئومورفوسایت های منتخب استفاده شده است. نتایج حاصل از روش پریرا نشان می دهد؛ ژئومورفوسایت های غار نمکدان، تنگه چاهکوه و دولاب به ترتیب در رتبه اول تا سوم این ارزیابی قرار دارند و بیش ترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند، در نتیجه با توجه به کمبودها بهترین مقاصد زمین گردشگری در این ارزیابی ژئومورفوتوریستی قرار گرفتند.
مروری بر مدل های آمایش سرزمین با تأکید بر کارآیی مدل ژئومورفولوژیکی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هفدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۰
105 - 120
حوزههای تخصصی:
هرگونه برنامه ی آمایشی در سطح زمین انجام گرفته و تغییر و تحولات لندفرم های سطحی و حتی زیر زمینی را در پی خواهد داشت .>در این راستا ضرورت دارد با توجه به اهمیت لندفرمهای زمینی جایگاه آنها در مدلهای آمایش سرزمین مورد توجه قرار گیرد. بنابراین با توجه به اینکه دانش ژئومورفولوژی به مطالعه ی اشکال و فرآیندهای سطح زمین میپردازد لازم است برای ارزیابی توان محیطی، ویژگیها و فرآیندهای موثر بر لندفرم ها مورد توجه قرارگیرد .در این پژوهش روشهای ارزیابی توان محیطی در آمایش سرزمین ایران از دیدگاه ژئومورفولوژی مورد تحلیل قرارگرفته است. بررسی روشها با توجه به معیارهای مورد استفاده در هر روش نشان داد که در روش تحلیل سیستم ارضی، معیارهای آب و هوا، گسل، آب زیرزمینی و مخاطرات محیطی در نظر گرفته نشده و همچنین در روش طرح جامع منابع طبیعی نیز توجهی به مخاطرات محیطی نشده و تنها دو کاربری حفاظت و مرتعداری تعیین شدهاند. در روش سیستمی نیز با توجه به اینکه کارشناسان تخصص های متفاوتی دارند، تمامی اجزاء یک سیستم را مورد توجه قرار نمیدهد .مدل های توسعه شهری، روستایی و صنعتی مکهارگ و مخدوم، دید کلگرا به طبیعت دارند .بنابراین مدل ارزیابی توان محیطی جدیدی براساس تلفیق روش های موجود و با توجه به دیدگاه ژئومورفولوژی ارائه گردید تا ارزیابی توان محیطی براساس واحدهای پایه لندفرم انجام شود و نتایح حاصل از آن با واقعیت زمین انطباق بیشتری داشته باشد. این مدل شامل ارزیابی توان اکولوژیک و ارزیابی توان مخاطرات محیطی است. در ارزیابی توان اکولوژیک، زیرمعیارهای جهت باد غالب، انحنای دامنه، آبهای سطحی و زیرزمینی اضافه گردید. همچنین، در معیار شکل زمین، تقسیم بندی متفاوتی از لندفرم ها به منظور توسعه شهری ارائه گردید و ارزیابی توان مخاطرات محیطی نیز شامل ارزیابی پتانسیل سیلاب، زمین لغزش و زلزله خیزی است.
پهنه بندی تحول کارست با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی؛ مطالعه موردی: حوضه کوهستانی کلات (خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هجدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۴
79 - 94
حوزههای تخصصی:
فرایند تحول کارست، فرایندی پیچیده و متأثر از متغیرهای گوناگون است . شناخت عوامل مؤثر در توسعه و پهنه بندی تحول کارست در زمینه مطالعات مربوط به مدیریت سرزمین و منابع کارست دارای جایگاه ویژه ای است. هدف از این پژوهش ارزیابی و پهنه بندی پتانسیل توسعه کارست در حوضه کوهستانی کلات در استان خراسان رضوی با استفاده از روش AHP می باشد. در این تحقیق با روش تحلیل سلسله مراتبی، لایه های اطلاعاتی لیتولوژی، فاصله از گسل شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از آبراهه ، فاصله ازگسل و کاربری اراضی به عنوان نقشه های عامل درنظرگرفته شدند. همچنین به منظور استخراج مدل پتانسیل توسعه کارست، لایه های فوق در محیط GIS فراخوانی شد. لایه های اطلاعاتی مختلف با اعمال قضاوت کارشناسی و بازدیدهای میدانی به صورت نقشه های معیار طبقه بندی شدند. درنهایت با توجه به وزن به دست آمده نقشه پهنه بندی توسعه کارست بدست آمد. نتایج حاصله نشان که از کل مساحت حوضه کلات، 04/19 درصد در طبقه کمتر توسعه یافته، 57/24 درصد در طبقه توسعه نیافته، 88/42درصد در طبقه متوسط و 38/14 درصد در طبقه توسعه یافته قرار گرفته است.ازاینرو، عامل لیتولوژی منطقه با ارزش 0/53 بیشترین وزن و مهمترین عامل کنترل کننده پتانسیل توسعه کارست در منطقه موردمطالعه بوده است و عامل کاربری اراضی باارزش 0/01 کمترین وزن را به خود اختصاص داده است که کمترین تأثیر را در کارست زایی کنونی حوضه به خود اختصاص داده است. نتایج نشانگر آن است که به ترتیب عوامل زمین شناسی، ارتفاع، توپوگرافی و فاصله از آبراهه مهمترین نقش را در توسعه کنونی کارست در این منطقه داشته اند.
ژئومورفولوژی جاده جدید سنندج- مریوان و پهنه بندی ناپایداری های دامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال اول پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
103 - 121
حوزههای تخصصی:
یکی از مخاطرات مهم طبیعی که راه های ارتباطی را در مناطق کوهستانی تهدید می کند، ناپایداری های دامنه ای و زمین لغزش هاست. این پدیده در زمان احداث جاده ها به واسطه برهم زدن تعادل دامنه ها فراوانی بیشتری را نشان می دهد. در این پژوهش با این هدف، پتانسیل لغزش در جاده جدید سنندج-مریوان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی ارزیابی شده است. سنگ شناسی، شیب، جهت شیب، فاصله از جاده، بارندگی، فاصله از گسل، فاصله از شبکه آبراهه پارامترهای اصلی موثر در ناپایداری دامنه های مسلط به جاده مورد نظر انتخاب شده اند. پس از تهیه لایه های داده ها با استفاده از پارامترهای فوق و تطبیق هر کدام از این لایه ها با لایه پراکنش زمین لغزش ها، نقشه پهنه بندی خطر لغزش با استفاده از دو مدل وزن دهی و تحلیل سلسله مراتبی در نرم افزارهای سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شده است. نتایج به دست آمده از مقایسه مدل ها و تطبیق آن با لغزش های روی داده در مسیر راه ضمن معرفی برتری روش تحلیل سلسله مراتبی، بیانگر آن است که احداث جاده وقوع لغزش ها را تشدید نموده است. به طوری که 67 درصد لغزش ها در فاصله 200 متری جاده به وقوع پیوسته اند. در میان عوامل مشترک موثر بر لغزش ها فاصله از مسیر راه و سپس مقاومت سنگ های زیربنا و پیرامون راه بیشترین تأثیر را در وقوع لغزش ها داشته اند. در خصوص متغیر اول، مقایسه نقشه های پهنه بندی حاصل از مدل های اشاره شده، تطبیق ناپایداری های مسیر راه و فراوانی آنها را با ترانشه های حفر شده در یک امتداد خطی به خوبی نشان می دهد. نتایج همچنین با استناد به همین پارامترها توانسته است رویکردهای احتمالی لغزش را به منظور ایمن سازی راه برآورد نماید
ژئومورفولوژی و مورفوتکتونیک ناحیه لالی – گتوند، استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال سوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۷
121 - 139
حوزههای تخصصی:
تحلیل مورفوتکتونیکی با استفاده از شاخص های ژئومورفومتری به عنوان ابزاری برای شناسایی مناطق با دگر شکلی زمین ساختی در ناحیه لالی -گتوند انجام گرفت. روش های مورد استفاده در این مطالعه عمدتا مبنی بر روش های سنجش از دور بوده و پردازش داده ها در محیط نرم افزاری GISو توابع تحلیلی آن انجام شده است. محاسبه ی شاخص VF مقادیر 33/0 را برای دره های V شکل و مقادیر بالاتر از 6/5 را برای دره هایU شکل، شاخص HI مقادیر بیشتر از 5/0 را برای مناطق فعال) و شاخص AF مقادیر (15<│50-AF│و..)، را برای رده 1 نشان می دهند. نیمرخ های توپوگرافی ترسیم شده افزایش بالاآمدگی و توپوگرافی خشن را از جنوب غرب به سمت شمال شرق نشان می دهند، که در نیمرخ توپوگرافی AAبیشتر بوده است، این تغییرات توپوگرافی با پهنه بندی تکتونیکی صورت گرفته با استفاده از شاخص VF در منطقه مورد مطالعه مطابقت دارد. نتایج بدست آمده از شاخص های ژئومورفومتری مشخص کرده که منطقه لالی- گتوند از لحاظ تکتونیکی جزو مناطق فعال قرار دارد.
بررسی تأثیرات تکتونیکی گسل کمایستان بر شبکه زهکشی و مخروط افکنه ها با استفاده از شاخص های ژئومورفیک در دامنه های شمالی ارتفاعات جغتای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال چهارم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۱
63 - 84
حوزههای تخصصی:
گسل کمایستان یکی از گسل های مهم دامنه های شمالی ارتفاعات جغتای است که از لحاظ داده های ساختمانی به ایران مرکزی تعلق دارد. هدف از این پژوهش، ارزیابی اثر تکتونیک بر شبکه زهکشی و مخروط افکنه های منطقه و مقایسه نتایج حاصله بر اساس شاخص ها و شواهد ژئومرفولوژیکی است. در این تحقیق از برخی از شاخص های کمی ژئومرفیک از قبیل انتگرال فراز نمای منحنی هیپسومتری حوضه های آبریز، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره (VF)، نسبت (V)، عدم تقارن حوضه ها (AF)، شاخص گرادیان- طول رودخانه (SL)، شاخص تقارن توپوگرافی عرضی (T) و شاخص وسع ت مخروط افکنه استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که منطقه مورد مطالعه از نظر شاخص (AF) در وضعیت بسیار فعال، شاخص های (VF) و نسبت (V) در وضعیت فعال و نیمه فعال، شاخص (SL) در وضعیت نیمه فعال تا غیرفعال و شاخص (T) در وضعیت غیر فعال به لحاظ تکتونیکی قرار می گیرند. نتایج حاصل از تلفیق کلیه شاخص ها، منطقه مورد مطالعه را از لحاظ تکتونیک در وضعیت نیمه فعال متمایل به غیر فعال (بالغ مایل به پیر) قرار می دهد.
تعیین حریم توسعه نوار ساحلی خزر با استفاده از داده های ژئومورفولوژیک و تغییرات تراز سطح آب دریا. مطالعه موردی: خط ساحلی بابل رود تا تالار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۹
32 - 44
حوزههای تخصصی:
حریم خط ساحلی دریای خزر با توجه به قانون اراضی مستحدث و ساحلی60 متر در نظر گرفته شده است که با توجه به رویدادهای سال های اخیر مشخص شده است که استاندارد نیست و برای بهره برداری از محدوده نوار ساحلی مشکلاتی را به همراه خواهد داشت. زیرا این حریم صرفاً بر مبنای آخرین نقطه پیش آمدگی آب دریا در سال1343در نظر گرفته شده است. درصورتی که سطح دریای خزر از نظر زمانی و دامنه تراز به طور نامشخصی در حال پیشروی و پس روی است. علاوه بر تغییرات سطح آب دریا، شیب و ارتفاع نوار خط ساحلی نیز متغیر بوده و باعث تفاوت در میزان پیشروی دریا در مناطق مختلف ساحلی می گردد. این عوامل در تعیین حریم مورد اشاره به طور کامل نادیده انگاشته شده است. در این پژوهش خط ساحلی دریای خزر از بابل رود تا رود تالار به عنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف، تعیین حریم توسعه فعالیت های انسانی با استفاده از پارامتر های شیب و ارتفاع و همچنین تغییرات سطح دریا در یک دوره 82 ساله و لزوم بازنگری در تعیین حریم در این منطقه بوده است. برای تعیین حریم از روش پرسشگری شرطی در نرم افزارArcGIS9.3 استفاده شده است. داده ها با توجه به ارتفاع خط ساحلی که از مدل ارتفاعی رقومی منطقه بدست آمده است و همچنین تراز سطح دریای خزر در روش مذکور تجزیه و تحلیل شده و حریم ساحلی بر روی نقشه به دست آمده است. در نهایت با تعیین دوره بازگشت های 30 ، 50 و 82 ساله برای داده های ارتفاعی سطح آب دریا، حریم مناطق در معرض مخاطره نیز برای خط ساحلی تعیین شده است. در این پژوهش نشان داده شده است که به طور قطع نمی توان دوره یک ساله را مبنای حد تغییرات و حداکثر پیش روی دریا قرار داد. از این رو داده ها ژئومورفولوژیکی که تاثیر گذار بر تعیین حریم می باشند در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته اند که نتایج قابل قبول و به واقعیت نزدیکتری به دست داده اند. این شیوه همچنین، مشکلات پیشین را در اهداف مدیریت خط ساحلی بر طرف خواهد نمود
تحلیل عوامل ژئومورفولوژیکی در مکانیابی مراکز نظامی- دفاعی با استفاده از ANP و GIS. منطقه مورد مطالعه: پادگان های شهرستان های مرزی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۳
77 - 96
حوزههای تخصصی:
مکان گزینی مراکز نظامی انتخاب بهترین و مطلوب ترین مکان استقرار است؛ به طوری که مخفی کردن نیروی انسانی و وسایل و تجهیزات و فعالیت ها را به بهترین وجه امکان پذیر سازد. هدف از این پژوهش، شناسایی وضعیت استقرار مراکز نظامی و دفاعی شهرستان های مرزی آذربایجان غربی و تجزیه تحلیل شرایط محیطی و معرفی مکان مناسب برای احداث مراکز نظامی دفاعی است. روش کار بدین صورت است که ابتدا با تنظیم پرسش نامه به روش پیمایشی، نظرات متخصصان نظامی و ژئومورفولوژی درباره فاکتورهای مؤثر در مکان گزینی مراکز نظامی جمع آوری شد، سپس با رقومی کردن لایه های مورد نیاز از روی نقشه های موجود، پایگاه داده ها در نرم افزار Arc GIS تهیه و همچنین وزن دهی داده ها بااستفاده از روش ANP انجام گرفت در نهایت، نقشه پهنه پندی منطقه از مناطق کاملا نامناسب تا کاملا مناسب تهیه گردید. نتایج نشان می دهد، از بین تمامی پادگان های مورد بررسی در پژوهش هیچ کدام از آنها در وضعیت کاملا مناسب قرار ندارند فقط پادگان امام سجاد تقریبا در وضعیت کاملاً مناسب بوده و پادگان لشگر 64 پیاده ارومیه در وضعیت کاملا ًنامناسب قرار گرفته است. باتوجه به میانگین ارزشی، میانگین امتیازی همه پادگان ها 3.13 است که این به معنای استقرار متوسط پادگان ها است. با توجه به پهنه تناسب اراضی برای استقرار پادگان؛ حدود یک سوم از زمین ها وضعیتی کاملاً نامناسب برای استقرار پادگان دارند. این میزان برای برای پهنه های مناسب در حدود 10 درصد است. پیشنهاد می شود استفاده از قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل سلسله مراتبی در آمایش فضایی نظامی، به ویژه در امر مکان گزینی مراکز نظامی و راهبردی در سطح استان آذربایجان غربی و دیگر نقاط کشور مورد توجه تصمیم گیران و برنامه ریزان قرار گیرد.